تاریخ انتشار: ۰۸:۱۶ - ۰۶ شهريور ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۴ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌کند:

کرانه باختری؛ زندگی بین میله‌های قفس چه وضعیتی دارد؟ | اگر حماس نباشد، زندگی مردم در همسایگی اسرائیل چگونه است؟

چند هفته پیش، شوی « جان اولیور»، به نام « هفته پیش این وقت»، برنامه ای را اختصاصا در مورد وضعیت کرانه باختری منتشر کرده است، متن زیر، خلاصه ای از آن برنامه است که به فارسی تنظیم شده است.

 کرانه باختری؛ زندگی بین میله‌های قفس چه وضعیتی دارد؟ | اگر حماس نباشد، زندگی مردم در همسایگی اسرائیل چگونه است؟

رویداد۲۴ | ترجمه: فاطمه کریمخان: جنگ اخیر اسرائیل در غزه که در پی حملات حماس در هفت اکتبر، تا به حال نزدیک به چهل هزار کشته به جا گذاشته است و تعداد کشته‌ها همچنان رو به افزایش است، با این حال، این گزارش در مورد وضعیت غزه نیست.

بسیاری از مردم وقتی به غزه نگاه می کنند می گویند اگر حماس به اسرائیل حمله نمی کرد شاید جنگ غزه هم اتفاق نمی‌افتاد، یا اگر مردم در غزه به حماس رای نمی دادند شاید اصلا هیچ کدام از این اتفاقات و بسیاری از اتفاقات دیگر رخ نمی داد. کرانه باختری جایی است که حماس در آن وجود ندارد و اسرائیل هم به آن حمله نکرده است، ببنیم اگر حماس نباشد، زندگی مردم در همسایگی اسرائیل چگونه است.

کرانه باختری محل زندگی بیش از ۳ میلیون فلسطینی است، نیمه شرقی اورشلیم، و همچنین برخی از مقدس ترین مکان ها برای مسیحیان، یهودیان، و مسلمانان در این سرزمین قرار دارد، قرار است این سرزمین فلسطین شناخته شود، و با استقلال خود تحقق راه حل دو کشوری در سرزمینی که امروز مورد مناقشه است باشد؛ اما نیست.


بیشتر بخوانید: وزیر خارجه اسرائیل: اجازه نمی‌دهیم کشور فلسطین ایجاد شود


ایدئولوژی صهیونیستی معتقد است که تمام سرزمین فلسطین از دریا تا رود [اردن] در شرق باید زیر یک پرچم واحد قرار بگیرد در نتیجه در حالی که کرانه باختری باید تحت حاکمیت دولت فلسطین باشد، حاکم بلامنازع آن در عمل دولت و بیشتر ارتش اسرائیل است. یک دلیل کلیدی برای این که اوضاع در کرانه باختری بسیار متشنج است مربوط به صدها هزار شهرک‌نشین اسرائیلی است که در آنجا زندگی می کنند. مردم در این سرزمین که از شرق اورشلیم شروع می شود و تا رود اردن ادامه دارد، به صورت روزانه از خانه‌های خودشان اخراج می‌شوند تا خانه‌هایشان به دیگران سپرده شود و این علاوه بر شهرک‌سازی بی‌وقفه در این سرزمین‌هاست.  

شهرک‌سازی اسرائیل در سرزمین‌های کرانه باختری غیر قانونی است، پس چرا این شهرک‌ها به وجود آمدند، چه کسانی در آنجا زندگی می‌کنند، و حضور آنها برای صلح در منطقه چه معنایی دارد؟

اسرائیل در سال 1948 تأسیس شد و امیدهای دیرینه جنبش صهیونیسم برای داشتن سرزمین را درست در زمانی که یهودیان از آسیب‌های جمعی آزار و اذیت و نسل‌کشی در هولوکاست می‌گریختند، برآورده کرد. تشکیل اسرائیل به رویدادی بر می گردد که اسرائیل امروز آن را جنگ استقلال می نامد و فلسطینی ها از آن به عنوان نکبه یاد می کنند. رویدادی که در آن هفتصد هزار فلسطینی از روستاهای خود بیرون رانده شدند و هنگام فرار از خانه های خود مورد خشونت و در برخی موارد قتل عام قرار گرفتند و متحمل آسیب جمعی شدند. برخی از آنها به عنوان پناهنده به کشورهای همسایه رفتند، در حالی که برخی دیگر در بخش هایی از فلسطین که اکنون به طور گسترده به نام غزه و کرانه باختری شناخته می شود، ساکن شدند.

برای دهه‌ها تنش‌های قابل توجهی بین اسرائیل و همسایگانش وجود داشت، بعد جنگ شش روزه در سال 1967 رخ داد که در آن اسرائیل با مصر، سوریه و اردن جنگید و آن‌ها را شکست داد و با انجام این کار، سرزمین‌های بسیار بیشتری از جمله کرانه باختری را تصرف کرد. تقریباً بلافاصله، شهرک سازی در کرانه باختری آغاز شد و در عین حال اسرائیل بیت المقدس شرقی را ضمیمه خاک خود اعلام کرد. هم شهرک سازی در کرانه باختری و هم اعلام ضمیمه کردن اورشلیم شرقی به خاک اسرائیل هر دو نقض قوانین بین المللی بوده و هست. طبق قوانین بین المللی اگر دولتی در نتیجه جنگ سرزمینی را اشغال کند، اجازه ندارد مردم آن را بیرون کند یا شهروندان خود را به داخل منتقل کند.  اسرائیل در آن زمان این را می دانست. مشاور حقوقی خود وزارت خارجه این کشور در یادداشتی فوق محرمانه هشدار داد که شهرک سازی های غیرنظامی در کرانه باختری با مفاد صریح کنوانسیون چهارم ژنو مغایرت دارد. اما به هر حال اسرائیل شروع به شهرک سازی در کرانه باختری کرد و تا همین امروز هم این کار را ادامه می دهد.

در دهه 90 برای مدت بسیار کوتاهی به نظر می رسید که مسیری برای حل مسالمت آمیز مساله فلسطین از طریق توافق اسلو وجود داشته باشد. توافق اسلو یک روند تاریخی صلح بود که چارچوب جدیدی را برای کرانه باختری ایجاد کرد و آن را به سه منطقه مجزا تقسیم کرد: منطقه A که در آن فلسطینیان کنترل کامل امنیت و حکومت را در اختیار دارند. منطقه B که کنترل آن در اختیار دولت فلسطین است اما کنترل امنیت آن در اختیار اسرائیل است، به این معنی که ارتش اسرائیل در آنجا حضور قابل ملاحظه ای دارد. منطقه C  که به طور کامل تحت کنترل ارتش و دولت اسرائیل است و شامل حدود 60 درصد از کرانه باختری است.

در نتیجه این تقسیم بندی، کرانه باختری امروز از نظر سیاسی یکی از پرآشوب‌ترین مناطق روی زمین است، اول قرار بود تمام این تقسیم بندی ها تنها تا زمانی که یک توافق صلح بزرگتر منعقد شود باقی بماند. اما پس از فروپاشی پیمان اسلو به دلایلی از جمله، اما نه محدود به ادامه گسترش شهرک‌سازی، حملات تروریستی شبه‌نظامیان فلسطینی، و تندروهای اسرائیلی که نخست‌وزیر میانجی‌گر این توافق اسحاق رابین را ترور کردند، آن ترتیبات موقت اساساً متوقف شد، و اسرائیل به ساختن شهرک های بیشتر و بیشتر و بیشتر ادامه داد. در واقع، تک تک دولت های اسرائیل منابع قابل توجهی را برای گسترش شهرک سازی در سرزمین های کرانه باختری سرمایه گذاری کردند.

وضیعت امروز در کرانه باختری حاصل چنین تاریخی است. در حالی که در زمان امضای قرارداد اسلو حدود 250000 شهرک نشین در کرانه باختری وجود داشت، در حال حاضر حدود 700000 شهرک نشین در آنجا ساکن هستند.اما چه کسانی حاضر هستند در این سرزمین ها زندگی کنند؟ مثلا افراد تندرو که زندگی خود را یک مأموریت ایدئولوژیک برای احقاق حق حکومت بر سرزمین مقدس به نام قوم یهود تصور می کنند؟ خوب همه شهرک نشین ها به خاطر ایدئولوژی از رودخانه تا دریا به کرانه باختری نمی روند، آنها به کرانه باختری می روند چون زندگی در آنجا « صرف» دارد. 70 درصد از کسانی که در کرانه باختری زندگی می کنند، برای یک « زندگی باکیفیت» به آنجا رفته اند، خودشان هم به این مساله اعتراف می کنند. یک زن ساکن یکی از این شهرک ها می گوید: « 10 دقیقه را در یک شهرک بگذرانید، گاهی اوقات احساس می کنید که به همین راحتی می توانید در حومه نیوجرسی باشید. جاده‌های تمیز، خانه‌های بزرگ، پارک‌های باکیفیت، مدارس خوب، فروشگاه‌های نزدیک، دانشگاه های خوب. از مردم بپرسید که چرا از اینجا نقل مکان کرده‌اند؟ بسیاری از آنها به جای این که به چیزی مثل مأموریت مهمی برای پیش بردن دولت اسرائیل اشاره کنند به چیزهایی مانند « سیستم آموزشی بسیار خوب» اشاره می کنند. می گویند اینجا باشگاه های بهتری وجود دارد، یا می گویند که می خواستیم جای بزرگتری داشته باشیم. اینجا منطقه ای عالی برای بزرگ کردن بچه ها است. ما به دنبال یک خانه در حومه اورشلیم بودیم که بتوانیم از عهده هزینه های آن برآییم و اینجا همان چیزی است که می خواستیم، کیفیت زندگی اینجا بهتر است و این ربطی به سیاست ندارد.»

اما آیا می توان به همین سادگی گفت که ساکن شدن در شهرک های غیرقانونی ربطی به سیاست ندارد؟ این مساله که زندگی در این ناحیه با کیفیت تر است اشغال آن را بر مبنای قوانین بین المللی قانونی نمی کند. کنوانسیون ژنو نمی گوید که "قدرت اشغالگر نباید بخش هایی از جمعیت غیرنظامی خود را به سرزمینی که اشغال کرده است منتقل کند مگر اینکه خرید واقعاً راحت و رفت و آمدی فوق العاده قابل مدیریت به اورشلیم وجود داشته باشد." کنوانسیون ژنو می گوید اسرائیل حق ندارد شهروندان خود را در کرانه باختری ساکن کند!

بخشی از دلایلی که باعث می شود شهرک‌ها بسیار خوشایند باشند این است که دولت اسرائیل می‌خواهد مردم به آنجا نقل مکان کنند. زندگی در شهرک‌ها با پرداخت یارائه های قابل ملاحظه حمایت می شود و دولت در آنجا به نسبت سرزمین اصلی اسرائیل سرانه بیشتری را برای اموری مانند آموزش و زیرساخت‌ها خرج می‌کند. در سال های اخیر، وزارت مسکن اسرائیل حتی آپارتمان های یارانه ای را در کرانه باختری از طریق سیستم قرعه کشی به مردم واگذار می کند. کل پروژه شهرک سازی و شهرک نشینی طوری توسط دولت اسرائیل تشویق شده است که به سختی می توان استدلال کرد که زندگی در آن یک انتخاب غیرسیاسی است. ساخت و ساز در زمین مسروقه یک عمل ذاتی سیاسی است.

دولت اسرائیل در پاسخ به اعتراضات در مورد ساخت و ساز در کرانه باختری ادعا می کند که رسما از همه شهرک‌ها حمایت نمی‌کند. اسرائیل مدعی است که دو نوع مختلف شهرک سازی وجود دارد: شهرک‌های به اصطلاح قانونی و تایید شده و شهرک-پاسگاه هایی که توسط شهرک‌نشینان سرکش ایجاد شده‌اند که طبق قوانین اسرائیل غیرقانونی هستند. طبق قوانین بین المللی، هر دوی آنها غیرقانونی هستند. ضمن این که اسرائیل حتی به این ادعا هم پایبند نیست، علارغم این که می گوید برخی از این شهرک ها غیر قانونی هستند همچنان ارائه انواع خدمات به این شهرک ها را متوقف نمی کند، دفاع نظامی، دسترسی به خدمات عمومی و حتی گاهی اوقات قانونی کردن آنها قبلا رخ داده است و بعدا هم می تواند رخ دهد. بنابر این، عملا تفاوتی بین این دو نوع شهرک ها وجود ندارد، همان طور که یک اسرائیلی منتقد شهرک سازی می گوید «شهرک‌سازی و پاسگاه. تفاوت در چیست؟ خوب، معمولاً «شهرک» به شهرک های اسرائیلی اطلاق می شود که رسماً توسط دولت اسرائیل تأیید شده است و «پاسگاه ها» شهرک های اسرائیلی هستند که توسط دولت اسرائیل و دیگران ساخته شده اند، اما هنوز تایید رسمی شامل انها نشده است.»

با این وجود برخی از شهرک نشینان اصرار دارند که هیچ کدام از اینها مهم نیست، آنها معتقد هستند که هیچ کار خلافی انجام نداده اند چون تنها کاری که آنها واقعاً انجام دادند ساخت و ساز در منطقه ای متروکه بوده است، یک شهرک نشین در این مورد می گوید: « ما زمین کسی را نگرفتیم، ما دیدم کسی اینجا نیست. اینجا یک تپه بود – هیچ‌کس در اطراف آن ساخت و ساز نمی کرد، هیچ‌کس نبود… بنا بر این خانه سازی ما در اینجا مزاحم کسی نشد.»

بعید است کسی واقعا معتقد باشد که هر چیزی که کسی از آن استفاده نمی کند را می تواند برای خودش بردارد، تفاوت واضحی بین اموالی که هیچ کس از آن استفاده نمی کند و دارایی که هیچ کس مالک آن نیست وجود دارد. اگر غیر از این بود، هر کسی می توانست سرش را پایین بیاندازد و از پارکینگ بیرون فروشگاه هر ماشینی که دلش می خواست بردارد!  

اما به هر حال این استدلال مضحک که «شهرک سازی در زمین های رها شده انجام می شود» به استراتژی بزرگ‌تر اسرائیل در منطقه اشاره می‌کند، زیرا یکی از ابزارهای رسمی که اسرائیل از طریق آن زمین‌های کرانه باختری را اشغال می کند ادعای این است که اگر زمین در سه سال گذشته مورد بهره برداری  قرار نگرفته است، آن را زمین دولتی اعلام می کنند و می توانند آن را مورد بهره برداری قرار دهند. حالا این سوال پیش می آید که چرا زمین های فلسطینیان می تواند سه سال بدون کشت یا خانه سازی رها شده باشد، جوابش این است که « چون اسرائیل به فلسطینی ها اجازه نمی دهد که در زمین های خودشان کشت یا خانه سازی کنند». اسرائیل مجوزهای ساختمانی در کرانه باختری را کنترل می کند و با اعتراف خود دولت، بیش از 95 درصد درخواست های مجوز فلسطینی ها برای ساخت و ساز یا کشت را رد می کند. بنابراین، ماجرا این نیست که فلسطینی‌ها نمی‌خواهند از زمین خودشان استفاده کنند، بلکه این است که اغلب به آنها اجازه داده نمی‌شود که از زمین شان استفاده کنند، این ها دو موضوع متفاوت است.

تصویر واضح است، در شرایطی که اسرائیل به شدت ساخت‌وساز در کرانه باختری را برای اسرائیلی ها تشویق می‌کند، وقتی صحبت از خانه‌های فلسطینی‌ها می‌شود، ماجرا متفاوت است، در حالی که برای فلسطینی ها تقریبا غیر ممکن است که مجوز ساخت و ساز در کرانه باختری را به دست بیاورند ارتش اسرائیل به صورت روزانه خانه های فلسطینیان را که بدون مجوز دولت ساخته شده است ویران می کند.

اگر فکر می کنید داستان همین جا تمام می شد، اشتباه می کنید. مجوزهای ساختمانی در اینجا فقط نوک کوه یخ است. همچنین موانع فیزیکی بر سر راه زندگی روزمره فلسطینی ها وجود دارد، از این دیوار جدایی پر پیچ و خم تا پیچ و خم بی پایان ایست های بازرسی و دروازه هایی که فلسطینیان مجبور به عبور از آن هستند، بخشی از برنامه محدود کردن زندگی و تحرک فلسطینیان در کرانه باختری است، یک مرد فلسطینی در مورد زندگی اش در  این شرایط می گوید: «شما نمی توانید به خانه من بیایید. ایست بازرسی محدودیت هایی دارد، ایست های بازرسی فقط یکشنبه، سه‌شنبه و پنج‌شنبه فعال هستند، یک ساعت صبح و یک ساعت بعد از ظهر به ما اجازه عبور از ایست بازرسی را می‌دهند. هیچ مهمانی حق ندارد از آنها عبور کند، هیچ آمبولانسی حق ندارد از آنها عبور کند، این طرف دیوار نه مدرسه هست، نه مهد کودک نه امکانی برای اشتغال، و اگر شرایط اضطراری به وجود بیاید فقط یک راه هست، آن هم این که بمیرید».

زنان فلسطینی که تلاش می‌کنند برای زایمان به بیمارستان بروند، در اغلب موارد پشت این ایست های بازرسی توقف می شوند. ده‌ها مورد ثبت شده از زایمان در کنار جاده‌ها و همچنین موارد مرگ مادران و نوزادان به دلیل تاخیر در رسیدن به بیمارستان وجود دارد. و این تأخیرها و ناراحتی‌ها می‌تواند عمدی باشد، زیرا شهرک‌ها گاهی به صورت استراتژیک برای قطع ارتباط جوامع فلسطینی از یکدیگر طراحی شدند. مثلا یکی از شهرک-پاسگاه های کرانه باختری بدون رودربایستی در صفحه فیس بوک خود نوشته است هدف از ایجاد این شهرک قطع ارتباط دو روستای فلسطینی در کرانه باختری بوده است.

تلاش برای قطع ارتباط جوامع فلسطینی در دورن کرانه باختری به ایجاد پست های ایست بازرسی و در و دروازه گذاشتن روی راه ها و ساختن شهرک بین روستاها محدود نمی شود، در برخی موارد، اسرائیلی ها دور خانه های مردم حصار می کشند تا شهرک ها را از فلسطینی ها حفظ کند، در نتیجه چه می شود؟ ماجرای خانه ای در زمین های اجدادی یک مرد فلسطینی را ببینید، حصارهای فلزی طوری خانه او را احاطه کرده اند که انگار عملا خانه در دورن یک قفس قرار گرفته است. یک روز وقتی پسر یازده ساله این خانه در حیاط مشغول فوتبال بازی کردن است، توپش به یکی از حصارهای بالای دیوار خانه می خورد، ارتش اسرائیل این پسر را بازداشت می کند و قبل از این که ازادش کند شش ساعت تمام از او بازجویی می کند.

اعضای خانواده این کودک به درستی به ترس خود از این ماجرا اشاره می کنند، دلایل خوبی هم برای ترسیدن بابت بازداشت یک بچه یازده ساله وجود دارد. حقوق قانونی فلسطینیان در کرانه باختری در بهترین حالت برای دفاع از آنها بسیار ضعیف است. در واقع دو مجموعه قانون وجود دارد. شهرک نشینان یهودی از دسترسی به قوانین غیرنظامی، روندهای قانونی شفاف و حمایت کامل حقوق مدنی برخوردارند. اما فلسطینی‌ها تحت قوانین نظامی اسرائیل زندگی می‌کنند، بنابراین اگر به جرمی متهم شوند، در دادگاه‌های نظامی محاکمه می‌شوند، که نرخ محکومیت در آنها تقریباً 99 درصد دارند. این سیستم قضایی دولایه کاملاً مجزا و نابرابر به این معنی است که فلسطینی‌ها وقتی قربانی جنایت می‌شوند هم نمی توانند روی دسترسی به قانون حساب کنند. قوانین بین المللی و اسرائیلی می گوید سربازان اسرائیلی موظف به محافظت از ساکنان فلسطینی در کرانه باختری هستند، اما در عمل، زمانی که صحبت از حملات شهرک نشینان به فلسطینی ها می شود، کسانی که مسئولیت محافظت از آنها را دارند سابقه سکوت، اجتناب از رسیدگی به شکایت ها و حمایت شدن توسط مقامات اسرائیلی را دارند. یک گروه حقوق بشر اسرائیلی بیش از 1600 مورد خشونت شهرک نشینان را بررسی کرده و دریافته است که تنها 3 درصد از موارد اعمال خشونت توسط شهرک نشین ها به محکومیت منجر شده است.

برای درک این که شهرک‌سازی‌های افراطی چگونه زندگی مردم فلسطین را مختل می کند، هبرون را در نظر بگیرید. شهری که حدود 200000 فلسطینی را در خود جا داده است و 700 شهرک‌نشین تندرو اسرائیلی به معنای واقعی کلمه بالای سر آن زندگی می کنند و از پنجره هایشان با تفنگ های کنترل از راه دور مردم شهر را تماشا می کنند و از سلاح های خود برای پراکنده کردن جمعیت مثلا در برابر ایست های بازرسی استفاده می کنند. البته کار اینجا تمام نمی شود، شهرک نشین ها در هبرون، از تسلط خود به شهر استفاده می کنند و زباله های خودشان را روی سر مردم فلسطینی شهر می ریزند، این کار را آن قدر ادامه دادند که مقامات فلسطینی مجبور شدند برای حفاظت از معابر روی سر آنها توری سیمی بکشند.

شهرک نشینان استدلال می کنند که آنها در ترس دائمی از خشونت زندگی می کنند. این درست است که در 16 سال گذشته در کرانه باختری، 150 اسرائیلی توسط فلسطینیان کشته شده اند. در همان دوره، تعداد شهروندان فلسطینی که به دست نیروهای امنیتی اسرائیلی در کرانه باختری کشته شدند به بیش از 1500 نفر می رسد.

اما شاید واضح ترین نمونه از مصونیتی که برخی شهرک نشینان احساس می کنند، انجام حملات « پرداخت هزینه» علیه فلسطینی ها باشد که ظاهراً اقدامی انتقام جویانه است، اما می تواند کاملاً بدون تبعیض باشد، همانطور که یک شهرک نشین با آرامش توضیح می دهد: « پس از اینکه اعراب یهودیان را می کشند با هر اتفاق اشتباه دیگری رخ می دهد، نشان می دهیم که ساکت نخواهیم ماند. این اتفاقات هزینه ای دارد که باید پرداخت شود، ممکن است یک عرب به صورت تصادفی هدف قرار برگیرد، فرقی نمی کند که در آن اتفاقی که افتاده نقش داشته باشند یا نه، همین که آنها اینجا هستند برای مقصر بودن آنها کافی ست. همین که اینجا هستند به یعنی که گناه کار هستند ».

یک عبارت روشن برای آن چیزی که در حال حاضر در کرانه باختری جریان دارد وضع شده است، و حتی بخشی از خود اسرائیلی ها هم  به آن معطرف هستند. وقتی دو گروه در یک قلمرو زندگی می کنند و از نظر حقوق سیاسی، اقتصادی و قانونی رسما از هم جدا شده اند و تنها چیزی که باعث این جدایی می شود ان است که آیا انها از مادری عرب به دنیا آمده اند یا نه، اسم این رژیم آپارتاید است. رئیس سابق سازمان اطلاعات اسرائیل موساد با اشاره به کرانه باختری می گوید: «اینجا یک دولت آپارتاید وجود دارد».

در این مرحله، احتمالاً باید در مورد نقش ایالات متحده در کل این وضعیت صحبت کنیم. آمریکا رسماً با شهرک‌سازی‌ها مخالف است. هم رئیس‌جمهوران جمهوری‌خواه و هم رییس جمهوران دموکرات شهرک سازی را غیرقانونی خوانده‌اند، اما از غیرقانونی خواندن آن‌ها خودداری می کند تا از احتمال مواجه شدن اسرائیل با تحریم‌های بین‌المللی جلوگیری کنند. برخی از روسای جمهور در امریکا پا را از این هم فراتر گذاشته اند. ترامپ به طرز باورنکردنی با نتانیاهو مهربان بود، و دولت او نه تنها سفارت ایالات متحده را در سال 2018 به بیت المقدس منتقل کرد که به خودی خود اقدامی فوق العاده تحریک آمیز بود، بلکه سال بعد نیز در یک تغییر عمده در سیاست خارجی آمریکا اعلام کرد که جوامع یهودی ساخته شده در سرزمین های فلسطینی را که به شهرک نشین معروف هستند، خلاف قوانین بین المللی نمی داند. مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد: « این که شهرک‌های غیرنظامی را در تضاد با قوانین بین‌المللی بنامیم کارساز نبوده است و کمکی به پیشبرد صلح نکرده است».

حمایت آمریکا از شهرسازی در اسرائیل تنها به حمایت های دولتی محدود نمی شود، افراد ثروتمند آمریکایی صدها میلیون دلار پول در شهرک سازی سرمایه گذاری کرده اند، و اکثر آنها هم اتفاقا نه یهودی یا لابی صهیونیسم در آمریکا بلکه مسیحیان انجیلی هستند. کشیش جان هیگی یکی از آنها ست، او سازمان «مسیحیان متحد برای اسرائیل یا CUFI » را تأسیس کرده است، که بزرگترین سازمان لابی طرفدار اسرائیل در آمریکا است، حتی بزرگتر از AIPAC است که اکثر مردم تصور می کنند بر لابی آمریکایی اسرائیل تسلط دارد چون بزرگترین سازمان یهودی در آمریکا است. آنچه در مورد CUFI نگران کننده است این است که مقدار زیادی از پولی که آنها برای اسرائیل جمع می کنند صرف ساختمان سازی در شهرک های اسرائیل می شود. این سازمان مسیحی معتقد است که زمین بین رودخانه تا دریا توسط خدا به یهودیان داده شده است و بنا بر این ها آنها مالک این زمین هستند. اما دلیل سرمایه گذاری بسیاری از انجیلی ها در اسرائیل این است که معتقدند حضور یهودیان در آن منطقه یکی از پیش نیازهای چشم انداز آنها از آرماگدون است. هنگامی که آن روز فرا رسد، « دو هزار سال نابینایی از ذهن یهودیان پاک خواهد شد، و آنهایی از ما که مرده ایم با عیسی به زمین خواهیم آمد. هنگامی که عیسی بیاید، همه کسانی که  مرده اند از نو متولد می شوند، سپس ما با او به کوه زیتون خواهیم آمد، و به این ترتیب، در حالی که قوم یهود به مسیح خود روی می‌آورند، شاهد نمایان شدن تمام این تصویر خواهیم بود. این بهترین زمان و بدترین زمان خواهد بود.»

این که اسرائیلی ها فکر می کنند گرفتن پول از انجیلی ها که امیدوار هستند با ظهور دوباره مسیح به دین آنها در بیایند مشکلی ندارد، حتما از زرنگی آنهاست، بنیامین نتانیاهو در جمع آنها و در حضور هیگی می گوید: «از شما متشکرم، کشیش هیگی. شما همیشه در کنار ما هستید. ما هیچ دوستی بهتر از شما روی زمین نداریم.»

در سال 2022، بنیامین نتانیاهو برای حفظ قدرت، با اتحاد با رهبران احزاب راست افراطی، یک ائتلاف دولتی تشکیل داد و راست‌گراترین دولت تاریخ اسرائیل را ایجاد کرد. او سیاستمداران افراطی را که برخی از آنها خود شهرک نشین هستند، در موقعیت های ممتاز دولتی قرار داد. وزیر دارایی فعلی او، بزالل اسموتریچ، آشکارا از الحاق کرانه باختری به اسرائیل حمایت می کند. وزیر امنیت ملی او ایتامار بن‌گویر است که نه تنها در الخلیل زندگی می‌کند بلکه علاوه بر آن به اتهام تحریک نژادپرستی و حمایت از یک سازمان تروریستی محکوم شده بود.

حملات هفتم اکتبر در چنین شرایطی اتفاق افتاده است و از آن زمان، اوضاع به طور قابل توجهی بدتر شده است. اسرائیل محدودیت‌های شدیدتری را بر جابه جایی فلسطینی‌ها در کرانه باختری اعمال می کرد، پست‌های بازرسی به طور فزاینده‌ای بسته می شود و بسیاری از مجوزهای کار لغو شده است، که باعث می‌شود بسیاری از فلسطینی‌ها نتوانند زندگی کنند. در همین حال، حملات به فلسطینی‌ها قله های تازه ای را فتح کرده است، یک گزارش سازمان ملل متحد می گوید دست‌کم 19 جامعه فلسطینی در نتیجه مستقیم خشونت شهرک‌نشینان از اکتبر به بعد آواره شده‌اند. علاوه بر اینها اسرائیل نزدیک به چهار مایل مربع از خاک فلسطین را هم به عنوان زمین دولتی اعلام کرده است، بزرگترین تصرف زمین از زمان توافق اسلو تا امروز. آیا جای تعجب است که روسای سازمان های امنیتی اسرائیل هشدار داده اند که کرانه باختری ممکن است در آستانه یک فوران بزرگ خشونت باشد؟

وقتی همه اینها را با هم در نظر بگیرید، متوجه می شوید که چرا بسیاری از اسرائیلی ها و فلسطینی ها از دستیابی به راه حل دو کشوری ناامید شده اند. مسئله این است که همانطور که یک شهرک‌نشین نزدیک به یک دهه پیش اشاره کرد، راه حل دو کشوری هیچ وقت راه حل مورد قبول اسرائیل نبوده است: «هر راه حلی که می خواهند بنویسیند، قرار نیست {راه حل دو کشوری} اتفاق بیفتد. ما به پیش روی در کرانه باختری ادامه خواهیم داد، و در نهایت، جوامع یهودی بیشتری در آنجا خواهیم داشت، برق اسرائیلی بیشتر، جاده‌های اسرائیلی بیشتر، مالیات‌های اسرائیلی بیشتر و سپس، در نهایت همه کرانه باختری اسرائیل خواهد بود.»

گسترش بی امان شهرک نشینی، ایده مذاکرات صلح را به یک شوخی تبدیل کرده است. در این مرحله، حتی صحبت در مورد یک پروسه صلح هم مسخره است، زیرا ما در موقعیتی قرار نداریم که بتوانیم به چنین چیزی فکر کنیم.

شهردار وقت رام الله چند سال پیش با یک هیئت آلمانی صحبت می کرد. آنها از او پرسیدند که آیا مایل است برای نشان دادن حسن نیت و کمک به تسهیل صلح در برخی تبادلات نمادین با همتایان اسرائیلی خود شرکت کند یا نه، و این پاسخ فوق العاده دیپلماتیک او است: « { ما زمانی حاضر به چنین کاری هستیم که } احساس کنیم با ما به عنوان برده رفتار نمی شود، زمانی که آنها ارباب ما نباشند، آماده انجام هر کاری هستیم. اما وقتی مجبور می شوم تمام لباس هایم را جلوی همه مردم در بیاورم، چون یک سرباز 16 ساله با تهدید اسلحه از من می خواهد که این کار را انجام دهم، آن وقت مساله ما مساله عزت است و وقتی صحبت از عزت به میان می‌آید، فکر می‌کنم این چیزی است که قابل مذاکره نیست.»

کرامت انسانی باید پیش نیاز مذاکره برای هر چیزی باشد. حیثیت فلسطینیان در کرانه باختری صدها بار در روز به چالش کشیده می‌شود، از انداختن بطری‌های آبجو روی سرشان، بازداشت شدن به خاطر لگد زدن به توپ‌ در نزدیکی حصار‌ها، متوقف شدن هنگام عبور از ایست‌های بازرسی با آمبولانس‌ها، دزدیده شدن خانه‌هایشان و یا تخریب آنها با بولدوزر و چیزهایی بسیار بدتر.

روشن است که حفظ کرامت اولین پیش شرط است. بعد از آن عدالت لازم است و فریاد ها برای تحقق عدالت هر روز بلند تر می شود. اخیرا دیوان بین‌المللی دادگستری اعلام کرده است که شهرک‌سازی‌های اسرائیل در کرانه باختری نقض قوانین بین‌المللی است. حضور اسراییل در اراضی اشغالی باید هرچه سریعتر به پایان برسد و اسرائیل موظف است خسارات وارده را به طور کامل جبران کند. اما وزارت خارجه ایالات متحده قبلاً این بیانیه را زیر سوال برده است و گفته است که نگران است وسعت نظر دیوان بین المللی دادگستری تلاش ها برای حل مناقشه را پیچیده کند.

عبارتی که در رابطه با اسرائیل زیاد مطرح می‌شود، «دیگر هرگز» است، یک شعار ضد نسل‌کشی که اغلب در مورد خاطره هولوکاست به کار می رود، و همیشه پذیرای دو تفسیر بوده است: یکی به این معنی که قوم یهود دیگر هرگز نباید قربانی نسل کشی باشند، و دیگری به این معنی که هیچ کس در هیچ کجای جهان نباید قربانی نسل کشی باشد و آنچه که امروز در کرانه باختری، و غزه در حال وقوع است روشن می کند که دولت اسرائیل کدام یکی از این دو تفسیر را انتخاب کرده است. به خصوص تا زمانی که نتانیاهو در قدرت است، به وضوح هر کاری را که خودش و بدترین افراد اطرافش می خواهند انجام خواهد داد. اما ایالات متحده مجبور نیست به حمایت از چنین سیاستی ادامه دهد.

ایالات متحده اهرم هایی برای تحت فشار گذاشتن اسرائیل دارد. این کشور می تواند برای کمک‌های نظامی میلیاردی که به اسرائیل می‌فرستد، شرط بگذارد. می‌تواند روند ده ها ساله وتو کردن قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل در انتقاد از اقدامات دولت اسرائیل را متوقف کند و می تواند آشکارا از سیاست های شهرک سازی اسرائیل انتقاد کند، این شهرک‌ها نه تنها غیرقانونی بلکه غیراخلاقی هستند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
ناشناس
|
Canada
|
۲۳:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
1
1
آن همه پولى که دريافت کردند خرج تونل سازى و آفتابه لگن کردند پرت کردن تو اسرائيل باهاش مى شد غزه را مثل دوبى کرد
کلات
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۱ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۷
3
0
گور بابای حماس و حزب الله که همه فتنه ها از اینان است
پاسخ ها
علی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۵۴ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۸
فلسطین و ۸۰ سال پیش اسرائیل جنایتکار تصرف کرد نه حماس بی شرف
ناشناس
|
Germany
|
۱۵:۲۸ - ۱۴۰۳/۰۶/۱۳
0
0
ظلم پا بر جا نمیمونه . سر فرزندان لجوج و نژاد پرست موسی روزی به سنگ خواهد خورد.
نظرات شما