علی خرم در گفتگو با رویداد۲۴ تشریح کرد:
بهبود روابط آمریکا پیش نیاز گسترش روابط با اروپا
نماینده سابق ایران در سازمان ملل معتقد است ایران در سال ۹۵ نباید تنها بر یک بخش متمرکز باشد بلکه بایستی ترکیبی از قدرتهای جهانی را در سبد سیاست خارجی خود داشته باشد.
رویداد۲۴- نماینده سابق ایران در سازمان ملل معتقد است ایران در سال ۹۵ نباید تنها بر یک بخش متمرکز باشد بلکه بایستی ترکیبی از قدرتهای جهانی را در سبد سیاست خارجی خود داشته باشد.
علی خرم، کارشناس مسائل بین الملل در گفتگوی نوروزی با رویداد۲۴ گفت: اگر ایران فقط با یک یا دو قدرت در ارتباط باشد، آنها از غیاب دیگر قدرتها استفاده میکنند و شرایط خود را به صورت یک طرفه به کشورمان تحمیل میکنند. پس ما میبایستی تخم مرغهای خود را در سبدی از قدرتهای جهان قرار دهیم نه در سبد یک یا دوقدرت که از آن علیه ما سوءاستفاده شود.
عملکرد سیاست خارجی دولت یازدهم در سال ۹۴ در سه حوزه هستهای، منطقهای و بین المللی را چطور ارزیابی میکنید؟
دولت حسن روحانی در سال ۹۴ به دنبال نیمه سال ۹۲ و تمام سال ۹۳، به دنبال این مسئله بود که به تردیدها در مورد به نتیجه رسیدن یا نرسیدن مذاکرات پایان دهد چراکه متاسفانه تندروها اینطور تبلیع میکردند که مذاکرات به نتیجه نمیرسد و نخواهد رسید و در این توافق سر ایران کلاه میرود. دولت آقای روحانی توانست در زمینه سیاست خارجی علیرغم ناباوری عدهای در داخل و عده دیگری در خارج به ویژه در منطقه این مسئله را به نتیجه برساند که شاید کلید اصلی آن ایجاد اعتماد متقابلی بود که میان ایران و گروه ۱+۵ و به ویژه با غرب ایجاد شد.
همین امر سرمایهای شد برای اینکه توافق هستهای را علیرغم دست اندازهای زیاد اجرایی کنند و دوران اعتمادسازی شروع شود و به دنبال آن ایران به تعهدات خود عمل کند و برخی محدودیتهایی که شاید محدودیت هم نباشند را بپذیرد و مقدمات اجرایی شدن برجام را فراهم کند. در مقابل هم با قطعنامه ۲۲۳۱ خط بطلانی کشیده شد بر تمام قطعنامههای پیشین که علیه ایران صادر شده بود و در مرحله اول ایران را در تحریم سیاسی و سپس در تحریم اقتصادی قرار داده بود. هم تحریم سیاسی کشنده بود و هم تحریم اقتصادی. به همین دلیل وقتی تحریم سیاسی برداشته شد شاهد بودیم که چطور رهبران دیگر کشورها به ایران سفر کردند و رئیس جمهور و مقامات عالی رتبه ایران را به کشورهای خود دعوت کردند و قرادادها و توافقنامههای بسیاری میان ایران و دیگر کشورها امضا شد.
البته در این مرحله هم تندروها بازهم شروع به تبلیغ کردند که هر دستاوردی که دولت به دست میآورد آن را به عنوان شکست میان مردم جا بیاندازند. در حالیکه از نظر منطق امنیت ملی کشور، هرگونه توافقی که بین ایران و کشورهای خارج بسته میشود به معنای آن است که روشهای غیرمسالمت آمیز کنار گذاشته میشود و ما با همکاری و تعامل سازنده میتوانیم مسائل خود را با جهان پیش ببریم.
به دنبال آن ایران در صحنه جهان سیاست خارجی، شروع به گسترش و عادی سازی روابط با تمام کشورها کرد و کشورهایی که به استناد تحریمهای سیاسی و اقتصادی از اینکه مراودات معمولی را با ایران داشته باشند به ظاهر و جلوی دیگران امتناع میکردند و نشان میدادند که نمیخواهند از نزدیک با ایران همکاری داشته باشند، بهانههایشان برداشته شد و فعالیت ایران در سطح منطقه و جهان آغاز شد.
قدرتهای جهانی ایران را به عنوان کشوری میبینند که میتواند محلی برای تبلور اقتصاد و صنعت باشد و همچنین یار و شریک در روند مبارزه با تروریسم باشد و از سوی دیگر به عنوان کشوری که میتواند در خاورمیانه به صلح سازی کمک کند. لذا ایران از همه این ابعاد مورد توجه دیگران است. در این زمینه یک کار دوجانبه جریان دارد؛ از یک طرف ایران به دنبال مواهبی است و از طرف دیگر آنها به دنبال مواهبی هستند و این یک بازی برد-برد بین ایران و کشورهای خارجی خواهد بود. ایران در صحنه سوریه گامهای مهمی را برداشت تا کار به نقطهای رسید که روسیه با آمریکا به نوعی توافق برای آتش بس رسید و این آتش بس از باب انسانی بسیار خوب بود اما یک کار ناتمام هم محسوب میشد چراکه هر وقت آتش بس برقرار میشود هرکس در هر نقطهای که قرار دارد، مستقر میشود و تحکیم مناطق تحت نفوذ خود را تحکیم میکند. همین مسئله میتواند تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه را به خطر بیاندازد و این کشور به تکههای مختلف تقسیم شود؛ بخشی کردها، بخشی ترکها، بخشی داعش، بخشی جبهه النصره و بخشی هم دولت بشار اسد و دیگران. بنابراین ضمن استقبال از آتش بس که باعث توقف کشتار مردم بیگناه میشود، این عیب بزرگ در داخل سوریه وجود دارد و این در حالی است که نه ایران و نه سوریه نقش چندانی در تعیین این آتش بس نداشتهاند. جبهه عربستان هم کماکان در سوریه، یمن و دیگر نقاط مشکلاتی ایجاد میکند اما ایران منتظر نمیماند که ببیند آیا عربستان سر عقل میآید که بخواهد با ایران همکاری و صلح سازی کند. ایران نیروها و انرژی خود را صرف امور دیگر میکند تا فرصت مناسب برای صلح سازی در خاورمیانه فراهم شود.
با توجه به این ارزیابی اولویت سیاست خارجی ایران در سال ۹۴ باید متمرکز به چه بخشی باشد؟
مهمترین نکتهای که پس از لغو تحریمهای سیاسی نباید در موردش دچار اشتباه شویم این است که تنها به یک یا دو قدرت جهانی تکیه کنیم. این بزرگترین اشتباه ما خواهد بود. ما بایستی قدرتهای جهانی را در کنار هم داشته باشیم. یعنی تجربه به صراحت به ما آموخته که هرگاه ایران با غرب رابطه خوبی نداشته، روسیه به طور مثال حرفهای خود را به ایران دیکته کرده است. در حالیکه مثلا روابط روسیه با عربستان متفاوت است، از آنجایی که رابطه عربستان با غرب و به ویژه آمریکا خوب است، روسیه نمیتواند نکتهای را به این کشور دیکته یا تحمیل کند. از این نظر اگر ما مانند دوره شاه به طور یک طرفه به سمت آمریکا برویم اشتباه است و اگر به صورت یک طرفه به سمت روسیه یا چین برویم بازهم اشتباه است؛ بایستی ترکیبی از قدرتهای جهانی را در سبد سیاست خارجی خود داشته باشیم، در این صورت است که روسیه به حرفهایمان گوش خواهد سپرد و سعی نخواهد کرد که چیزی را به ما تحمیل کند. ولی اگر فقط با یک یا دو قدرت در ارتباط باشیم آنها از غیاب دیگر قدرتها استفاده میکنند و شرایط خود را به صورت یک طرفه به ما تحمیل میکنند. پس ما میبایستی تخم مرغهای خود را در سبدی از قدرتهای جهان قرار دهیم نه در سبد یک یا دوقدرت که از آن علیه ما سوءاستفاده شود.
گام بعدی نیز این است که اگر منطقه خاورمیانه کشش همکاریهای ایران و صلح سازی را دارد که چه بهتر اگر نه، ایران باید با بقیه جهان همکاریهای خود را ادامه دهد و در سیاست خارجی دست به تنوع بخشی بزند تا اینکه بخواهد منتظر بماند در خاورمیانه شرایط بهتری فراهم شود و ایران بتواند با خاورمیانه هم مطابق با الگوهای خود رفتار کند.
در حوزه روابط با اروپا به خصوص پس از توافق هستهای، شاهد گشایش روابط هستیم. ولی به نظر میرسد اروپا هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه تجاری در روابط با ایران محتاطانه پیش میرود. نگرانیهایی در عادی سازی روابط با ایران وجود دارد. با توجه به اجرایی شدن برجام و لغو بخشی از تحریمها، به نظر شما این نگرانیها ناشی از چه مسائلی است؟
بخشی از این نگرانی طبیعی است یعنی وقتی روابط ایران با مثلا اتحادیه اروپا برای ۱۰ سال تعطیل میشود، نباید انتظار داشت در عرض یک یا دو ماه این روابط از سرگرفته شود. روابط معمولا از جنس طولانی مدت است یعنی بایستی روی روابط سرمایه گذاری کرد و به تدریج آن را جلو برد تا اینکه به نتیجه دلخواه برسد. بنابراین چند سال طول میکشد تا روابط ما با اتحادیه اروپا عادی شود.
نکته دوم ملاحظات آمریکا است؛ اروپاییها به خاطر آنکه در ۱۰ سال گذشته به جهت همکاری با ایران به ویژه در زمینه بانکی مورد تحریم آمریکا واقع شدند و جریمههای سنگینی را دادند، حال نگرانند که نکند در آمریکا دولت دیگری روی کار بیاید که دوباره آنها را مورد تحریم قرار دهد، بنابراین مقداری با احتیاط پیش میروند تا شرایط آینده برایشان روشن شود.
سوم اینکه تا زمانیکه روابط ایران و آمریکا برقرار نشود، روابط ایران و اروپا هم به حداکثر نخواهد رسید. این اشتباهی است که ما شاید کمتر آن را مورد توجه قرار میدهیم. چه اروپاییها، چه روسها، چینیها و چه ژاپنیها نگاه میکنند اگر روابط ایران و آمریکا برقرار نباشد، دچار احتیاط و تردید میشوند، اگر روابط ایران با آمریکا برقرار شود دیگر کشورها میگویند وقتی قدرت اول اقتصاد جهانی روابط خوبی با ایران دارد، آنها دیگر با خیال راحت به میدان میآیند. این نکته را یا متوجه نیستیم یا متوجه هستیم و به عمد نادیده میگیریم که حاصلش شرایط امروز است.
نکته چهارم برخی از ملاحظات خاص اروپا نسبت به ایران در زمینه حقوق بشر و سایر مسائلی است که آنها مدنظر قرار میدهند. در اواخر دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی ایران و اروپا کل روابطشان را روی میز مورد بحث قرار دادند و سعی کردند به آن سرو سامان بدهند. از جمله حقوق بشر، کودکان، زنان، مواد مخدر و هر مسئلهای که میانشان مطرح بود را بررسی کردند. پس در این زمینه نیز باید این آمادگی را داشته باشیم که آنها ملاحظاتی دارند و ما هم بایستی بنشینیم مذاکره کنیم و یک جایی روی ملاحظاتمان به توافق برسیم. این چهار نکته، چهار عامل اصلی است که در حال حاضر در روابط ایران و اروپا نقش دارد و ایران نیز باید در مورد هرکدام از آنها نقشی را ایفا کرده و رویکردی را اتخاذ کند.