مردم ایران یا «خواننده»اند یا «طنزپرداز»!
رویداد24- بسیاری با شنیدن «گل آقا» به یاد «شاغلام» و «غضنفر» میافتند. حتی زندهیاد حسن حبیبی که از سوژههای دائمی این نشریه بهشمار میآمد. بسیاری از طنزنویسان و کارتونیستهای فعلی، خود را وامدار زندهیاد کیومرث صابری فومنی میدانند و از سوی دیگر تاثیر «گل آقا» بر فضای طنز و کاریکاتور کشور باعث جابهجا شدن خطهای قرمز در این حوزه شده است.
بعضی معتقدند «گل آقا» توانست طنز تصویری و نوشتاری را به شکل امروزی خودش بنیانگذاری کند چرا که آنچه پیش از انقلاب بود مخاطب عام نداشت اما مخاطبان گل آقا گستردگی بیشتری داشته است. احسان گنجی، کارتونیست معتقد است، پس از جنگ، گل آقا به شکل امروزی با مخاطب جوان ارتباط برقرار کرد و کار او در یک کلمه جریانساز شد تا فرمت تازهای از طنز مطبوعاتی در ایران ایجاد کند و اگر نبود، طنز در ایران گمراه میشد.
او میگوید: کیومرث صابری فومنی، شاعر و طنزنویسی بهشمار میآمد که صاحب نوعی طنز فاخر بود. این طنز فاخر صرفا به دنبال خنداندن نیست و تلاش میکند با نیش زدن، باعث نوعی هوشیاری در مخاطب شود. با این حال فعالیت طنز مطبوعاتی همیشه به محدودیتهایی همراه بوده و هست و کسی که در این حوزه فعالیت میکند باید آنها را بشناسد و بپذیرد، با این حال قابلیت طنز و هنر آن این است که تا حدی به مرزها و خطوط قرمز نزدیک شود. این کارتونیست میافزاید: گاهی خطای کوچک یا سوءبرداشت از سوی مخاطب، طنزپرداز را به دردسر میاندازد اما این سوءظنها و بدگمانی در دوره دولت قبل بسیار بیشتر بود و کمتر طنزنویسها را برمیتافتند و آماده برداشتهای سوء از کار بودند. در آن دوره طنز کار مجرمانهای بود مگر اینکه خلافش ثابت شود. با این حال دوران احمدینژاد، دوران وفور سوژه بود به طوری که طنزپردازان در بیانیهای، به طنز از بازگشت احمدینژاد استقبال کردهاند. به گفته گنجی، رییس دولت نهم و دهم، خودش طنزپرداز در حوزه مدیریت بهشمار میآمد و در حال حاضر نیز سوژههای بسیاری از حامیان او و افرادی که گرایش به افراط دارند، حتی اگر در دولت نباشند، وجود دارد که دستمایه کار ما باشد.
محسن پوررمضانی، طنزپرداز نیز عقیده دارد که «گل آقا» فضای بسته مطبوعات را شکست و میشود گفت همه طنزپردازان را جمع کرد. او درباره نتیجه حضور و بروز «گل آقا» در فضای طنز میگوید: به نظرم، ایجاد فضای طنز جنبه مثبت و خوب این حضور محسوب میشود، با این حال، گل آقا، طنز را خیلی پاستوریزه کرد. از یک سو ارتباط با دولت برای نقد آن اهمیت داشت اما از سوی دیگر نقد مودب طنز گل آقا جایگزین انتقاد تند و تیز شد؛ به طوریکه فضای طنزپردازی شبیه آن شده و جلوتر نرفته است. این نویسنده می افزاید: یک دلیل، ذهنیت افراد و فضای سیاسی و اجتماعی است که این اجازه را نمیدهد. این مساله در دوره احمدینژاد محدودیت بسیاری برای طنزپردازان به وجود آورد و خط قرمزها بسیار شدند و حتی گاه حالت دستوری به خود گرفت که درباره چه چیزهایی بنویسیم و چه ننویسیم که دایره محافظهکاری را افزایش داد در حالی که طنز باید این قالبها را بشکند. متاسفانه در هشت سال دولت قبل این فضا بسته و کوچک شد.
به گفته پوررمضانی، دوره احمدینژاد دو دوره داشت، نخست زمانی که رییس جمهوری ناشناخته بود و دوره بعد زمانی بود که طنزنویسان عادمدانه به او نمیپرداختند و افراد اطرافش به عنوان سوژه دیده میشدند و زمانی که نمیتوانستیم به دولت نقد کنیم بیشتر به دنبال ترسیم فضای نمادین بودیم.
احسان پیربرناش، از دیگر طنزپردازان، نیز اعتقاد دارد که راحتترین دوره نه تنها برای من بلکه برای تمام طنزپردازان، دوران احمدینژاد بود و بسیاری در آن دوره طنزنویس شدند چرا که سوژه زیاد بود و مشکلات و نقلقولهایی که سوژههای خوبی برای نوشتن بودند. صحبتهایی که اگر گوینده آنها را نمیشناختی فکر میکردی برای طنز نوشتن گفته شدهاند. به طوریکه فضای مجازی نیز غرق در بامزهترین شوخیها بود. او در اینباره به «ابتکار» توضیح میدهد: در واقع مردم ایران به دو دسته کار پردرآمد مشغولند، یا خوانندهاند یا طنزنویس. البته بسیاری از طنزنویسان خوب هم هستند که حتی به تلویزیون رفتند.
پیربرناش درباره سختترین و آسانترین دورههای کاریاش میگوید: در دوره احمدینژاد، مسئولان کارهای مهمتری داشتند و دنبال آباد کردن مملکت بودند، بنابراین فرصت نداشتند از طنزنویسها شکایت کنند و در آن دوره کمترین شکایت را در کار داشتیم. فضای طنز ادبیات در آن دوره تند بود و به دلیل حس بدی که مردم نسبت به دولت داشتند گاه طنز حتی به مرز فحاشی نیز نزدیک شد. در آن دوره نمیدانستیم که کدام صحبت را انتخاب و سوژه کنیم و کشمکش درونی داشتیم که کدام صحبت برای نوشتن بهتر است. مثلا اگر آقای بهمنی یا معاونان و دیگران همزمان شروع به حرف زدن میکردند، اور دز میکردیم و روز عروسی ما بود؛ اما پس از آن فضا عقلانی شد. او با اشاره به چهرههایی که دردسرساز هستند، میافزاید: خود طنزنویسها یک سری چهرهها را به عنوان افراد دردسرساز میشناسند و معمولا سراغ آنها نمیروند. افرادی مثل محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و افرادی از نهادهای خاص، همینطور برخی چهرههای تلویزیونی مانند حسن رحیمپور ازغدی، همچنین چهرههای نظامی کشور. بین خودمان میگوییم به این افراد گیر ندهید. حتی گاه در دورهای کلماتی مانند سیبزمینی یا مرغ به عنوان خط قرمز طنز محسوب میشدند.
به گفته پیربرناش، در دوره هاشمی رفسنجانی، قرار شد تا چهره روسای دولت را نکشند و از آنجایی که هاشمی، روحانی بود این باور ایجاد شد که کشیدن چهره روحانیان ممنوع است که بعدها کاریکاتورهایی از چهرههایی کشیده شد و آنها هم استقبال کردند. با این حال همیشه به افرادی که آموزش میدهم، میگویم کار شما زمانی بامزه میشود و به خط قرمزها غیرمستقیم اشاره کنید. با جملههای جایگزین و با کلمات خوب میتوانید مخاطب را در کار خود سهیم کنید.
اما شهرام شهیدی که خود زمانی در «گل آقا» مینوشت، درباره وضعیت فعلی فضای طنزپردازی در ایران اشاره میکند و میگوید: بررسی فضای فعلی طنز یک پارامتر ندارد. در واقع از جهاتی راحتتر شده است. امروز، روزنامههای بیشتری وجود دارد و فضا برای کار بیشتر است به ویژه برای افرادی که میخواهند وارد این حوزه شوند اما از سوی دیگر، کار سختتر شده و خط قرمزهایی که وجود دارد، بیشترند. هم مردم و سیاستمدارها حساسیتهای بیشتری پیدا کردهاند و سلیقهها نیز تغییر کرده است. وجود شبکههای اجتماعی مجازی و گسترش آنها و تفاوت در اقبال به طنز باعث شده تا حتی سلیقه مردم به سوی جوکهای تلگرامی برود.
این طنزپرداز میافزاید: در گل آقا شوخیهایی که مینوشتیم حتی با قومیتها شوخیهای پاکی بود که چنین واکنشهایی که امروز میبینیم به دنبال نداشت. صنفها و حاکمیت صبر و تحملشان را از دست دادهاند و به هر چیزی که نوشته یا کشیده میشود واکنشهای بسیار بدی نشان میدهند. این مساله اجازه نمیدهد که طنزنویس کار جدیدی انجام دهد و فعالیت در حوزه طنز مثل آزمون و خطا میماند. مثلا گل آقا به خاطر آقای صابری فومنی، فضایی داشت که حاکمیت طنز و نقد را میپذیرفت و حرفش برش داشت که اگر خطایی بوده یا مسالهای، قابل رفع باشد.
شهیدی در پایان سخنانش با تاکید دوباره بر سخت شدن کار در حوزه طنز، توضیح میدهد: اعتقاد دارم طنزنویسها زیاد شدهاند اما باید دید چند نفر از این افراد در سالهای آینده در همین کار میمانند. از 10 نفر هیات تحریریه گل آقا، امروز فقط 2 نفر مینویسند و مشکلات و فشارها یکی یکی آنها را کنار میگذارد ؛ طنز را بوسیدهاند و کنار گذاشتهاند.