دست خالی مدعیان عدالتخواهی در دولت رئیسی/ پدرخواندههای اصولگرا با آرمانخواهان چه کردند؟
رویداد۲۴ هنوز ۱۰۰ روز از جشن اصولگرایان برای تصاحب صندلیهای وزارتخانهها و شهرداریها نگذشته که انتقاد از نحوه انتصاب نزدیکان و خویشاوندان و برادر زنها و دامادها و فرزندان وارد موج جدیدی شده است؛ آنچنانکه برخی از خود اصولگرایان هم از این وضعیت گلایه دارند. در صدر منتقدان، جوانان عدالتخواهی هستند که در هشت سال گذشته در صف اول انتقاد از حسن روحانی قرار داشتند و با این انتقادات در شبکههای اجتماعی معتبر شدند. مثل صدرالساداتی که در اینستاگرام نوشته «فرزند وزیر سابق آموزش و پرورش (علی احمدی) از سوی زاکانی به عنوان شهردار منطقه منصوب شد و در مقابل همان وزیر سابق آموزش و پرورش از برادر داماد شهردار برای وزارت آموزش و پرورش بیانیه حمایتی صادر میکند.»
اعتراضها کمکم به جاهای باریک کشیده میشود. نمایندگان یکدست انقلابی حالا بر سر رئیسی هم فریاد میکشند؛ از جمله کاظم دلخوش اباتری نماینده صومعهسرا که خطاب رئیسی گفته بود «اگر میخواهید ما خفه شویم، خفه میشویم اما این ره که تو میروی به ترکستان است و مشکلات کشور افزایش پیدا میکند.» و حتی در دو مورد خاص، دعوت به تجمع اعتراضی هم شده است. یکی در کرمان و برای تعیین استاندار و دیگری در وزارت نفت در اعتراض به کارگیری نیروهای ضعیف غیر مرتبط.
حالا در برخی از وزارتخانهها خبر میرسد که یک داماد یا برادر زن در مراکز حساس و مهم آن وزارتخانه به کار گمارده شده است، اما جالبتر اینجاست که نویسندگان اصولگرا مینویسند فرزندان مظلوم مقامات نباید با این فشار مواجه شوند. عبدالله گنجی در سرمقالهای در روزنامه جوان نوشته بودک «اگر فرزندان مسئولان نظام لیاقت و شایستگی داشتند باید در صندلیهای مدیریتی قرار بگیرند. اکنون دهه ۶۰ نیست که بگوییم فرزندان و منسوبین مسئولان بروند نجاری، مکانیکی ... اینکه طبق هیچ قاعدهای نباید فرزندان منصوبین نظام وارد کار حاکمیتی شوند، ظلم مضاعف به بخشی از آیندهداران این کشور است.»
اصلاحطلبان هم البته در این مورد کارنامه موجهتری نسبت به اصولگرایان ندارند، اما دو مسئله باعث میشد تا به اندازه اصولگرایان در فامیلبازی و روبط خانوادگی غرق نشوند. اولین مسئله رد صلاحیت گسترده نیروهای نزدیک به این جریان در انتخابات مجلس و بعضی مسئولیتهای حساسیت برانگیز است که اصلاحطلبان را ناچار میکند هم هنگام انتصابات و هم هنگام بستن لیستهای انتخاباتی به سراغ افرادی خارج از الیگارشیهای حزبی برای تکمیل لیستهای انتخاباتی و نیروهای ستادی بروند. مثلاً حزب اتحاد ملت در انتخابات مجلس از سیدفرید موسوی حمایت کرده بود که نیرویی درجه یک حزبی محسوب نمیشد و هرگز عضو ارکان مهم و اثرگذار این حزب نبوده است یا کارگزاران سازندگی بعد از انتخابات افرادی مثل فاطمه سعیدی و عبدالرضا هاشمزهی که از نیروهای حاشیهای حزب بودند را به شورای مرکزی خود اضافه کرد و آن افراد قبل از انتخابات عضو اثرگذاری در تشکیلات خود نبودند. در مقابل مثلاً مالک شریعتی که به عنوان جوان انقلابی وارد مجلس شده، از چند سال قبل به عنوان دبیر کل جمعیت رهپویان برای حضور در این مسئولیت حساس آماده میشد و از نیروهای نزدیک بسیار نزدیک علیرضا زاکانی به شمار میرفت.
این مسئله درباره همه افراد حاضر در لیستهای اصولگرایان برای انتخابات مجلس صدق میکند و گرچه آنها با نام جوان انقلابی وارد عرصه شدند، اما همگی سابقه سالها حضور در لایههای مختلف اصولگرا را داشتند و پیرو پدرخواندههای اصولگرا بودند. در واقع همه این جوانان انقلابی سابقه طولانی در نهادهای خاص و احزاب و الیگارشیهای این جریان را داشتند و اتفاقا اصولگرایان در مقابل این رفیقسالاری چشم بستند.
بیشتر بخوانید: انتقاد از بیت رهبری در بیت رهبری!/ جنبش عدالتخواه دانشجویی چگونه از دل اختلافات اصولگرایان برآمد؟
سال ۹۴ که فاطمه حسینی در لیست اصلاحطلبان قرار گرفت، خبرگزاری ایلنا نخستین رسانهای که نقد مفصلی علیه آن نوشت و تاکید کرد که او به خاطر پدرش صفدر حسینی به لیست راه یافته است. جالب آنکه آن زمان اصولگرایان از این مسئله گذشتند و چند ماه بعد زمانیکه صفدر حسینی بعد از آزادی مصطفی تاجزاده به دیدار او رفت، انتقادات علیه فاطمه حسینی را شروع کردند و با یک جعل خبر مدعی شدند فاطمه حسینی گفته ما سهم خود را از سفره انقلاب میخواهیم، اما در همین سالها اصولگرایان به برخی جوانان عدالتخواه و آرمانخواه میدان دادند تا از وزیران و مدیریتهای ضعیف دولت روحانی انتقاد کنند و به نام عدالتخواهی زندگی مجلل و روابط خانوادگی آنها را به چالش بکشند اما حالا که خود اصولگرایان در صدر دولت و مجلس و شورا قرار گرفتهاند، نمیدانند با آن جوانان عدالتخواه چه کنند و اتفاقا همان جوانان که به خاطر پروژهها ارتباطاتی نیز با اصولگرایان گرفتهاند، حالا هم ارتباطات خانوادگی را بهتر میشناسند و هم در فضای مجازی اعتبار دارند و انتقاد آنها خیلی زود دست به دست میشود و مورد توجه مردم قرار میگیرد.
پدرخواندهها مدام به عدالتخواهان جوان کارت زرد نشان میدهند و به صراحت آنها را عدالتخوار میخوانند. اما بعید نیست کم کم این رابطه به نفرت تبدیل شود. به خصوص اینکه پدرخوانده ها، انتصاب داماد و فرزندان را سیره بزرگان شیعه معرفی میکنند و این مسئله عدالتخواهان را ناامیدتر و عصبانیتر کرده است.