فانتزیهای جنبش عدالتخواه در تلویزیون ایران / چرا ده نمکی سریال دادستان را ساخت؟
رویداد۲۴ این روزها صدا و سیمای جمهوری اسلامی ۲ سریال با تم سیاسی پخش میکند. اولین سریال، روزهای ابدی نام دارد که به وقایع اول انقلاب و ماجرای تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام میپردازد. سریال دوم سریال دادستان به کارگردانی مسعود ده نمکی است که ماجرایی را در سالهای اخیر روایت میکند و به اتفاقاتی مثل حمله داعش به مجلس شورای اسلامی پرداخته است. تم هر دوی این سریالها، روایت یک ماجرای تخیلی در کنار حوادث واقعی است. امسال سریال آقازاده هم با مضمون سیاسی در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.
هر سه این سریالها یک هدف اصلی داشتند. اینکه نشان دهند جوانان انقلابی بهتر از مدیران تکنوکرات عرضه اداره کشور را دارند. تمام این سریالها به نوعی جایگاهیابی جدیدی برای جریان اصولگرای جنبش عدالتخواه است؛ جریانی که در عین وابستگی به اصولگرایان، در نقد جریان خود کوتاهی ندارد و اکنون صداوسیما به دنبال آن است که بگوید اگر مشکلی بوده به خاطر همین وابستگیهای حزبی است و اگر چهرههایی همچون نمایندههای جنبش عدالتخواه بر سر کار باشند، تمام مشکلات حل خواهد شد. این دیدگاه فارغ از کارکرد ساختارها در ایران مطرح میشود که چگونه مسیرها را تغییر میدهد.
انتقادها به سریال دادستان
جریان جدید اکنون با دیدگاه ارزشیهای اصولگرا، ابتدا تمام آنچه با اصولگرایی فاصله دارد را نقد میکند، اگر در سریال روزهای ابدی، دولت مستقر مهندس بازرگان و چریکهای چپگرا با تصویری کاریکاتوری ارائه میشوند، در سریال دادستان ده نمکی هم نمایندگان مجلس (دهم) افرادی بیکفایت و ترسو تصویر میشوند. جالب اینجاست که در خلاصه داستان این سریال آمده است: «دادستان» یک سریال تخیلی است و مربوط به هیچ دولتی نمیشود!
نکته اینجاست که در خرده داستانها، عملا تصورات فانتزی خود را به عنوان بخشی از تاریخ نمایش میدادند مثل تصویری که از ربودن هواپیمای ایرانی توسط چپگرایان و بردن آن به کره شمالی در روزهای ابدی نمایش داده شد. جالب اینکه حتی در تصورات خود اجازه این شوخیها را با شوروی ندارند و قرار نیست هواپیما مثلا به شوروی برده شود!
برای بیان این فانتزیها هم ابایی نیست که از موسیقی رپ استفاده شود؛ اتفاقا این همان نوع موسیقی است که تا چند سال گذشته نه به آن مجوز داده میشد نه خوانندگان آن برای جریان ارزشی اصولگرا رسمیتی داشتند، اما هنگامی که پای استفاده ابزاری در میان باشد، ایرادی ندارد کارگردانان تلویزیون ایران به سبک «هیچکس» و «تهی» تیتراژ بسازند یا بدل «ستار» را بسازند تا «شازده خانم» را در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی پخش کند.
در سکانس حمله داعش به مجلس هم تصویری که از خبرنگاران ارائه میکنند، فاصله معناداری با واقعیت داشت. ورود سه نفر داعشی به مجلس و به رگبار بستن دهها نفر و ۴ ساعت ایجاد تنش، یک عملیات موفق تصویر شد.
بیشتر بخوانید: واکنشها به عذرخواهی مجری تلویزیون به خاطر کلمه رقص / سالها در صداوسیما قمار میکردند، چرا کسی اخراج نشد؟
سازندگان سریال به نقدهای احتمالی علیه محصول خود آگاه هستند و میدانند نقد علیه تصورات فانتزی و جعل تاریخ حتما انجام خواهد شد؛ به همین سبب است که مسعود ده نمکی همان ابتدا تکلیف خود را با منتقدان روشن میکند و به صداوسیما میگوید دو هفته تحمل کند، همه چیز حل خواهد شد: «دادستان هر روز ملتهبتر میشود، امیدوارم که سازمان در برابر فشارهای بیرونی تاب بیاورد و از فضای مجازی و رسانههای جدید عقب نیفتد. ۱۶۲ تلفن سازمان است؛ من اگر جای شما مخاطبان همراه دادستان بودم به آنها امید و قوت قلب میدادم تا دو هفته دادستان را تحمل کنند و کم نیاورند.»
واکنش اصولگرایان به سریال دادستان
جریان ارزشی اصولگرا البته تلاش کردند تمام قد پشت ده نمکی بایستند و در توییتر حمایت خود را نشان دهند. برخی کاربران ده نمکی را دستاورد جمهوری اسلامی معرفی کردند. کاربر آسید حسین درباره سریال دادستان نوشت: «برادرای مذهبی! خواهرای انقلابی! عدالت طلبان! سریال دادستان رو نبینید نصف عمرتون فناست.» این دسته توییتها در رسانههایی همچون مشرق نیوز و جهان نیوز پوشش داده شدند.
جهان نیوز سریال دادستان را طوفانی خواند و در توصیف آن نوشت: «در قسمت اول سریال شاهد خلاقیت و نگاه ژرف هنرمند به مسایل پیرامونش از جمله دانشجویان و فعالیتهای آنها هستیم که امیدواریم این روند در قسمتهای دیگر هم ادامه داشته باشد و بتواند فضای سرد شبکه را گرم کند.»
اما وضعیت در همه رسانههای اصولگرا همچون مشرق و جهان نیوز نبود و برخی رسانههای اصلی اصولگرا به شدت به صداوسیما تاختند و برنامههای اینچنینی را «برنامهسازی گعدهای» خواندهاند. روزنامه اصولگرای فرهیختگان در گزارشی درباره سریال دادستان اینگونه نوشت: «دهنمکی میداند چه بگوید اما نمیداند چطور و با چه لحنی، داستانش را در بستر یک روایت سینمایی جذاب تعریف کند. برای همین است که گرفتار شعار میشود، کاراکترهایش به دام لودگی میافتند و قهرمانی هم اگر باشد، فقط کاریکاتوری است از آدمهایی که در واقعیت میبینیم. وقتی پرداخت به سوژهای با مضمون عدالت و عدالتخواهی، گرفتار چنین بدریختی شود، نتیجهای جز این نخواهد داشت که مفهوم عدالت و کارکرد آن در یک اثر نمایشی به پایینترین سطح تقلیل یافته و کنشها، جدلها و مناسباتی که در اثر طراحی میشوند هم نمودهای سطحی و دمدستی از چیزی هستند که این روزها تحتلوای عدالخواهی از سمت مردم مطالبه میشود. با تمام این تفاسیر اینها بخشی از ماجراست و اسفبارتر اینکه مدیران تلویزیون، بعد از این سریال، قرار است سینه را جلو دهند و بگویند، دیدید سریالی ساختیم که حرف دل این روزهای مردم را زد.»
نمونه مشابه سریالهای سیاسی خارجی
به گزارش رویداد۲۴ اگر قرار باشد درباره سریالهای سیاسی صحبت کنیم، نمیتوانیم از نام house of cards یا خانه پوشالی به راحتی بگذریم. این سریال درباره فرانک اندروود شخصیت بلندپایه حزبی است که علاقه دارد رئیس جمهور آمریکا شود. او با نفوذ، زد و بند و حتی ترور مخالفان خود در نهایت در این جایگاه قرار میگیرد. در چنین سریالهایی اسامی روسای جمهور عوض میشود، رییس جمهور زن بر سر کار میآید. از ترور توسط شخص رییس جمهور گفته میشود و اتفاقاتی در سریال وجود دارد که تقریبا بخش عمده آن در عالم واقع رخ نداده، با این حال سریالسازان ایرانی اصرار دارند این سریالها به شکلی ساخته شود که دستی در روایات واقعی هم داشته باشد. عمدا به دولت بازرگان یا مجلس دهم اشاره میشود، مبادا کسی با دولت رجایی یا مجلس انقلابی یازدهم آن را اشتباه بگیرد.
باتشکر از کردستان شهرستان دیواندره روستای شالیشل