گزارشی درمورد توسعه / بنگلادش؛ ببر جدید آسیا
رویداد۲۴ بسیاری از اقتصاددانان مانند «جوزف استگلیتز» و «دنی رودریک» به شدت نسبت به توانایی کشورهای خارج از شرق آسیا برای ثروتمند شدن بر اساس مدل تولید صنعتیمحور تردید دارند. به عنوان مثال استیگلیتز بر این عقیده است که کشورهای در حال توسعه خارج از شرق آسیا میبایست راه جدیدی غیر از تولید صنعتی محور برای توسعه پیدا کنند.
یکی از دلایل بدبینی اقتصاددانان چیزی است که تحت عنوان «صنعتیزدایی زودرس» خوانده میشود و همچنین نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه تولید کارمحور در حال حرکت به سمت اتوماسیون است و نمیتواند مبنایی برای توسعه و صنعتیشدن باشد. اما به نظر میرسد که برای این بدبینی اقتصاددانان دلیل سادهتر و مستقیمتری وجود دارد و آن هم این است که تاکنون هیچ کشوری خارج از اروپا و شرق آسیا صنعتی نشده است. تنها استثنا در این مورد مالزی، ترکیه و اسرائیل است و معمولا کسی انتظار ندارد که این اتفاق برای این کشورها بیفتد.
اما تمامی کسانی که نسبت به صنعتی شدن کشورهای خارج از اروپا و شرق آسیا تردید دارند باید نگاهی به بنگلادش بیندازند. کشوری متراکم، اما پرجمعیت در جنوب آسیا که کاملا با استفاده از مدل سنتی قدرتنمایی میکند. بلومبرگ گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه بنگلادش در تولید ناخالص داخلی سرانه از کشورهای هندوستان و پاکستان پیشی گرفته است. این یک نقطه عطف اقتصادی برای این کشور به شمار میرود. همچنین بر اساس شاخص قدرت خرید (ppp) هندوستان اگرچه همچنان پیشتاز است، اما فاصله آن با بنگلادش بسیار کم شده است.
نگاهی به تولید ناخالص داخلی سرانه این کشور نشان میدهد که رشد این کشور شتاب گرفته و از ۵ درصد در سال ۲۰۱۸ به حدود ۷ درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده است.
ممکن است این تصور ایجاد شود که تمامی کشورها چنین روندی طی کردهاند، اما مقایسه بنگلادش با دو کشور هند و پاکستان نشان میدهد که این گونه نیست.
در این نمودار هندوستان از سال ۱۹۸۰ از بنگلادش به لحاظ تولید ناخالص داخلی سرانه پیشی گرفته، اما میزان رشد آن کمتر بوده و این روند به ویژه در سالهای اخیر به شدت محسوس است. این در حالیست که کشور پاکستان کاملا در مسیر رکود بوده و تولید ناخالص داخلی سرانه آن تغییر چندانی از سال ۱۹۸۰ به این سو نداشته و در چرخه فقر گرفتار شده است.
حال سؤال این است که چگونه بنگلادش پا به این مسیر گذاشت؟ آیا بنگلادش بر مبنای آنچه استیگلیتز گفته مدل جدیدی از توسعه بر مبنای «خدمات» را طی کرده است؟ خیر. در واقع بنگلادش همان مسیری را پیموده که بریتانیا دو قرن پیش زمانی که تبدیل به اولین کشور صنعتی شد، طی کرد: یعنی تولید و فروش انبوه لباس.
بیشتر بخوانید: مهمترین اقتصاددانان تاریخ
بنگلادش اکنون به عنوان هاب صنعت پوشاک جهان معروف است. بر حسب حجم چین و اروپا هنوز هم در صادرات پوشاک در جهان رتبههای اول و دوم را دارند، اما بنگلادش در رده سوم ایستاده و از ویتنام پیشی گرفته است و صنعت پوشاک بیشترین سهم از صادرات این کشور را از آن خود کرده است. ۱۰ کالای اول صادراتی بنگلادش به سایر نقاط جهان به ترتیب زیر است:
- لباسهای بافت و لوازم جانبی: ۲۰ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار معادل ۴۴.۵ درصد کل صادرات
- پوشاک و لوازم جانبی (به غیر از بافت): ۱۹ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار معادل ۴۲.۴ درصد کل صادرات
- کفش: ۱ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار معادل ۲.۴ درصد کل صادرات
- انواع پارچه و لباسهای تاناکورا: یک میلیارد دلار معادل ۲.۲ درصد کل صادرات
- نخ کاغذی و پارچه بافته شده: ۶۰۳ میلیون دلار معادل ۱.۳ درصد صادرات.
- ماهی: ۵۳۳ میلیون دلار معادل ۱.۲ درصد کل صادرات
- چرم / دل و روده حیوانات: ۳۶۸ میلیون دلار معادل ۸/۰ درصد کل صادرات
- روسری: ۳۳۲ میلیون دلار معادل ۷/۰ درصد کل صادرات
- پوست خام / چرم: ۱۳۹ میلیون دلار معادل ۳/۰ درصد کل صادرات
- پلاستیک و اجناس پلاستیکی: ۱۱۳ میلیو دلار معادل ۲/۰ درصد کل صادرات.
بنگلادش به چه کشورهایی لباس صادر میکند؟ اکثرا کشورهای غربی. طبق آمارها ۱۴.۲ درصد صادرات لباس بنگلادش به آلمان است و ۱۴.۵ درصد نیز سر از ایالات متحده در میآورند. حدود ۸.۳ درصد از لباسهای ساخت بنگلادش راهی انگلستان میشوند. اسپانیا و فرانسه و لهستان در ردههای بعدی قرار دارند.
به عبارت دیگر بنگلادش مسیر سنتی صنعت کارمحور را کاملا با برنامه مشخص انتخاب کرد و برای ارتقای این صنعت برنامهریزی کرد و به شکل موفقیتآمیزی تبدیل به یکی قدرتمندترین کشورها در این حوزه شد. این مسیر البته بسیار متفاوت از انقلاب اول صنعتی در بریتانیا بود، اما نتیجه آن یکی است. مورد بنگلادش یک پیروزی بزرگ برای سیاستگذاری صنعتی به شمار میرود. این نشان میدهد که پیشگویی «دنی رودریک» مبنی بر «صنعتیزدایی زودرس» درست از آب در نیامد و بنگلادش نیز مانند سایر کشورهایی که از فقر به ثروت رسیدند با افزایش سهم صنعت در اقتصاد توانست تولید ناخالص داخلی سرانه خود را در طول سالها دائما افزایش دهد و رشد اقتصادی پایداری را تجربه کند.
به عبارت دیگر بنگلادش هشدارها درباره اتوماتیزه شدن صنعت کارمحور در طول زمان، و همچنین گفتهها درباره اینکه کشوری خارج از اروپا و آسیای شرقی نمیتواند بر مبنای تولید صنعتی مسیر صنعتیشدن را طی کند، کاملا نادیده گرفت و به سادگی با یک استراتژی سنتی توسعه مسیر موفقیتآمیز خود را طی کرد.
البته این بدین معنا نیست که این مسیر همیشه جواب میدهد. گزارش بانک توسعه آسیا (ADB) هشدار میدهد که حمایتهای بیش از حد از صنعت پوشاک در بنگلادش منجر به بیرون راندن سایر صنایعی شد که لازمه یک رشد ادامهدار بودند. به همین ترتیب بنگلادش باید به بخش صنعت خود تنوع ببخشد و سایر صنایع سبک را وارد میدان کند، صنایعی مانند اسباببازی و همچنین صنعت مبلمان و ... همچنین بنگلادش برای اینکه زنجیره ارزش خود را ارتقا دهد باید فرآیند ساخت قطعات الکترونیک را آغاز کند. ورود به این صنعت نیازمند این است که کشور زیرساختهای خود را ارتقا دهد و مشوقها و حمایتهای خود را گسترش دهد و نباید فقط روی صنعت پوشاک متمرکز شود.
تهدیدهای رشد اقتصادی بنگلادش
مهمترین تهدید رشد بنگلادش احتمالا سیاست است. بنگلادش دارای یک عنصر بنیادی است که در سال ۲۰۱۶ تنها با اقدامات سفت و سخت اقتدارگرایانه سرکوب شد. اگرچه بنگلادش دموکراتیکتر شده، اما هنوز هم درگیر فساد، سرکوب، احزاب اپوزیسیون و سایر عواملی است که میتوانند این کشور را بیثبات کنند. با این حال بانک توسعه آسیا نسبتا خوشبین است و قبلا در گزارشی اعلام کرده بود که به نظر میرسد رشد اقتصادی بنگلادش ارتباط مستقیمی با سیاست مانند قبل ندارد و میتواند راه خود را در پیش بگیرد.
تهدید بزرگ دیگر احتمالا تغییرات آب و هوایی است چرا که بنگلادش یکی از کشورهایی است که در معرض سیل، طوفان، تغییر الگوهای بارندگی و بالا آمدن سطح آب دریا و ... است. باز هم «بانک توسعه آسیا» عقیده دارد که این کشور میتواند گامهایی بردارد تا آسیبهای این حوادث طبیعی را به حداقل برساند.
جدای از چالشها نمیتوان موفقیت سالهای اخیر این کشور را انکار کرد. البته ناگفته نماند بنگلادش هنوز هم یک کشور فقیر است با تولید ناخالص داخلی سرانه تنها ۵۸۰۰ دلار مشابه کشورهایی مانند غنا یا هندوراس. چندین دهه طول میکشد تا بنگلادش به سطح کشورهای توسعهیافته برسد و مطمئنا در این راه با موانع زیادی روبرو خواهد شد.
اما پیش از این دو فکت مهم درباره جهان مدرن ثابت شده است:
۱. استراتژی سنتی مبتنی بر صادرات و توسعه مبتنی بر تولید صنعتی با آغاز کردن از صنایع سبک، هنوز هم کار میکند.
۲. کشورهای خارج از شرق آسیا و کشورهای پیرامونی اروپا قادر به استفاده از این استراتژی هستند.
این یک اتفاق بزرگ است و همین امر باید امید زیادی به مردم و دولتهای سایر کشورهای فقیر و پرجمعیت مانند مصر، تانزانیا، اتیوپی و .. بدهد. مدل سنتی توسعه ممکن است برای همیشه کارایی نداشته باشد، اما در شرایط کنونی به نظر میرسد که هنوز هم کار میکند و جواب میدهد.
رشد بنگلادش این موضوع را نشان میدهد که جهانیشدن هنوز هم نیروی فوقالعاده قدرتمندی در جهت خیر عموم است. دسترسی به بازارهای صادراتی آمریکا و اروپایی بسیار مهم بوده و محدود کردن تجارت و بستن بازارها مانعی برای پیشرفت کشورها به شمار میرود. باید این موضوع را به خاطر داشت که سوای از جنگهای فرهنگی و منازعات سیاسی متضاد، هدایت کردن تودههای بیبضاعت و فقیر جهان به سمت امنیت و آسایش و نیز فراوانی مادی هنوز هم بزرگترین و مهمترین داستان در جهان کنونی به شمار میرود.