تومان؛ فیلمی در ستایش شرطبندی برای رسیدن به پولهای بادآورده!
رویداد۲۴ فیلم تومان در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد؛ فیلمی آخرین ساخته مرتضی فرشباف که در آن تلاش کرده به سراغ فضای تازهای برود و برخلاف فیلمهای سابقش فیلمی بسازد که علاوه بر ریتم تند و جذابیتهای بصری مضمون و موضوع تازهای هم داشته باشد.
فیلمهای قبلی فرشباف فیلمهایی بودند شخصی که بیشتر به سینمای هنری اروپا شباهت داشتند، اما تومان فیلمی است قصهگو که تلاش میکند داستان خود درباره قمار و شرط بندی را به شکل گیرایی روایت کند.
فیلم تومان، داستان داوود است که تلاش میکند از طریق شرط بندی روی مسابقات فوتبال و اسبدوانی طبقه اجتماعی خود را تغییر دهد و پولی به دست بیاورد. او از طریق شرط بندی همراه دوستان صمیمیاش عزیز و یونس (برادر عزیز) و دو نفر دیگر شروع به شرط بندی روی مسابقات فوتبال میکند و از این راه پول کلانی به جیب میزند. اما خیلی زود دوران زوال از راه میرسد، یونس که سوارکار مسابقات اسب دوانی است به خاطر گرفتن پول از خلیفه (که در ظاهر پدرخوانده این مسابقات است) حاضر میشود شرایط را تغییر دهد. تصمیم یونس کل زندگی او حتی وضعیت زناشوییاش را تغییر میدهد و این سرآغاز انحطاط است.
تومان میتوانست فیلم خوبی باشد به شرط آنکه کارگردان تعارضات ذهنی خود با ماهیت مسئله شرط بندی را حل میکرد. حقیقت امر این است که در جهان واقع افراد بسیاری هستند که با شرط بندی به ثروتی هنگفت و بادآورده رسیدند و بدون اینکه دچار مشکل خاصی شوند، طبقه اجتماعی خود را به واسطه این ثروت بادآورده تغییر دادند.
مرتضی فرشباف متوجه این موضوع شده و دوربینش را به سمت بندر ترکمن و ترکمن صحرا چرخانده تا از ظرفیتهای این جغرافیا برای روایت داستانش استفاده کند.
تیزر فیلم تومان
به گزارش رویداد۲۴ در برخی مناطق ایران، شرطبندی روی مسابقات اسب دوانی امری عادی است و هیچکس روی این کار، نام قمار نمیگذارد. به همین خاطر این جغرافیا مکان مناسب و انتخاب هوشمندانهای برای روایت قصهای درباره شرط بندی است. مشکل فیلم، اما از آنجایی آغاز میشود که کارگردان میخواهد عقوبت اخلاقی و فرجام کار را هم نشان دهد و بگوید پایان کار شرط بندی انحطاط اخلاقی است.
با سرگردانی کارگردان میان این دو رویکرد، (شرط بندی خوب است یا بد است) فیلم تومان در روایت داستان دچار دوپارگی شده است. کارگردان با تقسیم بندی فیلم به چهار فصل سال که بهار و تابستان فصول موفقیت و پیشرفت داوود و پاییز و زمستان فصول انحطاط اوست سعی کرده این مشکل را حل کند و هر دو روی سکه شرط بندی را نشان دهد. اما متوجه نبوده این تغییرات بیشتر از آنکه تماشاگر را متوجه پدیده شرط بندی و عواقب آن کند، دچار اعوجاج میکند و باعث میشود تماشاگر خط اصلی داستان را گم کند.
مرتضی فرشباف به شکل دیگری درگیر همان مشکل سامان سالور در سه کام حبس است. فرشباف، چون طبقه و جغرافیایی را که در آن فیلمش را ساخته نمیشناخته به جای پرداختن به موضوع اصلی و نگاهی ریشهای به چرایی تمایل جوانان به این پدیده فیلمش را آکنده از خطوط داستانی نالازمی کرده که بدون حضور این خطوط داستانی هم میتوانستیم شاهد فیلم خوبی باشیم.
بیشتر بخوانید: «سه کام حبس»؛ تکرار ژست فیلمسازی دردمند در ایران
ماجرای عشق داوود و آیلین و رقابت پنهانی که میان دوستان داوود برای به چنگ آوردن او شکل میگیرد مهمترین خط انحرافی داستان فیلم است. آیلین قرار بوده نماد عشق پاکی باشد که به واسطه غرق شدن داوود در قمار و شرط بندی از کف میرود و بدل به زنی میشود که برای رسیدن به خوشبختی با صمیمیترین دوست داوود یعنی عزیز رابطه برقرار میکند. اما در شکل فعلی وصله نچسبی است که بیشتر به کار رفع نیازهای روانی و جسمی شخصیتها میآید تا عنصری که مربوط به مضمون اصلی فیلم باشد.
همچنین مرگ یونس پس از حادثه در مسابقه اسبدوانی (که یکی از گرههای اصلی داستان یعنی آشکار شدن رابطه آیلین با عزیز را هم باز میکند) به جای اینکه به بار تراژیک فیلم چیزی اضافه کند، فیلم را دچار همان دوپارگی نالازم میکند که باعث آشفتگی تماشاگر شده است.
سرگردانی کارگردان میان دو نگاه به پدیده «قمار» و «شرط بندی» ثابت میکند رفتن سراغ چنین مضامینی بیشتر از آنکه به قدرت کارگردانی و نویسندگی نیاز داشته باشد، محتاج یک نگاه تحلیلی است که بتواند علاوه بر واکاوی ریشههای اصلی موضوع (در این فیلم شرط بندی و قمار) تماشاگر را با چرایی جذابیت به دست آوردن پول بادآورده آشنا کند.
چه مرتضی فرشباف و چه سامان سالور در فیلمهایشان به علت اصلی کاری که شخصیتهای هر دو فیلم انجام میدهند اشارهای نمیکنند. واقعیت امر این است که غرق شدن داوود در قمار و شرطبندی و فروش شیشه توسط مجتبی در سه کام حبس نه ریشه فردی که ریشه اقتصادی دارد.
در ایران نیز مانند همه جای دنیا، سرریز سرمایه بعد از تولید ثروت، تنها به یک همه قشر تعلق میگیرد و همین مسئله باعث گسترش فقر عمومی میشود. پس رفتارهای داوود فیلم فرشباف نه به خاطر جنون او در کسب ثروت، که به خاطر فقر اقتصادی است، اما فرشباف از کنار این موضوع به راحتی عبور میکند تا تم اخلاقی نخنمای خود را جا بیندازد و نکته عجیبتر اینکه در پایان از این تم اخلاقی هم عبور کند (داوود در نهایت سیزده میلیارد تومان از شرط بندی به جیب میزند) و فیلم را با سرگردانی و اعوجاج به پایان برساند.
تومان اگر نگاه تحلیلی درستی داشت دچار این آشفتگی مضمونی نمیشد. این فیلم بار دیگر ثابت میکند سینمای ایران بیشتر از کارگردان خوب به نگاههای تیزبین و تحلیلگر محتاج است تا فیلمها به این راحتی هدر نروند.
عوامل فیلم تومان:
نویسنده و کارگردان: مرتضی فرشباف
تهیه کننده: سعید سعدی
بازیگران: میرسعید مولویان، مجتبی پیرزاده، ایمان صیاد برهانی و پردیس احمدیه
مدیرفیلمبرداری: مرتضی نجفی
تدوین: مهدی سعدی
طراح چهرهپردازی: سعید ملکان
طراح صحنه: مرتضی فربد