رفتار پلیس به یک ناهنجاری مصیبتبار تبدیل شده/ گشت ارشاد محل ارتزاق متحجرین است
رویداد۲۴ احمد علیرضابیگی، نماینده تبریز درباره سوءاستفاده گروههای اپوزیسیون و سلطنتطلب از حادثه پیش آمده برای مهسا امینی و بهرهبرداری از این اعتراضاتِ به حق مردم گفت: همواره آسیبی که در مطالبات مردمی وجود داشته این بوده است که اپوزویسیون و ضدانقلاب به نحوی سوار این ماجرا شوند و آن را به نفع خودشان مصادره کنند، اما مردم همیشه با هوشمندی توانستهاند بازیهای سیاسی درون کشور را به خوبی تشخیص دهند و در سناریوهایی که آنها چیدند بازی نکنند و مطالبات خودشان را به طور صریح دنبال کنند.
به گزارش ایلنا، بخشهای از گفت و گوی علیرضابیگی را در ادامه میخوانید:
* ناامید کردن مردم و جوانهای این کشور همه و همه یک رفتار غیرقابل توجیهی است که بارها خسارتبار بودن آن تجربه شده است و بازگشت و تجدیدنظر در این رویه را بیش از پیش مورد تاکید قرار میدهد.
*دستگاه انتظامی کشور اولویتهای بسیاری دارد، اما روی این موضوعات تمرکز میشود. در درون بدنه نیروی انتظامی هم کارکنان خدومش از این موضوع خسته، ملول و آرزده هستند، زیرا این کارشان نیست، اما برخی علاقمند هستند این کار را دنبال کنند، زیرا به این ترتیب میتوانند محبوبیتی نزد گروههای سیاسی که به آنها اشاره کردم پیدا کنند و برخی از نقضها و خلاءها را هم پوشش دهند و بدشان نمیآید در این موضوع بتوانند هدفهای خودشان را دنبال کنند.
*ما هم ترجیح دادهایم که همین رویه ناصواب را دنبال کنیم آن هم با وجود اینکه تبعات آن را حس و لمس کردهایم و هزینههای گزافی پرداخت کردیم، باز با این وجود علاقمند هستیم که باید همین راه رفته شود و برخی اصلا نمیخواهند بپذیرند این رویه ناصوابی بوده است و موضوعات فرهنگی نمیتواند راهکار پلیسی و انتظامی داشته باشد.
* صحنههای متعددی هم روایتش برای ما صورت پذیرفته است و هم در ویدئوهایی که در فضای مجازی منتشر میشود ما شاهد برخوردهای نامناسبی هستیم که صرفا به واسطه اینکه پلیس آموزشهای لازم را در این خصوص ندیده است و تواناییهای لازم را به دست نیاورده است، به یک ناهنجاری مصیبتبار تبدیل میشود.
*آنجایی که مادری فریاد میزند بچهاش مریض است و نبریدش و یا صحنههای از این دست که در فضای مجازی و تریبونهای بیگانه مدام تکرار میشود و ما مسئولیت برخورد با ظاهرا ناهنجاری که باز درخصوص هنجار بودن آن نقطه نظرات متفاوتی وجود دارد را به پلیسی سپردیم که اساسا قدرت تشخیصاش را دارا نیست.
بیشتر بخوانید: سرنوشت پلیسهای امنیت اخلاقی در کشورهای اسلامی مشترک است؟
*گشت ارشاد یک محل ارتزاق برای خارجنشینان، یک محل ارتزاق برای گروههای سیاسی داخلی اصولگرا و اصلاحطلب و متحجرین شده است که تلاش دارند جامعه را وادار کنند بر مبنای خواست آنها رفتار کند ضمن اینکه از جهت حقوقی هم باز این موضوع محل مناقشه است، یعنی اگر نیروی انتظامی با این پدیده برخورد میکند و آن را جرم مشهود به شمار آورد، در مشهود بودن و جرم بودن بیحجابی بحث بسیار است.
*زمانی ما درباره جرمی بحث میکنیم و ضابط میتواند راسا عمل کند که بیم فرار، تبانی، قتل، جنایت و خطرات بعدی وجود دارد که پلیس میتواند راساً عمل کند در غیر از این موارد اگر پلیس وقوع جرمی و تخلفی را مشاهده میکند حتما آن را باید به استحضار مقام قضایی برساند پس از آن مقام قضایی وارد کار میشود و ترتیبات قضایی و آئین دادرسی را انجام میدهد، نیروی انتظامی در این ماجرا بر اساس تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی فقط وظیفه پایش را دارد و لاغیر. لکن نیروی انتظامی را درگیر موضوعی کردیم که هر روز با وجود وقوع موضوعات و حوادثی در ارتباط با با امنیت جامعه، حفاظت از جان و مال مردم و وظیفه سنگینی که در این خصوص دارد باید مدام تنش بلزرد و مدام مورد بازخواست طعنه و نهیب قرار گیرد و از خودش دفاع کند که اصلا روحیه برایش نمیماند که ماموریتهای اصلی خودش را انجام دهد.
*ناهنجاریهای زشت و زنندهای که در جامعه شاهدش هستیم معلول فقر است، یعنی اگر ما فسادی را مشاهده میکنیم اینها برخواسته از ناعدالتی و بیعدالتی در توزیع فرصتها است.
*اساسا زن مسلمان ایرانی چه در دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عفت خودش را حتی با وجود اینکه میتوانسته و قانوناً هم منعی در این خصوص برایش وجود نداشته است که بیحجاب باشد، حفظ کرده است. همین زنان به ظاهر بیحجاب در انقلابی که مبنایش اسلامیت بود، شرکت و مبارزه کردند و آن را به پیروزی رساندند.
*در آن دوره هم هیچ مبارزهای با بیحجابی صورت نمیگرفت، ولی جامعه دیانت و تقوای خودش را حفظ میکرد چه برسد در این شرایط که همه چیز بر وفق مراد دینخواهی و دینمداری دارد اداره میشود و دلیلی ندارد ما شاهده چنین شدت عملهای پلیسی برای یک امر بدیهی فرهنگی و اجتماعی باشیم.
*دستگاههای عریض و طویل فرهنگی با آن بودجههایی که دریافت میکنند حتما باید در رویههای خودشان تجدیدنظر کنند، زیرا آن چیزی که دیده میشود، قابل انکار نیست. این همه اعتبارات و بودجههای تبلیغاتی و فرهنگی را میگوییم کارآمد نبوده است، حال این نیم ساعت آموزشی که پلیس میخواهد اعمال کند آن را معجزهآسا و دارای آثار جادویی میدانیم که میتواند افراد را متحول کند؟! در صورتی که یافتههای ما چنین چیزی را نشان نمیدهد و چنین موضوعی نمیتواند اتفاق بیفتد.
*البته ما هم نقش دستگاه فرهنگی را تا اینجا موثر میدانیم، ولی این نقش، نقش اساسی و جامع نبوده است و تاثیرات اساسی را نتوانسته بر جای بگذارد و بعد هم جماعتی برای این که اثبات کنند جامعه متحول شده است تلاش میکنند لکن ظاهر جامعه چیز دیگری را نشان میدهد و بیشترین تمرکز خودشان را روی این قرار میدهند که با متوسل شدن به قوه قهریه ظاهر جامعه را اصلاح کنند که هیچگاه این شیوه، شیوه کارآمدی نبوده و تجربه جوامع بشری از این قبیل برخوردها تجربه ناکامی است که همواره بینتیجه بوده است.