داعش نماینده ای برای اسلام هراسی
داعش یا همان دولت اسلامی عراق و شام که بدست سرکرده خود ابوبکر البغدادی اداره می شود مبتنی بر اندیشه های تکفیری اصولگرایانه ایست که با مشی سلفی و جهادی سعی دارد شریعت خود را در جامعه عراق و سوریه حاکم نماید.
این شریعت نسخه ای از شریعت همان القاعده است که رییسی به نام بن لادن داشت و توسط زاده خود معدوم شد. پس نطفه فکری این گروه در القاعده بسته شده و ظهور فیزیکی آن در کشور عراق شکل گرفته که سعی داشت در ترکیب با گروههای تکفیری دیگری چون جبهه النصر در سوریه، روش و منش القاعده را در عراق پیاده نماید.
به یاد داریم که گروه القاعده مورد حمایت کشورهای متعدد به لحاظ حمایت مالی، تسلیحاتی و آموزشی بود. مثلث عربستان، آمریکا و پاکستان در شکل گیری این گروه القاعده که خود نیز یک کانال خروجی از طالبان است پدیده آمده بود و با اقدامات تکفیری و جهادی سعی در تبیین و توسعه اندیشه های دگم و متحجرانه خود داشتند. امروزه این گروه ها که خشونت در رفتار آنان حرف اول را می زند با هیچ مشی اسلام رحمانی قابل اجماع نیست.
البته اصلا بحث در اجماع نیست بلکه اینها خود را نماینده تام اسلام می دانند.
اما چرایی شگل گیری این گروه های اجنبی که اسلام را در انحصار خود می دانند چیست؟
فی الواقع در طول تاریخ همیشه گروه هایی بوده اند که خود را شیخ الراس اسلام دانسته و اندیشه های متحجر خود را با نام اسلام در جامعه و پیرامون خود بر مسلمین واقعی تحمیل می کرده اند.
نمونه صدر آن در اسلام، یزید و معاویه بودند که با تفسیر اسلام به روایت خود سعی در انحصار آن داشته و مردم را مجبور به اطاعت از قوانین خود در صورت نکول آن و در صورت مقاومت آنها را قربانی می کردند.
این گروهها اینک در عناوین و اسم و رسم هایی چون القاعده، طالبان، شورای مجاهدین اسلامی در عراق، النصره در سوریه و … شکل گرفته اند بطوریکه هر یک نیز مرامنامه خاص خود را داشته و گاها نه تنها ملت مسلمان را به خاک و خون می کشانند که با حملات تروریستی و انتحاری سعی در انتحار یکدیگر نیز داشته و تلاش می نمایند اسلام را به انحصار خود در بیاورند.
مصادره اسلام محمدی (ص) که تنها رهبرش مشهور به این است که بر سرش خاکروبه می ریختند اما لب به سخن و اعتراض باز نمی کرد بلکه بر عکس رافت دینی و چهره اسلام ناب را به مردم زمانه خود عرضه می داشت. سئوال اینجاست که این گروه های تکفیری و سلفی چه چیزی را دنبال می کنند؟
همانطور که می دانید این گروهها فی نفسه دارای هیچ امکانات و لجستیکی نمی باشند اما غرق در تمامی امکانات و تجهیزات مالی، نظامی، تسلیحاتی و … هستند. از کجا؟
آنچه که در آینده نزدیک برای کشورهای قدرتمند جهان زنگ خطر است ریشه دواندن اسلامی است که به حمایت و رحمانیت و رهبانیت مشهور است و این اشتهار باعث نفوذ اسلام در فراتر از حوزه جغرافیای فعلی در خاور میانه است. به زعم آنان اسلام شرق و غرب را نشانه گرفته و تنها راه به سلامت ماندن جوامعشان را در عدم نفوذ اسلام به کشورهایشان دانسته اند و بدین جهت سعی دارند تا ما را نه برله خود که علیه خود بکار گیرند. بعبارتی دیگر آن را در درون توسط خود متلاشی نمایند. پس پشتیبانی و حمایت مالی، تسلیحاتی و لجستیکی گروه هایی از آنان که خود را نماینده اسلام می دانند بهترین روش برای این مساله است. اینجاست که چنین گروه هایی شکل گرفته تا با استفاده از قدرت اکتسابی هر که را در تفسیر اسلامشان نمی گنجد از سر راه بردارند تا اسلام خشن مورد نظر توطئه گران پشت پرده کار خود را به نمایش بگذارد. با این تحلیل به نظر می رسد داعش نماینده اسلام هراسی می شود نه اسلام گرایی.
این همان ترسیم چهره ای خشن از دین اسلام است.
این همان اسلام هراسی است.
اما چرا اسلام هراسی و نمایش چهره خشن اسلام؟
پاسخ به این سئوال چندان دشوار نیست.
جلوگیری از نفوذ و بسط اسلام واقعی در جهان، عامل شماره یک تحدید و تقویم منافع مالی استعمارگران و استثمارگران جهان دور از اسلامی است که نزدیک شدن اسلام را به خود برابر با انهدام و تخریب خود می دانند.
تئوری پردازان قدرتهای بزرگ بهترین شیوه در پیشگیری از نفوذ اسلام و خروج آن از جغرافیای سیاسی و زمینی خود را کنترل و از پا درآوردن آن در درون خود می دانند.
در میان جامعه اسلامی عربها مشهورند به افرادی که بسادگی باورهای نو ظهور را پذیرفته و آنرا دنبال می کنند و چه راهی بهتر از اینکه گروه های افراطی جهادی و تکفیری درون این عربهای ساده انگار به ظهور و نمود برسند. گروههایی که داعیه دار اسلامی هستند که نمایشی جز خشونت و وهابیت و سبوعیت را در دستور کار خود ندارند و این همان تئوری ابرقدرتهایی است که با یک تیر سه نشانه را هدف می گیرند.
یک: نمایش اسلام خشن.
دو: پیشگیری از نفوذ آن.
سه: اجماع جهانی علیه سرکوب اسلام.
این گروه های نو ظهور که مستملک قدرتهای جهانی نظیر آمریکا می باشند و دست ساخته آنها می باشند اینک برای خودشان شاخ شده اند و اهداف استراتژیک آنها را نشانه گرفته اند و آنها را از رسیدن به نقشه راهشان در خاور میانه مانع شده اند. این همان ضرب المثل آمریکایی است که می گوید: از ماست که بر ماست.
ابوالفضل زاهدی پور – مدیرمسئول هفته نامه نواندیش