نشنال اینترست بررسی کرد
سقوط حلب، صعود ایران
بشار اسد، رئیسجمهور سوریه پس از پنج سال مبارزه و تخریب گسترده، در جنگ حلب پیروز شد. این بزرگترین پیروزی برای دولت و سختترین ضربه به شورشیان (تروریستها) در جنگ داخلی این کشور تاکنون بوده است. بسیاری از مفسران سقوط شرق حلب را پایان اپیزود انقلابی طولانی میدانند که با بهار عربی آغاز شد.
رویداد۲۴- بشار اسد، رئیسجمهور سوریه پس از پنج سال مبارزه و تخریب گسترده، در جنگ حلب پیروز شد. این بزرگترین پیروزی برای دولت و سختترین ضربه به شورشیان (تروریستها) در جنگ داخلی این کشور تاکنون بوده است. بسیاری از مفسران سقوط شرق حلب را پایان اپیزود انقلابی طولانی میدانند که با بهار عربی آغاز شد.
به گزارش رویداد۲۴ به نقل از نشنال اینترست، بسیاری این اتفاق را شکست سخت نیروهای دموکراسی خواه و حامیان منطقهای و خارج منطقهای آنها میدانند اما معنا و اهمیت برچیده شدن شورشیان عمیقتر از اینها است و احتمالاً پیشدرآمد یک نظم منطقهای جدید در خاورمیانه خواهد بود.
در این میان نقش آمریکا و اروپا در سوریه چندان قابلتوجه نبوده است. دولت اوباما تلاش خود را در همکاری با ایران برای کاهش حضور نیروهای داعش در عراق تشدید کرد و همچنین به دنبال از بین بردن دولت اسد که از حمایت ایران و روسیه برخوردار است، بود؛ دولتی که در حال جنگ با داعش و دیگر گروههای تروریستی از جمله جبهه فتح الشام است.
بسیاری از مفسران در عجباند که چطور نیروهای تروریستی در عراق دشمن آمریکا هستند درحالیکه همان نیروها در سوریه، بهطور همزمان متحدان آمریکا محسوب میشوند. بهطورکلی آمریکا سابقه خوبی در همکاری با نیروهای تندروی غیردموکراسی خواه دارد، درحالیکه خود را غول دموکراتیک در سراسر جهان میداند. مارین لوپن، رهبر راست افراطی فرانسه در اوایل ماه اکتبر طی سخنرانی در پارلمان اروپا این جنبه زشت غرب را با متهم کردن اتحادیه اروپا در به آشوب کشاندن سوریه، بیشازپیش نمایان کرد. او گفت: «شما دست به هر کاری زدید تا دولت سوریه را سرنگون کنید و این کشور را وارد یک جنگ داخلی وحشتناک کردید.» غرب بهصراحت سوریه و متحدانش، ایران و روسیه را متهم به نقض حقوق بشر و جرائم جنگی میکند، درحالیکه شراکت خود در جرائم علیه سوریها را فراموش کرده است.
جنگ گازی در منطقه
در واقعیت لفاظی ها در مورد دموکراسی یا دلایل بشردوستانه در سوریه پوششی برای منافع ژئوپولتیک، کشمکش بر سر قدرت و نفوذ میان طرفهای دشمن در گستره خاورمیانه است. این بازی قدیمی است که از پایان جنگ جهانی اول ادامه داشته است. این بازی در سوریه به دلیل موقعیت استراتژیک و اهمیت آن بهعنوان بخش اجتنابناپذیر تلاقی دو مسیر خط لوله نفتی و گازی از خلیجفارس به مدیترانه جهت عرضه گاز ارزان به بازارهای اروپایی، یک بعد تراژیک هم به خود گرفته است.
ازاینجهت، جنگ سوریه از دید بسیاری یک جنگ گازی است که ریشه آن در نخستین جنگ نفتی بر سر کویت در 1991-1190 و دومین جنگ بر سر عراق در 2011-2003 است.
رقبای حوزه خلیجفارس (ایران در مقابل قطر و عربستان) از اوایل سال 2000 برنامه خطوط عرضه به بازار نفت و گاز اروپا را مشخص کردند و این بازار در حال حاضر تحت تسلط روسیه است. خط لولهای که از سوی قطر پیشنهاد شد، تهدید مستقیمی برای منافع ایران و روسیه محسوب میشد. ایران که تا چندی پیش تحت تحریمهای بینالمللی بود، این خط لوله را برنامهای از سوی قطر برای بهرهبرداری بیشازاندازه از میدان گازی مشترک و محدود کردن هرچه بیشتر ایران میدانست؛ هدفی که عربستان مدتهای مدیدی است دنبالش میکند. روسیه نیز این اقدام را یک تهدید وجودی، یک توطئه عربی و آمریکایی برای کاهش درآمدهای این کشور از محل عرضه نفت و گاز به اروپا، تضعیف اقتصاد آن، و به انزوا کشاندن مسکو در خاورمیانه میدانست. برای مقابله با خط لوله قطر-ترکیه، ایران به همراه روسیه یک خط لوله جایگزین پیشنهاد کرد که میدان گازی طرف ایرانی را از طریق عراق و سوریه به بنادر لبنان در مدیترانه متصل میکرد. این پیشنهاد خیلی زود از سوی مخالفان رد شد چراکه ضمن غنی کردن ایران، نفوذ تهران در اروپا و خاورمیانه را افزایش میداد و متحد آن یعنی حزبالله را تقویت میکرد. ازنظر اسرائیل حزبالله تهدید جدی برای امنیت و بقای رژیم صهیونیستی است.
در سال 2009 بود که بشار اسد، متحد ایران و روسیه از امضای توافقنامه خط لوله گازی قطر-ترکیه امتناع کرد و خشم دوحه و آنکارا را برانگیخت. او «برای حفظ منافع متحدمان روسیه» تصمیم گرفت که اجازه عبور این خط لوله گازی از سوریه را ندهد. اما نه قطر و ترکیه و نه اروپا و آمریکا امید خود برای ساخت این خط لوله را از دست ندادند. به نظر میرسید لحظه مناسب برای آنها در مارس سال 2011 با آغاز جنش های اعتراضی دموکراسی خواه در سوریه رسیده باشد. کشورهای عرب حوزه خلیجفارس، ترکیه، اروپا و آمریکا خیلی سریع از نیروهای ضد اسد حمایت کردند و این در حالی بود که ایران و روسیه در جناح مخالف و کنار اسد ایستادند.
طی پنج سال گذشته درگیری میان این گروههای رقیب در بنبست مانده بود اما سقوط حلب در برابر اتحاد ایران-روسیه-سوریه درها را به روی یک تغییر استراتژیک قابلتوجه در کل خاورمیانه گشوده است.
پیروزی حلب برای نخستین بار و احتمالاً برای آینده قابل پیشبینی، دست برتر را در امور منطقهای به اتحاد ایران-رویسه-سوریه خواهد داد. جنگ داخلی سوریه تقریباً رو به پایان است و دولت اسد در حال حاضر کنترل مناطق اصلی شهری و حدود 80 درصد کل جمعیت کشور را در دست دارد. شاید دشمنان به حضور ضعیف خود در مناطق روستایی ادامه دهند و مزاحمتهای گاه و بی گاه ایجاد کنند اما امید آنها برای به دست گرفتن قدرت در دمشق بینتیجه میماند. دولت اسد پیروز شده است. در این شرایط نه روسیه و نه ایران تمایلی به کاهش کنترل نظامی خود و اجازه پیش روی به شورشیان علیه دولت را نخواهند داد.