دلایل خروج نظامیان روسیه از سوریه
مهدی مطهرنیا*
این روزها، چرایی اقدام روسیه در خارج کردن نیروهایش از سوریه، مورد ژرف نگری محافل گوناگون سیاسی – استراتژیک قرار گرفته است. در برابر این پرسش می توان گمانه های زیادی داشت. اما از منظر اصول تحلیل باید بر سه سطح دلایل درونی، منطقه ای، و بین المللی روسیه، پروا روا داشت.
عوامل درونی
اگر چه به دنبال انتشار خبر فوق، دفتر ریاست جمهوری سوریه اعلام کرد که اقدام اخیر روسیه به دنبال توافق دمشق و مسکو انجام شده است اما این بدان معنا نیست که همه چیز در وضعیت مناسب و عادی چهره نشان داده است.
چندی پیش، هفتهنامه اکونومیست در گزارشی درباره اقتصاد روسیه نوشت: مالینا، رستورانی در شهری در جنوب مسکو، پنجشنبه گذشته خالی بود. مدیر رستوران با عصبانیت دلیل آن را «بحران» توضیح داد. بعضی از غذاهای گوشتی رستوران از منو حذف شده است. او آهی کشید و گفت «تحریمها». نالههای کشوری فرورفته در رکود اقتصادی در مسکو نیز مشهود است. تورگردانان دارند کسب و کار خود را از دست میدهند؛ مغازهها و کسب و کارهای کوچک به فروش گذاشته میشوند؛ نمایشگرهای «الایدی» بیرون فروشگاهها از بین رفتن شور و نشاط را نشان میدهد. اقتصاد روسیه در آستانه سقوط به رکود است. بانک مرکزی میگوید انتظار هیچ رشدی را برای دو سال آینده ندارد. تورم در آستانه افزایش است. از ابتدای سال، روبل 30 درصد ارزش و همراه با آن، اعتقاد بازرگانان کشور به خود را از دست داده است. بانکها از بازارهای سرمایه غرب خارج شدهاند و قیمت نفت (مهمترین کالای صادراتی روسیه) شدیداً افت کرده است. مصرف، مهمترین محرک رشد در دهه گذشته، در حال افول است. پول و مردم در حال ترک کشور هستند.
اکنون اواسط دهه 80 میلادی نیست که سقوط قیمت نفت راه را برای پروسترویکا و سقوط نهایی اتحاد جماهیر شوروی باز کرد. در سال 1998 هم نیستیم که کشور در بدهیهای خود دچار افول شده بود. در حالی که وضعیت کلی مشخصاً حالت افسردگی و رکود است، اما با حالت هیجانی بسیار فاصله دارد. بدهی کل خارجی روسیه تنها 35 درصد تولید ناخالص داخلی است؛ بخش خصوصی روسیه میتواند بسیار سرزنده و سازگارپذیر باشد و با جایگزین کردن کالاهای ساخت داخل به جای کالاهای وارداتی مقداری به رشد کمک کند؛ و از همه مهمتر، روسیه نرخ مبادله شناوری دارد که مقداری از شوک قیمت نفت را تسکین میدهد.
به گزارش ان اچ کی، درحالی مسئله اوکراین برجسته شده است که مقامات روسیه باید نگران اوضاع داخلی کشورشان نیز باشند. آن ها باید به این مسئله بیندیشند که اوضاع اقتصادی کشور پس از اعمال تحریم های اقتصادی به چه صورتی خواهد شد.
مقامات روسیه اعلام کرده اند تحریم های اقتصادی تاکنون بیش از 50 میلیارد دلار به اقتصاد این کشور زیان وارد کرده است. آن ها با این سخن خود نشان می دهند که بحران سیاسی بوجودآمده تا چه اندازه بر اوضاع اقتصادی روسیه تاثیرگذار بوده است.
بعد از این بود که با پیش آمدن شرایط جدید، مقامات روسیه پیش بینی های خود را درباره رشد اقتصادی این کشور تعدیل کردند."آلکسی یوریکایف" وزیر توسعه اقتصادی روسیه اعلام کرد رشد اقتصادی روسیه در فاصله ماه های ژانویه تا مارس، 0.8 درصد بود. وی پیش بینی کرد رشد اقتصادی روسیه امسال به 0.5 درصد خواهد رسید که دو درصد کمتر از پیش بینی های قبلی سال گذشته است.به گفته وزیر توسعه اقتصادی روسیه، تحریم های ناشی از بحران اوکراین، در سه ماهه گذشته 63 میلیارد دلار به اقتصاد روسیه زیان وارد کرده است.
آنتون شیلانوئاف" وزیر دارایی روسیه نظری تندتر از وزیر توسعه اقتصادی این کشور دارد و معتقد است احتمال دارد رشد اقتصادی روسیه در سال2014 کاملا متوقف شود.
مقامات روسیه می گویند بحران اوکراین سبب سقوط ارزش سهام در این کشور شده و صادرات روسیه را کاهش داده است که نتیجه همه این تحولات، کاهش پویایی و رشد اقتصادی در روسیه است.
این زمانی رخ می دهد که روسیه برای گریز از درون پاشی احتمالی؛ گامی به سمت و سویی معنادار پیدا می کند. مثل معروفی میان پیرمردان روسی وجود دارد که می گویند:«از آن جایی که گورباچف بوی باروت به مشامش نخورده بود، سرزمین پهناور شوروی را به نابودی کشاند».بسیاری از کارشناسان، عواملی چون افزایش مخارج نظامی، رقابت تسلیحاتی، و پذیرش تعهدات فراتر از توان و ظرفیت اقتصادی را که منجر به ایجاد مشکلات اقتصادی گسترده تر می شود؛ عامل فروپاشی شوروی دانستند. ورود روسیه به جنگ سوریه؛ اگر چه اندکی و در مدت زمانه ی کوتاه معطوف به ناسیونالیست روسی؛ پاسخگوی بحران هویتی مردمی و اختلافات درون ساختاری قدرت در روسیه است؛ ولی در نهایت می تواند عاملی دیگر برای یک تکرار تاریخی تلخ باشد. هزینه های حمله نظامی به سوریه را نمی توان در تشدید تحریم های بحران اوکراین نادیده گرفت. همان هزینه هایی که ایران نیز پرداخت و در نهایت پای میز مذاکره در ژنو نشست.
عوامل منطقه ای
روسیه پس از چند ماه حملات نظامی به مواضع مخالفان در سوریه که با دعوت دولت این کشور انجام شد، با فرمان ولادیمیر پوتین فرایند خروج بخشی از نیروهای نظامی خود را از سوریه آغاز کرد.
موضع آمریکایی ها این بود که «خروج روسیه میتواند شرایط را برای خروج اسد از قدرت مهیا کند». آن ها، اقدام اخیر مسکو را به موضوع کنار رفتن رئیسجمهور سوریه از منصبش مرتبط کردند. «فارین پالیسی» گزارش می دهد: «سربازان پوتین به دمشق برای شکست دادن شورشیان سوریه کمک کردند. اکنون که روسیه در مسیر خروج قرار دارد، آیا اسد این مسیر را دنبال خواهد کرد؟»
در مطلب این پایگاه آمریکایی آمده است :«تصمیم مسکو برای شروع خروج نظامی گسترده، نشان میدهد که شاید این کشور به دنبال راهی برای خروج از این منازعه و درگیری است و شاید با دولت سوریهای که توسط فردی غیر از اسد رهبری شود، مشکلی نداشته باشد.»
اعلامیه ناگهانی پوتین مبنی بر اینکه «بخش اصلی گروههای نظامی ما خروجشان را آغاز خواهند کرد»، میتواند به معنای پایان حمایت بی قید و شرط از اسد باشد و برای خوشبینی درباره اینکه میتواند راهحلی دیپلماتیک برای کشتار در این کشور وجود داشته باشد، دلیلی نادر باشد.
در این گزارش تاکید شده که حملات چندین ماهه روسیه در سوریه سبب تغییر موازنه قوا در تحولات میدانی به نفع دولت سوریه شده و همچنین در مذاکرات بینالمللی در میز مذاکرات ژنو سبب تقویت موضع دمشق شده است.
در این مطلب به اظهارات وزیر خارجه سوریه درباره اینکه موضوع ریاست جمهوری سوریه و شخص بشار اسد را تنها مردم سوریه باید تعیین کنند و اینکه استفان دی میستورا نماینده ویژه سازمان ملل حقی درباره تاریخ برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ندارد، اشاره شده است.
فارین پالیسی نوشت: «این اختلاف نظرات بر سر گستره و دامنه مذاکرات سبب شد که بسیاری از تحلیلگران درباره اینکه نتیجهای از دل نشست بینالمللی(مذاکرات ژنو) عاید شود، ابراز تردید کنند اما کاهش احتمالی حمایت بالای روسیه از اسد، میتواند محاسبه رژیم(سوریه) را تغییر دهد.»
در ادامه این مطلب مفصل درباره انگیزه رئیسجمهور روسیه هم اینطور آمده است: «بخشی از محاسبه پوتین، شاید تحکیم منافع شخصی خودش در سوریه باشد و در همان حال اشتهای مذاکرهکنندگان سوریه در ژنو را کم کند.»
در همین ارتباط، «کریستوفر کوزاک» تحلیلگر بنیاد مطالعات جنگ گفت: «پوتین شاید این احساس را دارد که در موقعیتی است که از دل مذاکرات کنونی، با حداقل هزینه؛ حداکثر منافع را کسب کند. موضع سرسختانه اسد که سبب بازگشت به درگیری و منازعه شود، این منافع را در درازمدت (برای مسکو) به مخاطره خواهد افکند.
سیگنال ها و پیشران های موجود نشان می دهد که روس ها با ورود به سوریه معادله منطقه ای را به نفع سوریه و حامیانش متوازن ساخت. نه آن که موجب برد آن ها شود. ادامه ی حضور روس ها در سوریه بیش از این؛ از نظر منطقه ای و به پیروی از آن برای گستره ی بین المللی، منطق عقلانی و استراتژیک ندارد.
همین الان هم روسی تباران سوری و ... از پتانسیل مناسب برای ورود به جغرافیای روسیه – با نفرت از دولت روسیه و با حرکت های تروریستی در آینده - برخوردار هستند. روسیه در اوکراین با اروپا اصطکاک پیدا کرد و در سوریه این اصطکاک لبه ی ژئوپلتیک و استراتژیک بیشتری یافت. آینده بیش از امروز آبستن این اصطکاک است. این معنا ضرورتا به رودرویی هم نمی انجامد!!
عوامل بین المللی
خروج روس ها از سوریه بعد دیگری هم دارد. روس ها به خوبی درک کرده اند که اگر بخواهند با شاخ گاو در افتند باید هزینه های بالایی پرداخت کنند. بهتر است از انگلیسی ها یاد گیرند و شیر آن را بدوشند. نظم بین المللی خواسته یا ناخواسته در پیش است. امریکا بازیگر اصلی است. برگ برنده ی بحران هسته ای ایران، امتیازهای خاص خود را داشت؛ و روس ها درست بعد از حصول برجام بود که در سوریه جدی شدند. این معنا، بازی با برگ سوریه برای گرفتن امتیاز بیشتر را روی میز استراتژی روسی گذاشت. اکنون اگر روس ها بخواهند بیش از این در سوریه به اقدام نظامی دست یازند؛ امتیاز گیری آن ها با چالش های جدی روبرو خواهد شد. فنر را نباید زیاد فشار داد؛ توان بالایی می خواهد و ریسک بسیار بالایی دارد.
عوامل درونی
اگر چه به دنبال انتشار خبر فوق، دفتر ریاست جمهوری سوریه اعلام کرد که اقدام اخیر روسیه به دنبال توافق دمشق و مسکو انجام شده است اما این بدان معنا نیست که همه چیز در وضعیت مناسب و عادی چهره نشان داده است.
چندی پیش، هفتهنامه اکونومیست در گزارشی درباره اقتصاد روسیه نوشت: مالینا، رستورانی در شهری در جنوب مسکو، پنجشنبه گذشته خالی بود. مدیر رستوران با عصبانیت دلیل آن را «بحران» توضیح داد. بعضی از غذاهای گوشتی رستوران از منو حذف شده است. او آهی کشید و گفت «تحریمها». نالههای کشوری فرورفته در رکود اقتصادی در مسکو نیز مشهود است. تورگردانان دارند کسب و کار خود را از دست میدهند؛ مغازهها و کسب و کارهای کوچک به فروش گذاشته میشوند؛ نمایشگرهای «الایدی» بیرون فروشگاهها از بین رفتن شور و نشاط را نشان میدهد. اقتصاد روسیه در آستانه سقوط به رکود است. بانک مرکزی میگوید انتظار هیچ رشدی را برای دو سال آینده ندارد. تورم در آستانه افزایش است. از ابتدای سال، روبل 30 درصد ارزش و همراه با آن، اعتقاد بازرگانان کشور به خود را از دست داده است. بانکها از بازارهای سرمایه غرب خارج شدهاند و قیمت نفت (مهمترین کالای صادراتی روسیه) شدیداً افت کرده است. مصرف، مهمترین محرک رشد در دهه گذشته، در حال افول است. پول و مردم در حال ترک کشور هستند.
اکنون اواسط دهه 80 میلادی نیست که سقوط قیمت نفت راه را برای پروسترویکا و سقوط نهایی اتحاد جماهیر شوروی باز کرد. در سال 1998 هم نیستیم که کشور در بدهیهای خود دچار افول شده بود. در حالی که وضعیت کلی مشخصاً حالت افسردگی و رکود است، اما با حالت هیجانی بسیار فاصله دارد. بدهی کل خارجی روسیه تنها 35 درصد تولید ناخالص داخلی است؛ بخش خصوصی روسیه میتواند بسیار سرزنده و سازگارپذیر باشد و با جایگزین کردن کالاهای ساخت داخل به جای کالاهای وارداتی مقداری به رشد کمک کند؛ و از همه مهمتر، روسیه نرخ مبادله شناوری دارد که مقداری از شوک قیمت نفت را تسکین میدهد.
به گزارش ان اچ کی، درحالی مسئله اوکراین برجسته شده است که مقامات روسیه باید نگران اوضاع داخلی کشورشان نیز باشند. آن ها باید به این مسئله بیندیشند که اوضاع اقتصادی کشور پس از اعمال تحریم های اقتصادی به چه صورتی خواهد شد.
مقامات روسیه اعلام کرده اند تحریم های اقتصادی تاکنون بیش از 50 میلیارد دلار به اقتصاد این کشور زیان وارد کرده است. آن ها با این سخن خود نشان می دهند که بحران سیاسی بوجودآمده تا چه اندازه بر اوضاع اقتصادی روسیه تاثیرگذار بوده است.
بعد از این بود که با پیش آمدن شرایط جدید، مقامات روسیه پیش بینی های خود را درباره رشد اقتصادی این کشور تعدیل کردند."آلکسی یوریکایف" وزیر توسعه اقتصادی روسیه اعلام کرد رشد اقتصادی روسیه در فاصله ماه های ژانویه تا مارس، 0.8 درصد بود. وی پیش بینی کرد رشد اقتصادی روسیه امسال به 0.5 درصد خواهد رسید که دو درصد کمتر از پیش بینی های قبلی سال گذشته است.به گفته وزیر توسعه اقتصادی روسیه، تحریم های ناشی از بحران اوکراین، در سه ماهه گذشته 63 میلیارد دلار به اقتصاد روسیه زیان وارد کرده است.
آنتون شیلانوئاف" وزیر دارایی روسیه نظری تندتر از وزیر توسعه اقتصادی این کشور دارد و معتقد است احتمال دارد رشد اقتصادی روسیه در سال2014 کاملا متوقف شود.
مقامات روسیه می گویند بحران اوکراین سبب سقوط ارزش سهام در این کشور شده و صادرات روسیه را کاهش داده است که نتیجه همه این تحولات، کاهش پویایی و رشد اقتصادی در روسیه است.
این زمانی رخ می دهد که روسیه برای گریز از درون پاشی احتمالی؛ گامی به سمت و سویی معنادار پیدا می کند. مثل معروفی میان پیرمردان روسی وجود دارد که می گویند:«از آن جایی که گورباچف بوی باروت به مشامش نخورده بود، سرزمین پهناور شوروی را به نابودی کشاند».بسیاری از کارشناسان، عواملی چون افزایش مخارج نظامی، رقابت تسلیحاتی، و پذیرش تعهدات فراتر از توان و ظرفیت اقتصادی را که منجر به ایجاد مشکلات اقتصادی گسترده تر می شود؛ عامل فروپاشی شوروی دانستند. ورود روسیه به جنگ سوریه؛ اگر چه اندکی و در مدت زمانه ی کوتاه معطوف به ناسیونالیست روسی؛ پاسخگوی بحران هویتی مردمی و اختلافات درون ساختاری قدرت در روسیه است؛ ولی در نهایت می تواند عاملی دیگر برای یک تکرار تاریخی تلخ باشد. هزینه های حمله نظامی به سوریه را نمی توان در تشدید تحریم های بحران اوکراین نادیده گرفت. همان هزینه هایی که ایران نیز پرداخت و در نهایت پای میز مذاکره در ژنو نشست.
عوامل منطقه ای
روسیه پس از چند ماه حملات نظامی به مواضع مخالفان در سوریه که با دعوت دولت این کشور انجام شد، با فرمان ولادیمیر پوتین فرایند خروج بخشی از نیروهای نظامی خود را از سوریه آغاز کرد.
موضع آمریکایی ها این بود که «خروج روسیه میتواند شرایط را برای خروج اسد از قدرت مهیا کند». آن ها، اقدام اخیر مسکو را به موضوع کنار رفتن رئیسجمهور سوریه از منصبش مرتبط کردند. «فارین پالیسی» گزارش می دهد: «سربازان پوتین به دمشق برای شکست دادن شورشیان سوریه کمک کردند. اکنون که روسیه در مسیر خروج قرار دارد، آیا اسد این مسیر را دنبال خواهد کرد؟»
در مطلب این پایگاه آمریکایی آمده است :«تصمیم مسکو برای شروع خروج نظامی گسترده، نشان میدهد که شاید این کشور به دنبال راهی برای خروج از این منازعه و درگیری است و شاید با دولت سوریهای که توسط فردی غیر از اسد رهبری شود، مشکلی نداشته باشد.»
اعلامیه ناگهانی پوتین مبنی بر اینکه «بخش اصلی گروههای نظامی ما خروجشان را آغاز خواهند کرد»، میتواند به معنای پایان حمایت بی قید و شرط از اسد باشد و برای خوشبینی درباره اینکه میتواند راهحلی دیپلماتیک برای کشتار در این کشور وجود داشته باشد، دلیلی نادر باشد.
در این گزارش تاکید شده که حملات چندین ماهه روسیه در سوریه سبب تغییر موازنه قوا در تحولات میدانی به نفع دولت سوریه شده و همچنین در مذاکرات بینالمللی در میز مذاکرات ژنو سبب تقویت موضع دمشق شده است.
در این مطلب به اظهارات وزیر خارجه سوریه درباره اینکه موضوع ریاست جمهوری سوریه و شخص بشار اسد را تنها مردم سوریه باید تعیین کنند و اینکه استفان دی میستورا نماینده ویژه سازمان ملل حقی درباره تاریخ برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ندارد، اشاره شده است.
فارین پالیسی نوشت: «این اختلاف نظرات بر سر گستره و دامنه مذاکرات سبب شد که بسیاری از تحلیلگران درباره اینکه نتیجهای از دل نشست بینالمللی(مذاکرات ژنو) عاید شود، ابراز تردید کنند اما کاهش احتمالی حمایت بالای روسیه از اسد، میتواند محاسبه رژیم(سوریه) را تغییر دهد.»
در ادامه این مطلب مفصل درباره انگیزه رئیسجمهور روسیه هم اینطور آمده است: «بخشی از محاسبه پوتین، شاید تحکیم منافع شخصی خودش در سوریه باشد و در همان حال اشتهای مذاکرهکنندگان سوریه در ژنو را کم کند.»
در همین ارتباط، «کریستوفر کوزاک» تحلیلگر بنیاد مطالعات جنگ گفت: «پوتین شاید این احساس را دارد که در موقعیتی است که از دل مذاکرات کنونی، با حداقل هزینه؛ حداکثر منافع را کسب کند. موضع سرسختانه اسد که سبب بازگشت به درگیری و منازعه شود، این منافع را در درازمدت (برای مسکو) به مخاطره خواهد افکند.
سیگنال ها و پیشران های موجود نشان می دهد که روس ها با ورود به سوریه معادله منطقه ای را به نفع سوریه و حامیانش متوازن ساخت. نه آن که موجب برد آن ها شود. ادامه ی حضور روس ها در سوریه بیش از این؛ از نظر منطقه ای و به پیروی از آن برای گستره ی بین المللی، منطق عقلانی و استراتژیک ندارد.
همین الان هم روسی تباران سوری و ... از پتانسیل مناسب برای ورود به جغرافیای روسیه – با نفرت از دولت روسیه و با حرکت های تروریستی در آینده - برخوردار هستند. روسیه در اوکراین با اروپا اصطکاک پیدا کرد و در سوریه این اصطکاک لبه ی ژئوپلتیک و استراتژیک بیشتری یافت. آینده بیش از امروز آبستن این اصطکاک است. این معنا ضرورتا به رودرویی هم نمی انجامد!!
عوامل بین المللی
خروج روس ها از سوریه بعد دیگری هم دارد. روس ها به خوبی درک کرده اند که اگر بخواهند با شاخ گاو در افتند باید هزینه های بالایی پرداخت کنند. بهتر است از انگلیسی ها یاد گیرند و شیر آن را بدوشند. نظم بین المللی خواسته یا ناخواسته در پیش است. امریکا بازیگر اصلی است. برگ برنده ی بحران هسته ای ایران، امتیازهای خاص خود را داشت؛ و روس ها درست بعد از حصول برجام بود که در سوریه جدی شدند. این معنا، بازی با برگ سوریه برای گرفتن امتیاز بیشتر را روی میز استراتژی روسی گذاشت. اکنون اگر روس ها بخواهند بیش از این در سوریه به اقدام نظامی دست یازند؛ امتیاز گیری آن ها با چالش های جدی روبرو خواهد شد. فنر را نباید زیاد فشار داد؛ توان بالایی می خواهد و ریسک بسیار بالایی دارد.
اکنون روس ها قدرت خود را به مردم خویش و هواردارانشان نشان داده اند . درمانی بر عقده ی حقارت ملت و همراهان منطقه ای خود نهاده اند. بیش از این ماندن و زمین را کندن ملال آور و هزینه بردار خواهد بود.
*استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل
*استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل