جمشید مشایخی که بود؟ / راه ۶۰ ساله «جلد مار» تا «بن بست وثوق»
رویداد۲۴ مازیار وکیلی: جمشید مشایخی یکی از قدیمیترین بازیگران سینمای ایران درگذشت. مشایخی از اولین نسل بازیگران تئاتر ایران بود که بعد از حضور در خشت و آئینه ابراهیم گلستان با بازی در قیصر و گاو ستاره بختش طلوع کرد و بدل به یکی از پُرکارترین و پایدارترین بازیگران سینمای ایران شد. آخرین تصویر به جا مانده از جمشید مشایخی، اما تصویر چندان خوشایندی نیست. مشایخی که عادت داشت همیشه باشد و به هر شکلی دیده شود اظهارنظری درباره غلامرضا تختی انجام داد که دل هر آدم منصفی را به درد میآورد.
مشایخی در تلویزیون بدون اینکه سند و مدرکی ارائه کند یا در جایگاهی باشد که بتواند درباره تختی اظهارنظر کند گفته بود «زن تختی همیشه او را در مجالس مختلف مسخره میکرد! لذا تختی اگر با او زندگی میکرد تختی نبود؛ اگر طلاق میداد هم تختی نبود؛ تنها اگر خودش را میکشت تختی بود.» اظهارنظری که همگان را به تعجب واداشت و بابک تختی را مجبور به پاسخگویی کرد.
این تنها جنجال مشایخی در اواخر عمرش نبود. او در مصاحبهای درباره انتخابات جملهای گفته بود که به شکلی عجیب و البته نالازم مجبور شد آن را تکذیب کند و بگوید تلویزیون برای ضایع کردنش برنامه ریزی کرده است!
در موضوعی دیگر مشایخی در جشن انجمن منتقدان به همکار و دوست قدیمیاش عزتالله انتظامی حملات شدیدالحنی کرد که از مردی به سن جمشید مشایخی بعید بود. مشایخی در آن مراسم گفته بود «یاد گرفتم مانند علی معلم رک باشم و حرفهایم را بزنم. اگر من میدانستم که فقط یک هنرپیشه برای منتقدان مطرح است سالها پیش این کار را رها میکردم. این مسئله را جدی میگویم. گویا سایرین در تئاتر و سینما زحمت نکشیدهاند که فقط یک نفر را نشان میدهند. این همان بازیگری است که روزگاری جلوی شهبانو تنبک میزد، و حالا خانهاش را وقف میکند.» اظهارنظری عجیب و شگفتانگیز که مخاطب را به فکر فرو میبرد چرا مردی که در تمام عمرش تلاش میکرد خاضع و خاشع باشد و خودش را خاک پای همه مردم بداند چنین افشاگریهایی را علیه یکی از قدیمیترین و بهترین بازیگران تاریخ سینمای ایران انجام میدهد؟
پاسخ به این سوال میتواند روشنگر مشی و منش و کارنامه هنری مشایخی باشد. مشایخی بسیار بیشتر از هم دورههایش کار کرد. نود و نه فیلم و انبوهی سریال و تلهتئاتر که نود درصد این آثار را میتوان به راحتی نادیده گرفت. برخلاف نصیریان، انتظامی و داوود رشیدی که قبل از انقلاب توانستند وجه خوبی برای کارنامه خود خلق کنند مشایخی در کنار فیلمهای متفاوتی که بازی کرد خیلی زود جذب سینمای فیلمفارسی شد و در انبوهی از فیلمهای ضعیف و سطح پایین هم ایفای نقش کرد که کارنامه او را تحتالشعاع قرار داد. او بعد از انقلاب هم این رویه را ادامه داد.
تعداد زیادی فیلم بازی کرد که بسیاری از آنها خیلی زود از حافظه مردم ایران پاک شدند. حتی کار تبلیغات را امتحان کرد و مدتی برای یک کالای داخلی تبلیغ کرد. مشایخی دوست داشت باشد و ترجیح داد در زمینههایی اظهارنظر کند که چندان با آن میانهای ندارد. گاهی به عطاران معترض شد و گاهی به مردم که چرا به لیونل مسی فحاشی میکنند. مشایخی میخواست هرطور که شده بماند. نمیخواست حذف شود و همه تلاشش را برای باقی ماندن انجام داد. این تلاش برای بقا ناخودآگاه محافظهکاری میآورد. برای بقا باید در کنار پُرکاری نقشی را در زندگی حقیقی ایفا کنی که بیضرر و کمخطر باشد. نقشی شبیه یک پدربزرگ مهربان که درباره اخلاق، فتوت، جوانمردی و پهلوانی رهنمودهای کلی میدهد. این محافظهکاری و پذیرفتن نقشی بیخطر در زندگی اجتماعی بقا را تضمین میکند. مشایخی داشتن کارنامهای قابل دفاع را قربانی کرد تا تایید همگانی را بگیرد.
از وزیر و وکیل و نماینده تا همه سلبریتیهای وطنی از هر صنف و نسلی او را ستودند و از خاکی بودن و مهربان بودنش گفتند؛ همین روحیه فروتنی مشایخی دلیلی بود تا تنها نقشهای او در آثار علی حاتمی به عنوان شاهنقش در ذهن مردم باقی بماند و انبوهی از آثار ضعیف کارنامه او را فراموش شود.
به گزارش رویداد۲۴ وقتی به کارنامه مشایخی بدون پیش فرض نگاه میکنیم از حجم فیلمهای سطح پایین که بازی کرده شگفتزده میشویم. فیلمهایی که سیاهه کردن آنها ساعتها طول میکشد و بعید است کسانی که از او به عنوان پدربزگ مهربان یاد میکنند یک فیلم از این آثار در خاطرشان مانده باشد. مشایخی از یک جایی به بعد بیشتر یک خاطره شیرین بود تا یک بازیگر حقیقی. او همان پدربزرگی بود که کوچکترها را دعوت به اخلاق میکرد، نوهها از حرفهای پدربزرگ احساس آرامش میکنند، اما به وقت عمل چندان توصیههای پدربزرگ را جدی نمیگیرند. در سالهای اخیر این وجه نمادین بود که مشایخی را حفظ میکرد. فیلمهایش بدتر و بدتر میشدند، اما او بیشتر و بیشتر حضور پیدا میکرد. جامعه به او احترام میگذاشت بدون اینکه فیلمهایش را ببیند. مشایخی بیشتر از بازیگری صاحب سبک، یک نماد بود. نماد چیزی که مردم از دست داده بودند و دلتنگ آن بودند و تلاش میکردند آن را در قالب مشایخی بازسازی کنند؛ راهی که انتظامی و نصیریان نرفتند و ترجیح دادند کارنامه هنریشان را حفظ کنند. نصیریان در این سالها حداقل دو شاه نقش در کارنامهاش دارد. شهرزاد و مسخرهباز اوجهای جدید کارنامه بازیگری نصیریان هستند. انتظامی هم از یک جایی به بعد عقب کشید و بازنشسته شد تا کارنامهاش آسیب نبیند. اما مشایخی ماند و بازی کرد و حرف زد و گاهی مختصر جنجالی به پا کرد تا نماد باشد نه بازیگر. نمادی از یک دوران فراموش شده و زنگار گرفته که هیچ جایگاهی در مناسبات امروز جامعه ایران ندارند؛ درست مثل فیلمهای علی حاتمی که مشایخی به بازی در آنها افتخار میکرد.
بیوگرافی جمشید مشایخی
مشایخی با گیتی رئوفی ازدواج کرده و سه فرزند به نامهای نادر، نغمه و سام دارد. شاید شناخته شدهترین آنها نادر مشایخی باشد.
مشایخی سال ۱۳۳۶ به استخدام اداره تازه تأسیس هنرهای دراماتیک درآمد و به عنوان بازیگر کار خود را در برنامه نمایشی کانال سوم غیر دولتی آغاز کرد و با ایفای نقش در فیلم کوتاه «جلد مار» هژیر داریوش به همراه فخری خوروش جلوی دوربین رفت. در واقع کار حرفهای خود را از سال ۱۳۴۹ به طور رسمی شروع کرد.