اولویتهای اصلی جانشین رهبر طالبان چیست؟
"ملااختر محمد منصور که روز شنبه در پی حملات پهپادی آمریکا کشته شد، در سالی که علنا رهبری جنبش طالبان افغانستان را برعهده داشت ثابت کرد که یک بازیگر سیاسی تمام و کمال است."
رویداد24- "ملااختر محمد منصور که روز شنبه در پی حملات پهپادی آمریکا کشته شد، در سالی که علنا رهبری جنبش طالبان افغانستان را برعهده داشت ثابت کرد که یک بازیگر سیاسی تمام و کمال است."
شبکه سی ان ان در گزارشی مینویسد: «ملا اختر محمد منصور پس از تصرف قدرت در یک نشست محرمانه، به تحکیم سلطهاش بر طالبان، منحرف کردن تلاشهای "علما" برای زیر سوال بردن قدرت و اختیاراتش، از بین بردن یا همکاری با مخالفان، تجدید استراتژی جنگی طالبان و نادیده گرفتن تمامی اقدامات برای هدایت طالبان به سوی مذاکرات صلح آمیز ادامه داد.
ملامنصور برای دستیابی به تمامی این اهداف از مجموعه غنی از راهکارها کمک گرفت.
این راهکارها شامل تقسیم پول و مشاغل در دولت سایه، شیرین زبانی برای اعضای ناراضی، رشوه دادن به روحانیون برای اعلام اظهارات مورد علاقه او و وقت کشی در زمانهایی که یک مساله مشکل ساز پدیدار میشد، بود.
اگر جنبش طالبان در دوره رهبری ملا منصور برخی دو دستگیها را تجربه کرد اما اگر زد و بندهای سیاسی او نبود ممکن بود شرایط از این هم بدتر شود.
چالشهای رهبر جدید طالبان
جانشین ملا منصور به عنوان رهبر طالبان تمامی چالشهایی که او با آن مواجه بود را به ارث خواهد برد اما بعید است که به اندازه منصور از نظر سیاسی زرنگ باشد و برتریهای منصور به عنوان رهبر طالبان و دسترسی راحت به پول نقد را نخواهد داشت.
رهبر جنبش طالبان افغانستان بودن باید یکی از دلهره آورترین شغلها در جهان باشد. نخستین مسالهای که رهبر جدید طالبان باید انجام دهد، متقاعد کردن باقی اعضای این گروه در خصوص مشروعیتش است.
او باید نشان دهد که یک نامزد با ارزش، زاهد و یک "مجاهد" خوب است و براساس قوانین اسلامی یا شریعتی که طالبان قبول دارد انتخاب شده است.
اگر او بتواند تمامی این کارها را انجام دهد آن وقت میتواند اطاعت بیچون و چرا را ادعا کند که امتیاز رهبران جنبش طالبان محسوب میشود. ملامنصور کمی پس از آنکه رهبری طالبان را به عهده گرفت، یک کمیته فرهنگی را به وجود آورد که زندگینامهاش را با هدف تاکید بر صلاحیتها و شرایط رهبریاش منتشر کرد.
اگر طالبان گرفتار زد و بندهای سیاسی داخلی حول محور جانشین رهبری شود، زمان زیادی طول خواهد کشید تا این گروه شبه نظامی مشروعیت دوباره بگیرد.
مدیریت پاکستان
بزرگترین چالش خارجی برای رهبر جدید طالبان مدیریت روابط با پاکستان خواهد بود.
رهبران طالبان این فرضیه را دنبال میکنند که باید به گونهای رفتار کنند که مقامات پاکستان آنها را تحمل کنند تا آنها بتوانند از پاکستان به عنوان پایگاهی برای فعالیتهای شبه نظامیشان در افغانستان استفاده کنند.
طالبان افغانستان همیشه اعتقاد داشته تا زمانی که از فعالیتهای نظامی در خاک پاکستان اجتناب کند، امکان حضور و پناه گرفتن در این کشور را خواهد داشت.
در شش ماه گذشته مقامات پاکستان به طالبان گفتهاند که قوانین تغییر کرده است. طالبان باید با دولت کابل مذاکره کند در غیر این صورت با پیامدهای نامشخص آن مواجه خواهد شد.
ملا منصور تا آخرین نفس سرسختانه در مقابل این فشار مقاومت کرده و به مقامات طالبان اجازه شرکت در مذاکرات را نداد اما یک سری بهانه و تاکتیکهای وقت کشی را برای این مساله به کار گرفت.
رهبر جدید طالبان باید میزان جدیت پاکستان در خصوص حضور طالبان بر سر میز مذاکره را مجددا ارزیابی و استنباط کند که اگر به رویکرد ملا منصور در خصوص دور ماندن از مذاکرات صلح به میانجیگری پاکستان ادامه دهد آیا حقیقتا با پیامدهایی مواجه خواهد شد یا خیر.
بازاریابی برای طالبان
رهبر جدید طالبان باید در خصوص نحوه رسیدگی به شبکههای افراطی بینالمللی به ویژه القاعده و داعش که هر دو در افغانستان و پاکستان فعال هستند، تصمیماتی اتخاذ کند.
منصور نیز همانند بسیاری دیگر در خاورمیانه، داعش را هم یک تهدید و هم یک فرصت میدید. داعش تلاش کرده تا امتیاز انحصاری طالبان در خصوص رهبری اقدامات شبه نظامی در افغانستان را به چالش بکشد. ملامنصور با صدور دستور به طالبان برای انجام عملیات نظامی تمام عیار علیه داعش ثابت کرد که در عقب راندن آنها دست به هر کاری میزند و میتواند به شدت ظالم باشد. موضع تندرویانه طالبان علیه داعش به آنها کمک کرد تا سر صحبت را با دیگر کشورهای منطقه باز کنند. به هر حال داعش اکنون نسبت به سال گذشته در افغانستان ضعیفتر به نظر میرسد.
در نتیجه رهبر جدید طالبان باید به دنبال راههای جدید بازاریابی برای طالبان به عنوان یک نیروی بالقوه ضد داعش که ارزش حمایت را دارد، باشد. اما با وجود القاعده، رهبر جدید طالبان با مشکل دیگری نیز مواجه است.
ملا منصور با قبول دعوت بیعت از سوی ایمن الظواهری و القاعده، خود و جنبشش را در معرض خطری قرار داد که نشان میدهد نخستین درس از دوران حملات تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 میلادی را نگرفته است؛ بدان معنا که میزبانی گروههای تروریستی بینالمللی که علیه آمریکا نقشه میکشند میتواند مجازات شدیدی داشته باشد.
رهبر جدید طالبان تلاش خواهد کرد تا شهرت طالبان را به عنوان یک گروه شبه نظامی غیرقابل انعطاف حفظ کند. برای رسیدن به این هدف ائتلاف طالبان با القاعده مفید خواهد بود. علاوه بر این رهبر جدید طالبان نسبت به تغییر پایگاه این گروه بسیار محتاط خواهد بود چرا که اکنون بسیاری نسبت به حضور و نقش شبه نظامیان خارجی طالبان حساس هستند.
فرار از پهپادها
قطعا رهبر جدید طالبان تلاش خواهد کرد تا از حملات هوایی آمریکا در پاکستان که جان ملا منصور را گرفت، سردرآورد. آیا این یک حمله استثنایی بوده یا آمریکاییها تصمیم گرفتند تا رهبری طالبان را در پاکستان دنبال کنند؟
درک این مساله موضوع مرگ و زندگی برای جانشین ملا منصور است. او مجبور خواهد شد تا جایی که برای او امن است فعالیت کند و از پهپادها دور بماند.
متاسفانه، احتمالا آخرین مساله در روابط منطقهای که رهبر جدید طالبان به آن فکر خواهد کرد، نحوه رسیدگی به درخواستهای گروه چهار جانبه صلح افغانستان متشکل از آمریکا، چین، پاکستان و افغانستان برای مشارکت طالبان در این مذاکرات صلح خواهد بود.
در زمان رهبری ملا منصور، طالبان با این روند به عنوان یک بازی دیپلماتیکی برخورد میکرد. این گروه ضمن اجتناب از شرکت در مذاکرات صلح سعی میکرد خود را خوب نشان دهد و از تحریک غیر ضروری قدرتها جلوگیری کنند.
ملامنصور قصد داشت اقدامات شبه نظامی را ادامه دهد و رویای ایجاد مجدد "امارات اسلامی" توسط نیروی اسلحه و جنگ فرسایشی را دنبال کند.
کشتن ملا منصور بزرگترین و آشکارترین نشانهای بوده که تاکنون طالبان دریافت کرده که نشان میدهد جاه طلبیهای نظامی ملامنصور بیش از حد بزرگ بوده است.»
منبع: ایسنا