عبور موتلفه از شورای وحدت/ تدبیر موتلفه برای انتخابات مجلس یازدهم چیست؟
قرار است با تجربهای که دارند در انتخابات مجلس دهم نقشآفرینی کنند هرچند همواره مدعی بودند میتوانند ورق انتخابات را برگردانند، اما تعداد نمایندگان موتلفه در مجلس نشان میدهد حداقل در این سالها با دست فرمانی درست وارد انتخابات نشده اند. اما سوال اینجاست پیرمردهای موتلفه برای مجلس یازدهم با چه سازوکاری قرار است وارد گود رقابت شوند.
رویداد۲۴ دیگر عمری ازشان گذشته و خود را با یک سابقه بیش از نیم قرن، پیر اصولگرایان میدانند. ظهور و بروزشان فصلی و یکباره نبوده و در طول ۵۰ سال گذشته توانستهاند از گردبادهای سیاسی جان سالم به درببرند. صحبت بر سر «حزب موتلفه اسلامی» است. حزبی که در جناح «راست سنتی» تعریف میشود و در طول فعالیت سیاسیشان همیشه با یک ضرب آهنگ ملایم در مسیر فعالیتهای سیاسی و رسیدن به قدرت قدم برداشته اند.
حالا با وزیدن موسم انتخابات مجلس یازدهم بار دیگر ساکنان ساختمان قدیمی خیابان خردمند هم به حالت آماده باش درآمدهاند تا برای رسیدن به کرسیهای خانه ملت بختشان را بیازمایند. در شرایطی که احزاب دیگر کاسه چه کنم به دست گرفتهاند که برای انتخابات چه برنامهای را سازماندهی کنند، موتلفه اسلامی فعالیتهایش را از یکسال پیش با سرو سامان دادن به وضعیت استانها آغاز کرده بود. حال اینکه چرا به جای تمرکز بر ساماندهی به وضعیت مرکز اغاز فعالیت انتخاباتی از استانها شروع میشود، قطعا نمیتواند با ادعای انها برای داشتن پایگاه رای در بین مردم روستایی، بیارتباط باشد.
حال این تحلیل درست باشد یا نباشد موتلفهایها به رغم سن و سال اعضایشان کار انتخاباتی را چابکتر از دیگران اغاز کردهاند؛ شاهد این ادعا هم صحبتهای «حمیدرضا ترقی» از اعضای شورای مرکزی موتلفه است که اتفاقا مدتی میشود مسوولیت ارزیابی اوضاع «خراسان رضوی» و «مشهد» در حیطه اختیاراتش قرار گرفته است. او تقریبا دو هفته پیش وقتی به مشهد رفته بود به ایسنا گفت: «جلسات برای همگرایی در زمینه انتخابات بیش از یک سال است که شکل میگیرد، اما تقریبا از سال گذشته که من به مشهد آمدم، حالت رسمی به خود گرفت، تشکیلاتی و مقداری منظم شد، با برنامه و زمانبندی پیش میرود و مشخص کردیم که طبق چه زمانبندی کار خود را پیش ببریم و به کجا برسیم. این موارد نزدیک به یک سال است که انجام میشود.»
آنها در مقایسه با رقیبانشان حتی تا مرحله ارزیابی افراد برای تدوین یک لیست هم به پیش رفتهاند؛ که اتفاقا این بحث را هم میتوان از لابهلای صحبتهای ترقی پی برد. او میگوید: «ما به دنبال شناسایی چهرههای انتخاباتی خود هستیم هر موقع لیست قطعی شد منتشر خواهیم کرد.»
دوراهی استقلال و وحدت
موتلفه ایها با اینکه خود را سرآمد و قدیمیتر از همه اصولگرایان میدانند، اما در جریان چند انتخابات گذشته تلاش کردند تا بیشتر از آنکه به یک لیست مستقل و فعال بیاندیشند از یک لیست واحد و هماهنگ با دیگر اصولگرایان حمایت کنند، این حمایت حتی تا آنجا بود که در لیست مجلس دهم سهم موتلفه از برخی احزاب جدید اصولگرا هم کمتر بود. هرچند بعدها مشخص شد که موتلفه ایها نیز به مثابه برخی دیگر از سنتیهای اصولگرا بخاطر وحدت قرارشان را بر سکوت و مدارا با بچههای شلوغهای اصولگرا گذاشته بودند، اما شاید همین مدارا کردنها بود که پارلمان را از نمایندگانی با سبقه موتلفهای تقریبا خالی کرد. حال به نظر میرسد موتلفهایها هم به این نکته پیبردهاند و برای همین به جای حمایت از کاندیداهای غیر موتلفهای تما هم و غم خود را متوجه تدوین لیستی تماما «موتلفه» کردهاند.
موتلفه هم به دنبال شورای وحدت نرفت
«وقتی دنبال وحدت هستیم دادن لیست جدا معنا ندارد» این جملهای است که ترقی مطرح میکند و در نگاه اول فقط یک تحلیل بیشتر از ان به ذهن نمیرسد و آن اینکه آنها قرار است این دوره هم چشم به لیست ائتلافی یا حزبی دارند، اما جمله بعدی او وقتی که میگوید «نمیشود فقط تابع شورای وحدت باشیم» بر تحلیل قبل مُهر رد شد میزند. بادامچیان دبیرکل موتلفه نیز خط و ربط این تشکل را از شورای وحدت جدا میداند و میگوید ما عضو جبهه پیروان و همراه جامعه روحانیت هستیم. شاید موتلفه ایها اینبار قرارشان را برآن گذاشته اند که چندان تن به مدارای سیاسی با طیف جدید اصولگرا از جمله شورای وحدت ندهند. مانند آنچه یک شب مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ افتاد و برخی اعضای موتلفه کاندیدای معرفی شده از سوی جمنا را بر کاندیدای خود ترجیح داده و پشت سر رئیسی ایستادند. تصمیمی که به مذاق همه اعضای موتلفه از جمله میرسلیم خوش نیامد و او با حمایت همان طیف ناراضی تا آخر در میدان انتخابات ماند.
البته چند ماهی میشود ساز و کار موتلفه تغییر کرده است و به نظر میرسد تلاش دارد خاطره آن تفرق درون حزبی را با ارائه یک لیست واحد و کاملا حزبی فراموش کنند.
سهگانه «جمنا»، «شورای وحدت»، «جامعه روحانیت»
با وجود همه این حرفها و تحلیلها، اما این احتمال هم وجود دارد که در نهایت موتلفهایها به این نتیجه برسند که انتخابات، از مسیر حمایت از یک لیست انتخاباتی میگذرد؛ برای همین چارهای نیست جز آنکه به یکی از طیفهای جمنا، شورای وحدت، و دوگانه جبهه پیروان - جامعه روحانیت مبارز نزدیک و در چارچوب آنها حرکت کند. اما کلیدیترین سوالی که اینجا مطرح میشود این است که «موتلفه» با کدام سازوکار همراه و همقسم خواهد شد؟!
برای رمزگشایی از رفتار پیرمردهای موتلفه باید نگاهی به انتخابات مجلس دهم و سازوکار انتخاباتی آن سال داشته باشیم. تصمیمات گروه ۱۵ نفره که قرار بود به یک لیست مشترک دست پیدا کنند چیزی نبود که حافظه تاریخی آن را به فراموشی بسپارد. سازوکار و ائتلافی که داشت خوب پیش میرفت، اما کمکم طیف تندرو با تهدید به «برهم زدن بازی» نقش همیشگیشان را ایفا کردند.
موتلفه هم از سر ناچاری در برابر لیستی که تنها ۳ سهم به حزبشان و ۱۲ سهم به پایداری تعلق گرفته بود سکوت کرد تا این وحدت هر طور شده حفظ شود. آنها حتی برای حفظ این ائتلاف به حفظ و حضور «بچه شلوغ کنهای اصولگرا» هم تن دادند؛ و این روایتی بود که بادامچیان بعد از شکست در انتخابات مجلس دهم به زبان آورد. او گفت: «اینکه ما گول بخوریم ممکن است. تازه ما وحدت و ائتلاف را قبول کردیم و بچه شلوغهای اصولگرا را که مشی موتلفه با مشی آنها کاملا تفاوت دارد در مجموعه نگه داشتیم. برای نگه داشتن چه باید کرد؟»
زخمی که موتلفه از گروه ۱۵ نفره خورده بود هنوز التیام نیافته بود که دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری از راه رسید و اینبار جمنا پرچم وحدت اصولگرایان را به دست گرفت تا آمال جناح راست برای رسیدن به یک نقطه مشترک را به سرانجام برساند، اما آنجا هم چیزی جز ناکامی عایدشان نشد و موتلفهایها که اصرار بر حضور کاندیدای حزبی شان در رقابت داشتند با ساز و کاری که جمنا در پیش گرفت مجبور شدند علیرغم میل باطنیشان از این ایدهآل عبور کنند و تن به حمایت از کاندیدای ائتلافی بدهند؛ که با شکست مواجه شد.
حالا پیرمردهای موتلفه دو تجربه «جمنا» و «شورای ۱۵ نفره» را دارند و با این اوصاف بعید است در انتخابات آتی تن به تصمیمات «شورای وحدت» که از جنس همان دو سازوکار قبلی است بدهند از سوی دیگر در جناح «راست سنتی» این جامعه روحانیت مبارز و جبهه پیروان خط امام و رهبری است که نزدیکی و وفاق بیشتری با این حزب دارد بنابراین به نظر میرسد موتلفهایها به جای قدم گذاشتن در مسیر شورای وحدت با همقطارانشان در جامعه روحانیت و جبهه پیروان همراه و همکاسه شود.
حالا با وزیدن موسم انتخابات مجلس یازدهم بار دیگر ساکنان ساختمان قدیمی خیابان خردمند هم به حالت آماده باش درآمدهاند تا برای رسیدن به کرسیهای خانه ملت بختشان را بیازمایند. در شرایطی که احزاب دیگر کاسه چه کنم به دست گرفتهاند که برای انتخابات چه برنامهای را سازماندهی کنند، موتلفه اسلامی فعالیتهایش را از یکسال پیش با سرو سامان دادن به وضعیت استانها آغاز کرده بود. حال اینکه چرا به جای تمرکز بر ساماندهی به وضعیت مرکز اغاز فعالیت انتخاباتی از استانها شروع میشود، قطعا نمیتواند با ادعای انها برای داشتن پایگاه رای در بین مردم روستایی، بیارتباط باشد.
حال این تحلیل درست باشد یا نباشد موتلفهایها به رغم سن و سال اعضایشان کار انتخاباتی را چابکتر از دیگران اغاز کردهاند؛ شاهد این ادعا هم صحبتهای «حمیدرضا ترقی» از اعضای شورای مرکزی موتلفه است که اتفاقا مدتی میشود مسوولیت ارزیابی اوضاع «خراسان رضوی» و «مشهد» در حیطه اختیاراتش قرار گرفته است. او تقریبا دو هفته پیش وقتی به مشهد رفته بود به ایسنا گفت: «جلسات برای همگرایی در زمینه انتخابات بیش از یک سال است که شکل میگیرد، اما تقریبا از سال گذشته که من به مشهد آمدم، حالت رسمی به خود گرفت، تشکیلاتی و مقداری منظم شد، با برنامه و زمانبندی پیش میرود و مشخص کردیم که طبق چه زمانبندی کار خود را پیش ببریم و به کجا برسیم. این موارد نزدیک به یک سال است که انجام میشود.»
آنها در مقایسه با رقیبانشان حتی تا مرحله ارزیابی افراد برای تدوین یک لیست هم به پیش رفتهاند؛ که اتفاقا این بحث را هم میتوان از لابهلای صحبتهای ترقی پی برد. او میگوید: «ما به دنبال شناسایی چهرههای انتخاباتی خود هستیم هر موقع لیست قطعی شد منتشر خواهیم کرد.»
دوراهی استقلال و وحدت
موتلفه ایها با اینکه خود را سرآمد و قدیمیتر از همه اصولگرایان میدانند، اما در جریان چند انتخابات گذشته تلاش کردند تا بیشتر از آنکه به یک لیست مستقل و فعال بیاندیشند از یک لیست واحد و هماهنگ با دیگر اصولگرایان حمایت کنند، این حمایت حتی تا آنجا بود که در لیست مجلس دهم سهم موتلفه از برخی احزاب جدید اصولگرا هم کمتر بود. هرچند بعدها مشخص شد که موتلفه ایها نیز به مثابه برخی دیگر از سنتیهای اصولگرا بخاطر وحدت قرارشان را بر سکوت و مدارا با بچههای شلوغهای اصولگرا گذاشته بودند، اما شاید همین مدارا کردنها بود که پارلمان را از نمایندگانی با سبقه موتلفهای تقریبا خالی کرد. حال به نظر میرسد موتلفهایها هم به این نکته پیبردهاند و برای همین به جای حمایت از کاندیداهای غیر موتلفهای تما هم و غم خود را متوجه تدوین لیستی تماما «موتلفه» کردهاند.
موتلفه هم به دنبال شورای وحدت نرفت
«وقتی دنبال وحدت هستیم دادن لیست جدا معنا ندارد» این جملهای است که ترقی مطرح میکند و در نگاه اول فقط یک تحلیل بیشتر از ان به ذهن نمیرسد و آن اینکه آنها قرار است این دوره هم چشم به لیست ائتلافی یا حزبی دارند، اما جمله بعدی او وقتی که میگوید «نمیشود فقط تابع شورای وحدت باشیم» بر تحلیل قبل مُهر رد شد میزند. بادامچیان دبیرکل موتلفه نیز خط و ربط این تشکل را از شورای وحدت جدا میداند و میگوید ما عضو جبهه پیروان و همراه جامعه روحانیت هستیم. شاید موتلفه ایها اینبار قرارشان را برآن گذاشته اند که چندان تن به مدارای سیاسی با طیف جدید اصولگرا از جمله شورای وحدت ندهند. مانند آنچه یک شب مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ افتاد و برخی اعضای موتلفه کاندیدای معرفی شده از سوی جمنا را بر کاندیدای خود ترجیح داده و پشت سر رئیسی ایستادند. تصمیمی که به مذاق همه اعضای موتلفه از جمله میرسلیم خوش نیامد و او با حمایت همان طیف ناراضی تا آخر در میدان انتخابات ماند.
البته چند ماهی میشود ساز و کار موتلفه تغییر کرده است و به نظر میرسد تلاش دارد خاطره آن تفرق درون حزبی را با ارائه یک لیست واحد و کاملا حزبی فراموش کنند.
سهگانه «جمنا»، «شورای وحدت»، «جامعه روحانیت»
با وجود همه این حرفها و تحلیلها، اما این احتمال هم وجود دارد که در نهایت موتلفهایها به این نتیجه برسند که انتخابات، از مسیر حمایت از یک لیست انتخاباتی میگذرد؛ برای همین چارهای نیست جز آنکه به یکی از طیفهای جمنا، شورای وحدت، و دوگانه جبهه پیروان - جامعه روحانیت مبارز نزدیک و در چارچوب آنها حرکت کند. اما کلیدیترین سوالی که اینجا مطرح میشود این است که «موتلفه» با کدام سازوکار همراه و همقسم خواهد شد؟!
برای رمزگشایی از رفتار پیرمردهای موتلفه باید نگاهی به انتخابات مجلس دهم و سازوکار انتخاباتی آن سال داشته باشیم. تصمیمات گروه ۱۵ نفره که قرار بود به یک لیست مشترک دست پیدا کنند چیزی نبود که حافظه تاریخی آن را به فراموشی بسپارد. سازوکار و ائتلافی که داشت خوب پیش میرفت، اما کمکم طیف تندرو با تهدید به «برهم زدن بازی» نقش همیشگیشان را ایفا کردند.
موتلفه هم از سر ناچاری در برابر لیستی که تنها ۳ سهم به حزبشان و ۱۲ سهم به پایداری تعلق گرفته بود سکوت کرد تا این وحدت هر طور شده حفظ شود. آنها حتی برای حفظ این ائتلاف به حفظ و حضور «بچه شلوغ کنهای اصولگرا» هم تن دادند؛ و این روایتی بود که بادامچیان بعد از شکست در انتخابات مجلس دهم به زبان آورد. او گفت: «اینکه ما گول بخوریم ممکن است. تازه ما وحدت و ائتلاف را قبول کردیم و بچه شلوغهای اصولگرا را که مشی موتلفه با مشی آنها کاملا تفاوت دارد در مجموعه نگه داشتیم. برای نگه داشتن چه باید کرد؟»
زخمی که موتلفه از گروه ۱۵ نفره خورده بود هنوز التیام نیافته بود که دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری از راه رسید و اینبار جمنا پرچم وحدت اصولگرایان را به دست گرفت تا آمال جناح راست برای رسیدن به یک نقطه مشترک را به سرانجام برساند، اما آنجا هم چیزی جز ناکامی عایدشان نشد و موتلفهایها که اصرار بر حضور کاندیدای حزبی شان در رقابت داشتند با ساز و کاری که جمنا در پیش گرفت مجبور شدند علیرغم میل باطنیشان از این ایدهآل عبور کنند و تن به حمایت از کاندیدای ائتلافی بدهند؛ که با شکست مواجه شد.
حالا پیرمردهای موتلفه دو تجربه «جمنا» و «شورای ۱۵ نفره» را دارند و با این اوصاف بعید است در انتخابات آتی تن به تصمیمات «شورای وحدت» که از جنس همان دو سازوکار قبلی است بدهند از سوی دیگر در جناح «راست سنتی» این جامعه روحانیت مبارز و جبهه پیروان خط امام و رهبری است که نزدیکی و وفاق بیشتری با این حزب دارد بنابراین به نظر میرسد موتلفهایها به جای قدم گذاشتن در مسیر شورای وحدت با همقطارانشان در جامعه روحانیت و جبهه پیروان همراه و همکاسه شود.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط