رابطه ایران و روسیه؛ «اتحاد استراتژیک» یا «همسویی منافع»؟
در سالهای اخیر تلاش روسها برای کمک به ایران برای دور زدن تحریمها موجب شده است تا گمانهزنیهایی نسبت به روابط با روسها مطرح شوند، به نظر میرسد که اگرچه نمیشود به روسیه لقب «متحد استراتژیک» اطلاق کرد، اما منافع مشترک قابلتوجه، میتواند فرصتهایی را برای هر دو طرف فراهم سازد.
رویداد۲۴ نزدیک به دو قرن از برقراری روابط دیپلماتیک نوین میان ایران و روسیه میگذرد و این رابطه همواره دستخوش گردابهای تاریخی ریز و درشتی بوده است بهنحوی که هنوز هم در اذهان عامه مردم ایران نام روسیه با قرارداد ترکمنچای عجیبن است. اما باید توجه داشت که دیگر نه قاجار در ایران حکومت میکنند و نه روسیه متعلق به تزارها است. امروز قواعد روابط بینالملل حکم میکند تا کشورها فارغ از هیاهو و جنجالهای سیاسی و تاریخی، در راستای منافع ملی خود گام بردارند.
در این میان روسیه نیز میتواند برای ایران آنهم در برهه حساس کنونی فرصت بیبدیلی فراهم سازد. کشوری که میتواند برای ایران اگرچه نه در قامت یک متحد استراتژیک بلکه بهعنوان کشوری با منافع مشترک فراوان، زمینههای همکاریهای نظامی، اقتصادی و سیاسی را فراهم کند. شاید بهترین تعریف از معادله رابطه ایران و روسیه، «همسویی منافع» باشد.
در روزهایی که برنامه اتحادیهاروپا برای راهاندازی «سازوکار مالی ویژه»، درجهت حفاظت از تجارت ایران در برابر تحریمهای آمریکا نتوانسته تا مقامات در تهران را راضی کند، دولت روسیه گام بلندی را برای کمک به تهران در دور زدن تحریمها برداشته است؛ برنامهای که روسیه بنا دارد تا با فراهم ساختن فرصت انتقال نفت ایران از طریق بنادر شبهجزیره کریمه آن را اجرایی کند. این اقدام البته نه اولین و نه آخرین نوبتی است که مسکو بهعنوان سدی در برابر منزوی ساختن ایران در زمینه سیاسی و اقتصادی عملی میکند. یکی از مصادیق این امر، ارسال تجهیزات نظامی و جنگ افزارها روسی به ایران است. مسکو همچنین در طی سالهای متمادی تحریمهای ضد ایرانی را نقض کرده است که میتوان به وتو کردن برخی از قطعنامههای ضد ایرانی شورای امنیت اشاره کرد. با این حال باید دوره ریاست جمهوری دمیتری مدودوف را از این قاعده فاکتور گرفت چراکه او تلاش میکرد تا در همکاری با باراک اوباما به روابط مسکو و واشنگتن سروسامان دهد.
پیشنهادات جذاب روسها به ایران
در همین راستا، گئورگی مرادوف، معاون نخستوزیر شبه جزیره کریمه، در اواخر ماه آگوست اعلام کرد که ایران میتواند از بنادر کریمه برای انتقال نفت خود استفاده کند. این خبر نزدیک به دو ماه پس از آن منتشر شد که مسکو و تهران اعلام کردند بنا دارند تا یک رزمایش نظامی مشترک را در تنگه هرمز، گلوگاه حیاتی خلیجفارس انجام دهند؛ یکی از شریانهای استراتژیک صادرات نفت که تنها در سال جاری سه نفتکش در آن توسط ایران توقیف شدهاند. در این میان تلاشهای روسیه برای کمک به ایران در دور زدن تحریمها و توسعه بیسابقه همکاریهای نظامی، روح تازهای در کالبد روابط دو کشور دمیده است.
اما نخستین نشانه از همکاریهای نظامی فزاینده تهران و مسکو به سال ۲۰۱۶ بازمیگردد؛ زمانی که روسیه از پایگاه سوم شکاری در همدان برای هماهنگی حملات جنگندههای سوخو به مواضع داعش در سوریه استفاده کرد. این نخستینباری بود که پس از چندین دهه یک نیروی نظامی خارجی دست به عملیات نظامی از خاک ایران میزد. اینگونه تحولات از آغاز همکاریهای نظامی گستردهتر میان تهران و مسکو خبر میداد. اگرچه هنوز هم شاید نتوان رواط ایران و روسیه را استراتژیک قلمداد کرد چراکه تاکنون سند و معاهده حمایت نظامی میان دوطرف به امضا نرسیده است و مشخص نیست در صورت بروز درگیری نظامی برای یکی از طرفها، کشور دیگر چه واکنشی نشان میدهد. شاید بتوان بهترین عنوان برای این رابطه را نوعی همسویی منافع دانست.
سیگنالهایی برای تقویت همکاریها
با وجود پیشزمینههای منفی تاریخی و ایدئولوژیکی، روابط ایران و روسیه در مقاطعی همراه با خصومت و در برهههای دیگر به نوعی اتحاد مصلحتی بدل شده است. در ایران برخی از گمانهزنیها نسبت به کارشکنیهای روسیه در معادلات بینالمللی وجود دارد مبنی بر اینکه مسکو عامل اصلی منع عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای بوده یا سیاستهای هماهنگی را با ریاض برای افزایش یا کاهش تولید نفت در چارچوب اوپک اجرا کرده است؛ با این حال، علی شمخانی، دبیر شورای امنیتملی ایران نظر دیگری دارد. او در حاشیه دیدار با مقامات روسیه در تهران ضمن تاکید بر ضرورت توسعه روابط با مسکو از موضعگیری محکم روسها در برابر نقض برجام توسط آمریکا، حضور ایران در سوریه و نقض حریم هوایی ایران توسط پهپهاد آمریکایی قدردانی کرد.
در روزهایی که برنامه اتحادیهاروپا برای راهاندازی «سازوکار مالی ویژه»، درجهت حفاظت از تجارت ایران در برابر تحریمهای آمریکا نتوانسته تا مقامات در تهران را راضی کند، دولت روسیه گام بلندی را برای کمک به تهران در دور زدن تحریمها برداشته است؛ برنامهای که روسیه بنا دارد تا با فراهم ساختن فرصت انتقال نفت ایران از طریق بنادر شبهجزیره کریمه آن را اجرایی کند. این اقدام البته نه اولین و نه آخرین نوبتی است که مسکو بهعنوان سدی در برابر منزوی ساختن ایران در زمینه سیاسی و اقتصادی عملی میکند. یکی از مصادیق این امر، ارسال تجهیزات نظامی و جنگ افزارها روسی به ایران است. مسکو همچنین در طی سالهای متمادی تحریمهای ضد ایرانی را نقض کرده است که میتوان به وتو کردن برخی از قطعنامههای ضد ایرانی شورای امنیت اشاره کرد. با این حال باید دوره ریاست جمهوری دمیتری مدودوف را از این قاعده فاکتور گرفت چراکه او تلاش میکرد تا در همکاری با باراک اوباما به روابط مسکو و واشنگتن سروسامان دهد.
پیشنهادات جذاب روسها به ایران
در همین راستا، گئورگی مرادوف، معاون نخستوزیر شبه جزیره کریمه، در اواخر ماه آگوست اعلام کرد که ایران میتواند از بنادر کریمه برای انتقال نفت خود استفاده کند. این خبر نزدیک به دو ماه پس از آن منتشر شد که مسکو و تهران اعلام کردند بنا دارند تا یک رزمایش نظامی مشترک را در تنگه هرمز، گلوگاه حیاتی خلیجفارس انجام دهند؛ یکی از شریانهای استراتژیک صادرات نفت که تنها در سال جاری سه نفتکش در آن توسط ایران توقیف شدهاند. در این میان تلاشهای روسیه برای کمک به ایران در دور زدن تحریمها و توسعه بیسابقه همکاریهای نظامی، روح تازهای در کالبد روابط دو کشور دمیده است.
اما نخستین نشانه از همکاریهای نظامی فزاینده تهران و مسکو به سال ۲۰۱۶ بازمیگردد؛ زمانی که روسیه از پایگاه سوم شکاری در همدان برای هماهنگی حملات جنگندههای سوخو به مواضع داعش در سوریه استفاده کرد. این نخستینباری بود که پس از چندین دهه یک نیروی نظامی خارجی دست به عملیات نظامی از خاک ایران میزد. اینگونه تحولات از آغاز همکاریهای نظامی گستردهتر میان تهران و مسکو خبر میداد. اگرچه هنوز هم شاید نتوان رواط ایران و روسیه را استراتژیک قلمداد کرد چراکه تاکنون سند و معاهده حمایت نظامی میان دوطرف به امضا نرسیده است و مشخص نیست در صورت بروز درگیری نظامی برای یکی از طرفها، کشور دیگر چه واکنشی نشان میدهد. شاید بتوان بهترین عنوان برای این رابطه را نوعی همسویی منافع دانست.
سیگنالهایی برای تقویت همکاریها
با وجود پیشزمینههای منفی تاریخی و ایدئولوژیکی، روابط ایران و روسیه در مقاطعی همراه با خصومت و در برهههای دیگر به نوعی اتحاد مصلحتی بدل شده است. در ایران برخی از گمانهزنیها نسبت به کارشکنیهای روسیه در معادلات بینالمللی وجود دارد مبنی بر اینکه مسکو عامل اصلی منع عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای بوده یا سیاستهای هماهنگی را با ریاض برای افزایش یا کاهش تولید نفت در چارچوب اوپک اجرا کرده است؛ با این حال، علی شمخانی، دبیر شورای امنیتملی ایران نظر دیگری دارد. او در حاشیه دیدار با مقامات روسیه در تهران ضمن تاکید بر ضرورت توسعه روابط با مسکو از موضعگیری محکم روسها در برابر نقض برجام توسط آمریکا، حضور ایران در سوریه و نقض حریم هوایی ایران توسط پهپهاد آمریکایی قدردانی کرد.
در طرف مقابل نیز سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه پس از دیدار با محمدجواد ظریف، همتای ایرانی خود در ۲ سپتامبر اعلام کرد که واشنگتن با حمایت برخی از متحدان منطقهای خود به دنبال تحریک ایران است. او همچنین ازتلاشهای امانوئل مکرون برای خروج از بنبست کنونی تمجید کرد.
نشریه لوبلاگ مطلبی را با هدف جریانشناسی از روابط ایران و روسیه به تحریر درآورده و مینویسد: «یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در روابط تهران و مسکو نحوه رابطه روسیه و آمریکا است؛ بهنحوی که عملکرد روسیه بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ و تحت رهبری مدودوف در قبال ایران مهر تاییدی بر این ادعا است؛ چهار سالی که روسیه به تمامی ۶ قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت رای مثبت داد.»
ضدیت با هژمونی آمریکا؛ فصل مشترک روابط
این مطلب البته در ادامه شرایط امروز را بسیار متفاوت از آن سالها تفسیر میکند و تصریح میکند: «در شرایط کنونی البته بعید است که روسیه ایران را برای نزدیکی با آمریکا رها کند چراکه اکنون اختلاف دیدگاه عمیقی میان روسیه پوتین و آمریکا نسبت به توصیف نظم بینالملل پس از جنگ سرد وجود دارد.»
به نوشته این پایگاه تحلیلی، همکاریهای ایران و روسیه براساس درجهبندی محتاطانهای از اولیوتهای استراتژیک و ژئوپولتیکی استوار شده است که فصل مشترک این روابط را میتوان درک مشابه از نظم بینالملل دانست. درواقع نظم نوین جهانی که پس از جنگ سرد موجب توسعه چترهژمونیک آمریکا بر جهان شد، منافع ایران و روسیه را همسو ساخت.
براین اساس، بنیانهای اصلی این همسویی را مخالفت با هژمونی، به معنای ضدیت با نظم جهانی یک یا چند کشور خاص بتوانند ارزشهایی مشخصی را بر کشورهای دیگر تحمیل کنند، بهویژه در زمانهایی که بنابر آن است تا این ایدهها از طریق احبار و زور گسترش یابند. ایرانیها نیز نظیر روسها عمیقا معتقدند که اصول بینالمللی برخاسته از غرب، براساس استانداردهای دوگانه استوار هستند.
تاثیر روابط تهران و مسکو بر نظم جهانی
همانطور کهترین فلوکهارت، نویسنده کتاب «نظم لیبرال در جهان پساغرب» در مقالهای تصریح میکند: «بهرغم پارهای از تضادها و نیز الگوهای متمایز ژئواستراتژیک میان تهران و مسکو، اما دو طرف دارای دیدگاه ژئوپولتیکی مشابهای نسبت به جهان هستند که توسط پارامترهای گوناگون سیاسی، تاریخی و فرهنگی پدید آمدهاند.»
این تحلیلگر ارشد روابط بینالملل در مقالهای با عنوان «در آستانه نظم چندگانه بینالمللی» این نظریه را بیان میکند که مجموعهای از «نظمهای دوجانبه» در آینده نزدیک منجر به ایجاد جهانی با «نظم چندجانبه» به جای یک نظم جهانی واحد خواهند شد. بهزعم نگارنده در برهه کنونی، ایران و روسیه در حال شکل دادن به یکی از همین نظمهای دوجانبه هستند.
منبع: خبرآنلاین
خبر های مرتبط