رویداد۲۴ گزارش میدهد:
جزییاتی از زندگی و مرگ فرهاد و آزاد خسروی/ دهیار روستا: تمام کولبرها قبل از سفر، وصیتشان را در خانه میگذراند
پیکر بیجان آزاد خسروی و فرهاد خسروی دو نوجوان کولبر مریوانی در ارتفاعات «تته» پیدا شد. این دو برادر مانند بسیاری دیگر از ساکنان غرب کشور به دلیل فقر خانواده و عدم توسعه اقتصادی در این مناطق تصمیم گرفتند راه کولبری را در پیش گیرند.
رویداد۲۴ شادی مکی: روز ۲۶ آذر گروهی ۵ نفره از جوانان و نوجوانان روستای «نی» از توابع مریوان راهی کوهها شدند، شاید بتوانند لقه نانی بر سفره خالی خانوادههایشان بگذارند. آنها برای کار ناچار بودند از معابر غیررسمی دولتی که میان محلیها موسوم به معابر مرگ بوده و دارای پرتگاههایی مخوف است، عبور کنند.
افراد محلی میگویند ماموران راههای اصلی را بستهاند و فقط راههای سخت کوهها را باز میگذارند بنابراین عبور از کوهها، تنها را برای کولبری است.
یکی از این معابر از گردنه سخت «تته» میگذرد که به گفته افراد محلی ارتفاعی بالغ بر ۴ هزار متر دارد. گروه جوان در میانه راه گرفتار کولاک و برف شده مسیرش را گم میکند. ۳ نفر از افراد گروه با اقبال مواجه شده و در مسیر به یکی از روستاهای مرزی عراق میرسند و از مهلکه جان به در میبرند.
اما دو برادر دیگر آزاد خسروی و فرهاد خسروی با سرنوشتی تلخ مواجه میشوند. هر دو تازه کار هستند، آزاد ۱۹ ساله سومین بار است که کول میبرد، اما بار اولی است که این کار را در میان برف و سرما انجام میدهد. فرهاد برادر ۱۴ سالهاش، اما بار اولی است که تصمیم گرفته برای کمک به معاش خانواده کولبری کند.
این دو برادر در کولاک گم میشوند، ابتدا آزاد جانش را از دست میدهد. تلاشهای فرهاد که بخشی از لباسهایش را بر تن او میکند تا اندکی گرم شود بیفایده است و سرانجام آزاد براثر سرما جانش را از دست میدهد، فرهاد به تنهایی و سوگوار برادر مسیرش را ادامه میدهد تا اینکه به یک کلبه کوهستانی میرسد.
بیشتر بخوانید:
کلبه بسته و با حفاظ و نرده مسدود شده است. فرهاد با شکستن پنجره و به قیمت زخمی شدن و خونریزی انگشتانش سعی میکند وارد کلبه شود، اما نردههای کلبه آهنی است و او نمیتواند به آن وارد شود.
فرهاد دیگر توانی برای تلاش ندارد سرش را به دیوار کلبه تکیه میدهد و چشمانش بسته میشود. داستان زندگی فرهاد در کودکی و در سن ۱۴ سالگی در حالیکه حتما آرزوهایی بزرگ در سر داشته است به دلیل فقر و ناتوانی والدین و عدم توجه دولت به نیازهای مردم این مناطق به پایان میرسد و مردم ایران را به سوگ مینشاند.
تا کنون واکنش سخنگوی دولت به این اتفاق این بوده که «مرگ حق است!» معاون اول رییس جمهور هم نوش دارو بعد از مرگ سهراب بوده و وقتی خبر جان باختن کولبران را شنیده، دستور داده که به وضعیت خانواده آنها رسیدگی شود! دستورهایی که اگر زودتر صادر میشد جان انسانهای بسیاری به خاطر فقر گرفته نمیشد. با این حال تجربه نشان داده همین دستور هم چند صباحی دیگر از یاد خواهد رفت و خانوادهای که دو فرزندش را از دست داده، با مشکلات بسیار بیشتری از قبل روبرو خواهد شد؛ چه آنکه اساسا قرار نیست کاری انجام شود.
فاتح ارژنگ دهیار روستای «نی» که خانواده خسروی را به خوبی میشناسد درباره آنها با رویداد۲۴ گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید.
فاتح ارژنگ به رویداد۲۴ میگوید: پدر این خانواده کارگر فصلی است. او زمین و باغی که به او ارث رسیده باشد، ندارد. پدر و مادر هر دو به لحاظ جسمی شرایط خوبی ندارند و به دلیل معلولیت تحت پوشش بهزیستی قرار دارند. شرایط خانه قبلی این خانواده به شکلی بود که قابل سکونت نبود، به همین دلیل هم کمیته امداد برایشان خانه ساخت.
او با بیان اینکه این خانواده بسیار ضعیف و فقیر هستند و مستمری ناچیز بهزیستی هم کفاف زندگی این خانواده ۶ نفره را نمیداد، میافزید: این خانواده ۴ فرزند پسر داشت. آزاد فرزند ارشد خانواده و عصای دست آنها بود که تا راهنمایی درس خواند و ترک تحصیل کرد. فرهاد هم که سومین پسر خانواده است با دیگر برادرانش ترک تحصیل کردند. کوچکترین فرزند خانواده هم حدود ۱۰ سال سن دارد.
دهیار روستای «نی» اظهار میکند: آزاد و فرهاد از ۶ سالگی در مزارع و گلخانهها کار میکردند که به معاش خانواده کمک کنند. تصمیمشان برای کولبری هم به همین دلیل بود.
او خاطرنشان میکند: تا وقتی مرزها و بازارچههای رسمی مرزی باز بود، پدرشان هم که حدودا ۵۰ ساله است کولبری میکرد که با کولبریهایی که شما میشنوید فرق دارد. یعنی بار به دوش نمیگذاشت، بلکه با داشتن کارت مرزی بار به نام او ترخیص میشد و پولش را میگرفت و به دلیل اینکه کارت معلولیت داشت در ماه چند بار اضافی هم به نام او زده میشد. اما بعد از بسته شدن این معابر مردم ناچار شدند بار را به دوش کشیده و از معابر غیر رسمی که به آن معبر مرگ میگوییم رد شوند. این معابر پرتگاههایی دارند که حالت روحی افراد را به هم میریزد و یکی از دلایل تلفات هم این است که افراد با دیدن پرتگاهها و با توجه به اینکه گاهی بارهایشان بسیار سنگین است میترسند و به خاطر ترس در پرتگاه سقوط میکنند.
ارژنگ با تاکید براینکه دراین مناطق درآمد فقرا بسیار ناچیز است، عنوان میکند: پدر این خانواده در حال حاضر همراه با فرزندانش ضایعات جمع میکند که درآمدی بسیار کم داشته و کفاف پول آب و برقشان هم نمیشود.
او ادامه میدهد: مادر خانواده هم شرایط جسمی خوبی ندارد و آنقدر ناتوان است که برای جلوگیری از رخ دادن حادثه، خانه آنها گاز کشی نشده است، مبادا برای مادرشان اتفاقی رخ ندهد. حالا این مادر با چنین شرایط جسمی خبر مرگ دو فرزندش را شنید و دو روز بیهوش بود.
دهیار روستای نی درباره اینکه به چه علت انگشتان فرهاد وقتی که پیکر او کشف شد زخمی بود میگوید: ما او را کنار یک کلبه در کوه پیدا کردیم در حالیکه سرش را به در کلبه تکیه داده بود. ما به این کلبهها «کلبه باغ» میگوییم که متعلق به کشاورزان فصلی است. فرهاد وقتی به این کلبه رسیده، سعی کرده در آن را باز کند، اما چون در و پنجره کلبه با نرده مسدود بوده، سعی کرده با شکستن پنجره وارد کلبه شود که دستش زخمی شده، اما بیفایده بوده و همانجا در اثر سرما فوت کرده است.
کولبرهایی که قربانی فقر میشوند
او تصریح میکند: در روستای ما که در ۱۰ کیلومتری مرز عراق قرار دارد تقریبا هزار خانوار ساکن هستند که، حدود ۱۵۰ خانوار آن بسیار فقیر بوده و از این تعداد حدود ۱۲۵ خانوار تحت پوشش کمیته امداد یا بهزیستی هستند. شرایط این خانوادهها آنقدر بد است که حتی اگر مطمئن باشند در مسیر تلف میشوند بازهم راهی کولبری میشوند تا نانی سر سفره خانواده بیاورند. به همین دلیل است که هر کس که راهی معبر مرگ میشود حتما در خانه وصیتش را میکند، زیرا میداند که راه پر خطری پیش رو دارد و ممکن است بازگشتی در کار نباشد.
ارژنگ با اشاره به اینکه در این مناطق تقریبا سالی یک نفر در راه کولبری جانش را از دست میدهد، یادآور میشود: سال گذشته هم جوانی اهل روستای خودمان (روستای نی) به نام هادی مینویی با تیر یک سرباز جانش را از دست داد. او در نقطه صفر مرزی بود و میخواست از مرز رد شده و کول بیاورد. مین هم علت دیگری است که جان جوانان ما را که کولبری میکنند یا حتی افرادی را که نزدیک مرز چوپانی میکنند میگیرد. در واقع همیشه این برف و کولاک نیست که جوانان کولبر ما را از بین میبرد.
او تاکید میکند: در روستای ما و بسیاری از این مناطق خانوادهها یا عزیزی را از دست دادهاند یا اینکه دچار نقص عضو و معلولیت شدهاند.
دهیار روستای نی با بیان اینکه صاحبان بارها و سرمایهداران شرایطی را پیش روی افراد فقیر این مناطق قرار دادهاند که به کولبری روی بیاورند، میگوید: اگر آنها به دولت فشار بیاورند که معابر رسمی را باز کند، کولبری حذف شده و مردم میتوانند با ماشین و کارت الکترونیک اقدام به ترخیص کالا کنند، اما متاسفانه مرزهای رسمی یک سال است بسته شده و بعد از اعتراضات عراق هم عبور و مرور از این مرزها بسیار سختتر شده است.
او تصریح میکند: این اولین باری نیست که حادثهای از نوع آنچه که برای آزاد و فرهاد رخ داد در این مناطق روی میدهد و هر سال شاهد دهها حادثه از این دست هستیم. اما این حادثه به دلیل اینکه نوجوانی ترک تحصیل کرده و در واقع یک کودک کار دچار چنین حادثه تلخی شد و همچنین به این دلیل که یک خانواده بسیار تنگدست ۲ فرزند خود را در راه کولبری از دست داد بسیار مورد توجه قرار گرفت.
به گزارش رویداد۲۴ فقر و نبود توسعه اقتصادی در مناطق مرزی غرب و شرق کشور مردم را وادار کرده که برای امرار معاش دست به خطرناکترین اقدامات بزنند، که کولبری در غرب و چتربازی در شرق از جمله این روشها هستند. دولت نیز با بستن معابر رسمی و بازارچههای مرزی در برخی از این مناطق بدون آنکه برای بیکاری و فقر شهروندان برنامهریزی کند بر این خطرات دامن زده است.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط