هادی غفاری: قالیباف برای خود عددی است /آیتالله یزدی را دوست دارم/شریعتی اهل خنگولهبازی نبود
هادی غفاری در مورد تحلیل برخی اصولگرایان از جمله باهنر که معتقد است عدم شرکت احمدی نژاد؛ احتمال اجماع این جریان سر یک نامزد مشترک را زیاد می کند گفت: اصولگرایان قطعا روی یک گزینه به وحدت می رسند. اگر احمدی نژاد می ماند دوقطبی به وجود میآمد و آنها نمی توانستند روی یک نفر اجماع کنند. حتی آقای مصباح یزدی هم با احمدی نژاد زاویه پیدا کرده است. همچنین خیلی از اصولگرایان محترم معتقد به ارزش های اصیل انقلاب نیز که افراد سالمی هستند (هر چند با روش کار و نظرات آنها موافق نیستم) نیز با احمدی نژاد مشکل دارند.
اهم سخنان وی به شرح زیر است:
* نیامدن احمدی نژاد، آرای روحانی را کاهش می دهد. اگر وی نامزد می شد حتی جناح مخالف روحانی هم از ترس روی کار آمدن دار و دسته احمدی نژاد، به روحانی رای می دادند.
* در انتخابات 92، مبارزه ای معتدل را شاهد بودیم و نامزدها با حیا بودند و مراعات یکدیگر را می کردند و حرفهای فریبکارانه نمی زدند و بگم بگم در نمی آوردند. اگر چه در برخی جاها مثل آن جایی که قالیباف بحث دانشگاه را مطرح کرد بین نامزد ها تنش ایجاد شد. که البته به نفع روحانی هم تمام شد چرا که قالیباف توپ را به جای زمین حریف، به زمین خودش شوت کرد.
*اگر احمدی نژاد در این انتخابات هم می آمد چون روشش پوپولیستی و تهاجمی است طرف مقابل نیز مصمم تر می شد و رای احمدی نژاد به شدت کاهش پیدا می کرد و این به طرفداران وی ضربه می زد. این تحلیل را که احمدی نژاد قبلا آدم مفیدی بود و بعد به یک آدم مضر تبدیل شد را آبکی می دانم. احمدی نژاد از همان انتخابات 84 شخصیت خودش را نشان داده بود. در هر صورت نیامدن وی، اصولگرایان را از یک شکست حتمی و تشتت آرا نجات داد.
*احساس من این است که اصولگرایان دنبال کسی می گردند که مهره سوخته نباشد مثل ضرغامی. آنها دنبال نسوخته ها می گردند نه سوخته ها.
*اصولگرایان دیگر به قالیباف مراجعه نمی کنند. چون قالیباف برای خودش عددی است. آنها دنبال عدد نمی گردند. پی کسی هستند که بتوانند راحت از وی سواری بگیرند نه شخصی که بر آنها مسلط شود. اصولگرایان دنبال موج سواری هستند. قالیباف موجی نیست که بتوانند سوار آن شوند.
*چون آموزش چریکی دیده ایم این را می گویم که حتی افراد ورزیده نیز همه موج ها را نمی توانند سوار شوند. برخی آنقدر قوی اند که آدم را با خود می برند. ولی موج هایی هستند که می توان سوار آن شد. ما که آموزش چریکی دیده ایم موج ها را می شناسیم.
*{ درباره دعوا با آیت الله محمد یزدی در مجلس } بحث داشتیم نه دعوا. من آقای یزدی را همین الان هم قبول دارم. ایشان به من خیلی کمک کرده و در چند دوره که صلاحیت من توسط شورای نگهبان رد شده یک تنه وارد عمل شده و تمام تلاش خود را کرده تا صلاحیتم مجددا تایید شد. من با نظرات آیتالله یزدی که یک اصولگرای مطلق است موافق نیستم ولی ایشان را خیلی دوست دارم. آدم بسیار سالمی است و همه اتهامات مالی هم که به ایشان می زنند دروغ است. می گفتند لاستیک دنا مال ایشان است به همان اندازه که کمیته امداد متعلق به آقای عسگر اولادی بود لاستیک دنا هم مال آقای یزدی است.
*{ در مورد ادعای کتاب معمای هویدا که ادعا می شود شما هویدا را قبل از اعدام با کلت کمری کشته اید} هیچ کس جز خلخالی، هویدا و خدا نمی داند چه کسی او را کشت. هر کس بگوید غفاری یا هر کس دیگری این کار را کرد صددرصد دروغ می گوید. خلخالی بعد از پایان دادگاه همه را از سالن بیرون کرد و خودش ماند و هویدا.
*اگر کسی راجع به آن دوران اظهار نظر کند سریع می فهم راست می گوید یا اوت می زند. میلانی هر چه نوشته دروغ و خیالپردازی است معلوم است اصلا در صحنه ایران نبوده است. من تمام آدمهای آن موقع که دست به قلم بودند را می شناختم. میلانی در کار نبود.این اتهامات را افرادی سر زبان ها انداخته اند که قصد انتقام گیری از بچه های انقلاب را دارند.
*من 40 روز با دکتر شریعتی در یک بند بودم. بعد از امام و پدرم ایشان را قبول دارم. آدم روشنفکر و بسیار متدینی بود. نمازش را هم اول وقت می خواند. فردی متدین و متعبد بود ولی اهل خنگوله بازی هم نبود. واقعا او به سفر حج نرفته بود بلکه پرواز کرده بود. مرگ دکتر مشکوک است. همین طور مرگ حاج اقا مصطفی خمینی.
*آقا مصطفی سالم سالم بود و هیچ مشکلی نداشت. امام نگذاشتند کالبدشکافی کنیم گفتند مرگ حق است.