گزارش رویداد۲۴ درباره آغاز سال تحصیلی تلخ ؛
گامهای اساسی کاهش تنبیه بدنی در مدارس
دیگر به مدرسه نمیروم. این جملهای تکراری است که روانشناسان از دانش آموزانی نقل میکنند که به دلیل آسیبهای روحی و جسمی وارده در محیط مدرسه از رفتن به مدرسه اجتناب میکنند. تنبیه بدنی و آزار و اذیت روحی و روانی در قوانین انظباطی منع شده است اما گویا از نظر تعدادی از معلمها یکی از راهکارهی درست آموزش، تنبیه بدنی و تحقیر روحی دانش آموزان است.
رویداد۲۴- شیدا ملکی- دیگر به مدرسه نمیروم. این جملهای تکراری است که روانشناسان از دانش آموزانی نقل میکنند که به دلیل آسیبهای روحی و جسمی وارده در محیط مدرسه از رفتن به مدرسه اجتناب میکنند. تنبیه بدنی و آزار و اذیت روحی و روانی در قوانین انضباطی منع شده است اما گویا از نظر تعدادی از معلمها یکی از راهکارهی درست آموزش، تنبیه بدنی و تحقیر روحی دانش آموزان است.
امسال نیز به مانند سالهای گذشته با چند مورد تنبیه جسمی مواجه بودیم. این در حالیست که سال گذشته وزیر آموزش و پرورش به دلیل رفتار نادرست معلم الیگودرزی با دانش آموزی در مدرسه، عذرخواهی کرد و البته مراجع نظارتی آموزش و پرورش هم از برخورد با این معلم خبر دادند. این اتفاق و عذرخواهی وزیر اما نقطه پایان تنبیه در مدارس نبود.
تنبیه عادلانه بخشی از مراحل تربیت است
مصطفی فروتن، روانشناس علوم رفتاری درباره تنبیه کودکان و اساسا تنبیه دانش آموزان به رویداد۲۴میگوید: «عدهای باور دارند تنبیه امری غیر ضروری، نادرست و نکوهیده است، این موضوع باید شفاف شود که تنبیه یکی از ارکان اصلی ترببیت است، اما اشتباه و باور غلطی که وجود دارد، باور بر این است که تنبیه یعنی کتک زدن فیزیکی، درحالی که معنی تنبیه در اصول تربیتی به هیچ عنوان کت زدن نیست. در مقوله تعلیم و تربیت دانش آموزان، مجازات به عنوان یکی از ارکان تربیتی مطرح میشود، اما متاسفانه آنچه اخیرا در مدارس و مراکز آموزشی دیده میشود به طور کلی تنبیه را زیر سوال میبرد. به هر روزی تنبیه باید به عادلانه و در راستای تربیت مثبت باشد.»
از آنجایی که تنبیه یکی از ارکان تربیتی پیش بینی شده در علم روانشتاسی برای دانش آموزان است. پیش بینیهای لازم تنبیه مناسب نیز در آئین نامه انضباطی مدارس انجام شده است. از همین رو برابر با ماده ۷۶ آئیننامه انضباطی انواع تنبیه برای دانشآموزان را تعیین شده است. بر اساس این ماده: «دانش آموزان متخلفی که راهنماییها و چارهجوییهای تربیتی، در آنها مفید و مؤثر نمیافتد، با رعایت تناسب به یکی از روشهای زیر مورد تنبیه قرار میگیرند: ۱. تذکر و اخطار شفاهی به طور خصوصی. ۲. تذکر و اخطار شفاهی در حضور دانش آموزان کلاس مربوط. ۳. تغییر کلاس، در صورت وجود کلاسهای متعدد در یک پایه با اطلاع ولی دانشآموز. ۴. اخطار کتبی و اطلاع به ولی دانشآموز. ۵. اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلی ولی دانش آموز، حداکثر برای مدت سه روز. ۶. انتقال به مدرسه دیگر.» همانطور که به صراحت در این ماده و ماده ۷۷ اشاره شده است، تنبیه بدنی و یا هرگونه توهین و تحقیر دانشآموز جایگاهی در اصول تربیتی و آموزشی مدارس نداشته و هیچ کس حق ندارد به استناد تخلف دانشآموزان، اقدام به تنبیه آنها کند.
مدرسه محلی برای آموزش قانون
قوانین مدارس و اولیای مدرسه را از هرگونه تنبیه غیر عادلانهای منع میکند، اما در هر سال تحصیلی شاهد نمونههای متعددی از تنبیه ناعادلانه به شیبوههای فیزیکی و روحی هستیم. در شرایطی که قانون از دانش آموز حمایت میکند و با توجه به همه چالشهایی که در مدرسه وجود دارد، دانش آموز باید احترام به قانون را در مدرسه آموزش ببیند آیا فضای مناسب برای احترام به قانون در مدارس وجود دارد؟
فروتن با تاکید بر این موضوع که مدرسه محل آموزش قانون به دانش آموزان است میگوید: در چنین شرایطی نباید نقش والدین را فراموش کنیم، در هر صورت اجتماع دانش آموزان در فضای کلاس به معنی اجتماع چندین تفکر و روش فکری و زندگی است، بهتر است بگوییم به هر دانش آموز، میتوان از منظر ۳ یا ۴ نفر نگاه کرد.
به گفته این روان شناس باید این موضوع را در نظر گرفت که دانش آموزان ترکیبی از تفکرات والدین و دیگر اعضای خانواده هستند. تجمع حجم بالایی از تفکرات متفاوت دانش آموزان، مسئولیت معلم را چندین برابر بالا میبرد. در این برهه خانوادهها باید به این باور برسند که فرزندانشان بخش اعظمی از زمان خود را در کنار پدر و مادر سپری میکنند و والدین بخش زیادی از امور تربیتی دانش آموزان را بر عهده دارند.
دلزدگی از آموزش مقدمه گریز از جامعه است
به اعتقاد وی ضعفهای تربیتی در خانه و خانواده گریبان مدرسه را میگیرد و در این خلال مدرسه دست به اقدامات تنبیهی میزند که به هیچ عنوان درست نیست و در نهایت موجب مشکلات عمیق و گستردهای برای دانش آموزان میشود. اساسا تنبیه فیزیکی و خصوصا مجازات بدنی در سبک ناعادلانه تبعات جبران ناپذیری مخصوصا «تنفر» را به وجود میآورد.
بر این اساس دانش آموز از دو عامل تنفر پیدا میکند، در مرحله اول دانش آموز از عامل تنببیه تنفر پیدا میکند و در مرحله دوم از عامل تنبیه کننده یعنی معلم ایجاد تنفر میکند.
همچنین وی تاکید میکند؛ قاطعانه باید دانست که در بررسی نظام آموزشی، فردی که از آموزش دل زده میشود در نهایت نگرش مثبت و خوبی به جامعهای که در آن زندگی میکند هم نخواهد داشت. این نگرش منفی گسترش پیدا میکند و برای سلامت اجتماعی جامعه بسیار خطرناک است.
به گفته فروتن تعداد زیادی از معلمها مدعی هستند که اطلاعی از آسیبهای تنبیه فیزیکی و روحی بر آینده و سرنوشت دانش آموزان نداشتهاند. در مقابل چنین ادعایی باید گفت؛ این بهانه درست و قابل پذیرش نیست و یک فرد به عنوان معلم حتی اگر هم ندانند که تنبیه چه تاثیری بر سرنوشت دانش آموز میگذارد از منظر انسانی باید این سوال را برای خود مطرح کنند که آیا واقعا انجام چنین رفتاری به عنوان یک انسان درست و پذیرفته شده است؟
این رفتارشناس با تاکید بر صراحت قانون درباره مخالفت با هرگونه تنبیه روحی و جسمی دانش آموز، هیچ معلمی نمیتواند دانش آموز را مورد تنبیه قرار دهد. این در حالی است که با وجود اندک بودن مشاهده تنبیه از سوی دانش آموزان اما همین حجم از تنبیه هم به شدت نگران کننده و آسیب زننده است. بازتاب تنبیههای ناعادلانه دانش آموزان بازخوردی نخواهد داشت مگر تصور تاریک و نامفهومی که در جامعه نسبت به امنیت دانش آموزان در مدرسه به وجود آمده است.
گامهای بهبود شرایط کنونی در مدارس
وی در جایگاه یک محقق اجتماعی معتقد است، ۳ گام اساسی و مهم برای بهبود شرایط کنونی در مدارس وجود دارد. در گام اول، توصیه میشود خانوادهها مهارتهای لازم تربیتی و آداب رفتاری را در خانواده به فرزندانشان آموزش دهند. نباید از این موضوع غافل بود که معلم در شرایطی که در کلاس درس در حال تدریس و کنترل دانش آموزان است، به عنوان یک انسان با مسائل بسیاری مواجه است. این در حالیست که رفتار کنترل شده دانش آموزان میتواند در بهبود موقعیت و شرایط نقش بسزایی داشته باشد.
به اعتقاد این روان شناس در گام دوم، معلمها با توجه به رسالتی که بر دوش دارند و اهمیت این موضوع که نقش مهم و بزرگی در آموزش و پرورش دانش آموزان بازی میکنند، باید بدانند که در نوع رفتار خود با دانش آموزان توجه ویژهای داشته باشند. به هر روی تاثیری که یک معلم بر ذهن و تفکر فرد میگذارد بسیار عمیق است. اطلاع این اهمیت در زندگی دانش آموزان باعث میشود که یک معلم از انجام امور خارج از چارچوب خودداری کند.
به گفته فروتن، در نهایت اما سیاست گذاران آموزشی باید فضاهای آموزشی منطقی و سالمی برای معلمها فراهم کنند و در این بین باید مهارتهای رفتاری و روانشناسی خاصی را در معلمها نهادینه کنند. مهارتهای کنترل خشم و مهارتهای آرامش در بهبود شرایط معلمها نقش مهمی رابازی میکند. علاوه بر این توجه به وضعیت معیشتی معلمها امری مهم و قابل توجه است. بهبود وضعیت معیشتی معلمها و توجه به این گروه در جایگاهی که نقش مهم و حساسی در جامعه بازی میکنند اهمیت ویژهای دارد. موقعیت معیشتی معلمها در شرایطی است که بعد از ساعت کاری در مدرسه مجبور به اشتغال به شغل دوم و سوم هستند تا امورات زندگی خود را مدیریت کنند. در چنین شرایطی فرد نه تنها نمیتواند آرامش فکری و روحی داشته باشد بلکه به دلیل گرانباری نقش قادر نخواهند بود وضعیت روحی مناسبی داشته باشند.
این در حالیست که در کشورهای توسعه یافته یکی از سه شغلی که حقوق مکفی دریافت میکنند، معلمها هستند. همچنین کشورهایی که امروز به عنوان کشورهای توسعه یافته شناخته میشوند حتی در زمان جنگ هم از معلمهای خود به عنوان سرباز استفاده نکردند که نشان از توجه و اهمیت ویژهای دارد که به وظیفه معلمها میشود.