راز لبخند برخی اصولگرایان به پیروزی ترامپ
«نتیجه انتخابات آمریکا، نشان التهابات و عدم ثبات داخلی آمریکا مدتها باقی خواهد ماند و زمان زیادی میبرد که این اختلافات و مشکلات داخلی حل شود.» واکنش سرد و تلخ حسن روحانی به نتیجه انتخابات آمریکا را باید واکنش طبیعی یکی از برجامیان داخل کشور در مقابل انتخاب رئیسجمهوری دانست که پاره کردن برجام از تبلیغات انتخاباتیاش بوده است.
رویداد۲۴- روزنامه
شهوروند نوشت: «نتیجه انتخابات آمریکا، نشان التهابات و عدم ثبات داخلی
آمریکا مدتها باقی خواهد ماند و زمان زیادی میبرد که این اختلافات و
مشکلات داخلی حل شود.» واکنش سرد و تلخ حسن روحانی به نتیجه انتخابات
آمریکا را باید واکنش طبیعی یکی از برجامیان داخل کشور در مقابل انتخاب
رئیسجمهوری دانست که پاره کردن برجام از تبلیغات انتخاباتیاش بوده است.
در طرف مقابل چنانکه سعید حجاریان برای انتخابات مجلس چنین اصطلاحاتی را وضع کرد، «نابرجامیان» از پیروزی ترامپ چندان هم ناخشنود به نظر نمیرسند. عبدالرضا داوری از نزدیکان و مشاوران محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری سابق بلافاصله در کانال تلگرامیاش نوشت: «عنصر مصلحت در احکام، تابع زمان و مکان است؛ اگر مصلحت یک «حکم» با توجه به شرایط زمانی و مکانی جدید تغییر کرد، به دنبال آن، «حکم» نیز تغییر میکند. دور نیست که تغییر مصالح دوره «پسانهی» در عصر «ترامپیزهشدن» آمریکا، احکام جدیدی را موجب شود.» انتظار برای بازگرداندن محمود احمدینژاد به جمع مدعیان انتخابات از سوی نزدیکان رئیسجمهوری سابق چنان شدت گرفت که حمید بقایی که معمولا کمتر نظر یا مصاحبهای از او منتشر میشود، ضمن مقایسه تلویحی ترامپ و احمدینژاد نوشت: «ترامپ، ناشناسی بزرگ است. او مصداق بارز استیلای شهرستان بر کلانشهر است، مصداق پیروزی روستا بر شهر. ترامپ در سیاست داخلی به نخبگان سیاسی تعلق ندارد.»
به نظر میرسد که منظور بقایی از نسبت دادن واژه «ناشناس» به ترامپ، تداعی کردن رخدادهای انتخابات ریاستجمهوری سال ٨٤ باشد که محمود احمدینژاد در آن در عین «ناشناس بودن و بیتجربگی سیاسی» پیروز شد. هرچند بقایی به نحوی باورنکردنی سایر تفاوتهای دونالد ترامپ و محمود احمدینژاد و جامعه ایرانی و جامعه آمریکایی را نادیده گرفته اما حالا که اصولگرایان برای انتخابات جاری به نظر سردرگم میرسند، ظاهرا حلقه اطرافیان احمدینژاد به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند در این بازار آشفته، کالای گرانسنگشان را به فروش برسانند. پیروزی ترامپ البته فقط هواداران احمدینژاد را خشنود نکرد، بلکه لبخند رضایت بر لبان منتقدان برجام نیز نقش بست.
رئیسجمهوری جدید آمریکا بههرحال باید در برابر توافق هستهای با ایران موضعگیری کند؛ یا چنانکه در رقابتهای انتخاباتی گفته آن را پاره کند یا اینکه خواستار بازبینی اساسی در مفاد این توافقنامه شود؛ روندی که به احتمال زیاد به مخالفت طرف ایرانی و دور جدیدی از مذاکرات طولانی منتهی خواهد شد. در چنین شرایطی است که اصولگرایان منتقد برجام در آستانه رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری در ایران فرصت مییابند بزرگترین دستاورد دولت در سیاست خارجی را سرانجام با منطقی متقاعدکننده برای تودههای مردمی زیر سوال ببرند.
طی ماههای گذشته و از نخستین روزهای پس از امضای توافق هستهای، جمعی از اصولگرایان تلاش کردند این توافقنامه را قراردادی ضعیف و در نتیجه اهمالکاری طرف ایرانی و زیادهخواهی طرف غربی معرفی کنند. با اعلام نتیجه انتخابات مجلس دهم و پیروزی مطلق لیست امید در تهران و پیروزی نسبی همین فهرست که از هواداران توافق هستهای است در بیشتر شهرستانها، مشخص شد نشستها و تبلیغات گسترده اصولگرایان و نابرجامیان نتوانسته است تودههای مردم را اقناع کند. حالا با حضور پرهیاهوی رئیسجمهوری جدید آمریکا این شرایط جدید میتواند در ایران بهعنوان یکی از دو طرف برجام تغییرات اساسی ایجاد کند. آینده تصمیمات ترامپ مانند پیروزی شگفتانگیز و چندوجهیاش تا اندازهای مبهم نیز هست؛ مثلا او در تبلیغات انتخاباتیاش ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه را به دلیل اتخاذ سیاستی ضد داعش در سوریه ستوده است. همچنین او بارها اعلام کرده که تلاش میکند برای حل برخی از مسائل با روسیه همکاری کند. تا پیش از این سابقه نداشته در آمریکا هیچیک از نامزدهای ریاستجمهوری این چنین چراغ سبزی به رقیب دیرین نشان بدهند.
نزدیکی مواضع ترامپ با پوتین آن هم در مورد موضوع مهم و سرنوشتسازی چون سوریه میتواند یکی دیگر از دلایل علاقهمندی برخی از اصولگرایان به رئیسجمهوری جدید آمریکا باشد. مواضع ترامپ درباره سوریه آشکارا علیه خطی است که عربستان سعودی، ترکیه و قطر در منطقه دنبال میکنند. حتی اگر نزدیکی کمپین انتخاباتی هیلاری کلینتون، رقیب شکستخورده ترامپ به سعودیها و شیوخ حاشیه خلیج فارس را نادیده بگیریم، تفاوت دیدگاه او با اعراب بر سر موضوع سوریه به اندازه کافی دل برخی اصولگرایان وطنی را برده است، چراکه در صورتی که ترامپ دست به ماجراجویی درخصوص توافق هستهای بزند، اصولگرایان این فرصت را خواهند یافت که بزرگترین دستاورد سیاست خارجی حسن روحانی را که در انتخابات سال ٩٢ قول آن را داده بود، زیر سوال ببرند.
همینجا البته نخستین تناقض محبت میان اصولگرایان و ترامپ بهوجود میآید. اگر او بتواند روابط دوستانهای با ولادیمیر پوتین بر سر موضوع مهم و استراتژیک سوریه برقرار کند، چگونه میتواند بر سر موضوع مهم و استراتژیک دیگر یعنی برنامه صلحآمیز هستهای ایران، توافقنامهای را که یک طرف آن روسیه بوده زیر سوال ببرد؟ اصولگرایان پس از پیروزی ترامپ تلاش کردهاند موضعگیری محتاطانهای داشته باشند، بههرحال آمریکا هنوز بزرگترین دشمن خارجی جمهوری اسلامی محسوب میشود و ترامپ نیز در اظهارنظرهای پیش از انتخاباتش خط و نشان گستاخانهای برای ایران کشید. انتظار میرود این روند ادامه داشته باشد و حتی تشدید شود اما آنچه در عمل رخ خواهد داد، آن نتایج نهایی و آن تأثیر غیرمستقیم، شاید همان چیزی باشد که اصولگرایان نابرجامی در امیدوارانهترین حالت برای انتخابات ١٤٠٠ انتظار آن را داشتند.
در طرف مقابل چنانکه سعید حجاریان برای انتخابات مجلس چنین اصطلاحاتی را وضع کرد، «نابرجامیان» از پیروزی ترامپ چندان هم ناخشنود به نظر نمیرسند. عبدالرضا داوری از نزدیکان و مشاوران محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری سابق بلافاصله در کانال تلگرامیاش نوشت: «عنصر مصلحت در احکام، تابع زمان و مکان است؛ اگر مصلحت یک «حکم» با توجه به شرایط زمانی و مکانی جدید تغییر کرد، به دنبال آن، «حکم» نیز تغییر میکند. دور نیست که تغییر مصالح دوره «پسانهی» در عصر «ترامپیزهشدن» آمریکا، احکام جدیدی را موجب شود.» انتظار برای بازگرداندن محمود احمدینژاد به جمع مدعیان انتخابات از سوی نزدیکان رئیسجمهوری سابق چنان شدت گرفت که حمید بقایی که معمولا کمتر نظر یا مصاحبهای از او منتشر میشود، ضمن مقایسه تلویحی ترامپ و احمدینژاد نوشت: «ترامپ، ناشناسی بزرگ است. او مصداق بارز استیلای شهرستان بر کلانشهر است، مصداق پیروزی روستا بر شهر. ترامپ در سیاست داخلی به نخبگان سیاسی تعلق ندارد.»
به نظر میرسد که منظور بقایی از نسبت دادن واژه «ناشناس» به ترامپ، تداعی کردن رخدادهای انتخابات ریاستجمهوری سال ٨٤ باشد که محمود احمدینژاد در آن در عین «ناشناس بودن و بیتجربگی سیاسی» پیروز شد. هرچند بقایی به نحوی باورنکردنی سایر تفاوتهای دونالد ترامپ و محمود احمدینژاد و جامعه ایرانی و جامعه آمریکایی را نادیده گرفته اما حالا که اصولگرایان برای انتخابات جاری به نظر سردرگم میرسند، ظاهرا حلقه اطرافیان احمدینژاد به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند در این بازار آشفته، کالای گرانسنگشان را به فروش برسانند. پیروزی ترامپ البته فقط هواداران احمدینژاد را خشنود نکرد، بلکه لبخند رضایت بر لبان منتقدان برجام نیز نقش بست.
رئیسجمهوری جدید آمریکا بههرحال باید در برابر توافق هستهای با ایران موضعگیری کند؛ یا چنانکه در رقابتهای انتخاباتی گفته آن را پاره کند یا اینکه خواستار بازبینی اساسی در مفاد این توافقنامه شود؛ روندی که به احتمال زیاد به مخالفت طرف ایرانی و دور جدیدی از مذاکرات طولانی منتهی خواهد شد. در چنین شرایطی است که اصولگرایان منتقد برجام در آستانه رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری در ایران فرصت مییابند بزرگترین دستاورد دولت در سیاست خارجی را سرانجام با منطقی متقاعدکننده برای تودههای مردمی زیر سوال ببرند.
طی ماههای گذشته و از نخستین روزهای پس از امضای توافق هستهای، جمعی از اصولگرایان تلاش کردند این توافقنامه را قراردادی ضعیف و در نتیجه اهمالکاری طرف ایرانی و زیادهخواهی طرف غربی معرفی کنند. با اعلام نتیجه انتخابات مجلس دهم و پیروزی مطلق لیست امید در تهران و پیروزی نسبی همین فهرست که از هواداران توافق هستهای است در بیشتر شهرستانها، مشخص شد نشستها و تبلیغات گسترده اصولگرایان و نابرجامیان نتوانسته است تودههای مردم را اقناع کند. حالا با حضور پرهیاهوی رئیسجمهوری جدید آمریکا این شرایط جدید میتواند در ایران بهعنوان یکی از دو طرف برجام تغییرات اساسی ایجاد کند. آینده تصمیمات ترامپ مانند پیروزی شگفتانگیز و چندوجهیاش تا اندازهای مبهم نیز هست؛ مثلا او در تبلیغات انتخاباتیاش ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه را به دلیل اتخاذ سیاستی ضد داعش در سوریه ستوده است. همچنین او بارها اعلام کرده که تلاش میکند برای حل برخی از مسائل با روسیه همکاری کند. تا پیش از این سابقه نداشته در آمریکا هیچیک از نامزدهای ریاستجمهوری این چنین چراغ سبزی به رقیب دیرین نشان بدهند.
نزدیکی مواضع ترامپ با پوتین آن هم در مورد موضوع مهم و سرنوشتسازی چون سوریه میتواند یکی دیگر از دلایل علاقهمندی برخی از اصولگرایان به رئیسجمهوری جدید آمریکا باشد. مواضع ترامپ درباره سوریه آشکارا علیه خطی است که عربستان سعودی، ترکیه و قطر در منطقه دنبال میکنند. حتی اگر نزدیکی کمپین انتخاباتی هیلاری کلینتون، رقیب شکستخورده ترامپ به سعودیها و شیوخ حاشیه خلیج فارس را نادیده بگیریم، تفاوت دیدگاه او با اعراب بر سر موضوع سوریه به اندازه کافی دل برخی اصولگرایان وطنی را برده است، چراکه در صورتی که ترامپ دست به ماجراجویی درخصوص توافق هستهای بزند، اصولگرایان این فرصت را خواهند یافت که بزرگترین دستاورد سیاست خارجی حسن روحانی را که در انتخابات سال ٩٢ قول آن را داده بود، زیر سوال ببرند.
همینجا البته نخستین تناقض محبت میان اصولگرایان و ترامپ بهوجود میآید. اگر او بتواند روابط دوستانهای با ولادیمیر پوتین بر سر موضوع مهم و استراتژیک سوریه برقرار کند، چگونه میتواند بر سر موضوع مهم و استراتژیک دیگر یعنی برنامه صلحآمیز هستهای ایران، توافقنامهای را که یک طرف آن روسیه بوده زیر سوال ببرد؟ اصولگرایان پس از پیروزی ترامپ تلاش کردهاند موضعگیری محتاطانهای داشته باشند، بههرحال آمریکا هنوز بزرگترین دشمن خارجی جمهوری اسلامی محسوب میشود و ترامپ نیز در اظهارنظرهای پیش از انتخاباتش خط و نشان گستاخانهای برای ایران کشید. انتظار میرود این روند ادامه داشته باشد و حتی تشدید شود اما آنچه در عمل رخ خواهد داد، آن نتایج نهایی و آن تأثیر غیرمستقیم، شاید همان چیزی باشد که اصولگرایان نابرجامی در امیدوارانهترین حالت برای انتخابات ١٤٠٠ انتظار آن را داشتند.