یک «بازی سیاسی» برای سهمخواهی از کابینه دوم روحانی
با اینکه اکثریت اصلاح طلبان دیگر در این مساله حرفی ندارند که حسن روحانی نامزد مورد حمایت آنها در انتخابات 96 خواهد بود اما هستند هنوز افرادی که در این جناح حرف هایی با جنس متفاوت مطرح می کنند. اما اساسا سخن گفتن آنها در مورد فردی غیر از حسن روحانی چه مبنا و ریشه ای دارد و اینکه غایت سخن آنان چیست ؟ آیا به واقع آنها به عبور و گذار از حسن روحانی میاندیشند یا اینکه صرفا یک بازی سیاسی به راه انداخته اند. همین ابتدا باید گفت همه کسانی که در این باره حرف می زنند و ایده پردازی میکنند نمی توان برای قضاوت در یک سبد قرار داد و نمی توان عیار سخنشان را همجنس دانست. پس باید آنها را تفکیک کرد تا دانسته شود غایت سیاسی هر کدامشان از بیان این اظهاراتشان چیست.
*اصلاح طلبان و آقای رییس جمهور
درباره این موضوع زیاد گفته و نوشته شده که چرا اصلاح طلبان در بهار سال 92 به ائتلاف با حسن روحانی رسیدند و هنوز که زمان زیادی به انتخابات بعدی نمانده دو طرف بر سر ائتلافشان ماندهاند. جان کلام همه حرف ها در این مورد این است که حسن روحانی اقتضای زمانه آنها شده آن هم بعد از تمام مصائبی که خواسته یا ناخواسته بعد از دوران دوم خرداد و عصر دوری از قدرت داشته اند .
یکی همچون سعید حجاریان نام دولت استثنایی را بر این دولت موتلف می گذارد و آن را مناسب شرایط استثنایی بعد از احمدی نژاد می داند ، دیگری روحانی را بدون توجه به سوابق سیاسی اش یک اصلاح طلب می داند که مثل آن ها فکر می کند برخی دیگر هم این وسط هستند که روحانی را تنها راه و چاره اصلاح طلبان می دانستند با این محتوا که اگر فرد و چاره ای دیگری غیر از او بود شاید این ائتلاف شکل نمی گرفت.
چندان شاید مهم نباشد که دلیل هر کدامشان چیست ؛ اینجا و در این فرصت مهم این است که آنها یک تصمیم گرفتند و هنوز از تصمیمشان دفاع می کنند؛ « با روحانی بودن و با روحانی ماندن». واقعیت هم این است که حسن روحانی برای آنها رییس جمهور بدی نبوده است . اگر چه که او برای خواست های فوق حداکثری آنها لااقل در عیان چندان تلاشی نکرده ، اما مهم این است که خواست های زیادی از آن ها هم عملی شده است . آنها به متن سیاست بازگشته اند به پارلمان رسیده اند و حالا باز بعد از سال ها رویای رسیدن به «بهشت» برای اداره «شهر» را در سر دارند. به بیان دیگر آنها اگر چه فعلا نمی توانند به «مصداق اختصاصی برای اداره کشور» فکر کنند اما در سایر مناصب قدرت رسمی پایین تر در حال فعالیت اند . نکته اما این است که برخی در میان اصلاح طلبان از همان آغاز تا کنون جور دیگری شرایط را می بینند و گونه ای دیگر فکر می کنند .
چیستی حرفشان و کشف غایت فعالیت هایشان حالا مساله ای مهم است.
*چه کسانی قصد عبور داشتند و به کجا رسیدند؟
در زمانی که بحث حضور محمود احمدی نژاد جدی شده بود برخی تحلیلگران معتقد بودند که برای حسن روحانی رقابت با اوسخت و همراه با ریسک بالا خواهد بود . همین جا بود که افرادی مانند صادق زیباکلام از لزوم نیامدن روحانی سخن گفتند و بر نامزدی افرادی همچون محمد جواد ظریف تاکید می کردند . چه اینکه زیباکلام گفته بود:«روحانی بهتر است یا عارف یا ظریف را به مردم در 96 معرفی کند. اگر این اتفاق بیفتد شانس اصلاحطلبان بیشتر میشود». در این باب حرف های زیادی زده شد و مباحثات فراوانی هم پدید آمد. آن بحث البته بعد از نهی محمود احمدی نژاد دیگر جای بیانی نداشت.
اما مدافعان ایده عبور از روحانی فقط آنهایی نبودند که پیش بینی می کردند احمدی نژاد رقیب روحانی در انتخابات خواهد بود. این وسط افرادی مانند منتجب نیا ، قائم مقام حزب اعتماد ملی هم بودند که گلایه های تند و تیز از روحانی را به رسانه ها کشاندند . کار به آنجا رسیده بود که قائم مقام حزب اعتماد ملی با اشاره به این که برخی از اطرافیان دولت دچار توهم شدهاند و خود را عامل پیروزی روحانی در انتخابات ۹۲ میدانند، حمایت از وی در انتخابات آتی را مشروط به دریافت سهم از او دانسته بود.منتجب نیا با اشاره به اینکه در عرصه سیاست و ائتلافها همیشه سهم خواهی وجود دارد و پشت کردن به سایر «هم ائتلافیها» اشتباه است، گفته بود :«این درست نیست که از شخصیتی حمایت شود اما او به هیچوجه خود را وامدار نداند. از این رو قبل از آنکه اصلاحطلبان به تصمیم برسند آقای روحانی باید جلساتی را با شخصیتهای بزرگ اصلاحطلب برگزار کند و حلقه افراد نزدیک به او با اصلاحطلبان جلساتی داشته باشند تا به یک توافق و تعامل مشخص و مکتوب برسند».
یک طیف دیگر هم این در کنار اعتماد ملی حضور داشت که اگر چه مثل آنها شفاف و صریح از عبور سخن نمی گفت اما درباره حمایت از روحانی سکوت می کرد و به نقد از اقدامات دولت می پرداخت . حسن رسولی رئیس ستاد انتخابات محمدرضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در اظهاراتی ضمن انتقاد از وضعیت فعلی گفته بود «فضای داخلی کشور تحت تاثیر رکود عمیق اقتصادی است به گونهای که فضای کسب و کار فعالان اقتصادی بهویژه درحوزه تولید فضای کمرونق و بیمارگونهای است که در نتیجه این بیماری افزایش روز افزون بیکاری بویژه بیکاری تحصیلکردگان را شاهد هستیم. امروز بیش از 42 درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی ما بیکار هستند و کمتر خانوادهای را میتوان سراغ گرفت که از آثار این آسیب اجتماعی و اقتصادی در رنج نباشد.»
کسان دیگری هم در این میان بودند که بیشتر از اینکه مساله شان حسن روحانی باشد نگران هویت اصلاح طلبی و نگاه جامعه به جناحشان بودند . آنها مانند محمد رضا تاجیک معتقد بودند که « ممکن است جریان اصلاحات در یک مقطع زمانی براساس شرایطی که در آن قرار دارد دست به اجماع بزند و حتی از جریان مقابل نیز نیروگیری کند. اما این مساله تنها در یک مقطع خاص معنا و مفهوم دارد و نمیتوان به این دلیل «دکان فکری» جریان اصلاحات را تعطیل کرد.»
یا نمونه اش دیگرش ابراهیم اصغر زاده که گفته بود؛ «باید اصلاحطلبی را از دولتداری آقای روحانی جدا کرد...به نظر من اصلاح طلبان نباید در تله پراگماتیسم دولتی بیافتند. از سوی دیگر فقط نباید بگویند از روحانی حمایت می کنیم بلکه باید به جامعه اعلام کنند از چه روحانیای خواهند کرد.» این طیف اما حتی اگر دغدغه اشان مساله هویت اصلاح طلبی بود اصراری به عبور از روحانی در شرایط فعلی نداشتند و در بدترین حالت مانند شکوری راد چنین می گفتند :« اصلاً عشقی از جانب ما به آقای روحانی وجود ندارد. روزی هم که آقای روحانی از ریاستجمهوری کنار برود ممکن است هیچگاه به دیدن او نرویم. »
*داستان تازه منتقدان؛ نامزد پوششی بیاوریم
حالا دیگر دوران حرف هایی از جنس عبور از حسن روحانی تمام شده و اوضاع چنان شده است که سعید حجاریان رسما گفته؛« اصلاحطلبان چارهای جز حمایت از روحانی ندارند. نشنیدهام که اصلاحطلبان برای حمایت از آقای روحانی در انتخابات ۹۶ شرطی گذاشته باشند و سهم خواهی کنند.»
همسو با او محمد رضا عارف هم گفته است؛ « هر کس عبور از روحانی را مطرح کرده خودش جواب دهد اما ما در ادامه مسیر سال ۹۲ خود نه تنها از روحانی بلکه از هیچیک از علاقمندان به انقلاب عبور نخواهیم کرد.»آنسو تر از او حتی علی اکبر ناطق نوری هم پاسخ جدایی طلبانی که به دیدارشان رفته بودند را اینگونه داده است؛ «یک گروهی که پیش من آمدند نظر دیگری داشتند من به آنها گفتم ازاینجاکه بیرون میروید این حرفتان را دیگر تکرار نکنید. به آنها گفتم اگر شما خودتان را طرفدار روحانی میدانید باید از ایشان حمایت کنید.»این اما همه ماجرا نیست ؛ یک صدای جدید شنیده می شود . برخی می گویند باید در کنار حسن روحانی نامزد پوششی بیاوریم.افرادی که به نظر می رسد بیشتر به طیف به مخالفان شورای عالی سیاستگذاری نزدیک باشند همان هایی که زمانی پیشتر بحث عبور از روحانی را سرداده بودند..
این افراد البته توضیح نمی دهند که آیا این تصمیم جمعی اصلاح طلبان است و در جلسات سیاستگذاری اتخاذ شده یا اینکه آنها چنین گمانی را در ذهن دارند اما حالا که این بحث جدید نامزد پوششی مطرح شده سوال این است که چرا این صدا باز از همان جایی شنیده می شود که پیشتر پروژه «عبور از روحانی و یا انتقاد علنی از او » را دنبال می شد.. یک گمانه شاید این باشد ؛«دریافت سهم تضمینی قبل از ورود به پروسه انتخابات». آیا واقعا چنین ایده ای در ذهن این طیف است ؟