تاریخ انتشار: ۱۱:۰۵ - ۱۴ آذر ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۲ نظر

روایت پرتکرار از دادگاه‌های خانواده؛ از طلاق‌های ناخواسته پیشگیری کنید!

واقعیت تلخ جامعه امروز ایران که متاسفانه سوژه پرتکرار دادگاه خانواده و مشاوره‌های حقوقی است، طلاق‌‌های ناخواسته‌ای است که می‌توان با مداخله فرهنگی یا حقوقی از این اقدام پیشگیری کرد.

طلاق

رویداد۲۴ امیرحسین صفدری در اعتماد نوشت: برخی رسوم طایفه‌ای و قبیله‌ای، بی‌اطلاعی از قانون و حقوق زوج‌ها و ده‌ها مورد مشابه دیگر منجر به طلاق‌های ناخواسته‌ای می‌شود که به نظر می‌آید با یک مداخله فرهنگی یا حقوقی امکان پیشگیری دارند؛ این موضوع اگرچه در سال‌های گذشته بار‌ها از سوی جامعه‌شناسان هشدار داده شده، اما همچنان در بسیاری از نقاط ایران مساله است. یک پژوهشگر حقوق که سابقه وکالت در پرونده‌های مشابه دارد و در این زمینه پژوهش‌های دانشگاهی معتبری هم انجام داده در ادامه به یکی از این موارد می‌پردازد و در پایان هم نکاتی حقوقی درباره چنین پرونده‌هایی مطرح می‌کند که به نظر برای جامعه امروز ایران مفید خواهد بود. شایان ذکر است که روایت نخست این مطلب، قصه‌ای نزدیک به واقعیت و برگرفته از چندین پرونده مستند است و روایت یک پرونده خاص نیست.

طلاق به دلیل بارداری پیش از عروسی

به محض ورود به مجتمع خانواده همهمه و پچ‌پچ در سالن ورودی به گوش می‌رسید. دختری جوان به اسم ماهور که چادر رنگی صورتی بر سر داشت و جلوی صورتش را گرفته بود تا چهره‌اش دیده نشود به همراه مادرش و پسر جوان به اسم نوید هم به همراه مادرش کنار هم در سالن بودند. این صحنه و صحبت‌هایی که بین آن‌ها رد و بدل می‌شد، توجه مرا جلب کرد. نزدیک که رفتم، مادر نوید ناگهان رو به مادر ماهور کرد و گفت: خواهر‌ای کاش دخترت جلوی خودش را گرفته بود.‌ای کاش دخترت را درست تربیت کرده بودی این چه آبرویی بود که از ما و خودش برد. مگر ما می‌توانیم دیگر در آن محله زندگی کنیم و سرمان را بالا بیاوریم. آبروی ما را برد دخترت را باید طلاقش بدهیم تا آبروی ما خریده شود. این حرف‌های تند و خشمگینانه آن زن توجه مرا به خودش جلب کرد، جلوتر رفتم و ماجرا را پرسیدم. نوید با نگاهی به من گفت: بهتر است آقا شما هم در جلسه رسیدگی ما حضور داشته باشید شاید راهی پیدا شود برای این مشکلی که من و همسرم اصلا قبولش نداریم.


بیشتر بخوانید: جنجال پس از خرید هدیه تولد؛ درخواست عجیب طلاق مرد را شوکه کرد!


 به انتهای سالن رفتیم جایی که شعبه یکی از باتجربه‌ترین قضات بود. دقیقا راس ساعت ۱۰ صبح مدیر دفتر قاضی ما را به داخل اتاق قاضی راهنمایی کرد. به محض نشستن مادر نوید دوباره زیر لب حرف‌هایی را زمزمه کرد. قاضی متوجه این حرف‌ها شد و گفت: شما خانم مادر آقا هستین و شما هم مادر خانم هستین، درست است؟ هر دو تایید کردند و قاضی ادامه داد و گفت: لطفا مادر‌ها بیرون باشند، می‌خواهم با این زوج جوان تنها صحبت کنم. اگر لازم باشد صدا می‌زنم شما را. پس از بیرون رفتن مادر نوید و مادر ماهور رفتار این زوج جوان تغییر کرد و راحت‌تر نشستند. قاضی پس از چند دقیقه رو به این زوج جوان کرد و گفت: اصل ماجرا را یکی برایم بگوید تا بدانم قضیه از چه قرار است. ماهور که سرش را پایین انداخته بود و از خجالت چیزی نمی‌گفت و قاضی با دیدن این صحنه رو به نوید کرد و گفت: همسرت خجالت می‌کشد تو برایم داستان را تعریف کن. چرا این دادخواست طلاق را دادی؟ شما که هنوز یک‌سال نمی‌شود، ازدواج کرده‌اید.

نوید من‌من کنان گفت: هیچی آقای قاضی ما با هم سازش نداریم و درکی هم از زندگی مشترک با هم نداریم. متاسفانه این مساله رو بعد ۹ماه که تو عقد هستیم تازه متوجه شدیم و می‌خوایم جدا بشیم. علت دیگری هم ندارد همه ماجرا همین است که گفتم. قاضی انگشتر عقیق درون دستش را درآورد و دستی به مو‌ها و ریش سفیدش کشید و گفت: من این مو‌ها را در آسیاب سفید نکردم پسرم. نزدیک به ۳۰ سال است که دارم قضاوت می‌کنم. اصل ماجرا را بگو. نوید که سکوت کرده بود و حرفی نمی‌زد. قاضی رو به ماهور کرد و گفت: دخترم قضیه همین است که شوهرت گفت آیا واقعا الان به این نتیجه رسیده‌اید که طلاق بگیرید؟! ماهور زیر لب گفت: خیر، آقای قاضی ماجرا چیز دیگری است و از جای خود بلند شد و از زیر چادرش برگه آزمایش را به قاضی نشان داد و گفت: اصل داستان باردار شدن من است. ما با هم فامیل دور هستیم و تو خانواده و فامیل‌مون رسمی داریم که اگر دختری قبل از رفتن به خونه خودش یعنی قبل اینکه عروسی بگیرن باردار بشه یا اصلا رابطه داشته باشه با شوهرش، پسر باید اون دختر رو طلاق بده، چراکه این مساله شگون ندارد و آبروی فامیل را می‌برد و از این جور حرف‌های قدیمی و رسم‌های غلط محله ما. حاج آقا به خدا ما هیچ مشکلی نداریم. خودمون و منو نوید هم با این مساله کنار اومدیم. ما همو دوست داریم حتی بچه‌مونم دوست داریم، اما فشار خانواده‌ها مخصوصا خانواده نوید و نگاه‌های اطرافیان باعث شده پا در اینجا بزاریم که آقای قاضی خواهر و مادر نوید همه کاره هستند و همش به نوید می‌گویند این کار را بکند یا آن کار را بکند وگرنه او را از مغازه پدرش که کار می‌کند، بیرون می‌کنند و خانه‌ای که دارد را هم از او می‌گیرند، چون خانه متعلق به پدرش است و اینا همش باعث شده این مشکلات برای ما پیش بیاد. باور کنید آقای قاضی ما همدیگه رو دوست داریم. اینو از خود نوید بپرسید.

قاضی گفت: پسرم همسرت راست میگه؟ نوید آهی افسوس‌وار کشید و گفت: بله ماهور حقیقت رو به شما گفت من از ته قلبم ماهور و بچه‌مان را دوست دارم. حاج آقا من اصلا با این مساله مشکلی ندارم، اما، چون ما در یک منطقه کوچک زندگی می‌کنیم و آنجا بیشتر رسم و رسوم حاکم است و منم الان درآمدی ندارم تابع هستم و هر چی جمع و رسم ما بگوید باید گوش کنم یا اینکه آن محله و آن فامیل را برای همیشه ترک کنم. من هم زیر بار فشار حرف دیگران و خانواده‌ام مجبور به طلاق شدم وگرنه من ماهور را بیشتر از جان خود دوست دارم و از کودکی به او علاقه داشتم و حاضرم الان ترک کنم آن محله را، آن فامیل را و همین الان هم در قلبم پشیمان شده‌ام به خاطر این دادخواست طلاق آیا راهی برای برگشت زندگی ما وجود دارد؟ با این حرف نوید لبخند روی لب ماهور دیده شده و قاضی با تجربه که عمق فاجعه زندگی مشترک این زوج جوان را فهمیده بود و لبخند زوج جوان را گفت: یعنی شما همدیگر را دوست دارید و به خاطر حرف و نظر دیگران و فشار‌های خانواده‌ها می‌خواهید جدا شوید، این درست است؟ نوید و ماهور این مساله را تایید کردند و قاضی گفت: ماهور و نوید عزیز شما همسن فرزندان خودم هستین و از نظر قانونی و شرعی زن و شوهر هستید و باردار شدن تو اصلا عیبی ندارد پس اگر همدیگر را دوست دارید، بروید و زندگی‌تان را شروع کنید و من مطمئنم آن بچه خیر و برکت را به زندگی شما می‌آورد پس به حرف‌های دیگران گوش ندهید و برای‌تان مهم نباشد. من با مادر شما صحبت می‌کنم و اجازه نمی‌دهم شما قربانی حرف و نظر دیگران شوید.

تحلیلی بر سوژه پرتکرار طلاق‌های مشابه

یک پژوهشگر علم حقوق می‌گوید: متاسفانه این رسم‌های غلط و اشتباه در کشور ما و برخی محله‌ها و خانواده‌ها هنوز هم وجود دارد و باعث شده گاهی اوقات سر موضوعات کاملا بیهوده و پوچ زندگی یک زوج جوان از هم پاشیده شود. متاسفانه عرف‌های غلط سبب شده یک زندگی پر از عشق که زن و شوهر همدیگر را دوست دارند مجبور شوند به خاطر دیگران از هم جدا شوند. در همین پرونده که مشاهده می‌کنید نوید و ماهور همدیگر را دوست دارند، اما به خاطر یک رسم غلط در فامیل و محله خودشان به اجبار می‌خواهند آن‌ها را قربانی این رسم غلط کنند اینکه ماهور در دوران به اصطلاح عقد و قبل از عروسی باردار شده است اصلا اشکالی ندارد و این یک امر طبیعی است و خداوند متعال که خالق بشر است هم در این خصوص ایرادی را قائل نیست و از نظر قانون در کشور ما هم در این خصوص هیچ ایرادی وجود ندارد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: طلاق توافقی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۴
1
0
طلاق را یخت نکنید. اگر ناخواسته باشد دوباره رجعت می کنن.
محسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۹/۱۴
0
0
رحمت خدا به قاضی دانا و فهیم
نظرات شما