گزارش رویداد۲۴ درباره از آنچه نباید اتفاق میافتاد؛
چند نکته مجهول درباره فاجعه پلاسکو
فرو ریختن یک سازه عظیم شهری در عرض چند ثانیه در کشوری که مدعی توسعه و پیشرفت است اگر چه در نگاه اول یک فاجعه شهری و ملی به شمار می رود اما در واقعیت بیانگر عدم توزان توسعه یافتگی در جامعه ایران است.
رویداد۲۴- فرو ریختن یک سازه عظیم شهری در عرض چند ثانیه در کشوری که مدعی توسعه و پیشرفت است اگر چه در نگاه اول یک فاجعه شهری و ملی به شمار میرود اما در واقعیت بیانگر عدم توزان توسعه یافتگی در جامعه ایران است.
فاجعه پلاسکو میتوانست در هر کشوری و حتی در کشورهای پیشرفته رخ بدهد اما هنگامی که در ایران رخ میدهد باید به برخی از مسائل مجهول آن اشاره کرد. نخست اینکه نوع و شیوه برخورد مدیران با چنین حوادثی در جوامع مختلف متفاوت است.
این در حالی است که در کشورهای پیشرفته قبل یک حادثه جلسه ستاد بحران تشکیل میشود اما در ایران پس از آن. این مسأله تنها مختص به حادثه پلاسکو نیست و بلکه در اغلب اتفاقات ناگوار که جان هموطنانمان به خطر افتاده مشاهده میشود.
از حادثه سقوط هواپیماهای مسافربری و برخورد قطار گرفته تا فجایعی مانند حادثه منا و پلاسکو. نکته جالب این است که پس از حوادث ناگوار که سبب جریحهدار شدن افکار عمومی میشود مسئولان مربوطه هرکدام تلاش میکنند نهاد و سازمان دیگری را مسئول فاجعه معرفی کند تا خود را تبرئه کند.
این وضعیت در حادثه پلاسکو به خوبی مشهود بود و شرایط به گونهای پیش میرفت که یک روز وزرات کشور و روز دیگر شهرداری تهران به عنوان مقصر این حادثه معرفی میشدند. به نظر میرسد در این زمینه فرهنگ مدیریتی در جامعه ما دارای اشکال است که مدیران به جای اینکه پیامدهای اقدامات خود را بپذیرند و در جهت برطرف کردن معایب حرکت کنند تلاش میکنند با فرافکنی دیگران را مقصر حادثه جلوه بدهند.
نکته دیگری که در حادثه پلاسکو مغفول ماند عدم آمادگی کافی سازمانهای مختلف برای اقدامات ضربتی و فوری برای اتفاقات ناگوار بود. براساس اخبار منتشر شده شهری مانند تهران با جمعیتی بالغ بر 13میلیون نفر هلیکوپتر اطفاء حریق، نردبانهای مرتفع، دستگاه شلیک کف ضدآتش، پودر آتش خوار، بمبهای قوی برای پاشیدن آب به ساختمانهای بلندتر از 15طبقه ندارد. فقدان این امکانات نشاندهنده این مسأله است که مدیران شهری در ایران هیچگونه پیشبینی برای اتفاقات ناگوار مانند آنچه در پلاسکو اتفاق افتاد نکردهاند.
این در حالی است که شهر تهران و اغلب کلان شهرهای کشور سازههای عظیم شهری متعددی را دردل خود جای دادهاند. نکته دیگری که درباره حادثه پلاسکو وجود داشت رگههایی از موضعگیری سیاسی در مقابل این فاجعه ملی بود. برخی تلاش کردند از آب گل آلود پلاسکو برای آینده سیاسی خود بهرهبرداری کنند و برخی نیز با مانور در مقابل پلاسکو تلاش کردند خود را دلسوز مردم نشان دهند. این در حالی است که برخی اظهارنظرها نیز آتش بیار معرکه شده بود و مردم داغ دیده را بیشتر آزار میداد.
به صورت طبیعی در جوامع سیاستزده ای چون ایران همه مسائل اعم از طبیعی و غیرطبیعی سیاسی میشود و رنگ سیاست به خود میگیرد. این در حالی است که برخی رفتارها و موضعگیریها در مقابل حادثه پلاسکو این وضعیت را تشدید کرده بود.
نکته مهم دیگری که در مورد پلاسکو وجود دارد وعدههایی است که سازمانها و نهادهای مختلف برای بازماندگان حادثه پلاسکو مطرح میکنند. به نظر میرسد برخی سازمانها با مشاهده جریحهدار شدن روحیه افکار عمومی تلاش میکنند خود را منجی مردم نشان دهند و به شکلی رفتار کنند که مقصر این حادثه نهاد و شخص دیگری بوده و وجهه مثبت و «رابین هود» حادثه این افراد هستند.
این نهادهای مختلف به جای اینکه تلاش کنند نوش دارو پس از مرگ سهراب باشند باید تلاش کنند وظایف خود را به خوبی انجام بدهند تا دیگر شاهد چنین فجایعی نباشیم. و نکته آخر که از همه مسائل دیگر مهمتر است عدم وجود فرهنگ استفاده از وسایل ارتباط جمعی مانند گوشی تلفن همراه است.
بدون شک آنچه بیش از هرچیزی داغ مردم کشور را نسبت به این فاجعه بیشتر کرد گرفتن عکس های یادگاری و سلفی با آوارها و کشته شدگان فاجعه پلاسکو بود. متأسفانه جامعه اطلاعاتی ایران در حالی که از ابزار مدرن استفاده میکند اما از نظر فرهنگی و فکری در مرحله پیشا مدرن قرار دارد. این در حالی است که پیش از این نیز بارها نسبت به گرفتن سلفی برخی افراد در مراسم های عزاداری و سوگواری نیز مانند مراسم آیت الله هاشمی و منصور پورحیدری با شخصیتهای مشهور هشدارهای لازم داده شده بود.
با این وجود در حادثه پلاسکو برخی با کج فهمی تلاش میکردند با آوارها و جنازههای این حادثه عکس سلفی بگیرند و در فضای مجازی منتشر کنند. به صورت تاریخی همواره در جامعه ایران ابتدا تکنولوژی وارد شده است و پس از آن فرهنگ استفاده از آن تبلیغ شده است.
این مسأله به خصوص درباره تلفن همراه و شیوه استفاده از آن به چشم میخورد. بدون شک سلفی گرفتن با خرابههای یک سازه شهری و یا با کشتهشدگان یک حادثه ملی نوعی بیماری مزمن اجتماعی است که نیاز به درمان فوری دارد.