نقد رویداد۲۴ بر برگزاری حراج آثار هنری
حراج بزرگ تهران؛ تبدیل هنر به کالایی لوکس و اشرافی
حراج تهران برای هفتمین بار برگزار شد. حراج تهران میتواند اتفاق خوبی برای هنر معاصر ایران باشد. بزرگترین مشکل هنر ایران، خصوصاً هنر معاصر ما(در بخش هنرهای تجسمی) این است که بازار داخلی مناسبی برای فروش آثار هنرمندان معاصر ایران وجود ندارد.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: حراج تهران برای هفتمین بار برگزار شد. حراج تهران میتواند اتفاق خوبی برای هنر معاصر ایران باشد. بزرگترین مشکل هنر ایران، خصوصاً هنر معاصر ما(در بخش هنرهای تجسمی) این است که بازار داخلی مناسبی برای فروش آثار هنرمندان معاصر ایران وجود ندارد.
یکی از نشانههای کارآمدی و تاثیرگذاری هنر یک کشور این است که بازار مناسبی برای هنر در آن کشور وجود داشته باشد. بازاری که به وسیله آن بتوان هم آثار هنرمندان را به سوددهی رساند و هم مردم را از وجود این آثار ارزشمند فرهنگی و هنری مطلع کرد. حراج تهران میتواند این وظیفه را به عهده بگیرد. خصوصاً در بعد اطلاع رسانی و آگاهی بخشی نسبت به آثار هنری که مردم اطلاع چندانی از وجودشان در کشور ندارند.
مشکلی که در هنرهای تجسمی ما به عنوان یکی از مهمترین شاخههای هنری وجود دارد عدم شناخت توده مردم از اهمیت این هنر پیشرو و تاثیرگذار است. مردم ما هنوز درباره ارزش و جایگاه آثار اینچنینی توجیه نیستند و درباره جایگاه و مقام و منزلت این آثار اطلاعی ندارند. برای همین هم هست که استقبال توده مردم از مجموعه نقاشیهای یک هنرمند تجسمی به اندازه یک فیلم سینمایی یا یک تئاتر نیست.
این درست است که در تمام دنیا یک ستاره سینما بسیار پرطرفدارتر و مشهورتر از یک هنرمند آثار تجسمی است، اما در همه دنیا آگاهی نسبی درباره آثار هنرمندان بزرگ تجسمی وجود دارد. در هیچجای دنیا این هنرمندان به اندازه هنرمندان تجسمی ایران مظلوم نیستند. کمتر کسی پرویز تناولی، بهمن محصص و محمد احصایی را میشناسد. این مشکل باعث شده که بازار اقتصادی درستی داخل کشور برای فروش این آثار شکل نگیرد و هنرمندان بیشتر نگاهشان به حراجهای خارجی باشد.
حراج تهران باید بتواند بازاری تمام عیار در داخل کشور برای این آثار هنری ایجاد کند و مردم ما را در جریان مسائل مختلف این حراج قرار دهد. این در حالی است که کمتر کسی از وجود چنین حراجی مطلع میشود و این حراجها با تعداد محدودی شرکتکننده و گالری دار برگزار میشود.
اولین مشکلی که سر راه این حراجها وجود دارد عدم اطلاع رسانی درست از این حراجهاست. میتوان برای برگزاری این حراجها تاریخ دقیقی معین کرد و با کمک وزارت ارشاد از چند ماه قبل برای برگزاری حراج تبلیغ کرد تا تعداد نفرات بیشتری از وجود چنین حراجی آگاهی یابند. مشکل دیگری که بر سر این حراجها در ایران وجود دارد نبود یک ساز و کار شفاف برای برگزاری آن است.
ابهامهایی درباره مسائل مختلف وجود دارد که با یکی دو نشست خبری برطرف نمیشود و لازم است یک مجموعه انسانی و کارشناسی منظم تشکیل شود تا به این ابهامها پاسخ دهند. مثلاً درباره فرآیند قیمتگذاری روی آثار توضیح دهند و مبنایشان را برای قیمت پایه بیان کنند. توضیح سایت حراج درباره قیمتگذاری روی آثار این حراج به این شرح است: «آثار هنری بر مبنای ارزش کیفی آنها و بر حسب علاقهمندی متقاضیان، توسط برگزارکنندگان حراج انتخاب و بر اساس قیمت پایه مورد توافق با صاحب اثر در حراج ارائه خواهد شد. آثار انتخاب شده به مدت ۲ روز در سالن زرین هتل پارسیان آزادی تهران در معرض مشاهده علاقهمندان بوده و سپس در عصر روز سوم طی مراسمی به حراج گذاشته خواهد شد.»
سوال اصلی درباره این شکل از قیمتگذاری روی آثار هنری این است که ارزش کیفی آثار و تبدیل آن به مبلغ ریالی را چه کسانی تعیین میکنند؟ فرآیند تشخیص آنها برای برتری کیفیت یک اثر هنری نسبت به دیگری چیست؟ اگر صرفاً علاقهمندی متقاضیان ملاک باشد مشکلاتی به وجود خواهد آمد که به همین راحتی قابل حل نیست. اکثر شرکت کنندگان این مراسم مجموعه داران و صاحبان گالریهای مشهور هستند. برای این افراد صرفاً تکمیل مجموعه هنریشان مطرح است. اگر صرفاً علاقهمندی آنها را ملاک ارزش قرار دهیم ممکن است آثار بسیاری از هنرمندان کشور داخل فرآیند حراج قرار نگیرد. چرا که مجموعهداران به فکر این هستند که مجموعه خودشان غنیتر شود و به دنبال آثار هنرمندان مشهور این حوزه خواهند رفت.
این رویه باعث میشود قیمتگذاریهای اولیه عادلانه نباشد. برای مثال تابلویی بیش از سه میلیارد تومان فروش رود و تابلوی دیگری نود میلیون تومان. این در حالی است که عبارت کلی ارزش کیفی بیانگر تمامی کیفیت یک اثر هنری نیست و ممکن است آن تابلوی نود میلیون تومانی از تابلویی که بیش از سه میلیارد تومان فروش رفته ارزش هنری بیشتری داشته باشد. البته تمامی این نکات احتمال است. شاید قیمتهایی که برگزارکنندگان این مراسم روی آثار گذاشتهاند صحیح و دقیق باشد. اما تا زمانی که ابهامها به درستی و با دقت برطرف نشود سوالاتی از این دست همچنان مطرح خواهد بود.
مسئله بعدی درباره قیمتهای گزاف این آثار هنری است. فرض کنید خانوادهای از طبقه متوسط جامعه مایل و علاقهمند باشند یکی از این آثار هنری را خریداری نمایند. آیا با این قیمتها میتوانند این آثار را خریداری کنند. مبالغی که بر روی این آثار هنری گذاشته شده گاهاً حقوق چند سال یک خانواده طبقه متوسط ایران است. برای همین هم هست که هنرهای تجسمی ما حکم کالای لوکسی را پیدا کرده که فقط در انبار مجموعهداران ثروتمند میتوان سراغشان را گرفت.
شاید مسولان و برگزار کنندگان این حراج بگویند مردم طبقه متوسط میتوانند بعدها این آثار را در موزهها و گالریها ملاحظه کنند. اما این نمیتواند جوابی منطقی باشد. این گونه برگزاری این مراسم عین انحصار است. انحصاری که هنر را از بطن جامعه دور و بدل به پدیدهای لوکس و اشرافی میکند.
حراج تهران بیش از آنکه بستری برای معرفی آثار هنرمندان ایرانی به تمامی مردم ایران باشد بدل به جایی برای رد و بدل کردن آثار هنری بین عدهای معدودی از افراد شده است. هنرهای تجسمی ایران احتیاج به معرفی و اطلاعرسانی دارد. تمامی مردم باید از اهمیت این آثار آگاه شوند. اما با این قیمتها و این نوع برگزاری حراج، مردم بیش از آنکه راغب به پیگیری این بخش مهم از هنر معاصر ایران شوند از آن زده میشوند.
بازار هنر در ایران بازار شفافی نیست و تا زمانی که این بازار شفاف نباشد احساس نیاز به وجود نمیآورد. مردم ما باید از هر قشر و طبقهای به وجود چنین آثاری احساس نیاز کنند که اگر نکنند هنرمندان این رشته همچنان در گمنامی به سر خواهند برد. آثار یک نقاش، مجسمهساز و گرافیست همپای یک فیلم سینمایی و یا یک تئاتر ارزشمند است. این وظیفه مسئولان ماست که آن را به مردم معرفی کنند و سعی کنند پای این آثار را به خانههای ایرانی باز کنند. با این قیمتها بعید است حالاحالاها مردم عادی به صرافت تهیه و پیگیری این آثار بیفتند.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط