تاریخ انتشار: ۰۰:۲۹ - ۰۷ فروردين ۱۳۹۷
گزارش رویداد۲۴ درباره چهره‌های سینمایی سال ۱۳۹۶

وحید جلیلوند؛ از اجرا تا جایزه جشنواره ونیز

شاید کمتر کسی فکر می‌کرد وحید جلیلوند مجری و بازیگر سابق تلویزیون ایران با تنها دو فیلم بتواند چند سیمرغ بلورین و یک جایزه بین‌المللی مهم را به ویترین افتخارات خود اضافه کند. جلیلوند کارگردان چندان جوانی نیست. شاید تازه‌کار باشد اما جوان نیست.
رویداد۲۴- مازیار وکیلی: شاید کمتر کسی فکر می‌کرد وحید جلیلوند مجری و بازیگر سابق تلویزیون ایران با تنها دو فیلم بتواند چند سیمرغ بلورین و یک جایزه بین‌المللی مهم را به ویترین افتخارات خود اضافه کند. جلیلوند کارگردان چندان جوانی نیست. شاید تازه‌کار باشد اما جوان نیست. 

جلیلوند دقیقاً در چهارچوب سینمای ایران کار می‌کند. فیلم اجتماعی می‌سازد و در ساختن فیلم‌های اجتماعی پیرو کارگردان‌های پیش از خود است. فیلم‌هایش تلفیقی از آثار اصغر فرهادی و رخشان بنی‌اعتماد هستند. چالش‌های اخلاقی اصغر فرهادی و رئالیسم رخشان بنی‌اعتماد را با هم تلفیق می‌کند و با تکیه با همین تلفیق فیلمش را می‌سازد. به همین خاطر است که اعتقاد دارم جلیلوند کارگردانی خوب اما قابل پیش‌بینی در سینمای ایران است. 

مزیت او نسبت به دیگرانی که غایت خود را این دو فیلم‌ساز با تجربه سینمای ایران می‌دانند این است که کارگردان بهتری است. بهتر بلد است داستان بگوید و از بازیگران فیلمش بازی بگیرد. بهتر بلد است روی داستان متمرکز شود و کمی تماشاگر را با نقاط اوج فیلمش احساساتی کند. به خاطر همین هم هست که در سینمای ایران به او و فیلم‌هایش توجه می‌کنند. به بیان ساده‌تر جلیلوند کار متفاوتی انجام نمی‌دهد بلکه یک تجربه موفق را به بهترین شکل تکرار می‌کند. او برای سینمای مضمون‌زده ایران کارگردان مناسبی است. فیلم‌هایش هم تعهد اجتماعی دارد و هم می‌تواند شعارهای درون فیلم را کنترل شده بیان کند. از طرف دیگر کارگردانی نسبتاً قابل قبولی هم دارد و می‌شود به عنوان یک فیلم از آثار جلیلوند تا حدی دفاع کرد. 

منتها تفاوتی که جلیلوند با اصغر فرهادی و دوران اوج رخشان بنی‌اعتماد دارد در عدم تجربه و توانایی او در تعریف قصه است. برای اصغر فرهادی همه چیز از داستان شروع می‌شود، فرهادی با تبحر زیادی که در تعریف داستان دارد می‌تواند فیلم‌هایی بسازد که قصه در آن‌ها حرف اول و آخر را می‌زند. مضمونی هم اگر هست در پشت یک داستان کم‌نقص و جذاب پنهان می‌شود. جلیلوند چون این تبحر را ندارد مضمون را در فیلمش پررنگ می‌کند و داستان را حول آن مضمون شکل می‌دهد. این بزرگترین آفت فیلم‌های جلیلوند است. برای پنهان کردن این مضمون‌زدگی جلیلوند گاهی به سانتی‌مانتالیسم روی می‌آورد(چهارشنبه،19 اُردیبهشت) و گاهی به رئالیسم( بدون تاریخ، بدون امضاء). 

اما در هر دو فیلمی که او تا به امروز ساخته غلبه مضمون بر داستان را مشاهده می‌کنیم. این روش خوبی برای ساختن فیلم در ایران است. چون هم می‌شود با استفاده از این روش داستان فیلم را مهم جلوه داد و هم می‌شود پشت ژست یک کارگردان متعهد پنهان شد. کاری که فیلم‌سازان اغلب ناکام چپ سینمای دنیا انجام می‌دهند. اما همه این‌ها را نوشتم تا برسم به اینجا که جلیلوند اگر موفقیتی در سینمای ایران به دست آورده و توانسته تنها با دو فیلم به یکی از چهره‌های متفاوت سینمای ایران بدل شود به خاطر توانایی بیشتری است که در کارگردانی دارد. او شاید قصه‌گوی خوبی نباشد اما کارگردان نسبتاً خوبی است. 

تفاوت او با خیل مقلدان اصغر فرهادی در همین جا است. او خوب بلد است یک سکانس را جوری فیلم‌برداری کند که بیشترین تاثیر را روی تماشاگر بگذارد. برای مثال نگاه کنید به صحنه‌ای که نوید محمدزاده به آن کشتارگاه می‌رود تا انتقام پسر خردسال از دست رفته‌اش را از فروشنده آن مرغ‌های آلوده بگیرد. این سکانس یک سکانس پُرتنش، سخت و آزاردهنده است. نقطه اوج فیلم به لحاظ تاثیرگذاری عاطفی است. کلیشه‌ای است و شبیه صحنه بازپرسی جدایی نادر از سیمین. اما جلیلوند کارگردان، همین صحنه را جوری می‌سازد که تاثیرگذار باشد. اجازه نمی‌دهد از تاثیر صحنه کم شود. حواسش هست که این صحنه را پُر از فحش‌های آبدار کند و نوید محمدزاده را جوری هدایت کند تا این سکانس به بالاترین سطح تاثیرگذاری عاطفی برسد. این سکانس نشان می‌دهد وحید جلیلوند هوش کارگردانی دارد و با همین هوش هم هست که داوران جشنواره ونیز را تحت تاثیر قرار داده، اما او این هوش را دارد در راه غلطی استفاده می‌کند. 

او هوش کارگردانی‌اش را دارد صرف تعریف داستان‌هایی می‌کند که ارزش شنیدن ندارد یا در بهترین حالت بعد از یک بار شنیدن فراموش می‌شوند.احسان علیخانی یکی از تهیه‌کنندگان بدون تاریخ، بدون امضاء گفته بود فیلم شباهت بسیاری با داستان‌های آدم‌های ماه عسل دارد. حرف درستی است اما این یک حسن نیست یک عیب است. برای همین هم هست که وقتی آن لایه به ظاهر جذاب اولیه فیلم را کنار می‌زنی چیز دیگری وجود ندارد که با تماشایش به وجد بیایی و کیفور شوی. برای جشنواره‌های خارجی شاید چنین داستانی جذاب باشد، اما برای یک تماشاگر ایرانی چطور؟ فیلم فروش خوبی کرده و توانسته گلیم خودش را در یکی از بدترین زمان‌های اکران از آب بیرون بکشد. 

اما سوالی که جلیلوند باید از خودش بپرسد این است، فیلم‌هایش چقدر گذر زمان را تاب خواهند آورد؟ آیا بعد از بیست سال چهارشنبه،19 اُردیبهشت و بدون تاریخ بدون امضاء جایگاه امروز خود را خواهند داشت یا خیر؟ دقیقاً در برابر چنین پرسشی است که مخاطب دچار تردید می‌شود. این‌جا است که به عنوان یک مخاطب یاد داستان‌ دو فیلم جلیلوند می‌اُفتم و ردپای مضمون را در آن‌ها انقدر پُررنگ می‌بینم که فکر می‌کنم با گذشت چند سال و عوض شدن شرایط جامعه این دو فیلم در خاطر نخواهند ماند. اگر هم به خاطر آورده شوند به خاطر هوش و فراست جلیلوند کارگردان هستند نه به خاطر خود فیلم‌ها. شاید برخی از خوانندگان این سوال برایشان پیش بیاید اگر فیلم‌های جلیلوند آثا قابل دفاعی نیستند پس چرا در جشنواره ونیز جایزه گرفتند؟ این یکی از پیچیده‌ترین مسائل سینمای ایران است که توضیح آن چندان ساده نیست. 

شاید برخی گروه‌ها و چهره‌های سیاسی با طرح موضوع سیاه‌نمایی این جوایز را ساده‌سازی کنند و بگویند آثاری از سینمای ایران جوایز اصلی جشنواره‌های خارجی را می‌برند که تصویری آشفته و مغشوش از جامعه ایران نشان می‌دهند. اما به نظر می‌رسد چنین دیدگاهی بیشتر ساده کردن موضوع است تا تحلیلی درست و جامع از موضوع. مخاطبان جهانی از فیلم‌ها ایرانی توقعاتی دارند که ما به عنوان مخاطب ایرانی آن توقعات را نداریم. برای مثال، رانندگی بانوان در فیلم جدایی اصغر فرهادی بسیار برای تماشاگران خارجی جذاب بود. این در حالی است که چنین مسئله‌ای برای ما به عنوان مخاطب ایرانی بسیار مسئله پیش‌پا اُفتاده‌ای است. تماشاگران خارجی فیلم‌های ایرانی را جور دیگر می‌بینند و ما جور دیگر. این ربطی به مسئله سیاه‌نمایی ندارد، بیشتر به تفاوت دیدگاه‌ها برمی‌گردد. 

فارغ از این بحث‌ها جلیلوند یکی از مهم‌ترین چهره‌های سینمای ایران در سال 96 است. بدون تاریخ، بدون امضاء از هر نظر فیلم موفقی بوده است. هم جوایز داخلی زیادی برده و هم خوب فروخته، اگر جایزه بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری بخش اُفق‌های جشنواره ونیز را هم به آن ضمیمه کنیم سال خوب جلیلوند کامل می‌شود و او در میان برترین چهره‌های سینمایی سال 96 قرار می‌گیرد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما