خداحافظ آقای نوازنده؛
نگاهی به موسیقی پاپ کشور به بهانه درگذشت ناصر چشمآذر
مقطعی که ناصر چشم آذر وارد فضای موسیقی پاپ ایران شد مقطع بسیار مهمی است. این مقطع تاریخی یعنی اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه را میتوان دوران شکوفایی موسیقی پاپ دانست.
رویداد ۲۴- مازیار وکیلی: ناصر چشمآذر یکی از موفقترین نوازندگان و موسیقیدانهای موسیقی پاپ ایران درگذشت. مرگ چشم آذر مرگ یکی از مشهورترین سازندگان و تنظیم کنندگان موسیقی پاپ کشور بود. مردی که هم در عرصه ساخت موسیقی برای خوانندگان و هم ساخت موسیقی فیلم سابقه طولانی داشت.
مرگ نا به هنگام ناصر چشم آذر میتواند بهانه خوبی برای بررسی تاریخچه موسیقی پاپ در ایران باشد. چه آنکه ناصر چشم آذر یکی از مهمترین آهنگسازان و تنظیمکنندگان ایرانی در این سبک بود. ناصر چشمآذر در سال 1329 در اردبیل متولد شد. مراحل اولیه آشنایی با موسیقی را نزد پدرش اسماعیل چشمآذر فرا گرفت و در کودکی ساز آکاردئون را به عنوان ساز اصلی خود انتخاب کرد. چشمآذر در دوازده سالگی همراه با پدرش وارد ارکستر آذربایجانی رادیو ایران میشود. در 13 سالگی جایزه ویژه موسیقی را به خاطر نواختن آکاردئون دریافت کرد. در 17 سالگی رهبری کنسرت ترتیب داده شده در سفارت عراق را به عهده گرفت و در 18 سالگی سفرهای خود را به عنوان نوازنده آغاز نمود. در ۲۰ سالگی برای گذراندن دوره جاز به آمریکا مسافرت میکند. پس از بازگشت سرپرستی ارکستر شوی تلویزیونی پرویز غریب افشار را برعهده گرفت. در محضر استادانی چون مرتضی حنانه، ملیک اصلانیان دورههای تکمیلی را سپری کرد. در سال ۱۳۵۷ به مدت ۵ سال جهت تکمیل دوره موسیقی جاز و موسیقی فیلم به آمریکا مسافرت میکند. او همچنین از سال 1363 بعد از حضور مجدد در ایران با ساخت موسیقی متن فیلم تاراج ساخت موسیقی متن فیلم را هم آغاز کرد.
دهه پنجاه دوران شکوفایی پاپ و ظهور آهنگسازان غیرسنتی
مقطعی که ناصر چشم آذر وارد فضای موسیقی پاپ ایران شد مقطع بسیار مهمی است. این مقطع تاریخی یعنی اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه را میتوان دوران شکوفایی موسیقی پاپ دانست. موسیقی پاپ از اواسط دهه سی وارد بازار موسیقی ایران شد. در ابتدا امر سبک موسیقی که بعدها به سبک موسیقی کوچه بازاری معروف شد به صورت صفحههای گرامافون میان مردم رواج پیدا کرد. جدای از فروش بسیار خوب صفحههای این سبک موسیقی متن ترانههای این نوع موسیقی هم توسط فروشندگان دورهگردی که به تصنیفی معروف بودند هم به فروش میرسید. برخلاف فرم موسیقیایی موسیقی سنتی ایرانی فرم موسیقیایی موسیقی کوچه بازاری بسیار ساده بود. مردم با شنیدن این سبک موسیقی احساس امنیت و راحتی روانی میکردند. این سبک موسیقی احتیاج چندانی به تحلیل نداشت و مناسب حال و هوای مردم در دوران پس از کودتای 28 مرداد 1332 بود.
محتوای ترانههای کوچه بازاری محتوایی ساده و غیر سیاسی بود که در آن خبری از استعارههای پیچیده نبود. مضمون این ترانهها به ماجراهای پر سوز و گداز عاشقانه محدود میشد و زبان این سبک موسیقی هم زبانی ساده و قابل فهم بود. شکل اجرایی این سبک موسیقی هم شکل بسیار سادهای همراه با فرمی تکرار شونده است که بیننده را دچار یک عادت ذهنی میکند. در واقع شنوندگان این سبک موسیقی بیشتر اقشار پایین دستی جامعه هستند که دوست دارند با شنیدن این نوع موسیقی از کابوسهای پس از 28 مرداد 1332 آزاد شوند.
این سبک موسیقی تا اواخر دهه چهل پرطرفدارترین سبک موسیقی ایرانی میان توده مردم بود. اما از اواخر دهه چهل با رشد طبقه متوسط، مهاجرت روستاییان به شهر و اوجگیری فعالیتهای چپگرایانه و همچنین رواج موسیقی پاپ غربی موسیقی کوچهبازاری ماهیت خود را از دست میدهد و راه برای خوانندگان جدید موسیقی پاپ باز میشود. فشار و سانسور ساواک هم باعث میشود ترانههای این دوران موسیقی پاپ ماهیتی افشاگرانه و سیاسی پیدا کنند.
ترانههایی که توسط فرهاد مهراد، فریدون فروغی و داریوش اقبالی خوانده میشود و پُر است از استعارهها و کنایههای سیاسی/اجتماعی. کنایههایی که در اکثر اوقات ساواک متوجه آنها نمیشود. اما در معدود مواردی هم که ساواک متوجه بار کنایی این ترانهها میشود سازندگان این آثار را دستگیر و روانه زندان میکند.
موسیقی این دوران را میتوان واکنشی به مدرنیزاسیون اجباری شاه دانست. در اکثر ترانههای این دوران شاهد تلاش برای بازیابی هویتهای نابود شده زیر بار این مدرنیزاسیون هستیم. ترانه کودکانه سروده شهریار قنبری که توسط فرهاد مهراد خوانده شد مثال خوبی برای بازیابی هویت در دل این مدرنیته وارداتی است. جایی که ترانهسرا از المانهای سنتی جامعه ایران در قالبی نوستالژیک استفاده میکند. گویی که ترانهسرا دنبال استفاده از این المانهای سنتی برای هویت سازی مقابل این مدرنیته اجباری است. بر کل موسیقی پاپ این دوران نوعی نگاه نهلیستی و نیست انگارانه حاکم است. حتی در ترانههای غیر سیاسی و عاشقانه نوعی حس دریغ و اندوه به چشم میخورد که تا پیش از این در موسیقی پاپ ایران سابقه نداشته است. ترانههایی که ناصر چشم آذر یکی از سازندگان و تنظیم کنندگان اصلی آن بود. این نگاه تلخ و یاس آلود به وضع موجود تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
دوم خرداد؛ از تقلیدهای سردستی تا رشد دوباره پاپ
بعد از انقلاب موسیقی پاپ عملاً به محاق رفت و تنها پس از دوم خرداد 1376 بود که این سبک موسیقی توانست به بازار اصلی موسیقی ایران برگردد. موسیقی پاپ زمانی که دوباره جان گرفت ابتدا تقلیدی خامدستانه از سبکهای موسیقی اواخر دهه 40 و دهه 50 بود و بعد هم که به تدریج کیفیت خود را از دست داد و بدل به آشفته بازاری شد که در آن کیفیت هیچ اهمیتی نداشت. شاید به خاطر همین تعطیلی و بعد اُفت کیفیت است که ناصر چشمآذر در سالهای پس از انقلاب به ساخت موسیقی فیلم رو میآورد و موسیقی متن چند تا از خاطرهانگیزترین فیلمهای ایرانی را میسازد و چهار سیمرغ بلورین هم دریافت میکند. موسیقی متن هامون، قصههای مجید، خواهران غریب و قارچ سمی از بهترین کارهای ناصر چشم آذر هستند. چشم آذر یکی از معدود آهنگسازان و موسیقیدانهای سالهای قبل از انقلاب است که توانست به کار خود در سالهای پس از انقلاب هم ادامه دهد. حضور امثال چشمآذر که از معدود اساتید جامانده موسیقی پاپ در سالهای پس از انقلاب هستند باعث شد حرمت موسیقی پاپ حفظ شود. هر چند در سالهای اخیر با رواج بیحساب و کتاب موسیقی پاپ و پایین آمدن سطح کیفی کارها کمتر نامی از ناصر چشم آذر میشنیدیم.
چشم آذر هم ترجیح داد در سالهای پس از انقلاب تمرکز خود را روی ساخت موسیقی متن فیلمهای سینمایی بگذارد. تمرکزی که نتیجه داد و تعدادی از این موسیقیها بدل به شیرینترین خاطرات ما از تماشای فیلمها شدند. خصوصاً ترانههای فیلم خواهران غریب که ملودی آنها هیچگاه از ذهن و ضمیر شنونده پاک نمیشود. موسیقی پاپ ایران با مرگ ناصر چشم آذر یکی از مهمترین سرمایههای خود را از دست داد. سرمایهای که جای خالیاش حالاحالاها پُر نخواهد شد. در این آشفته بازار موسیقی پاپ نبود امثال ناصر چشم آذر چشم انداز این سبک موسیقی را مبهمتر میکند. موسیقی پاپ ایرانی مدتهاست از دوران اوج خود فاصله گرفته و مرگ امثال چشم آذر فقط حس دریغ و اندوه دوستداران این سبک از موسیقی را بیشتر میکند.
در نوشتن این مقاله از مقاله مهدی ملک در مجله ایران فردا استفاده شده است.
مرگ نا به هنگام ناصر چشم آذر میتواند بهانه خوبی برای بررسی تاریخچه موسیقی پاپ در ایران باشد. چه آنکه ناصر چشم آذر یکی از مهمترین آهنگسازان و تنظیمکنندگان ایرانی در این سبک بود. ناصر چشمآذر در سال 1329 در اردبیل متولد شد. مراحل اولیه آشنایی با موسیقی را نزد پدرش اسماعیل چشمآذر فرا گرفت و در کودکی ساز آکاردئون را به عنوان ساز اصلی خود انتخاب کرد. چشمآذر در دوازده سالگی همراه با پدرش وارد ارکستر آذربایجانی رادیو ایران میشود. در 13 سالگی جایزه ویژه موسیقی را به خاطر نواختن آکاردئون دریافت کرد. در 17 سالگی رهبری کنسرت ترتیب داده شده در سفارت عراق را به عهده گرفت و در 18 سالگی سفرهای خود را به عنوان نوازنده آغاز نمود. در ۲۰ سالگی برای گذراندن دوره جاز به آمریکا مسافرت میکند. پس از بازگشت سرپرستی ارکستر شوی تلویزیونی پرویز غریب افشار را برعهده گرفت. در محضر استادانی چون مرتضی حنانه، ملیک اصلانیان دورههای تکمیلی را سپری کرد. در سال ۱۳۵۷ به مدت ۵ سال جهت تکمیل دوره موسیقی جاز و موسیقی فیلم به آمریکا مسافرت میکند. او همچنین از سال 1363 بعد از حضور مجدد در ایران با ساخت موسیقی متن فیلم تاراج ساخت موسیقی متن فیلم را هم آغاز کرد.
دهه پنجاه دوران شکوفایی پاپ و ظهور آهنگسازان غیرسنتی
مقطعی که ناصر چشم آذر وارد فضای موسیقی پاپ ایران شد مقطع بسیار مهمی است. این مقطع تاریخی یعنی اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه را میتوان دوران شکوفایی موسیقی پاپ دانست. موسیقی پاپ از اواسط دهه سی وارد بازار موسیقی ایران شد. در ابتدا امر سبک موسیقی که بعدها به سبک موسیقی کوچه بازاری معروف شد به صورت صفحههای گرامافون میان مردم رواج پیدا کرد. جدای از فروش بسیار خوب صفحههای این سبک موسیقی متن ترانههای این نوع موسیقی هم توسط فروشندگان دورهگردی که به تصنیفی معروف بودند هم به فروش میرسید. برخلاف فرم موسیقیایی موسیقی سنتی ایرانی فرم موسیقیایی موسیقی کوچه بازاری بسیار ساده بود. مردم با شنیدن این سبک موسیقی احساس امنیت و راحتی روانی میکردند. این سبک موسیقی احتیاج چندانی به تحلیل نداشت و مناسب حال و هوای مردم در دوران پس از کودتای 28 مرداد 1332 بود.
محتوای ترانههای کوچه بازاری محتوایی ساده و غیر سیاسی بود که در آن خبری از استعارههای پیچیده نبود. مضمون این ترانهها به ماجراهای پر سوز و گداز عاشقانه محدود میشد و زبان این سبک موسیقی هم زبانی ساده و قابل فهم بود. شکل اجرایی این سبک موسیقی هم شکل بسیار سادهای همراه با فرمی تکرار شونده است که بیننده را دچار یک عادت ذهنی میکند. در واقع شنوندگان این سبک موسیقی بیشتر اقشار پایین دستی جامعه هستند که دوست دارند با شنیدن این نوع موسیقی از کابوسهای پس از 28 مرداد 1332 آزاد شوند.
این سبک موسیقی تا اواخر دهه چهل پرطرفدارترین سبک موسیقی ایرانی میان توده مردم بود. اما از اواخر دهه چهل با رشد طبقه متوسط، مهاجرت روستاییان به شهر و اوجگیری فعالیتهای چپگرایانه و همچنین رواج موسیقی پاپ غربی موسیقی کوچهبازاری ماهیت خود را از دست میدهد و راه برای خوانندگان جدید موسیقی پاپ باز میشود. فشار و سانسور ساواک هم باعث میشود ترانههای این دوران موسیقی پاپ ماهیتی افشاگرانه و سیاسی پیدا کنند.
ترانههایی که توسط فرهاد مهراد، فریدون فروغی و داریوش اقبالی خوانده میشود و پُر است از استعارهها و کنایههای سیاسی/اجتماعی. کنایههایی که در اکثر اوقات ساواک متوجه آنها نمیشود. اما در معدود مواردی هم که ساواک متوجه بار کنایی این ترانهها میشود سازندگان این آثار را دستگیر و روانه زندان میکند.
موسیقی این دوران را میتوان واکنشی به مدرنیزاسیون اجباری شاه دانست. در اکثر ترانههای این دوران شاهد تلاش برای بازیابی هویتهای نابود شده زیر بار این مدرنیزاسیون هستیم. ترانه کودکانه سروده شهریار قنبری که توسط فرهاد مهراد خوانده شد مثال خوبی برای بازیابی هویت در دل این مدرنیته وارداتی است. جایی که ترانهسرا از المانهای سنتی جامعه ایران در قالبی نوستالژیک استفاده میکند. گویی که ترانهسرا دنبال استفاده از این المانهای سنتی برای هویت سازی مقابل این مدرنیته اجباری است. بر کل موسیقی پاپ این دوران نوعی نگاه نهلیستی و نیست انگارانه حاکم است. حتی در ترانههای غیر سیاسی و عاشقانه نوعی حس دریغ و اندوه به چشم میخورد که تا پیش از این در موسیقی پاپ ایران سابقه نداشته است. ترانههایی که ناصر چشم آذر یکی از سازندگان و تنظیم کنندگان اصلی آن بود. این نگاه تلخ و یاس آلود به وضع موجود تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
دوم خرداد؛ از تقلیدهای سردستی تا رشد دوباره پاپ
بعد از انقلاب موسیقی پاپ عملاً به محاق رفت و تنها پس از دوم خرداد 1376 بود که این سبک موسیقی توانست به بازار اصلی موسیقی ایران برگردد. موسیقی پاپ زمانی که دوباره جان گرفت ابتدا تقلیدی خامدستانه از سبکهای موسیقی اواخر دهه 40 و دهه 50 بود و بعد هم که به تدریج کیفیت خود را از دست داد و بدل به آشفته بازاری شد که در آن کیفیت هیچ اهمیتی نداشت. شاید به خاطر همین تعطیلی و بعد اُفت کیفیت است که ناصر چشمآذر در سالهای پس از انقلاب به ساخت موسیقی فیلم رو میآورد و موسیقی متن چند تا از خاطرهانگیزترین فیلمهای ایرانی را میسازد و چهار سیمرغ بلورین هم دریافت میکند. موسیقی متن هامون، قصههای مجید، خواهران غریب و قارچ سمی از بهترین کارهای ناصر چشم آذر هستند. چشم آذر یکی از معدود آهنگسازان و موسیقیدانهای سالهای قبل از انقلاب است که توانست به کار خود در سالهای پس از انقلاب هم ادامه دهد. حضور امثال چشمآذر که از معدود اساتید جامانده موسیقی پاپ در سالهای پس از انقلاب هستند باعث شد حرمت موسیقی پاپ حفظ شود. هر چند در سالهای اخیر با رواج بیحساب و کتاب موسیقی پاپ و پایین آمدن سطح کیفی کارها کمتر نامی از ناصر چشم آذر میشنیدیم.
چشم آذر هم ترجیح داد در سالهای پس از انقلاب تمرکز خود را روی ساخت موسیقی متن فیلمهای سینمایی بگذارد. تمرکزی که نتیجه داد و تعدادی از این موسیقیها بدل به شیرینترین خاطرات ما از تماشای فیلمها شدند. خصوصاً ترانههای فیلم خواهران غریب که ملودی آنها هیچگاه از ذهن و ضمیر شنونده پاک نمیشود. موسیقی پاپ ایران با مرگ ناصر چشم آذر یکی از مهمترین سرمایههای خود را از دست داد. سرمایهای که جای خالیاش حالاحالاها پُر نخواهد شد. در این آشفته بازار موسیقی پاپ نبود امثال ناصر چشم آذر چشم انداز این سبک موسیقی را مبهمتر میکند. موسیقی پاپ ایرانی مدتهاست از دوران اوج خود فاصله گرفته و مرگ امثال چشم آذر فقط حس دریغ و اندوه دوستداران این سبک از موسیقی را بیشتر میکند.
در نوشتن این مقاله از مقاله مهدی ملک در مجله ایران فردا استفاده شده است.