راز موفقیت سریال شهرزاد چه بود؟
«شهرزاد» هر دوشنبه بیتأخیر و بیاستثنا در دسترس بود و حتی یکبار این نظم بههم نخورد. شهرزاد با یک قصه عاشقانه بهاندازه و بهقاعده و ترکیب بسیار خوبی از بازیگران جوان و باتجربه و سایر عوامل پشت دوربین و کارگردانی مسلط و هوشمندانه به کیفیتی رسید که توانست نظر غالب منتقدان و مردم را به خود جلب کند.
رویداد24- «شهرزاد» هر دوشنبه بیتأخیر و بیاستثنا در دسترس بود و حتی یکبار این نظم بههم نخورد. شهرزاد با یک قصه عاشقانه بهاندازه و بهقاعده و ترکیب بسیار خوبی از بازیگران جوان و باتجربه و سایر عوامل پشت دوربین و کارگردانی مسلط و هوشمندانه به کیفیتی رسید که توانست نظر غالب منتقدان و مردم را به خود جلب کند.
کیوان کثیریان در روزنامه شرق نوشت:
١. فصل اول سریال شهرزاد دارد تمام میشود و از همین حالا مردم انتظار دیدن ادامه آن را میکشند. این یعنی موفقیت یک کار تصویری استاندارد که سعی کرده در همه ابعاد کار، کم نگذارد و یک اثر تصویری فکرشده و جذاب روانه بازار کند. بهگمانم مهمترین ویژگی «شهرزاد» جدا از تمام امتیازاتش، احترام به مخاطب بود؛ ویژگیای که حضورش را در جایجای اثر میشد حس کرد و این احترام خوشبختانه توسط مخاطبان هم دیده شد. جدا از ویژگیهای درونی سریال، حتی نظم در توزیع هم جدی گرفته شد.
«شهرزاد» هر دوشنبه بیتأخیر و بیاستثنا در دسترس بود و حتی یکبار این نظم بههم نخورد. شهرزاد با یک قصه عاشقانه بهاندازه و بهقاعده و ترکیب بسیار خوبی از بازیگران جوان و باتجربه و سایر عوامل پشت دوربین و کارگردانی مسلط و هوشمندانه به کیفیتی رسید که توانست نظر غالب منتقدان و مردم را به خود جلب کند.
موفقیت «شهرزاد» از سویی نشان میدهد تلویزیون رسمی ما چقدر سرمایهها و ظرفیتهای خود برای جلب مخاطب را از دست داده و آنها را به فعالیت در سایر حوزهها رانده و خودش هم تا چه اندازه از مردم و سلائقشان دور افتاده است و از سوی دیگر اثبات میکند که مردم کار خوب و باکیفیت را میشناسند و بابتش پول میدهند. حالا که بیرون از ایران بازار سریالسازی داغ است، شهرزاد هم میتواند نمونه موفقی از سریالهای طولانی و دنبالهدار در ایران باشد که تا سالها خانوادهها را سرگرم میکند. البته به شرط آنکه هم بتواند همین تیم تولید اعم از بازیگران و عوامل را حفظ کند و هم قصه، جذابیتش را از دست ندهد.
٢. اخیرا جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد و در بخشی از آن، تعدادی فیلم خارجی به نمایش درآمد. استقبال علاقهمندان جدی سینما از این فیلمها در مواردی تأملبرانگیز بود. این رویداد نشان داد نمایش فیلم خارجی، مشتری خودش را دارد و اکراننشدن فیلمهای خارجی عملا محرومکردن علاقهمندان این بخش از سینما از تمایل و ذائقهشان به حساب میآید. آنها که از اکران فیلم خارجی واهمه دارند،
بهنوعی بازار سینما در کشور را خوب نشناختهاند. طبیعی است که مخالفان اکران فیلم خارجی در ایران گمان میکنند با این کار به سینمای داخلی و تولیدات ملی خدمت میکنند درحالیکه این، نادیدهگرفتن علاقه برخی از مردم به تماشای فیلم خوب خارجی روی پرده سینما و تضییع حق آنهاست و ضمنا با اصل رقابت در بازار مغایرت دارد. تازه این رقابت میتواند موجب رونق کسبوکار سینماداران و تشویق برای ساخت سالنهای جدید نیز بشود، بازار قاچاق فیلمهای خارجی را محدود کند و حتی به ارتقای کیفیت فیلمهای ایرانی بینجامد.
همین حالا اکران محدود فیلمهای خارجی در سینماتکها و استقبال از آنها نشان میدهد ظرفیت خوبی در این زمینه و مخاطبان قابلتوجهی برای فیلم خارجی وجود دارد؛ مخاطبانی که حق دارند فیلم خارجی ببینند و اکران فیلم خارجی، جدا از حق طبیعی آنان، احترام به سلیقه آنهاست. قطع کامل اکران فیلم خارجی بیشک غیرحرفهای و غیرکارشناسی است و البته مدیریت هوشمندانهای هم میطلبد. اما برخی از روی ترس و نبود اعتمادبهنفس با این اتفاق مخالفند و برخی اساسا نمیخواهند منافع شخصی اندکشان در همین سینمای جمعوجور به خطر بیفتد حتی اگر به قیمت دورشدن هرچهبیشتر سینمای ایران از چیزی به نام «صنعت سینما» باشد. دیر یا زود و لاجرم این اتفاق، خواهد افتاد. از آن گزیر و گریزی نیست.