روایت سعودی از ماجرای قتل جمال خاشقجی/ اتفاقهایی در راه است
حکومت سعودی در مورد قتل خاشقجی از سیاست گوسفند قربانی استفاده کرده تا مسئولیت این جنایت را متوجه کسانی کنند که تنها اجرا کننده اوامر رئیس خود بودهاند.
رویداد۲۴ عبد اللطیف السعدون در العربی الجدید نوشت: اصل حکایت ان است که محمد بن سلمان، شاهزاده «مملکت سکوت»، پیش از این، خطوط قرمزی را برای روزنامه نگاران و نویسندگان تعیین کرده و یادآور شده بود اگر کسی جرأت تجاوز از این خطوط را داشته باشد، مجازات میشود؛ این خطوط قرمز عبارتند از:جنگ یمن، محاصره قطر، رابطه با اسرائیل و گشودن خزانه سعودی به روی آمریکاییها.
این رسانه در ادامه آورده است: اما روزنامه نگاری سعودی، جمال خاشقجی جسارت به خرج داده و در جریان یک ماجراجویی از این خطوط قرمز عبور کرد، بدون آنکه بهای آن را در نظر داشته باشد. وی گمان میکرد که رابطهاش با برخی اعضای خاندان سعودی، شهرت او بعنوان یک روزنامه نگار با تجربه و شغل سابق او که بعنوان مستشار یکی از شاهزادههای سعودی فعالیت داشت، میتواند وی را از مهلکه نجات داده و در برابر حاکمی که در قطع دست مخالفانش و حتی بریدن سر آنها تردید نمیکند، از او شفاعت کند.
درست است که تراژدیها، جنگها و محاصرههای زیادی بین اعراب اتفاق افتاده و با هیچ واکنشی از سوی مردم جهان مواجه نشده است، اما تمام این سکوتها و بی وجدانیها در برابر تراژدی کشتار گسترده مردم در جنگها، بدین معنا نیست که انسان معاصر به کلی وظیفه خود در مورد محکوم نمودن جنایتهای فردی یا جمعی را فراموش کرده است. مخاطب این بخش از صحبتهایم، کسانی هستند که روی صندلیهای خود نشسته و از دور دیگران را سرزنش میکنند که چرا در مورد دیگر جنایتهایی که در منطقه اتفاق میافتد، شاهد اعتراض و سرزنش گستردهای از سوی مردم جهان نیستیم؟
جمال خاشقجی رقیب خاندان سعودی در بازی قدرت نبود، تا به این شکل به گور فرستاده شود. حتی به ذهن او هم خطور نمیکرد که وارد بازی قدرت شود، همانطور که که یک معارض صاحب حزب یا تشکل نیز نبود.
این رسانه در ادامه آورده است: اما روزنامه نگاری سعودی، جمال خاشقجی جسارت به خرج داده و در جریان یک ماجراجویی از این خطوط قرمز عبور کرد، بدون آنکه بهای آن را در نظر داشته باشد. وی گمان میکرد که رابطهاش با برخی اعضای خاندان سعودی، شهرت او بعنوان یک روزنامه نگار با تجربه و شغل سابق او که بعنوان مستشار یکی از شاهزادههای سعودی فعالیت داشت، میتواند وی را از مهلکه نجات داده و در برابر حاکمی که در قطع دست مخالفانش و حتی بریدن سر آنها تردید نمیکند، از او شفاعت کند.
درست است که تراژدیها، جنگها و محاصرههای زیادی بین اعراب اتفاق افتاده و با هیچ واکنشی از سوی مردم جهان مواجه نشده است، اما تمام این سکوتها و بی وجدانیها در برابر تراژدی کشتار گسترده مردم در جنگها، بدین معنا نیست که انسان معاصر به کلی وظیفه خود در مورد محکوم نمودن جنایتهای فردی یا جمعی را فراموش کرده است. مخاطب این بخش از صحبتهایم، کسانی هستند که روی صندلیهای خود نشسته و از دور دیگران را سرزنش میکنند که چرا در مورد دیگر جنایتهایی که در منطقه اتفاق میافتد، شاهد اعتراض و سرزنش گستردهای از سوی مردم جهان نیستیم؟
جمال خاشقجی رقیب خاندان سعودی در بازی قدرت نبود، تا به این شکل به گور فرستاده شود. حتی به ذهن او هم خطور نمیکرد که وارد بازی قدرت شود، همانطور که که یک معارض صاحب حزب یا تشکل نیز نبود.
وی هیچگاه خود را فعال حقوقی در زمینه مخالفت با خاندان حاکم معرفی نکرد. خاشقجی تنها نویسنده مأموریت خود بود و در نوشتههایش، ولیعهد سعودی را نصیحت میکرد؛ تا اگر خواست به نصیحتها گوش فرا دهد.
پس از آنکه شاهد انکار و نفی قتل عمد خاشقجی از سوی سعودیها بودیم، در نهایت، مسئولان حکومت به قتل وی اعتراف کردند، تا به این شکل به درهای سقوط کنند که حتی همپیمان آمریکایی آنها، به این جنایت معترض شود. حال آمریکا تلاش میکند بهانه دیگری برای باجگیری از سعودیها بتراشد، تا در مقابل دریافت پول بیشتر، درباره جنایت سعودیها، سکوت کند.
در این دو راهی اما، روایتهای ضد و نقیضی از سوی سعودیها شنیده میشود که به هیچ عنوان منطقی نیست و ایشان تلاش میکنند در مورد قتل خاشقجی از سیاست «گوسفند قربانی» استفاده کرده و مسئولیت این جنایت را متوجه کسانی کنند که تنها اجرا کننده اوامر رئیس خود بودهاند و جرأت فریاد زدن بر سر او و مخالفت با انجام دستورش را نداشتند.
فصل آخر این حکایت هنوز نوشته نشده و بازی تمام نشده است. همچنان اتفاقاتی در راه است و باید هفتهها و شاید ماهها منتظر باشیم تا شاهد پایان این ماجرا شویم. چه بسا پایان این حادثه از خود قتلی که در آن اتفاق افتاد، تراژیکتر باشد و به تاسف خوردن زیادی برای دورهای از حکومت سعودی نیاز پیدا کنیم، که غرق در خون است.
پس از آنکه شاهد انکار و نفی قتل عمد خاشقجی از سوی سعودیها بودیم، در نهایت، مسئولان حکومت به قتل وی اعتراف کردند، تا به این شکل به درهای سقوط کنند که حتی همپیمان آمریکایی آنها، به این جنایت معترض شود. حال آمریکا تلاش میکند بهانه دیگری برای باجگیری از سعودیها بتراشد، تا در مقابل دریافت پول بیشتر، درباره جنایت سعودیها، سکوت کند.
در این دو راهی اما، روایتهای ضد و نقیضی از سوی سعودیها شنیده میشود که به هیچ عنوان منطقی نیست و ایشان تلاش میکنند در مورد قتل خاشقجی از سیاست «گوسفند قربانی» استفاده کرده و مسئولیت این جنایت را متوجه کسانی کنند که تنها اجرا کننده اوامر رئیس خود بودهاند و جرأت فریاد زدن بر سر او و مخالفت با انجام دستورش را نداشتند.
فصل آخر این حکایت هنوز نوشته نشده و بازی تمام نشده است. همچنان اتفاقاتی در راه است و باید هفتهها و شاید ماهها منتظر باشیم تا شاهد پایان این ماجرا شویم. چه بسا پایان این حادثه از خود قتلی که در آن اتفاق افتاد، تراژیکتر باشد و به تاسف خوردن زیادی برای دورهای از حکومت سعودی نیاز پیدا کنیم، که غرق در خون است.
منبع: انتخاب
خبر های مرتبط