مشارکت مردم با شورایاریها در چه سطحی قرار دارد؟
مشارکت به معنای خارج شدن شهروندان از انفعال است و این جز با برنامه ریزی و آموزش از سوی نهادهای مدیریتی امکان پذیر نیست. مردمی مسئول، پویا و فعال در امور محله و شهر خود، جامعهای آرمانی نیستند، بلکه مردمی هستند که آموزههای شهری آنها را در چنین موقعیتی قرار داده است.
غریبگی مردم با شورایاریها
شورایاری یکی از مهمترین نهادهای غیر سیاسی است که با گذشت نزدیک به بیست سال از حیاتش، اگر توانسته بود به درستی کار کند، شاید امروز محلهها و به تبع آن کلیت شهر، شکل دیگری بود.
شورایاران به واسطه ارتباط بسیار نزدیک خود با مردم، شاهد مشکلات و کم و کاستیهای هر محله هستند؛ آنچه همواره از دید نهادهای بالاتر پنهان مانده است را شورایاران میبینند و با ارتباطی که با نهادهای بالادست خود دارند، در جهت رفع مشکلات میکوشند. این نهاد با جلب مشارکت مردم، دارای ظرفیت بسیار خوبی، برای افزایش اعتماد مردم است. شورایاری و نتایج مثبت آن در ارتقای کیفی محلات و شهرها، در بسیاری از کشورها قابل مشاهده است. اما به راستی شورایاریها تا امروز چه مسیری را طی کرده اند؟ در این سال ها، مردم چقدر با این نهاد آشنا شده اند و در انتخابات آن شرکت کرده اند؟ افزایش مشارکت مردمی، که یکی از اصلیترین اهداف شورایاری هاست تا چه اندازه برآورده شده است؟
شاید اگر بگوییم خانه از پایبست ویران است، بیراه نگفته باشیم. ما بعد از گذشت بیست سال از حیات شورایاریها در کشورمان، چنان با آن غریبه ایم که گویی با یک پدیده نو ظهور روبه رو هستیم. از سوی دیگر به نظر میرسد آن تلاشی که باید از سوی نهادهای بالاتر-شورای شهر و شهرداری ها- برای آشنا کردن مردم و حتی خود شورایارها صورت میگرفت، جدی تلقی نشده است.
بسیاری از مردم که با شورایاری آشنایی ندارند و شورایاران هم به درستی نمیدانند برای چه هدفی ثبت نام کرده و وارد این سیستم شده اند و به همین دلیل است که در برخی دورهها و در برخی محلات، شورایاران به فسادهای مالی متهم شده اند که یکی از مهمترین نقدهای وارده به این نهاد است. البته در هر سیستمی، فساد به وجود میآید، اما نکته مهم، پیشگیری از تکرار آن است و این امر زمانی محقق میشود که شورایاران برای حضور در این نهاد آموزش دیده باشند و هدف حضور خود را تعیین کنند.
نهادهای بالاتر شورایاران را جدی بگیرند
در ابتدا باید این مساله را مد نظر قرار داد که شورایاری، یک سازمان مردم نهاد بوده و به هیچ وجه سیاسی نیست. اما به نظر میرسد تلاش شورایاری در این سال ها، بیشتر حرکتی به سمت سیاسی شدن این نهاد بوده است؛ مسالهای که خود به خود، مردم را از مشارکت با شورایارها باز داشته است. از سوی دیگر شاید تلاش شورایاران برای بدل کردن شورایاریها به یک نهاد سیاسی، بی توجهی مقامات به این ارگان مردم نهاد باشد.
متاسفانه آنچه در این سالها دیده ایم، بی توجهی تمام و کمال شوراهای شهر و شهرداریها به مقوله شورایاری و اهمیت آن بوده است. در این میان که نهادهای بالادست و مرتبط با شورایاری، آن را چنان که باید جدی نمیگیرند، چه انتظاری از مردم میتوان داشت؟
شورای شهر و شهرداری در ابتدا باید برای پویاتر کردن محلات تلاش کنند چرا که انفعال مردم، مساوی است با مرگ محلات و خاموشی شهر؛ زیرساخت این پویایی هم شورایاریها هستند که باید برای جذب مشارکت مردم تلاشی بی وقفه داشته باشند و جذب این مشارکت هم نیازمند برنامه ریزی و صرف زمانی طولانی مدت است. شورایاران نباید انتظار داشته باشند در یک دوره کوتاه بتوانند اطمینان مردم به شورایاریها را جذب کرده و از مشارکت آنها بهرهمند شوند.
شاید دیگر وقت آن رسیده است که نهادهای مسئول زاویه نگاه خود به شورایاران را تغییر داده و در خصوص این نهاد جدیتر و مسئولانهتر برخورد کنند تا شورایاران نیز انگیزه بیشتری در جهت ایجاد مشارکتهای مردمی داشته باشند.