تاریخ انتشار: ۰۹:۴۷ - ۳۰ مهر ۱۳۹۸

راز فقر جهانی چیست؟/ چرا برخی کشور‌ها ثروتمند و برخی دیگر فقیر هستند؟

جایزه نوبل اقتصاد را باید به کسانی داد که بتوانند فقر را درک کنند. اکونومیست در مقاله‌ای به تحلیل مهمترین سوال اقتصاد جهان یعنی علت ثروتمند بودن و فقیر شدن برخی کشور‌ها پرداخت.
راز فقر جهانی چیست؟/ چرا برخی کشور‌ها ثروتمند و برخی دیگر فقیر هستند؟
رویداد۲۴ در سال ۲۰۱۵، ۱۰ درصد از جمعیت جهان با روزانه کمتر از ۱.۹۰ دلار زندگی کردند که نسبت به سال ۱۹۹۰، ۳۶ درصد کاهش داشت. بیش از ۷۰۰ میلیون نفر در فقر شدید به سر می‌برند، و تعداد آن‌ها هر روز در مناطق خاصی از جهان، به ویژه در آفریقای سیاه، در حال رشد است. آبهیجیت بانرجی، استر دوفلو و میکاییل کرمر از جمله افرادی هستند که به دلیل مطالعه درباره فقر و شکاف در توسعه جهانی جایزه نوبل را از آن خود کرده اند.

سی سال پیش، اقتصاددانان از چشم انداز بالاتری به موضوع نگاه می‌کردند و تحولات ساختاری را در مقیاس بزرگتری مورد مطالعه قرار دادند. اقتصاد کلان نظریه‌های رشد را بر اساس متغیر‌هایی مانند سرمایه انسانی معرفی کرد، سپس رگرسیون‌های رشد اقتصادی کشور‌ها و تولید ناخالص داخلی برای هر شخص مورد سنجش قرار گرفت، اما داده‌ها کم یا ضعیف بودند و دلایل اصلی فقر را نمی‌شد با قطعیت اعلام کرد.

در اواسط دهه ۱۹۹۰، کرمر، در دانشگاه هاروارد، به روش شیمیدانان و زیست شناسان با بررسی‌های تصادفی سعی کرد فقر را مورد مطالعه قرار دهد. اگر سرمایه انسانی ـ بهداشت، آموزش، مهارت و ... ـ برای توسعه ضروری است، پس اقتصاددانان منشا اصلی فقر را بهتر می‌توانند ردیابی کنند. وی در کنیا در کنار موارد دیگر، آزمایش‌های میدانی نیز درباره کتاب‌های درسی و انگیزه‌های مالی معلمان اجرا کرد.

این تحقیق نشان داد که منابع آموزشی ـ یا همان کتاب‌های درسی ـ تاثیر چندانی در یادگیری دانش آموزان ندارند. سلامت آن‌ها تنها توانست میزان مشارکت آن‌ها را در کلاس درس تقویت کند.

بانرجی و دوفلو همین تحقیق را در هند به منظور مطالعه مراقبت‌های بهداشتی، کارآفرینی و همچنین آموزش ترتیب دادند. آن‌ها دریافتند که تمرکز بر دانش آموزان فقیر تاثیرات قابل توجهی داشت. وام‌های کوچک در زندگی افراد فقیر تغییر چندانی ایجاد نکرد، اما توانست به کارآفرینان بلندپرواز کمک کند. آن‌ها همچنین غیبت معلمان و پرستاران، برنامه‌های واکسیناسیون، مدیریت زیرساخت‌های عمومی و استفاده از فناوری‌ها را مورد بررسی قرار دادند.

با این وجود یک مشکل بزرگ باقی ماند؛ میزان ارتباط متغیر‌های مورد آزمایش در خارج از فضای تحقیق مشخص نبود. بهر حال، انسان‌ها پیچیده هستند و جهان در حال تغییر است؛ بنابراین نمی‌توان اطمینان داشت که رابطه بین دو متغیر دوام خواهد داشت.

اما هر یک از نتایج به دست آمده از داده‌های آزمایش‌های میدانی توانست سهمی برای درک جهان به ارمغان آورد. حقایق کوچک را می‌توان کنار هم چید تا یک واقعیت بزرگ ایجاد شود. آزمایش‌های تصادفی بخشی مهم از تحول در دهه‌های اخیر را شکل داده و فارغ از نظریه ها، مبنای تجربی داشته است. کمیته نوبل جایزه عملی خود را به این دلیل به این سه دانشمند اهدا کرد که راه‌هایی برای بهبود زندگی انسان‌ها ارائه دادند.

اما دشوارترین سوال اقتصاددانان همچنان به قوت خود باقی است. بانرجی و دوفلو معتقدند که تحقیقاتشان راه را به سوی یافتن پاسخ هموار می‌کنند. مطالعات آن‌ها نشان داد که شکاف در بهره‌وری میان کارآمدترین و ضعیف‌ترین تولیدکنندگان در اقتصاد‌های در حال توسعه بیشتر از کشور‌های پیشرفته است. این مشکل را با راهکار‌های کوچک در برهه‌های زمانی مختلف برطرف کنید، شاید این چالش از بین برود. در مقابل، اقتصاددانانی که ذهنیت بازتری دارند، با این نظر مخالف هستند و اعتقاد دارند که کاهش چشمگیر فقر در سه دهه گذشته دلایل دیگری دارد و دلیل این روند این است که نیرو‌های جهانی، ثروت کشور‌های فقیر را شناور کردند.

اما راز فقر جهانی هنوز بر ملا نشده است. اگر اقتصاددانان از روح خلاقانه و تحقیقات علمی پشتیبانی کنند، شاید بتوان به جواب روشنی رسید.
 
 
منبع: اکونومیست
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما