امراض مسری در ایرانِ جنگ جهانی زده
درخواست ایرانیان برای رهایی از بیماریهای همهگیر چه بود؟ / برایمان پزشک و دارو بفرستید!
از ریاست محترم تقاضای طبیب و دوا داریم. شاید از توجه ریاست محترم، باقیمانده مریضها که در شرف موت میباشند شفا یافته... مستدعی است که دکتر سیار با دوا اعزام و اقدام فوری درباره بیچارگان بفرمایید.
رویداد۲۴ از شهریور ۱۳۲۰ با ورود نیروهای اشغالگر متفقین از شمال و جنوب به خاک ایران، عملا بیطرفی ایران از حیز انتفاع ساقط میشود و حالا دیگر این مردم ایراناند که به طور مستقیم تاوان ماجراجوییهای روس و انگلیس را پس میدهند، مردمی که نصیبشان از حضور بیگانگان در فاصله سالهای ۲۰ تا ۲۴ چیزی جز قحطی و بیماریهای همهگیری، چون تیفوس، تیفوئید و مالاریا نیست. در این مقطع، شهرهای مختلف، از دزفول گرفته تا شهریار و از بندرعباس تا تکاب، همه و همه درگیر بیماریهای مسریاند. اوضاع آنقدر خراب است که هر بار شهروندان جمع میشوند و با ارسال نامهای به نخستوزیر وقت که البته برای اطمینان از پاسخ گرفتن، به دهها نهاد و رجل سیاسی دیگر نیز رونوشتش میکنند؛ برای نجات اهالی دست به دامان مسئولان پایتختنشین میشوند.
بیشتر بخوانید: خلوتی ترسناک کشورها در پی شیوع کرونا
نمونهای از آن، تلگرافی است که در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۲۲ چند تن از اهالی دزفول برای نخستوزیر وقت میفرستند و در آن ضمن خبر از همهگیری بیماری تیفویید و تیفوس در این شهر، تقاضای پزشک، دارو و واکسن میکنند.
تلگراف دزفولیها
شماره کتاب ۶۱۸، از دزفول به ط. [تهران]، قبض ۴۰۳، شماره تلگراف ۹۸، عدد کلمات ۸۳، تاریخ اصل ۲۸، تاریخ وصول روز ۲۱ ماه ۱
جناب آقای نخستوزیر، رونوشت مجلس شورای ملی، رونوشت وزارت بهداری، رونوشت وزارت کشور، رونوشت اعانه ایران و انگلیس.
مرض خانمانسوز تیفوئید و تیفوس به طور اپیدمی در دزفول شایع، عده زیادی مریض، حتی رئیس بهداری مبتلا، به واسطه نداشتن پزشک کافی و دارو تلفات زیاد است. استرحاما تقاضای مساعدت به اعزام پزشک و ارسال دارو و واکسن اهالی دارند.
صانعی غیاثی، وصال شورشیان، گلچین، صبور اعتمادزاده، سهرابی، حسینزاده، عطایی، عطار روشن، محمد، طاهر، عیاس، محمد، حسین قمیشی، افشار، عطارزاده، قلمبر بهشتی، عبدالرحیم. [مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۳۱ر۱ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۷۷۰۵، سالمه ۳۱ر۱ر۱۳۲۲
[حاشیه]: به وزارت بهداری رجوع شود ۴ر۲ر۲۲ [۱۳](جنگ جهانی اول و دوم ایران به روایت اسناد؛ جنگ جهانی اول و دوم در ایران به روایت اسناد)
کمبود دارو و پزشک تنها مختص نقاط دور از پایتخت نیست، چراکه تنها چند روز پس از ماجرای تلگراف اهالی دزفول، این بار چند تن از اهالی شهریار به نخستوزیر نامه مینویسند و خبر میدهند که فاجعه تیفوس و مالاریا در آنجا جان بیش از دویست نفر را گرفته است:
تلگراف اهالی شهریار
۲ر۱۰ر۲۲ [۱۳]رونوشت حضور محترم حضرت آقای سهیلی نخستوزیر، وزارت داخله، رونوشت حضور محترم آقای دهشتا وکیل شهریار، رونوشت مدیر محترم روزنام اطلاعات، رونوشت مدیر محترم روزنامه اقدام، رونوشت وزارت محترم بهداری کل کشور، رونوشت حضور محترم آقای اسفندریاری رئیس مجلس شورای ملی.
محترما به عرض میرسانیم این بندگان رعایای فردوس، علاءآباد و خواه و یوسفآباد، ورامین، شهریار که قادر به نان و چراغ شب خود نیستیم، از مالاریای شهریار کاملا مطلع بوده و هستید و امسال با شدت مالاریا به علاوه مرض تیفوس در شهریار شدت کرده است. تاکنون از این چند آبادی نامبرده بالا تخمین دویست نفر در اثر مالاریا و تیفوس فوت کرده است. نه دکتر، نه دوا، نه پول که در تهران رفته معالجه نماییم، نه این بندگان، تمام شهریار به این درد مبتلا است. از ریاست محترم تقاضای طبیب و دوا داریم. شاید از توجه ریاست محترم، باقیمانده مریضها که در شرف موت میباشند شفا یافته، دعاگوی آن مقام محترم باقی مانیم. مستدعی است که دکتر سیار با دوا اعزام و اقدام فوری درباره بیچارگان بفرمایید. در اثر مریضی کار فلاحت مختل گردیده.
[امضای ۲۳ نفر از اهالی شهریار][حاشیه]: دبیرخانه ۱۴ر۱۰ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۲۴۹۹۵، سالمه ۱۸ر۱۰ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: به وزارت بهداری رجوع شود. ۲۲ر۱۰ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: تمبر وزارت دارایی قسمت پایین چپ موجود است. (جنگ جهانی اول و دوم ایران به روایت اسناد؛ جنگ جهانی اول و دوم در ایران به روایت اسناد؛ ص. ۳۲۹)
آنطور که از اسناد برجای مانده از این برهه برمیآید، به زودی پای تیفوس به شهرهای دیگر هم باز میشود و در اسفند ماه دامن اهالی اصفهان را هم میگیرد. گواه آن تلگراف، اتحادیه پیشهوران اصفهان در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۲۲ به مجلس شورای ملی است که اینطور اوضاع را تشریح میکند:
تلگراف اصفهانیها
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، شماره کتاب ۷، از اصفهان به ط. [تهران]، شماره قبض ۱۰۷۷۱۵، شماره تلگراف ۱۳۱۷، عدد کلمات ۸۰، تاریخ اصل ۹، تاریخ وصول: روز ۱۰، ماه ۱۲
مجلس شورای ملی، رونوشت آقای دولتآبادی، رونوشت آقای امامی، رونوشت آقای فداکار، رونوشت آقای نخستوزیر، رونوشت [روزنامه]رعد، رونوشت [روزنامه]مهر ایران، اصفهان، عرفان.
مدتی است مرض تیفوس در اصفهان و حومه شیوع کامل یافته، به طوری که تلفات آن طاقتفرسا و چنانچه فوری جلوگیری نشود تظلمات مهمی به افراد مردم شهر و حومه خواهد زد، و بیم آن میرود که لطمه بزرگی به کشاورزی وارد آورد.
دفتر اتحاد پیشهوران [مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۱۳ر۱۲ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۸۷، سالمه ۱۳ر۱۲ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: رضوی ۱۷ر۱۲ر۲۲ [۱۳](همان؛ ص. ۳۳۱)
سال ۲۲ تمام میشود، اما گویا تیفوس و تیفویید قصدی برای رخت برکندن از این سرزمین ندارد، اهالی شادگان طی تلگرافی در هفتم اردیبهشت ۱۳۲۳ جهت تقاضای دارو از وزارت بهداری، اوضاع آشفته منطقه تیفوسزدهشان را به مرکز اینطور گزارش میکنند:
تلگراف اهالی شادگان
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، شماره کتاب ۵۱، از شادگان به ط. [تهران]، شماره قبض ۱۵۸، شماره تلگراف ۸، عدد کلمات ۱۵۳، تاریخ اصل ۵، تاریخ وصول: روز ۷، ماه ۲
ریاست وزرا، رونوشت وزارت بهداری، رونوشت ریاست مجلس شورای ملی، رونوشت آقای نقابت. مرض تیفوئید یا تیفوس یا حصبه در حوزه شادگان شیوع، روزانه تلفات قابل توجهی میدهند. هر روز بر تعداد تلفات افزوده و به نقاط دیگری سرایت اگر وضعیت همینطور بماند امیدی به حیات بقیه مردم نیست. یک نفر پزشک در منطقه شصت هزار نفری شادگان با داشتن آمپول و سرم و دوا و بالاخره فاقد همهگونه وسایل چه میتوانند بکند؟ جان عموم مردم در خطر، استدعای عاجل فرمایید در ارسال دارو و کمکهای لازمه به بهداری شادگان برای جلوگیری از این وضع خطرناک داریم.
اهالی شادگان: عبدالرضا کاظمی، عبد مجید اهدایی، عبد محمد بهبهانی، مهدی مرعشی، عبدالله موسوی، محمدکریم، محمدکاظم، یحیی کاظمی، موسی ارکانی، قاسم مشهدیزاده، احمد نبوی، نجف صادقی.
[حاشیه]: دبیرخانه، ۹ر۲ر۲۳ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۲۲۴۷، سالمه ۱۰ر۲ر۲۳ [۱۳][حاشیه]: به وزارت بهداری دستور اقدام عاجل داده شود. آقای شریعتمداری ۲۷ر۲ر۲۳ [۱۳](همان؛ ص. ۳۳۴)
چند روز بعد نوبت به اهالی بندرعباس میرسد که مثل بقیه تقاضای پزشک و دارو در اثر ابتلای مردم به تیفوس و تیفوئید کنند. اوضاع بندریان به قدری وخیم است که اهالی در پای تلگراف، نام خود را به دنبال عنوان «بازماندگان» میآورند، بلکه بتوانند به مرکزنشینان بفهمانند که اگر هرچه زودتر به دادشان نرسند آنها نیز به جمع قربانیان میپیوندند:
تلگراف اهالی بندرعباس
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، از عباسی به ط. [تهران]، شماره قبض ۱۸۲۳، شماره تلگراف ۱۳، عدد کلمات ۲۶۱، تاریخ اصل ۹، تاریخ وصول: روز ۲، ماه ۲
وزارت کل بهداری عنقاء، رونوشت مجلس شورای ملی، رونوشت [روزنامه]کیهان، عباسی شهر معروف مرطوب مالاریایی که بدترین هوای نقاط کشور است، بیست هزار نفوس نیمهمریض از نداشتن دکتر و داروی کافی داریم با مرگ دست به گریبان میباشیم. به جز یک دکتر بهداری که به قول خودش هیچ وقت داروی کافی ندارد، و بدیهی است نتوانسته است درست به مرضا برسد. در صورتی که همیشه تلگرافا و کتبا استدعای اعزام یک، دو دکتر از مرکز به عمل آمده، تا اینکه اخیرا آقای دکتر زرنگار که یک دکتر جوان قابلی است اعزام نموده. در این مدت کم محسوس گردیده معزیالیه رضایت کامل کلیه مرضا و اهالی [را]فراهم آورده، تا یک اندازه نگرانی از وضعیت بهداری رفع شده. متاسفانه گویا در این دو سه روزه، دستوری رسیده که آقای دکتر نامبرده به [جزیره]هنگام، که همیشه دارای حداکثر ۵۰ نفر نفوس بیشتر نیست [برود]. خیلی جای تعجب است که بیست هزار نفر مریض باید یک دکتر باشند، و ۴۰-۵۰ نفر یک دکتر.
علی هذا متمنی است توجه و رسیدگی کامل صرف نظر از اینکه یک دکتر دیگر که [؟]لزوم را برای بیست هزار دارا هست برای ما اعزام دارید. اقلا راضی نشوید که این دکتر از اینجا به جزیره هنگام که سکنه آن فقط ۵۰ نفر که کمتر میباشد برود، و بیست هزار نفر در حالت بیماری مانده و به حیات همه آنها لطمه وارد آید.
از طرف بازماندگان اهالی بندرعباس: هاشم صدیق دانشمند، منصور ارفعی، فریدونی، محمدلی معتمد، بلوکی، جلالی، فراوق سیدی، مرتضی رحیمی گلهداری، حسین بلوکی، عمادی گلهداری، شکیبایی، هاشمی، قریشی. [مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۳ر۲ر۲۴ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۸۰۴۴، سالمه ۳ر۲ر۲۴ [۱۳](همان؛ ص. ۳۳۸)
ظاهرا ماجرای مالاریا و باقی امراض مسری و از آن سو بیتوجهی مسئولان پایتختنشین برای بندریان چیز تازهای هم نیست، چون درست دو سال پیش از این تاریخ، یعنی همان زمانی که نخستین زمزمههای سرایت تیفوس و تیفویید و مالاریا در شهرهای مختلف ایران پیچید، شخصی به نام هاشمیان در روزنامه کیهان مورخ، سهشنبه ۱۵ اسفند ۲۲، گزارشی از وضعیت بندرعباس ارائه کرد که به وضوح نشانگر آشفتگی بیش از حد اوضاع در این منطقه برا اثر شیوع این امراض مسری است.
هاشمیان در این گزارش با عنوان «در جنوب چه خبر است؟» سعی دارد توجه مسئولان امر را به اوضاع نابسامان مردم درگیر بیماری در جنوب ایران جلب کند. او مینویسد: «بروید آن حمال بینوایی را که در حین کار و عمل از شدت لرز و تب بار را به زمین میگذارد و میگوید: بگذار تا تبم را بکنم و سپس بار را ببرم، و آن گدایی را که ساعت هشت صبح به در خانه میآید و پس از گفتن اولین جمله سوالیه از شدت تب به حال اغما میافتد و دومین جمله را در ساعت ۱۰ پس از به هوش آمدن ادا میکند بنگرید تا بدانید این مردم دور از مرکز با چه اوضاع و احوالی دست به گریبانند. من فکر کرده و شاید هم به عقل ناقص خود درست فکر کرده باشم که به جای هریک دانه آگهی بینتیجهای که وزارت بهداری به در و دیوارهای بندرعباس و سواحل میچسباند اگر یک سانتیگرم کنین [گنه گنه]برای پخش به مستمندان به بهداری آنجا ارسال دارد به مراتب نافعتر و سودمنتر خواهد بود، ولی همانطوری که عرض کردم کجا ممکن است این آقایانِ بافکر و مدیر به این فکرها بیفتند و این حقایق را بپذیرند! در طهران انجمن ضد مالاریا درست میشود و کاری از پیش نمیرود، اما بروید به سواحل ببینید دستگاههای اشاعه مالاریا و امراض گوناگون چگونه با سرعت و فعالیت مشغول عملاند، بروید ببینید بهداریهای سواحل چه اقدام موثری در معالجه و مداوای بیماران یا چه عملی برای جلوگیری از اشاعه امراض انجام دادهاند؟»
هاشمیان در ادامه برای بهتر نشان دادن سرایت بیماری در بین مردم جنوب مینویسد: «بدبختانه یا خوشبختانه به هر جای بندرعباس وارد میشدم و به هر خانه برای دید و بازدید میرفتم میدیدم تنها من بیمار و مبتلا نیستم و شریک بیماری من در گوشه و کنار بندرعباس زیاد پیدا میشدند یاد دارم شبی که با دو سه نفر از دوستان و آشنایان به منزل یکی از رفقا دعوت داشتیم هنگامی که از منزل خارج میشدیم من با حالت لرز پوستین به دوش کشیده و بیرون آمدم وقتی که به وسط راه رسیدیم لرزم تمام شد و تب گرم آغاز گردید و لرز بر اندام یکی از رفقای دیگر مستولی شده پوستین را از من گرفت باور کنید که تا آخر شب این پوستین بین این اشخاصی که حضور داشتند و مرتب دچار لرز میشدند پنج مرتبه دست به دست گشت و نفر آخر را با زحمت به خانه عودت دادیم شما هر قدر هم حساس باشید از مطالعه این چند کلمه به آلودگی و مسمومیت هوای بندرعباس و شیوع بیماریهای گوناگون در آن پی نخواهید برد مگر آنکه زحمت کشیده و از نزدیک اوضاع آنجا را مطالعه کنید با این حال در آنجا نه دارویی وجود دارد و نه درمانی و نه کسی به فکر این توده فراموش شده هست. فکر هیچ زمامداری در این کشور از محیط خود و خانواده و دوستانش تجاوز نمیکند. اگر هم بگویند اینطور نیست دروغ گفتهاند.»
نزدیک به یک ماه به پایان سال ۲۳، این بار نوبت اهالی لنجان اصفهان است که از تهران استمداد بخواهند و این یعنی بیماری همچنان در ایران جولان میدهد:
تلگراف اهالی لنجان
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، شماره کتاب ۱۴۲۰، از شهرضا به ط. [تهران]، شماره قبض ۳۷۷۵، شماره تلگراف ۷۴، عدد کلمات ۱۰۶، تاریخ اصل ۱۶، تاریخ وصول: روز ۱۶، ماه ۱۱
مجلس شورای ملی، کپیه آقای نخستوزیر، کپیه آقای دکتر کیان، کپیه [روزنامه]میهن، کپیه [روزنامه]رهبر، کپیه [روزنامه]آژیر، کپیه [روزنامه]مردم، کپیه [روزنامه]داریا؛ ما اهالی مبارکه لنجان و دهات همجوار ۳۰ هزار جمعیت، بدون طبیب میباشیم و دو ماه است مرض تیفوس در میان ماها شیوع پیدا کرده و روزی نیست که چهار پنج نفر از ما تسلیم مرگ نشود. استدعای عاجل داریم به فوری یک طبیب و دارو برای ماها بفرستید که ماها را از چنگال این مرض خانمانسوز نجات دهد.
از طرف ۳۰ هزار جمعیت مبارکه لنجان هفتمزرعه، زینالعابدین راستی، رضا حسین مبارکه، مرتضی موسوی، [مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۱۷ر۱۱ر۲۳ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۴۷۳۴، سالمه ۱۷ر۱۱ر۳۲۳ [۱][حاشیه]: به وزارت بهداری رجوع شود. ۷ر۱ر۲۳ [۱۳][حاشیه]: رونوشت تهیه شد. ۲۲ر۱ر۲۴ [۱۳](همان؛ ص. ۳۸۱)
اسناد نشان میدهند که تیفوس و تیفویید در سال ۲۴ هم همچنان در ایران جولان میدهد. این بار در شمال تلگرافی از تکاب آذربایجان غربی شاهد این ماجراست:
تلگراف اهالی تکاب
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، شماره کتاب ۹۳۸، از تکاب به ط. [تهران]، شماره قبض ۸۴، شماره تلگراف ۲۳، عدد کلمات ۷۲، تاریخ اصل ۱۴، تاریخ وصول: روز ۱۷، ماه ۱،
۱۵.۷۵ ریال اعتبار دارد. وزارت بهداری، رونوشت مجلس، رونوشت [روزنامه]اقدام. مرض تیفوس و تیفوئید با شدت تمامتری شیوع، تعداد تلفات روزافزون، وحشت غریبی در اهالی بدبخت و کشاورز تولید، اقدامات یک نفر پزشک بیاطلاع بهداری با عدم دارو بیاثر. چنانچه توجه عالی از طرف اولیای امور به عمل نیاید، سکنه این قصبه به کلی فوت. بذل توجه فوری مورد استدعا میباشد. جواب قبول.
از طرف اهالی شاهیندژ، نصیری، اسفندیاری، رشیدی، صدیقی
[مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۱۹ر۱ر۲۴ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۷۳۸۷، سالمه ۱۹ر۱ر۲۴ [۱۳](همان؛ ص. ۳۹۵)
بیشتر بخوانید: خلوتی ترسناک کشورها در پی شیوع کرونا
نمونهای از آن، تلگرافی است که در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۲۲ چند تن از اهالی دزفول برای نخستوزیر وقت میفرستند و در آن ضمن خبر از همهگیری بیماری تیفویید و تیفوس در این شهر، تقاضای پزشک، دارو و واکسن میکنند.
تلگراف دزفولیها
شماره کتاب ۶۱۸، از دزفول به ط. [تهران]، قبض ۴۰۳، شماره تلگراف ۹۸، عدد کلمات ۸۳، تاریخ اصل ۲۸، تاریخ وصول روز ۲۱ ماه ۱
جناب آقای نخستوزیر، رونوشت مجلس شورای ملی، رونوشت وزارت بهداری، رونوشت وزارت کشور، رونوشت اعانه ایران و انگلیس.
مرض خانمانسوز تیفوئید و تیفوس به طور اپیدمی در دزفول شایع، عده زیادی مریض، حتی رئیس بهداری مبتلا، به واسطه نداشتن پزشک کافی و دارو تلفات زیاد است. استرحاما تقاضای مساعدت به اعزام پزشک و ارسال دارو و واکسن اهالی دارند.
صانعی غیاثی، وصال شورشیان، گلچین، صبور اعتمادزاده، سهرابی، حسینزاده، عطایی، عطار روشن، محمد، طاهر، عیاس، محمد، حسین قمیشی، افشار، عطارزاده، قلمبر بهشتی، عبدالرحیم. [مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۳۱ر۱ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۷۷۰۵، سالمه ۳۱ر۱ر۱۳۲۲
[حاشیه]: به وزارت بهداری رجوع شود ۴ر۲ر۲۲ [۱۳](جنگ جهانی اول و دوم ایران به روایت اسناد؛ جنگ جهانی اول و دوم در ایران به روایت اسناد)
کمبود دارو و پزشک تنها مختص نقاط دور از پایتخت نیست، چراکه تنها چند روز پس از ماجرای تلگراف اهالی دزفول، این بار چند تن از اهالی شهریار به نخستوزیر نامه مینویسند و خبر میدهند که فاجعه تیفوس و مالاریا در آنجا جان بیش از دویست نفر را گرفته است:
تلگراف اهالی شهریار
۲ر۱۰ر۲۲ [۱۳]رونوشت حضور محترم حضرت آقای سهیلی نخستوزیر، وزارت داخله، رونوشت حضور محترم آقای دهشتا وکیل شهریار، رونوشت مدیر محترم روزنام اطلاعات، رونوشت مدیر محترم روزنامه اقدام، رونوشت وزارت محترم بهداری کل کشور، رونوشت حضور محترم آقای اسفندریاری رئیس مجلس شورای ملی.
محترما به عرض میرسانیم این بندگان رعایای فردوس، علاءآباد و خواه و یوسفآباد، ورامین، شهریار که قادر به نان و چراغ شب خود نیستیم، از مالاریای شهریار کاملا مطلع بوده و هستید و امسال با شدت مالاریا به علاوه مرض تیفوس در شهریار شدت کرده است. تاکنون از این چند آبادی نامبرده بالا تخمین دویست نفر در اثر مالاریا و تیفوس فوت کرده است. نه دکتر، نه دوا، نه پول که در تهران رفته معالجه نماییم، نه این بندگان، تمام شهریار به این درد مبتلا است. از ریاست محترم تقاضای طبیب و دوا داریم. شاید از توجه ریاست محترم، باقیمانده مریضها که در شرف موت میباشند شفا یافته، دعاگوی آن مقام محترم باقی مانیم. مستدعی است که دکتر سیار با دوا اعزام و اقدام فوری درباره بیچارگان بفرمایید. در اثر مریضی کار فلاحت مختل گردیده.
[امضای ۲۳ نفر از اهالی شهریار][حاشیه]: دبیرخانه ۱۴ر۱۰ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۲۴۹۹۵، سالمه ۱۸ر۱۰ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: به وزارت بهداری رجوع شود. ۲۲ر۱۰ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: تمبر وزارت دارایی قسمت پایین چپ موجود است. (جنگ جهانی اول و دوم ایران به روایت اسناد؛ جنگ جهانی اول و دوم در ایران به روایت اسناد؛ ص. ۳۲۹)
آنطور که از اسناد برجای مانده از این برهه برمیآید، به زودی پای تیفوس به شهرهای دیگر هم باز میشود و در اسفند ماه دامن اهالی اصفهان را هم میگیرد. گواه آن تلگراف، اتحادیه پیشهوران اصفهان در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۲۲ به مجلس شورای ملی است که اینطور اوضاع را تشریح میکند:
تلگراف اصفهانیها
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، شماره کتاب ۷، از اصفهان به ط. [تهران]، شماره قبض ۱۰۷۷۱۵، شماره تلگراف ۱۳۱۷، عدد کلمات ۸۰، تاریخ اصل ۹، تاریخ وصول: روز ۱۰، ماه ۱۲
مجلس شورای ملی، رونوشت آقای دولتآبادی، رونوشت آقای امامی، رونوشت آقای فداکار، رونوشت آقای نخستوزیر، رونوشت [روزنامه]رعد، رونوشت [روزنامه]مهر ایران، اصفهان، عرفان.
مدتی است مرض تیفوس در اصفهان و حومه شیوع کامل یافته، به طوری که تلفات آن طاقتفرسا و چنانچه فوری جلوگیری نشود تظلمات مهمی به افراد مردم شهر و حومه خواهد زد، و بیم آن میرود که لطمه بزرگی به کشاورزی وارد آورد.
دفتر اتحاد پیشهوران [مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۱۳ر۱۲ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۸۷، سالمه ۱۳ر۱۲ر۲۲ [۱۳][حاشیه]: رضوی ۱۷ر۱۲ر۲۲ [۱۳](همان؛ ص. ۳۳۱)
سال ۲۲ تمام میشود، اما گویا تیفوس و تیفویید قصدی برای رخت برکندن از این سرزمین ندارد، اهالی شادگان طی تلگرافی در هفتم اردیبهشت ۱۳۲۳ جهت تقاضای دارو از وزارت بهداری، اوضاع آشفته منطقه تیفوسزدهشان را به مرکز اینطور گزارش میکنند:
تلگراف اهالی شادگان
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، شماره کتاب ۵۱، از شادگان به ط. [تهران]، شماره قبض ۱۵۸، شماره تلگراف ۸، عدد کلمات ۱۵۳، تاریخ اصل ۵، تاریخ وصول: روز ۷، ماه ۲
ریاست وزرا، رونوشت وزارت بهداری، رونوشت ریاست مجلس شورای ملی، رونوشت آقای نقابت. مرض تیفوئید یا تیفوس یا حصبه در حوزه شادگان شیوع، روزانه تلفات قابل توجهی میدهند. هر روز بر تعداد تلفات افزوده و به نقاط دیگری سرایت اگر وضعیت همینطور بماند امیدی به حیات بقیه مردم نیست. یک نفر پزشک در منطقه شصت هزار نفری شادگان با داشتن آمپول و سرم و دوا و بالاخره فاقد همهگونه وسایل چه میتوانند بکند؟ جان عموم مردم در خطر، استدعای عاجل فرمایید در ارسال دارو و کمکهای لازمه به بهداری شادگان برای جلوگیری از این وضع خطرناک داریم.
اهالی شادگان: عبدالرضا کاظمی، عبد مجید اهدایی، عبد محمد بهبهانی، مهدی مرعشی، عبدالله موسوی، محمدکریم، محمدکاظم، یحیی کاظمی، موسی ارکانی، قاسم مشهدیزاده، احمد نبوی، نجف صادقی.
[حاشیه]: دبیرخانه، ۹ر۲ر۲۳ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۲۲۴۷، سالمه ۱۰ر۲ر۲۳ [۱۳][حاشیه]: به وزارت بهداری دستور اقدام عاجل داده شود. آقای شریعتمداری ۲۷ر۲ر۲۳ [۱۳](همان؛ ص. ۳۳۴)
چند روز بعد نوبت به اهالی بندرعباس میرسد که مثل بقیه تقاضای پزشک و دارو در اثر ابتلای مردم به تیفوس و تیفوئید کنند. اوضاع بندریان به قدری وخیم است که اهالی در پای تلگراف، نام خود را به دنبال عنوان «بازماندگان» میآورند، بلکه بتوانند به مرکزنشینان بفهمانند که اگر هرچه زودتر به دادشان نرسند آنها نیز به جمع قربانیان میپیوندند:
تلگراف اهالی بندرعباس
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، از عباسی به ط. [تهران]، شماره قبض ۱۸۲۳، شماره تلگراف ۱۳، عدد کلمات ۲۶۱، تاریخ اصل ۹، تاریخ وصول: روز ۲، ماه ۲
وزارت کل بهداری عنقاء، رونوشت مجلس شورای ملی، رونوشت [روزنامه]کیهان، عباسی شهر معروف مرطوب مالاریایی که بدترین هوای نقاط کشور است، بیست هزار نفوس نیمهمریض از نداشتن دکتر و داروی کافی داریم با مرگ دست به گریبان میباشیم. به جز یک دکتر بهداری که به قول خودش هیچ وقت داروی کافی ندارد، و بدیهی است نتوانسته است درست به مرضا برسد. در صورتی که همیشه تلگرافا و کتبا استدعای اعزام یک، دو دکتر از مرکز به عمل آمده، تا اینکه اخیرا آقای دکتر زرنگار که یک دکتر جوان قابلی است اعزام نموده. در این مدت کم محسوس گردیده معزیالیه رضایت کامل کلیه مرضا و اهالی [را]فراهم آورده، تا یک اندازه نگرانی از وضعیت بهداری رفع شده. متاسفانه گویا در این دو سه روزه، دستوری رسیده که آقای دکتر نامبرده به [جزیره]هنگام، که همیشه دارای حداکثر ۵۰ نفر نفوس بیشتر نیست [برود]. خیلی جای تعجب است که بیست هزار نفر مریض باید یک دکتر باشند، و ۴۰-۵۰ نفر یک دکتر.
علی هذا متمنی است توجه و رسیدگی کامل صرف نظر از اینکه یک دکتر دیگر که [؟]لزوم را برای بیست هزار دارا هست برای ما اعزام دارید. اقلا راضی نشوید که این دکتر از اینجا به جزیره هنگام که سکنه آن فقط ۵۰ نفر که کمتر میباشد برود، و بیست هزار نفر در حالت بیماری مانده و به حیات همه آنها لطمه وارد آید.
از طرف بازماندگان اهالی بندرعباس: هاشم صدیق دانشمند، منصور ارفعی، فریدونی، محمدلی معتمد، بلوکی، جلالی، فراوق سیدی، مرتضی رحیمی گلهداری، حسین بلوکی، عمادی گلهداری، شکیبایی، هاشمی، قریشی. [مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۳ر۲ر۲۴ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۸۰۴۴، سالمه ۳ر۲ر۲۴ [۱۳](همان؛ ص. ۳۳۸)
ظاهرا ماجرای مالاریا و باقی امراض مسری و از آن سو بیتوجهی مسئولان پایتختنشین برای بندریان چیز تازهای هم نیست، چون درست دو سال پیش از این تاریخ، یعنی همان زمانی که نخستین زمزمههای سرایت تیفوس و تیفویید و مالاریا در شهرهای مختلف ایران پیچید، شخصی به نام هاشمیان در روزنامه کیهان مورخ، سهشنبه ۱۵ اسفند ۲۲، گزارشی از وضعیت بندرعباس ارائه کرد که به وضوح نشانگر آشفتگی بیش از حد اوضاع در این منطقه برا اثر شیوع این امراض مسری است.
هاشمیان در این گزارش با عنوان «در جنوب چه خبر است؟» سعی دارد توجه مسئولان امر را به اوضاع نابسامان مردم درگیر بیماری در جنوب ایران جلب کند. او مینویسد: «بروید آن حمال بینوایی را که در حین کار و عمل از شدت لرز و تب بار را به زمین میگذارد و میگوید: بگذار تا تبم را بکنم و سپس بار را ببرم، و آن گدایی را که ساعت هشت صبح به در خانه میآید و پس از گفتن اولین جمله سوالیه از شدت تب به حال اغما میافتد و دومین جمله را در ساعت ۱۰ پس از به هوش آمدن ادا میکند بنگرید تا بدانید این مردم دور از مرکز با چه اوضاع و احوالی دست به گریبانند. من فکر کرده و شاید هم به عقل ناقص خود درست فکر کرده باشم که به جای هریک دانه آگهی بینتیجهای که وزارت بهداری به در و دیوارهای بندرعباس و سواحل میچسباند اگر یک سانتیگرم کنین [گنه گنه]برای پخش به مستمندان به بهداری آنجا ارسال دارد به مراتب نافعتر و سودمنتر خواهد بود، ولی همانطوری که عرض کردم کجا ممکن است این آقایانِ بافکر و مدیر به این فکرها بیفتند و این حقایق را بپذیرند! در طهران انجمن ضد مالاریا درست میشود و کاری از پیش نمیرود، اما بروید به سواحل ببینید دستگاههای اشاعه مالاریا و امراض گوناگون چگونه با سرعت و فعالیت مشغول عملاند، بروید ببینید بهداریهای سواحل چه اقدام موثری در معالجه و مداوای بیماران یا چه عملی برای جلوگیری از اشاعه امراض انجام دادهاند؟»
هاشمیان در ادامه برای بهتر نشان دادن سرایت بیماری در بین مردم جنوب مینویسد: «بدبختانه یا خوشبختانه به هر جای بندرعباس وارد میشدم و به هر خانه برای دید و بازدید میرفتم میدیدم تنها من بیمار و مبتلا نیستم و شریک بیماری من در گوشه و کنار بندرعباس زیاد پیدا میشدند یاد دارم شبی که با دو سه نفر از دوستان و آشنایان به منزل یکی از رفقا دعوت داشتیم هنگامی که از منزل خارج میشدیم من با حالت لرز پوستین به دوش کشیده و بیرون آمدم وقتی که به وسط راه رسیدیم لرزم تمام شد و تب گرم آغاز گردید و لرز بر اندام یکی از رفقای دیگر مستولی شده پوستین را از من گرفت باور کنید که تا آخر شب این پوستین بین این اشخاصی که حضور داشتند و مرتب دچار لرز میشدند پنج مرتبه دست به دست گشت و نفر آخر را با زحمت به خانه عودت دادیم شما هر قدر هم حساس باشید از مطالعه این چند کلمه به آلودگی و مسمومیت هوای بندرعباس و شیوع بیماریهای گوناگون در آن پی نخواهید برد مگر آنکه زحمت کشیده و از نزدیک اوضاع آنجا را مطالعه کنید با این حال در آنجا نه دارویی وجود دارد و نه درمانی و نه کسی به فکر این توده فراموش شده هست. فکر هیچ زمامداری در این کشور از محیط خود و خانواده و دوستانش تجاوز نمیکند. اگر هم بگویند اینطور نیست دروغ گفتهاند.»
نزدیک به یک ماه به پایان سال ۲۳، این بار نوبت اهالی لنجان اصفهان است که از تهران استمداد بخواهند و این یعنی بیماری همچنان در ایران جولان میدهد:
تلگراف اهالی لنجان
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، شماره کتاب ۱۴۲۰، از شهرضا به ط. [تهران]، شماره قبض ۳۷۷۵، شماره تلگراف ۷۴، عدد کلمات ۱۰۶، تاریخ اصل ۱۶، تاریخ وصول: روز ۱۶، ماه ۱۱
مجلس شورای ملی، کپیه آقای نخستوزیر، کپیه آقای دکتر کیان، کپیه [روزنامه]میهن، کپیه [روزنامه]رهبر، کپیه [روزنامه]آژیر، کپیه [روزنامه]مردم، کپیه [روزنامه]داریا؛ ما اهالی مبارکه لنجان و دهات همجوار ۳۰ هزار جمعیت، بدون طبیب میباشیم و دو ماه است مرض تیفوس در میان ماها شیوع پیدا کرده و روزی نیست که چهار پنج نفر از ما تسلیم مرگ نشود. استدعای عاجل داریم به فوری یک طبیب و دارو برای ماها بفرستید که ماها را از چنگال این مرض خانمانسوز نجات دهد.
از طرف ۳۰ هزار جمعیت مبارکه لنجان هفتمزرعه، زینالعابدین راستی، رضا حسین مبارکه، مرتضی موسوی، [مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۱۷ر۱۱ر۲۳ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۴۷۳۴، سالمه ۱۷ر۱۱ر۳۲۳ [۱][حاشیه]: به وزارت بهداری رجوع شود. ۷ر۱ر۲۳ [۱۳][حاشیه]: رونوشت تهیه شد. ۲۲ر۱ر۲۴ [۱۳](همان؛ ص. ۳۸۱)
اسناد نشان میدهند که تیفوس و تیفویید در سال ۲۴ هم همچنان در ایران جولان میدهد. این بار در شمال تلگرافی از تکاب آذربایجان غربی شاهد این ماجراست:
تلگراف اهالی تکاب
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف، شماره کتاب ۹۳۸، از تکاب به ط. [تهران]، شماره قبض ۸۴، شماره تلگراف ۲۳، عدد کلمات ۷۲، تاریخ اصل ۱۴، تاریخ وصول: روز ۱۷، ماه ۱،
۱۵.۷۵ ریال اعتبار دارد. وزارت بهداری، رونوشت مجلس، رونوشت [روزنامه]اقدام. مرض تیفوس و تیفوئید با شدت تمامتری شیوع، تعداد تلفات روزافزون، وحشت غریبی در اهالی بدبخت و کشاورز تولید، اقدامات یک نفر پزشک بیاطلاع بهداری با عدم دارو بیاثر. چنانچه توجه عالی از طرف اولیای امور به عمل نیاید، سکنه این قصبه به کلی فوت. بذل توجه فوری مورد استدعا میباشد. جواب قبول.
از طرف اهالی شاهیندژ، نصیری، اسفندیاری، رشیدی، صدیقی
[مهر]اداره تلگراف تهران (دایره فرستنده تلگرافات)
[حاشیه]: دبیرخانه، ۱۹ر۱ر۲۴ [۱۳][حاشیه]: [مهر]ورود به دفتر نماینده مجلس شورای ملی، شماره ۱۷۳۸۷، سالمه ۱۹ر۱ر۲۴ [۱۳](همان؛ ص. ۳۹۵)
منبع: انتخاب
خبر های مرتبط