تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۹

کرونا و ضعف‌هایی که برملا کرد / آیا بزرگترین بازنگری در نظام جهانی، بعد از جنگ جهانی دوم در راه است؟

ویروس کرونا سستی و شکنندگی نظام جهانی را مشخص کرد. این ویروس، این موجود ناشناخته، توانست بر هوش مصنوعی و تکنولوژی نانو غلبه کرده و ترس و وحشت را در بین بشریت ایجاد کند.
کرونا و ضعف‌هایی که برملا کرد / آیا بزرگترین بازنگری در نظام جهانی، بعد از جنگ جهانی دوم در راه است؟
رویداد۲۴ ‌ محمد طیفوری در العربی الجدید نزدیک به قطر نوشت: ویروس کرونا سستی و شکنندگی نظام جهانی را مشخص کرد. این ویروس، این موجود ناشناخته، توانست بر هوش مصنوعی و تکنولوژی نانو غلبه کرده و ترس و وحشت را در بین بشریت ایجاد کند.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: این ویروس، سیاره زمین را در شرایط سختی قرار داده است، تا نوعی عدالت استثنایی را در آن محقق کند؛ عدالتی شبیه آنچه در رساله جمهوری افلاطون سراغ داریم؛ بدون توجه به دولت، نژاد، تابعیت و اعتقاد؛ به این دلیل که ظاهرا همه انسان‌ها برای کرونا یکسانند.

این اپیدمی توانست جهان، دولت‌ها و ملت‌ها را در برابر آیینه واقعیت قرار داده و نقاط ضعف پنهان سیاست و اقتصاد در دولت‌های مختلف را آشکار کند؛ بدون آنکه تفاوتی بین دولت‌های پیشرفته و کشور‌های جهان سوم قائل شود. علاوه بر اینکه ویروس کرونا نقاط ضعف نظام جهانی در تمام زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و انسانی را مشخص کرده و نشان داد ادعا‌هایی که برخی دولت‌های قدرتمند در زمینه احترام به ارزش‌ها و اخلاقیات دارند، دروغ محض است.

بیشتر بخوانید:
در واقع کرونا برای تمام جهان ثابت کرد که یک بازنگری بزرگ در نظام جهانی، که از جنگ جهانی دوم به جای مانده لازم است. آنچه دولت‌های قدرتمند به آن نیاز دارند، تجدید نظر در الگوی اقتصادی است که به آن تکیه دارند؛ بویژه پس از آنکه ناتوانی دولت‌های صنعتی بزرگی نظیر ایالات متحده، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا در تامین ساده‌ترین نیاز‌ها امثال ماسک و دستگاه‌های تنفسی برای نجات بیماران کرونایی، روشن شد. همه این دولت‌ها منتظر ورود وسایل مورد نیاز خود از چین بودند؛ کشوری که بدون شک «کارخانه جهان» است.

این شرایط، صدا‌های اروپایی را در مورد فروپاشی غرب بالا برد؛ به عقیده میشل اونفری فرانسوی، اروپا امروز در بین دولت‌های جهان سوم جای می‌گیرد؛ چرا که از درمان تمام مردم خود ناتوان است؛ بویژه آنکه دلیل فوت اغلب مبتلایان به کرونا در اسپانیا و ایتالیا، به کمبود تجهیزات پزشکی مربوط است. این امر، تجارت بین المللی را در موضع اتهام قرار داده و اروپایی‌ها را بر آن می‌دارد تا به جای تکیه بر خارج، به سیاست‌های ملی و داخلی خود برای تامین نیازهایشان متکی باشند.

سیاست تولید ملی در آینده می‌تواند تاثیر‌های مثبتی بر اقتصاد این دولت‌ها داشته، خود کفایی آن‌ها را تضمین کند، فرصت‌های شغلی بوجود آورده، مشکل بیکاری را تا حدی برطرف کند. البته این سیاست برای چین و تولیدات آن تاثیر منفی دارد و باعث کاهش تکیه جهان به تولیدات چینی می‌شود؛ از این رو، چین تلاش می‌کند به چنین سرنوشتی دچار نشود؛ همانطور که از زمان روی کار آمدن ترامپ، چین همواره به دنبال بهره بردن از لغزش‌های واشنگتن و پر کردن خلأ حاصل از عقب نشینی آمریکا بوده است. در همین راستا، پس از درخواست کمک ایتالیا، این چین بود که بعنوان اولین کشور، کادر پزشکی و تجهیزاتی در این زمینه را برای ایتالیا ارسال کرد.

ویروس کرونا، یک میخ دیگر بر تابوت اتحادیه اروپا وارد کرده، ارزش‌های وحدت و همبستگی اروپایی را در معرض آزمایش قرار داد؛ زمانی که ایتالیا فریاد کمک سر داد، پاسخ برادران اروپایی آن، بستن مرز‌ها و گوشه گیری برای حفظ کشور‌های خود از خطر بود؛ به این شکل، ایتالیا را در معرکه سختی که درگیر آن است، تنها گذاشتند؛ بدون آنکه توجهی به شعار‌هایی داشته باشند که همواره آن را سر می‌دادند.

آنچه باعث تعمیق شکاف بین هم پیمانان قدیمی در محور واشنگتن/بروکسل شد، تصمیم یک جانبه آمریکا بدون مشورت یا اطلاع قبلی در مورد تعلیق ورود اروپایی‌ها به آمریکا، به مدت یک ماه، به دلیل انتشار ویروس کرونا بود.

در طول سال‌های اخیر، متفکران و نظریه پردازان بسیاری مرگ «دولت» را اعلام کردند؛ بویژه پس از آنکه تحت فشار شدید نظام جهانی، نقش دولت کم رنگ شده بود. اما ویروس کرونا دولت را بر آن داشت تا با قدرت به صحنه بیاید؛ جنگ با کرونا، باعث شد به تدریج دولت به بازیگر اصلی تبدیل شود که قادر به مقابله با این خطر بزرگ است؛ علت این امر، قدرت و صلاحیاتی بود که به دولت داده شده است. به این ترتیب، بار دیگر دولت‌ها تنها مسئول حمایت از مردم شدند.

دولت به نمایندگی از مردم، مأمور مقابله با مصیبت کرونا شد؛ تا انجا که حتی ورود آن به حریم خصوصی مردم، برای حفظ جان ان‌ها از خطر این ویروس نیز با استقبال مردم مواجه شد.

کشف درمان برای ویروس کرونا، به مساله وقت تبدیل شده است؛ تمایل به زنده ماندن، یک غریزه انسانی است که باعث می‌شود بشریت در برابر هر آنچه موجب تهدید سلامتش می‌شود، بایستد. به مرور زمان، این بیماری از بین می‌رود و بشریت این خطر را هم پشت سر می‌گذارد؛ همانطور که جنگ‌ها و بحران‌های قبلی را پشت سر گذاشت؛ تا زندگی به شکل طبیعی آن باز گردد. اما تاثیر ویروس کرونا در زمینه سیاست و اقتصاد، فرهنگ و جامعه انسانی، تا چند دهه ادامه می‌یابد و قطعا جهان پسا کرونا، مانند قبل از ان نخواهد بود.
نظرات شما