زندگی نامه فریدون توللی؛ به یادبود روزمرگش
فریدون توللی در شیراز به دنیا آمد. پس از پایان دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی در این شهر، وارد دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۲۰ در رشته باستانشناسی دانشکده ادبیات این دانشگاه فارغ التحصیل گردید. سپس به کار باستان شناسی روی آورد و تا مرداد ۱۳۳۲ چندی رئیس ادارهً باستان شناسی استان فارس بود.
رویداد۲۴ توللی، پس از شهریور ۱۳۲۰ وارد فعالیتهای سیاسی شد و به نوشتن مقالات سیاسی در نشریات حزب توده و مجموعه سیاسی طنزآمیزی با نام «التفاصیل» پرداخت. توللی پس از کودتای ۲۸ مرداد از فعالیتهای سیاسی دست شست و در کتابخانهً دانشگاه پهلوی شیراز به کار مشغول شد.
فریدون توللی از همان اغاز کار شعر نو به سراغ نیما میرود. از خواندن افسانه ار میگیرد و راه خود را پیدا میکند وی در سال ۱۳۱۹ با سرودن شعر پشیمانی وارد عرصه شعر جدید میشود و در سال ۱۳۲۹ مجموعه رها را منتشر میسازد
شعر نو از دید نوللی ویژگیهایی دارد. او وزن را در شعر میپذیرد، ولی عقیده دارد که باید با حال شعر هم اهنگی داشته باشدیعنی وزنی که شاعر برمیگزیند باید متناسب حال و هوای شعر باشد
در حدود ده سال بعد با سرودن مجموعه نافه سخت به نیما و یارانش میتازد و آنان را یاوه سرا میگوید. بدین سان توللی پیوند خود را با نیما میگسلد و شیوه خود و گروهی که بدان گرایش دارد را نوپردازان راستین میخواند. قافیه را طرد نمیکند، از سرودن اشعار بی وزن میپرهیزد، رعایت قواعد فارسی را واجب میشمارد و نوپردازان راستین را به رعایت آن توصیه میکند
اشعار توللی در مجموعه رها سرشار از غم و نا امیدی و وحشت و تاریکی است و در نافه هم یک چند با همین مفاهیم دست به گریبان است، اما پس از چندی به نوعی زندگی ویژه دست میابد و ان را در مجموعه پویه به اوج میرساند
فریدون توللی از جهت محتوای غنایی و عاشقانه باید بنیانگذار شعر نو تغزلی خواند. تصویر در شعر وی اهمیت فراوان دارد و میتوان گفت که شعر توللی تا اندازهای شعر تصویری است
توللی زبانی توانا دارد و در ساختن تعبیرهای شاعرانه و خلق ترکیبات و کاربرد الفاظ و موسیقی کلام در میان شاعران معاصرش کم نظیر است
بَلَم آرام، چون قویی سبکبال به نرمی بر سر کارون همی رفت
به نخلستان ساحل T قرص خورشیــــد ز دامان افق بیرون همی رفت.
شفق، بازی کنان در جنبش آب شکوه دیگر و راز دگر داشت.
به دشتی پر شقایق باد سرمست تو پنداری که پاورچین گذر داشت.
جوان پارو زنان بر سینۀ موج بلم میراند و جانش در بلم بود.
صدا سر داده غمگین در ره باد گرفتار دل و بیمار غم بود:
«دو زلفونت بود تار ربابُم چه میخواهی از این حال خرابُم
تو که با مو سر یاری نداری چرا هر نیمه شو آیی به خوابُم»
درون قایق از باد شبانگاه دو زلفی نرم نرمک تاب میخورد.
زنی خم گشته از قایق بر امواج سر انگشتش به چین آب میخورد.
صدا، چون بوی گل در جنبش آب به آرامی به هر سو پخش میگشت
جوان میخواند سرشار از غمی گرم پس دستی نوازش بخش میگشت:
توللی با زبان فرانسه آشنایی داشت و اشعاری از شاعران فرانسهزبان را به فارسی برگردانده است. او سرانجام پس از سالها بیماری قلبی در سال ۱۳۶۴ درگذشت. همسر وی مهین توللی بود که از آنها دو فرزند به جای ماندهاست.
فریدون توللی از همان اغاز کار شعر نو به سراغ نیما میرود. از خواندن افسانه ار میگیرد و راه خود را پیدا میکند وی در سال ۱۳۱۹ با سرودن شعر پشیمانی وارد عرصه شعر جدید میشود و در سال ۱۳۲۹ مجموعه رها را منتشر میسازد
شعر نو از دید نوللی ویژگیهایی دارد. او وزن را در شعر میپذیرد، ولی عقیده دارد که باید با حال شعر هم اهنگی داشته باشدیعنی وزنی که شاعر برمیگزیند باید متناسب حال و هوای شعر باشد
در حدود ده سال بعد با سرودن مجموعه نافه سخت به نیما و یارانش میتازد و آنان را یاوه سرا میگوید. بدین سان توللی پیوند خود را با نیما میگسلد و شیوه خود و گروهی که بدان گرایش دارد را نوپردازان راستین میخواند. قافیه را طرد نمیکند، از سرودن اشعار بی وزن میپرهیزد، رعایت قواعد فارسی را واجب میشمارد و نوپردازان راستین را به رعایت آن توصیه میکند
اشعار توللی در مجموعه رها سرشار از غم و نا امیدی و وحشت و تاریکی است و در نافه هم یک چند با همین مفاهیم دست به گریبان است، اما پس از چندی به نوعی زندگی ویژه دست میابد و ان را در مجموعه پویه به اوج میرساند
فریدون توللی از جهت محتوای غنایی و عاشقانه باید بنیانگذار شعر نو تغزلی خواند. تصویر در شعر وی اهمیت فراوان دارد و میتوان گفت که شعر توللی تا اندازهای شعر تصویری است
توللی زبانی توانا دارد و در ساختن تعبیرهای شاعرانه و خلق ترکیبات و کاربرد الفاظ و موسیقی کلام در میان شاعران معاصرش کم نظیر است
بَلَم آرام، چون قویی سبکبال به نرمی بر سر کارون همی رفت
به نخلستان ساحل T قرص خورشیــــد ز دامان افق بیرون همی رفت.
شفق، بازی کنان در جنبش آب شکوه دیگر و راز دگر داشت.
به دشتی پر شقایق باد سرمست تو پنداری که پاورچین گذر داشت.
جوان پارو زنان بر سینۀ موج بلم میراند و جانش در بلم بود.
صدا سر داده غمگین در ره باد گرفتار دل و بیمار غم بود:
«دو زلفونت بود تار ربابُم چه میخواهی از این حال خرابُم
تو که با مو سر یاری نداری چرا هر نیمه شو آیی به خوابُم»
درون قایق از باد شبانگاه دو زلفی نرم نرمک تاب میخورد.
زنی خم گشته از قایق بر امواج سر انگشتش به چین آب میخورد.
صدا، چون بوی گل در جنبش آب به آرامی به هر سو پخش میگشت
جوان میخواند سرشار از غمی گرم پس دستی نوازش بخش میگشت:
توللی با زبان فرانسه آشنایی داشت و اشعاری از شاعران فرانسهزبان را به فارسی برگردانده است. او سرانجام پس از سالها بیماری قلبی در سال ۱۳۶۴ درگذشت. همسر وی مهین توللی بود که از آنها دو فرزند به جای ماندهاست.
خبر های مرتبط