آیا توافق ۲۵ ساله ایران و چین موضوع جدیدی است؟
مدتی پیش خبر توافق ۲۵ ساله همکاریهای راهبردی میان ایران و چین منتشر و باعث انتشار تحلیلهای فراوانی ازسوی تحلیلگران و فعالان اقتصادی و سیاسی کشور شد.
رویداد۲۴ مجید رئوفی پژوهشگر سیاستگذاری انرژی: مخالفان این توافق، محتواهای راست و دروغ زیادی درباره آن منتشر کردند و از فرصت فضای مجازی برای انتشار شایعات توأم با اطلاعات درست و غلط درباره همکاریهای اقتصادی چین در نقاط مختلف دنیا بهره بردند و باعث واکنشهای متفاوت زیادی از سوی عموم مردم شدند. هنوز از سوی وزارت خارجه کشورمان اعلام نشده که سند ۱۸ صفحهای که در فضای مجازی منتشر شده، چقدر قابل استناد است، اما اگر بپذیریم این سند ارائهشده از سوی ایران به طرف چینی است، باید از بسیاری از گمانهزنیها و تولید محتواها گذشت و به آیندهای نظر داشت که میتواند برای هر دو کشور شرایط بهتری ایجاد کند و درصورتیکه در عقد قراردادها هوشمندی و استانداردهای لازم رعایت شود، باعث توسعه اقتصادی کشور و حتی تغییرنگاه سایر شرکای احتمالی اقتصادی – که همکاری با ایران را به دلیل ترس از تحریمهای امریکا به حال تعلیق درآوردهاند- به همکاری با ایران منجر شود.
هر قراردادی عملی نمیشود
هر قراردادی عملی نمیشود
مسألهای که نباید از آن گذشت، این است که ایران و چین در دورههای متفاوتی تلاش کردند تا قراردادهای بلندمدت و با اعداد بسیار بالا منعقد کنند که بعضی پیش رفت و بعضی به دلایل مختلف، محقق نشد؛ مسألهای که ممکن است در شرایط متفاوتی باز هم تکرار شود و تعدادی از قراردادها عملی نشوند. نمونههای فراوانی از این دست قراردادها در نقاط مختلف دنیا وجود دارد که پس از تبلیغات و کشوقوسهای فراوان ملغی شدهاند و زندگی هم ادامه داشته است. نمونه دمدستی و اخیرش لغو قرارداد ۵ میلیارد دلاری پالایشگاهی آرامکوی عربستان و پرتامینای اندونزی است که بعد از سفر ملکسلمان به اندونزی منعقد شد و سروصدای زیادی هم در دنیا بهپا کرد، اما اخیراً لغو شد. با این اوصاف، همکاریهای ایران و چین از دیرباز برقرار بوده و حوزههای مختلف را هم شامل شده است. چین دارای سوابق طولانی در روابط مثبت با نیروی نظامی ایران است و در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و پس از آن و مواقعی که بسیاری از کشورهای توسعهیافته فروش تسلیحات مدرن خود را به ایران محدود یا ممنوع کرده اند، با کشورمان همکاری کرده است.
اهمیت همکاری ایران و چین
در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۱۶ کشتی ایرانی پرارین وارد بندر کینژو شد و بهاینترتیب، یک مسیر حملونقل جدید که ایران و خاورمیانه را به منطقه خودمختار گوانگژی چین متصل میکند، افتتاح شد. ماه بعد، اولین قطار باری که چین و ایران را به هم وصل میکند، با بیش از ۱۰ هزارکیلومتر و به مدت ۱۴ روز پس از عزیمت از ییوو در استان شرقی ژجیانگ به تهران رسید. تلاشهای پکن برای ادغام ایران در ابتکار کمربند و جاده نشانه آغاز فصل جدیدی است از آنچه که چین بهعنوان یک همکاری متقابل، چندجانبه و هرچند محدود با جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته است. چین میداند که نمیتواند بر توان و ظرفیتهای گسترده ایران چشم ببندد. چین بزرگترین واردکننده نفت دنیاست. با این وجود که خود چین حدود ۴ میلیون بشکه در روز نفت تولید میکند، به بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز نیز واردات برای تآمین تقاضای داخلیاش نیاز دارد. همچنین چین بزرگترین مصرفکننده زغالسنگ در دنیاست که مصرف آن یکی از مهمترین دلایل افزایش آلودگی هواست. چین برای انجام تعهدات خود در توافق اقلیمی پاریس مجبور است که از مصرف زغالسنگ بکاهد و از انرژیهای تجدیدپذیر، هستهای و گاز طبیعی بهره ببرد. تقاضای گاز طبیعی چین رو به فزونی است و ایران در هر دو بخش نفت و گاز، مزیت نسبی دارد. ایران دومین دارنده ذخایر گازی دنیا و چهارمین دارنده ذخایر نفت دنیاست. ضمن اینکه ایران تنها کشور خاورمیانه است که علاوه بر مسیرهای دریایی میتواند از طریق خطوط لوله در خشکی به چین نفت و گاز صادر کند.
مقامات چینی و ایرانی در توصیف مبنای روابط دوجانبه خود، به روایتهای تاریخی استناد میکنند که بر غرور برخاسته از میراث باستانی خود و مبارزه با بیعدالتی و سلطه غربی تأکید میکند. با این حال، روابط چین با ایران در درجه اول از ملاحظات اقتصادی و استراتژیک ناشی میشود. سنگبنای مشارکت اقتصادی بین چین و ایران نیز تجارت انرژی است. در سالهای تحریم دوره اوباما، ایران، جزو سه منبع برتر واردات نفت در چین و چین مقصد اصلی صادرات نفت ایران بوده است. هرچند در دوره تحریمهای ترامپ، مشخص نیست که میزان واقعی صادرات نفت ایران به چین چقدر است، اما مشخصاً همچنان یکی از اصلیترین بازارهای صادراتی نفت ایران، چین است.
بیشتر بخوانید: ائتلاف اقتصادی روسیه، چین و ایران، علیه آمریکا
قراردادهای بلندمدت و عظیم گذشته میان ایران و چین
دامنه همکاریهای انرژی چین و ایران در سال ۲۰۰۰ و زمانی که شرکت ملی نفت چین و ساینوپک برای اولین بار وارد حوزه اکتشاف و توسعه نفت ایران شدند، گسترش یافت.
طی چند سال، "سیاست رو به بیرون" پکن در جهت تشویق شرکتهای چینی به سرمایهگذاری در خارج از کشور که با فشار ایالات متحده بر شرکتهای غربی و آسیایی برای عدم سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران همراه شده بود، منجر به ظهور چین بهعنوان یک بازیگر برجسته خارجی در بخش بالادستی نفت ایران شد.
در سال ۲۰۰۷ دو توافق بزرگ صورت گرفت؛ ساینوپک قرارداد توسعه میدان نفتی یادآوران را با ایران منعقد کرد و شرکت ملی نفت چین قراردادهایی را برای میدانهای نفتی آزادگان شمالی و جنوبی امضاء کرد.
در اوایل دهه ۲۰۰۰، شرکتهای دولتی چین نیز در صنعت گاز ایران فعال شده بودند. در سال ۱۳۸۳، ساینوپک با یک توافق ۱۰۰ میلیارد دلاری ۲۵ ساله برای تولید و صادرات الانجی از میادین گازی پارس جنوبی، با ایران به توافق رسیده بود. در سال ۱۳۸۵، بزرگترین تولیدکننده نفت دریایی چین، شرکت ملی نفت فلات قاره چین قرارداد ۱۶ میلیارد دلاری برای توسعه میدان گازی پارس شمالی و ساخت تسهیلات الانجی برای صادرات گاز به چین را امضا کرد.
سه سال بعد، شرکت ملی نفت چین قرارداد ۴.۷ میلیارد دلاری برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی امضاء کرد و جایگزین شرکت فرانسوی توتال و شریک مالزیاییاش پتروناس شد.
علاوهبراین، شرکتهای دولتی چینی در توسعه بخش پاییندستی ایران نیز وارد شدند. پیش از تشدید تحریمها هم بخش پاییندستی ایران از مشکلاتی رنج میبرد؛ پالایشگاههای شازند، آبادان و بندرعباس همه بهشدت نیاز به تعمیر داشتند. در ژوئن ۲۰۰۹، شرکت ملی نفت ایران سه شرکت بزرگ دولتی چین یعنی ساینوپک، شرکت ملی نفت چین و شرکت ملی نفت فلات قاره چین را برای شرکت در یک پروژه ۴۲.۸ میلیارد دلاری برای ساخت هفت پالایشگاه و خط لوله ۱۶۰۰ کیلومتری ترانسایران دعوت کرد. در ماه بعد، کنسرسیومی از شرکتهای چینی با شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران با قراردادی ۲ تا ۳ میلیارد دلاری توافق کردند تا ظرفیت پالایشگاههای آبادان و خلیج فارس را توسعه دهند.
تجارت و سرمایهگذاری در حوزههای غیرانرژی نیز برای مدتی جزو بخشهای مهم روابط اقتصادی دوجانبه بود. طی دو دهه گذشته، مهندسان چینی در سراسر ایران پل، سد، راه آهن و تونل ساختهاند. شرکتهای چینی گروه سیتیک، نوریکو و سیآروی همگی نقش اساسی در ساخت و گسترش سیستم متروی تهران داشتهاند.
دو شرکت بزرگ کشتیسازی در چین در گسترش ظرفیت حملونقل دریایی ایران سهیم بودهاند. سالها پیش هم در سال ۱۹۹۹، شرکت کشتیسازی صنایع کشتیسازی دالیان قرارداد ۳۷۰ میلیون دلاری با شرکت ملی نفتکش ایران برای ساخت پنج دستگاه نفتکش ۳۰۰ هزار تنی امضا کرده بود. از سال ۲۰۱۲، شرکت ملی نفتکش ایران ۲۰ سوپرتانکر نفت خام از شرکت کشتیسازی وایگائوکیائو و شرکت صنایع کشتیسازی دالیان خریداری کرده است.
اگزیمبانک چین نقش اساسی در تأمین اعتبار این پروژههای کشتیسازی و همچنین پروژههای موجود در بخشهای راهآهن و برق در ایران داشته است. در دوره تحریمها نیز، تجارت ایران از آلمان، شریک سنتی ایران و همچنین سایر مشتریان بزرگ نفتی، یعنی کره جنوبی و ژاپن دورتر به سمت چین جابهجا شده بود. البته پیشرفت در روابط چین و ایران مسیر آسانی در پیش نداشت. در طول دوره تحریمها، چین سعی در حفظ و حتی ارتقای مشارکت خود با ایران داشت بدون اینکه به روابطش با ایالات متحده یا شرکای تجاریاش در خلیج فارس آسیبی وارد کند. در عمل، چین برای جلوگیری از تشدید بحران بر سر برنامه هستهای ایران تلاش میکرد اما، از فرصتهایی که تنشهای غربی با ایران برای منافع سیاسی و اقتصادی چین ارائه میداد، بهره هم برد.
در گزارش خدمات تحقیقاتی کنگره ایالات متحده که در ژانویه سال ۲۰۱۶ منتشر شد، آمده است که چین مانعی در تلاش ایالات متحده برای کاهش درآمد ایران از فروش نفت بوده است.
در همین حال، شرکتهای چینی تصمیم گرفتند یا توافقهای خود را با ایران عملی نکنند یا کار روی آنها را کند کنند. نهایتاً چین هم با قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران موافقت کرد.
در چنین موقعیتی، نهادهای دولتی چین برای کاهش تأثیر تحریمها فعالیتهایی انجام دادند. بهعنوان مثال، وقتی تحریمهای ایالات متحده و اروپا باعث کاهش ۷۵ درصدی فروش بنزین به ایران در سال ۲۰۱۰ شد، شرکتهای چینی وارد بازار شدند و نیاز ایران به بنزین را رفع کردند. هرچند در چنین موقعیتی احتمالاً هر کشوری به منافع خود فکر میکند و ممکن است از این موقعیت به نفع خود بهره ببرد.
در ژانویه ۲۰۱۲، ایالات متحده مجازاتهایی را علیه شرکت دولتی ژوهای ژنرونگ - که بهعنوان نماینده واردات برای ساینوپک عمل میکند - طبق قانون جامع تحریمها به دلیل فروش فرآوردههای نفتی پالایشی به ایران اعمال کرد. با این حال، چون ژوهای ژنرونگ فعالیتهای کمی در ایالات متحده انجام میدهد، میتوان فرض کرد که اثر تحریمها بر آن اندک بوده است.
اهمیت توافق برای ایران و چین
در دوره برداشته شدن تحریمها، کنسرسیوم متشکل از توتال، شرکت ملی نفت چین و پتروپارس میتوانست شروعی برای همکاریهای گستردهتر باشد که با کنارکشیدن تکراری توتال بهدلیل تحریمهای جدید امریکا باز هم این روند مورد انتظار پیش نرفت. سفر شی جینپینگ به ایران و توافقنامهها و تفاهمنامههای پرتعداد ذیل ابتکار کمربند و جاده، فرصت خوبی برای همکاریهای گستردهتر دو طرف ایجاد کرد، اما تحریمهای جدید، آن را تاحدودی کمرنگ کرد. اما جنگ تعرفههای ترامپ و جدیت چین در مقابلهبه مثل با امریکا فرصت جدیدی برای همکاری دو طرف ایجاد کرده است.
اهمیت این توافق در آن است که اجرای آن به منزله شکست کامل آمریکا در تحریم ایران خواهد بود. زیرا نهتنها اقتصاد ایران با اجرای این توافق به دوران پررونقی قدم میگذارد بلکه هدف اصلی آمریکا از تشدید منازعات منطقه ای، یعنی زیر فشار قرار دادن چین، نیز بینتیجه میماند. هرچند، برای تحقق این توافق راه بسیار سختی در پیش است.
منبع: خبرآنلاین
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط