پیچیدگیهای روابط تهران و کابل پس از عقب نشینی آمریکا از افغانستان
رویداد۲۴ القدس العربی در مطلبی به قلم رلى موفّق نوشت: ولایتهای افغانستان یکی پس از دیگری بدون هیچ مقاومتی به دست طالبان افتاد و آنچه جریان دارد، تسلیم قدرت پس از شروع عقب نشینی امریکا از افغانستان است، که منعکس کننده چشم پوشی واشنگتن از قدرتی است که از زمان حمله به افغانستان پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ متولد شد.
در ادامه این مطلب آمده است: نتیجه بیست سال حضور آمریکا در افغانستان تحت پوشش شورای امنیت، نبودِ دولتی در این کشور شد که بتواند از خود و ملتش دفاع کند و در نهایت، خلأ ایجاد شده طالبان را به سمت باز پس گرفتن قدرت و بسط نفوذش سوق داد.
اما این سقوط سریع شهرهای افغانستان به دست طالبان، ثبات و قدرت مداوم را به ارمغان نمیآورد، چرا که این شهرها وابستگی عقیدتی به طالبان ندارند؛ بنابراین این پیروزی سریع، سلاح دو لبهای است که به زودی تبدیل به چالش میشود و دلیل آن، خطر جنگ داخلی در این کشور، با توجه به ترکیب پیچیده طایفهای در آن است.
برای پیش بینی در مورد سناریوهای مورد انتظار، واقعا زود است، چه برای افغانستان و چه برای همسایگان آن، خوانشهای سیاسی زیادی میگوید آمریکا با این اقدام خواسته توپ را در میدان دشمنانش بویژه چین، روسیه و ایران بیندازد.
بیشتر بخوانید: نگاه جمهوری اسلامی به طالبان چگونه است؟/ پیرمحمدملازهی: ایران در زمین روسیه و چین بازی کرد
نظریه پردازان محور ایران، عقب نشینی آمریکا را اقدامی سبکسرانه میدانند و همین امر، بیانگر حجم چالشی است که ایران با همسایه خود وارد آن میشود.
افکار و عقاید طالبان، یک چالش واقعی برای ایران است. تهران و طالبان در سال ۱۹۹۸ در نزدیکی ورود به جنگ بودند، اما پس از حمله آمریکا و سقوط حکومت طالبان، ایران و طالبان، خود را در برابر دشمن مشترکی به نام آمریکا یافتند، طالبان یک مسیر عملگرایانه را طی کرد و در جریان مذاکرات دوحه به یک توافق تاریخی دست یافت. سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس هم حضور قدرتمندی در افغانستان داشت؛ او در سال ۲۰۲۰ در فرودگاه بغداد ترور شد.
طالبان توانستند با مفاهیم درگیری بین المللی و منطقهای همزیستی کنند، اما سوالاتی که تهران و مسکو را نگران میکند، آن است که آیا طالبان ایدئولوژی خود را برای رسیدن به قدرت پنهان میکند؟ و آیا پس از تثبیت قدرت طالبان در افغانستان، ایدئولوژی نیز برای طالبان مطرح میشود یا شاهد یک تغییر بنیادین در تفکرات این جنبش خواهیم بود؟
ایران همسایه افغانستان است و مرزهای مشترکی با هم دارند، به علاوه پناهندگان افغان زیادی در ایران زندگی میکنند، تعداد زیادی از شهرهای افغانستان مذهب شیعه دارند و به زبان فارسی صحبت میکنند. گذشته از این، ایران برای تامین ارز مورد نیاز خود به افغانستان تکیه کرده است.
پس از خروج آمریکا از افغانستان، ایران باید با احتیاط با همسایه خود تعامل داشته باشد، در واقع ایران نگران است که خروج آمریکاییها به معنای انفجار اوضاع در این کشور، به زیان ایران، چین و روسیه باشد. مشخص نیست ایرانیها و روسها تا چه اندازه در برخورد با طالبان شریک باقی میمانند. گرایش اصلی این دو، تکیه بر سیاست تبدیل تهدید به فرصت است.
هنوز زود است که بگوییم پس از خروج آمریکا از افغانستان، این کشور به روزنهای برای خطر محسوب میشود یا فرصتی برای همسایگانش، بویژه آنکه آنچه در افغانستان جریان دارد، ارتباط محکمی با منطقه خلیج فارس و خاورمیانه دارد. ایران سرمایه گذاریهایی در قلب افغانستان دارد، اما این مساله به تنهایی نمیتواند ضمانتی برای اینده روابط ایران و طالبان باشد و پراگماتیسمی که در رابطه فعلی بین این دو وجود دارد، ممکن است پوشش موقتی برای طرح اصلی طالبان باشد یا به دولتهای دیگر فرصتی بدهد تا منافع منطقهای ایران را هدف بگیرند.