ایران به زودی وارد چالش با پاکستان میشود؟
رویداد۲۴ با گذشت چند ماه از آغاز ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی دورنمای وضعیت دولت جدید ایران روشنتر میشود. این دورنما به خصوص در حوزه سیاست خارجی خود را بیش از گذشته نشان میدهد.
حدودا اوایل تیرماه و تنها چند روز پس از پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری بود که در گزارشی که بر اساس تحلیل و اطلاعات فاننشیال تایمز نوشته شده بود، به چالشهای آتی سیاست خارجی دولت سیزدهم پرداختیم (اینجا بخوانید). گزارش فایننشیال تایمز به خوبی پیش بینی کرده بود که احتمالا "پاکستان" مهمترین چالش برای دولت جدید خواهد بود.
حالا که جنگ افغانستان به اوج خود رسیده و دولت پاکستان نیز علنا از طالبان حمایت و به پنجشیرحمله هوایی کرده است، این وضعیت مشخصتر شده است.
پیش بینی که درست از آب درآمد
فایننشیال تایمز در گزارش خود از این گفته بود که پاکستان به جز ایران، توسط سه جبهه دیگر نیز محاصره شده است: عربستان و متحدانش، چین و ترکیه - مالزی. نویسنده تاکید کرده بود که این وضعیت خاصِ استراتژیک باعث میشود که پاکستان در یک موقعیت بکر قرار گرفته و به جای انفعال، فعالانه قدم بردارد. در حقیقت، پیش بینی این پایگاه این بود که پاکستان تلاش خواهد کرد یک موضع میانه در رابطه با چهار جبهه چین و عربستان و ترکیه و ایران برداشته و از منافع هر چهار جبهه استفاده کند.
عمران خان، کریکت بازی که بازی سیاست را هم بلد است
نخست وزیر پاکستان، عمران خان به درستی در راه دیپلماسی گام برداشته و توانسته کشورش را به محور توجهات تبدیل کند. اما او و دولتش به این اکتفا نکرده و گامهای بلندتری را جهت تحقق اهدافش برداشته است.
دنیا عمران خان را به عنوان یک سیاستمدار زیرک، عمل گرا و هوشیار میشناسد. کریکت بازی که زمین بازی سیاست را هم بلد است. او از معدود نخست وزیران پاکستان است که به صورت کاملا دموکراتیک انتخاب شد. مرور تاریخ پرفراز و نشیب پاکستان نشان میدهد که معمولا شرایط برای این نخست وزیران سخت است و آنها معمولا توسط ارتش و طی یک کودتای سخت برکنار شده و یا حتی به قتل میرسند. اما عمران خان نشان داده که راه تعامل با ارتش را بلد است. او به محض ورود به کاخ نخست وزیری، رکن وزارت اطلاعات یا همان ISI را قدرتمندتر از سایر نهادها کرد. با نزدیک شدن ISI به عمران خان، تقریبا خطر کودتای ارتش از بین رفت.
از طرف دیگر، خطر گروههای اسلام گرا و سلفی ریز و درشت در پاکستان همیشه دولتهای این کشور را به وحشت انداخته است. عمران خان در ارتباطش با این گروهها نیز سنجیده عمل کرد. ارتباط خوب دولت با شبکه حقانی که تندروترین، قدرتمندترین و خطرناکترین شبکه سلفی پاکستان است شاهدی است بر این مدعا. به جز این، حمایت از طالبان، ارسال سلاح به مرزهای مشترک و به خصوص به فعالیت وا داشتن افسران ISI در مورد کمک به سران طالب باعث محبوب شدن عمران خان و نفوذش در بین گروههای سلفی گردید.
عمران خان حالا نشان داده که بازی سیاست خارجی را بلد است و میخواهد فعالانه وارد زمین بازی شود. پاکستان از طریق موازنه مثبت با عربستان، چین، ترکیه، ایران و حتی آمریکا توانسته در عرصه دیپلماسی به قدرت برسد و حالا میخواهد از نقش مهره کمکی بیرون آمده و خود به یک قطب فعال تبدیل شود.
چالش ایران با پاکستان، جنگ و صلح با همسایه شرقی
دقیقا در همینجا است که دولت ایران دچار چالش میشود. ایران در سالهای اخیر همیشه فاصله خود را با پاکستان حفظ کرده است. دوستی نسبی و مالامال از احتیاط ما با پاکستان به نوعی حرکت روی لبه تیغ بوده که البته اکثرا به نفع ما تمام شده است. متخصصین دیپلماسی میدانند که سرشاخ شدن با کشوری پرجمعیت که پر از جنگجویان سلفی است و با ما مرز مشترک داشته و در عین حال، با دشمنان ایران هم رابطه خوبی دارد اشتباه است.
اما این احتیاط زمانی مطرح بود که پاکستان قصد نفوذ سیاسی در کشورهای دیگر را نداشت. با ورود پاکستان به خاک افغانستان اوضاع تغییر میکند. نگاهی به اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه بیندازید. تا قبل از دخالت مستقیم ژنرال فیض (رئیس ISI) در امور افغانستان و بمباران پنجشیر، لحن و ادبیات سخنگو در رابطه با افغانستان و طالبان و پاکستان کاملا محافظه کارانه بود، اما بعد از بمباران پنجشیر، این لحن نیز تغییر کرد. وزارت امور خارجه ایران حادثه حمله هوایی به پنجشیر را به شدت محکوم کرد و نسبت به آن ابراز تاسف نمود.
علت این تغییر موضع مشخص است. ورود پاکستان به افغانستان به معنی عدم رعایت فاصله قانونی با ایران است. ایران همواره از مناطق شرقی خود مطمئن بوده است. وجود سرزمینهای هزاره نشین غالبا شیعه در افغانستان با مرکزیت هرات همواره خیال ایران را از داشتن یک متحد استراتژیک راحت کرده بود.
به نظر میرسد ایران در گفتگوهایش با طالبان نیز تضمین امنیت این منطقه را از طالبها گرفته و به همین دلیل، از دخالت مستقیم در امور افغانستان پرهیز کرده است. اما ورود رسمی پاکستان به افغانستان زمین بازی را به هم میریزد و این مرزهای استراتژیک را از بین میبرد.
رئیسی باید چه راهبردی اتخاذ کند؟
دقیقا چنین حادثهای باعث شده ایران در گرفتن موضعی مشخص در قبال پاکستان دچار گنگی شود. به دلایلی که در بالا ذکر کردیم، ایران دوست ندارد مستقیما با پاکستان وارد چالش شود. از طرف دیگر، ورود پاکستان به افغانستان چیزی نیست که ایران بتواند به راحتی با آن کنار بیاید. به همین دلیل میتوان وضعیت حال حاضر ایران را نوعی ابهام و دوگانگی دیپلماتیک دانست.
دولت جدید سعی دارد با صبر و سکوت منتظر بماند تا وضعیت پاکستان و افغانستان بیش از پیش مشخص شود. این دقیقا چیزی است که ایران را دچار چالش کرده و ممکن است در آینده رابطه اش را با پاکستان به هم بریزد.
منبع: خبر فوری