اردوغان و رنگینکمان مخالفان
رویداد۲۴ درست همانطور که انتظارش میرود، هر جا که یک چادر و ون و گروهی از مجاهدین حزبی ایستادهاند و برای کاندیدای ائتلاف ملی، میز شش نفره که حالا البته جمعیت اعضایش از شش گروه بیشتر شده، تبلیغ میکنند، طرف دیگر چادر و مجاهدان حزبی «عدالت و توسعه» گاهی همراه و گاهی بدون اعضا و وابستگان و پرچم متحد دست راستی حزب اردوغان، حزب حرکت ملی هم ایستادهاند و تلاش میکنند به هر طریق ممکن جلب نظر کنند.
به گزارش اعتماد، در حالی که احزاب عضو ائتلاف میز شش نفره بیشتر از هر چیز دیگری روی جوانان تحولخواه تمرکز کردهاند و با بروشور و رقص و آواز که چندان تازگی هم ندارد، به تجمعهای خودشان جان میدهند، در چادرهای تبلیغاتی حزب عدالت و توسعه، موسیقیهایی به سبک موسیقیهای تهییجکننده حزبالله پخش میشود و با قوریهای هیاتی، در لیوانهای کاغذی بین مردم چای پخش میکنند.
هر دو طرف معتقد هستند که «رییس میبرد»، ائتلاف قرمز حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی وقتی میگویند «رییس» به اردوغان ۶۹ ساله اشاره میکنند که همین چند هفته پیش بیستمین سالگرد حضورش در قدرت را جشن گرفته است، در طرف پرچمهای رنگارنگ کاندیدای گروه شش، وقتی میگویند «رییس» منظور کمال قلیچداراغلوی ۷۴ ساله است که رییس بزرگترین حزب اپوزیسیون فعلی ترکیه یعنی حزب جمهوریت است.
هر دو طرف علاوه بر اینکه فکر میکنند انتخابات را بردهاند، از پوشش رسانهای انتخابات بهطور کلی و پوشش رسانهای رسانههای انگلیسی زبان جریان اصلی هم راضی نیستند. این نارضایتی بعد از اینکه اکونومیست تصمیم گرفت روی جلد شماره این هفته خود بنویسد که «انتخابات هفته آینده ترکیه مهمترین انتخابات سال است» و سرمقاله خودش را به نوشتهای منتقدانه در مورد اردوغان اختصاص دهد بیشتر هم شده است.
هواداران قلیچداراغلو که بهرغم وجود دو کاندیدای دیگری که در انتخابات ریاستجمهوری علیه اردوغان رقابت میکنند، تنها کسی است که ظن بردن انتخابات به او میرود، میگویند رسانههای داخلی ترکیه فاسد و در اختیار حزب حاکم هستند. با وجود اینکه اردوغان بیست سال پیش وقتی برای به دست گرفتن قدرت تلاش میکرد از خود چهرهای منتقد ارایه کرده و حتی به دلیل خواندن یک شعر در آغاز کار سیاسیاش زندانی شده بود و خودش به نوعی بابت نبود «آزادی بیان» هزینههای شخصی و سیاسی داده، ترکیه در بیست سال دوره قدرت او هر روز در جدول رتبهبندی کشورها از نظر آزادی بیان بیشتر و بیشتر سقوط کرده است.
سه هفته پیش وقتی تعدادی روزنامهنگار و فعال سیاسی با اتهام نزدیکی به احزاب غیرقانونی کرد بازداشت شدند، اردوغان نشان داد که حتی در آستانه انتخابات هم قصد ندارد دست از «مدیریت صحنه» بردارد. بازداشت و زندانی شدن روزنامهنگاران، تصویب قوانین سختگیرانه برای انتشار نظر و اطلاعات در شبکههای اجتماعی، فیلتر کردن توییتر برای مقابله با اطلاعات غلط در ساعتهای بعد از زلزله خسارتبار سه ماه پیش که در مجموع جان ۵۰ هزار نفر را گرفت، بخشی از کارنامه دولت اردوغان در موضوع آزادی بیان است.
نارضایتی احزاب مخالف در مورد آزادی بیان البته ابعاد بسیار گستردهتری هم دارد. از جمله اینکه آنها دولت را متهم میکنند به فساد مالی، منابع پولی بیشتری برای رسانههای طرفدار خودش فراهم میکند و در نبود پول، رسانههای احزاب مخالف جای زیادی برای حرکت کردن ندارند.
هواداران اردوغان از طرف دیگر نگاهی به رسانههای داخلی ندارند، آنها با تکیه بر اینکه رسانههای جریان اصلی غربی مشخصا از اردوغان و به طور کلی از هر کسی که در ترکیه در قدرت باشد راضی نخواهند بود، مطبوعات انگلیسی زبان را به جوسازی علیه دولت اردوغان متهم میکنند. موضوعی که در اعتراض وزیر خارجه دولت اردوغان در سرمقاله این هفته اکونومیست هم دیده میشود.
انتقاد به مطبوعات جریان اصلی انگلیسی زبانی که انتخابات ترکیه را پوشش میدهند چندان هم بعید نیست. از هفته گذشته علاوه بر تایم، ایافپی و حتی رسانههایی مانند ایبیسی هم در گزارشهای خود از احتمال تقلب در انتخابات ترکیه، عدم تمایل اردوغان به ترک قدرت، تمایل مردم به پیوستن به شورش خیابانی در صورت اعلام شکست قلیچداراغلو و احتمال ابطال انتخابات در صورت عدم برد اردوغان در دور اول رقابتها صحبت کردهاند.
این در حالی است که قلیچداراغلو شخصا در مصاحبه با تایم احتمالا مقاومت اردوغان در ترک قدرت را رد کرده است. با این وجود گفتگو در مورد اینکه اردوغان و بازوهای حزبی او احتمالا میتوانند در انتخابات تقلب کنند، تمام نشده است.
در حالی که مطبوعات جریان اصلی انگلیسی زبان در نظر سنجیهایشان در هفتههای گذشته شانس برد قلیچداراغلو در انتخابات را بیشتر از شانس برد اردوغان در انتخابات تخمین زدهاند، در هفته گذشته گفتمان انتخاباتی اردوغان به سمت دوگانهسازی و اتکا به دستاوردهای نظامی ترکیه در سالهای اخیر تغییر کرده است.
بعد از آرام شدن گفتگوها در مورد وضعیت سلامتی اردوغان، او در قالب یک چهره قدرتمند روبهروی مردم خودش بر صفحههای تلویزیونی ظاهر شد تا بگوید که ارتش ترکیه یکی از رهبران داعش را در سوریه ترور کرده است. حمله دوباره به شمال سوریه برای طرفداران حزب اردوغان تاکید مجددی بر این است که جنگ این کشور هنوز تمام نشده و رویاهای بلندپروازانه منطقهای «ترکها» به فراموشی سپرده نخواهد شد.
یک ناو حمل پهپاد حالا هفتههاست که بین دو بخش اروپایی و آسیایی شهر استانبول در معرض دید مردم قرار گرفته است. این از جمله چیزهایی است که هواداران اردوغان به آن افتخار میکنند. یک مهندس کارمند سیستم حمل و نقل عمومی شهر استانبول که روی یکی از دهها کشتی که بین دو قسمت آسیایی و اروپایی استانبول رفت و آمد میکنند، کار میکند در مورد این ناو و حضورش در آب میگوید: «ترکیه همیشه این شکلی که امروز میبینید نبود، ما مردم فقیری بودیم که نمیتوانستیم از خودمان دفاع کنیم، حالا از اینجا به بیرون نگاه کنید، آن پلها را عدالت و توسعه ساخته، آن ناو را هم عدالت و توسعه ساخته، ما حالا خیلی چیزها داریم و اگر به این مسیر ادامه دهیم اوضاعمان بهتر هم خواهد شد.»
روشن است که بلندپروازیهای قدیمی در قالب ناتوی ترکی و نوعثمانیگری در بین بسیاری از مردم ترکیه که هنوز به یک نوستالژِی سینمایی از امپراتوری ترکان دلبسته هستند، زنده، قوی و درخشان است. اردوغان و همپیمانان ملیگرای او سالهاست که از این توبره تغذیه میکنند و همزمان آتش تنور آن را داغ و داغتر میکنند؛ البته اتکا به گفتمان نظامی تنها ابزار در درست اردوغان برای بردن این انتخابات نیست.
به رغم تصویری که برخی مردم فارسی زبان در مورد ترکیه دارند، همجنسگرایی در ترکیه همچنان تابوی اخلاقی به حساب میآید. درست همانطور که پوتین با اتکا به هراس اخلاقی از همجنسگرایی، بخشی از طرفداران خود را راضی نگه میدارد و بخشی از آرای خاکستری را به خودش جلب میکند، اردوغان هم با موضعگیری علیه فعالان حقوق اقلیتهای جنسی میگوید: «مردم ترکیه در برابر یک انتخاب در مورد آینده خود قرار دارند.» از نظر اردوغان مردم باید انتخاب کنند کسانی که به خانواده و شکل سنتی آن احترام میگذارند در قدرت بمانند یا کسانی که حامی رفتارهای ضد خانواده هستند!
برای یک دستفروش پنجاه ساله که در خیابان صدف میفروشد، تکلیف آیندهای که اردوغان در آن در قدرت باقی بماند روشن است، او میگوید: «اردوغان را میشناسیم، او میتواند تورم را بهتر کند و وضعیت اقتصادی را سامان بدهد، وقتی اردوغان به قدرت رسید در ترکیه زلزله آمده بود و خرابی زیادی بود، او توانست مشکلات مردم را حل کند، حالا هم در ترکیه زلزله آمده است و او هنوز میتواند مشکلات مردم را حل کند، اما معلوم نیست قلیچداراغلو هم بتواند مشکلات ما را حل کند یا نه.»
به نظر میرسد حتی بسیاری از کسانی که میدانند اردوغان را نمیخواهند هم به درستی نمیدانند که قلیچداراغلو دقیقا در سیاست ترکیه چه تغییری به بار خواهد آورد. کارزار حامیان او، رنگینکمانی از گروههای اقلیت مذهبی گرفته تا انواع و اقسام مخالفان سیاسی اردوغان است.
هر چند خود او و حزبش در دستهبندیها در موقعیت چپ مرکزگرا قرار میگیرند در میان حامیان او از گروههای راستگرا تا چپهای تندرو، همه مدل گرایش سیاسی دیده میشود. او که اخیرا از حمایت احزاب چپ تند هم برخوردار شده است، نه برنامه روشنی برای حل مساله کردهای ترکیه دارد، نه سیاستهای مهاجرتی که اعلام میکند ربط چندانی به سیاستهای احزاب چپگرا در نقاط دیگر جهان دارد.
ظاهرا در ترکیه راست و چپ و مرکزگرا در مورد اینکه موضعگیری علیه مهاجران سوری میتواند نظر مردم را جلب کند با یکدیگر همنظر هستند. قلیچداراغلو میگوید: مهاجران سوری باید به کشور خودشان برگردند. اما توضیح نمیدهد پس فرستادن این مهاجران به سرزمینهایی که هنوز تحت حمله ترکیه یا تحت نفوذ دولت بشار اسد است چه هزینههای انسانی میتواند به همراه داشته باشد و آیا احزاب چپگرا با این رویکرد او به مساله مهاجران سوری موافق هستند یا نه.
در حالی که اردوغان در سالهای گذشته یکی از مهمترین حامیان شورشیان سوری علیه دولت بشار اسد بوده و یکی از دلایل میزبانی این کشور از این همه سوری آواره هم همین حمایت اردوغان از آشوب در سوریه است، به نظر میرسد موضع این کشور در یکی، دو سال اخیر در مورد ماندن دولت بشار اسد تغییر کرده است.
غربگرایان ترک هم مانند سایر کسانی که کباده حمایت از دموکراسی میکشند از ماندن بشار اسد در قدرت راضی نیستند و هر کسی که با او به مماشات برخیزد را تایید نمیکنند. از این نظر اردوغان هنوز در پیشگاه قضاوت آنها گزینهای بهتر از قلیچداراغلو است که علاوه بر اینکه در علوی بودن با خانواده اسد اشتراک دارد، حامی حذف اسد از سیاست سوریه هم نبوده است و در صورت پیروزی در انتخابات احتمالا در اولین فرصت با همتای همسایه خود در سوریه دیدار خواهد کرد.
قلیچداراغلو همچنین در مورد اینکه مساله کردهای ترکیه را چگونه برطرف میکند توضیحی نداده است؛ حتی حالا که حمایت ضمنی حزب دموکرات از ائتلاف میز شش نفره باعث شده است که وضعیت او در نظرسنجیها به نسبت هفتههای گذشته بهتر شود، او به صراحت نمیگوید که منظورش از اینکه «گروهی از ریشسفیدان» در دولت او مساله کردها را حل خواهند کرد، چیست.
یک هفته مانده تا انتخابات ترکیه، شاید دقیقترین تصویری که مردم کوچه و بازار از فضا دارند، همان حرفی است که مرد صدففروش میزند، در تهران به آن میگویند: «هندوانه در بسته». قلیچداراغلو در راس کمپینی نشسته است که اعضای آن احتمالا در یک کابینه ائتلافی حتی دور یک میز هم نمیتوانند، بنشینند. او علاوه بر این وعده داده است که سیستم ریاستی را دوباره به سیستم پارلمانی برگرداند، یعنی همان چیزی که تا پیش از رفراندوم سال ۲۰۱۷ در ترکیه کار میکرد.
سیستم پارلمانی هر چند به معنی دموکراسی بیشتر است، همزمان به معنی بحث و جدل و دعوای سیاسی بیشتر هم هست. علاوه بر این، هر چند سابقه و کلماتی که قلیچداراغلو از آن استفاده میکند، نشان نمیدهد که او واقعا شخصیتی جاهطلب دارد و در طمع کسب قدرت است، معلوم نیست اعضای دیگر کمپین او از جمله شهرداران دو شهر استانبول و آنکارا که هم جوانتر و هم پرسوداتر از او هستند چنین که او خودش را مینمایاند دست شسته از قدرت و وارسته و تنها به دنبال باز گرداندن دموکراسی قویتر به عرصه سیاسی ترکیه باشند.
نگرانی از اینکه اکرم امام اغلو که در یک رقابت نفسگیر شهرداری استانبول را به دست آورده و محبوبیت قابل ملاحظهای دارد و منصور یاواش شهردار آنکارا هم دقیقا به اندازه قلیچداراغلو خواهان بازگشت به سیستم پارلمانی باشند و نه خواهان کنار زدن قلیچداراغلوی ۷۴ ساله و تبدیل شدن به اردوغان دوم ترکیه، کمرنگ نیست.
با وجود اینکه سرمقالهنویس این هفته اکونومیست معتقد است که اردوغان باید برود و تنها گزینهای که در حال حاضر در برابر اردوغان قرار دارد هم قلیچداراغلو است، رهبر اپوزیسیون که میگوید حامی نزدیک شدن بیشتر ترکیه به غرب است، در ده سال گذشته دو سفر به امریکا داشته است که تلاش کرده هر دوی آنها را تا جایی که ممکن است در سکوت خبری برگزار کند.
در ترکیه هم درست مثل ایران، هر چند نگاهها گاهی به سمت همکاری بیشتر با غرب است، حسی از غرور ملی و بیاعتمادی به غرب و به خصوص امریکا وجود دارد که باعث میشود نمایش نزدیکی به امریکا نه تنها در جهت افزایش رای کار نکند، بلکه احتمالا به کاهش آن هم ختم شود. در کنار این مساله رقیب اردوغان باید موضع خودش را در مورد بحرانهای حال حاضر جهانی که ترکیه در کمرکش آن قرار دارد، روشن کند.
سیاست دولت اردوغان در مورد ایران، سوریه، اوکراین و چین روشن است، نزدیکی این کشور به اسراییل تنها در جهت منافع ملی است و اردوغان هر چند به دنبال جنگ با اسراییل نیست و حتی گامهایی برای بهبود روابط با آن برداشته، نشان داده است که در صورت بالا گرفتن تنشها خودداری از حمله لفظی و تحمیل هزینه به اسراییل حتی در صورت عدم رضایت امریکا ندارد. قلیچداراغلو از این نظر هنوز برای بسیاری ناشناخته است. تمرکز او به عنوان یک اقتصاددان بروکرات، بیشتر بر مسائل داخلی ترکیه و به خصوص مساله تورم بوده است.
یک هفته تا انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات عمومی ترکیه باقی مانده است، با وجود اینکه نظرسنجیهای هواداران قلیچداراغلو میگویند او با اختلاف حدود پنج تا هفت درصدی برنده انتخابات خواهد بود، نظرسنجیهای هواداران اردوغان بیشتر به سمت احتمال دومرحلهای شدن انتخابات حرکت کردهاند. نظرسنجیها برای پیشبینی اینکه چه اتفاقی در انتخابات ترکیه خواهد افتاد چندان دقیق نیستند؛ هر چند همه با هم بر سر این مساله توافق دارند که رقابت بسیار نزدیک است.
این روزها پرچمهای احزاب و ائتلافهای مختلف در خیابانها جابهجا ظاهر و غایب میشوند. چادرهای هواداران رقبای انتخاباتی از آدمهایی در همه گروههای سنی پر است، هر چند احزاب کم سابقه و کم طرفدار مثل حزب سبز جدید را بیشتر گروهی از جوانان سودایی میگردانند.
نگرانی در مورد اینکه در هفتههای بعد از انتخابات چه اتفاقی میافتد بسیار بیشتر از نگرانیهایی است که در مورد ماههای آینده وجود دارد.
گمانهزنیها در مورد احتمال وقوع تظاهرات و درگیریهای خیابانی رو به افزایش است. با این حال یک دختر جوان، دانشجوی زبان روسی که در چادر «حزب سبز نو»، یک حزب کوچک متعلق به جریان چپ که احتمالا در صورت غیرقانونی اعلام شدن حزب دموکرات که متهم به همکاری با پکک است، در نقش حزب پوششی برای مهمترین جریان چپ ترکیه بازی خواهد کرد، به مردم بروشور تبلیغاتی میدهد، میگوید که چندان نباید به اتفاقات روزها و حتی هفتههای آینده خوشبین بود: «ما برای نمایندهمان تبلیغ میکنیم، اما امیدوار نیستیم که به قدرت برسیم. ما هنوز اینجا و همه جا در اقلیت هستیم. حتی اگر به خیابان بیاییم مردم به ما ملحق نمیشوند، ما میتوانیم مدتی اعتراض کنیم، اما نمیتوانیم در خیابان چیزی به دست بیاوریم.
اگر مثل انتخابات شهرداریها بخواهند نمایندهای که با رای شکننده انتخاب شده را کنار بزنند، ممکن است در انتخابات بعدی بتوانیم موفق شویم، اما با اعتراض خیابانی فقط هیجانها خالی میشود. صلح به اندازه جنگ جذابیت ندارد و مردم دوست دارند رهبری داشته باشند که همان چیزی که در خانههای خودشان میگویند را تکرار کند، یعنی کسی که دنبال آقایی و سلطه و اقتدار است. به آهنگهایی که میگذارند نگاه کنید، آنها فقط به مقتدر بودن فکر میکنند.»