نامه سرگشاده شورای عالی تهیهکنندگان سینمای ایران به وزیر جدید
رویداد۲۴| در متن این نامه آمده است:
جناب آقای سید عباس صالحی
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
باسلام و احترام
ضمن خوشآمدگویی شورای عالی تهیهکنندگان سینمای ایران به روی کار آمدن دولت چهاردهم و حضور جنابعالی دراین موقعیت مهم فرهنگی و هنری و با گذر از دورانی پرادبار از مدیریت فرهنگی سه سال گذشته برخود واجب دیدیم که کارنامه سهساله این دوران را که سختیها و معضلاتی را در روابط و مناسبات با جامعه فرهنگی و هنری پدید آورده است با هم مرور کنیم که البته پیامدها و آثار این تلخیهای گذشته تا زمانی دراز باقی خواهد ماند و از خاطر اهل سینما زدوده نخواهدشد.
بیشک دریافت شیوه گذار شما از این دوران صعب و نحوه تعامل با اهالی فرهنگ به ویژه سینماگران جدای از ابهامات و طرح پرسشهای بیشمار، دغدغه خاطر اصلی همه خانواده فرهنگ و هنر کشور است.
نیک میدانیم که به عنوان مدیریت ارشد فرهنگی از مشکلات و کارنامه پر خسارت و زیان بار این دوران بهخوبی آگاهید، اما شاید لازم باشد تا از دیدگاهی تخصصیتر و بهطور مختصر «شرح» سینماگران بر «آنچه گذشت» را هم بخوانید:
چکیده کارنامه معضلات رفته بر اهالی سینما در سهسال گذشته و حاصل مدیریت کلان دولتی این عرصه به شرح ذیل است:
۱- تفویض اختیارات قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نهادهای غیرمسوول در ارزیابی آثار آنان
۲ - عدم رعایت عدالت در حفظ کثرت تولید و گونههای متنوع سینمایی
۳- اعمال محدودیتهای بیسابقه و حذف و بیکاری یکباره نیروهای مجرب و حرفهای به خصوص در گروههای مولفی، چون تهیهکنندگان و کارگردانان
۴- از بین بردن و به اضمحلال کشیدن عرصه پرافتخار تولید و عرضه داخلی و بینالمللی سینمای ایران و دور کردن این عرصه از چرخه مناسبات فرهنگی بینالمللی
۵- اهمال در واگذاری اختیارات تعریف شده و قانونی وزارت فرهنگ به صدا و سیما و ساترا
۶- گسترش بیرویه و عضوگیری چند هزار نفری صندوق اعتباری هنر به جریانهای غیرمرتبط و کاهش قدرت خدماترسانی این بنگاه خدماتی اقتصادی
۷- تبعیض و بیعدالتی در تخصیص بودجه رسمی و به ورشکستگی کشاندن جریان اصلی تولید و پخش سینمای ایران
۸- تضعیف جایگاه قانونی صنوف و اتحادیههای صنفی
۹ - تامین فلهای و غیرکارشناسی نیروی انسانی وزارتخانه
۱۰ - ممنوعیت غیرقانونی فعالیت هنرمندان و آزادیهای قانونی مثل ممنوعالخروجی، ممنوعالکاری، ممنوعالمعامله شدن ...
۱، ۱ - تشدید و چند مرحله کردن نظارت و اعمال ممیزیهای سخت و ناعادلانه
۱۲ - ارایه آمار غلط غیر کارشناسی و غیر مستند که در مواردی منجر به سوءاستفاده و سیاستگذاریهای پرخطا و پر خسارت کلان شد. و، اما پرسش اصلی این است: شما و مدیران فرهنگی دولت چهاردهم برای رفع اثرات سوء ورود و دخالت غیرقانونی نهادهای امنیتی و نظارتی و قضایی در حوزه فعالیتهای قانونی و حرفهای هنرمندان و سینماگران چه تمهیداتی اندیشیدهاید؟ به عنوان مثال آیا با توجه به پاسخ روشن و شفاف ریاست جمهور به سوال خانه سینما در مورد حق یا امتیاز اشتغال به حرفه، در کارنامه کارگروهی که با مدیریت شخص وزیر دولت سیزدهم و متشکل از نمایندگان قوه قضاییه و وزارت کشور و نهاد امنیتی بعد از وقایع ۱۴۰۱ تشکیل شد، بازنگری خواهید کرد؟ کارگروهی که شتابزده با صدور بیشترین احکام ممنوعالکاری و حبس، یک بههمریختگی روحی و روانی و نابسامانی اجتماعی و شکاف میان اکثریت جامعه سینمایی و حاکمیت را رقم زدند.
بی شک صدور چنین احکامی منجر به دلزدگی، سرخوردگی و یأس و نومیدی در بین هنرمندان شد. تلخی ماجرا اینجا بود که این سیر با صدور احکام ممنوعالخروجی و ممنوعالمعامله شدن در تنگ کردن عرصه و محرومیت از حقوق بدیهی و اولیه شهروندی تکمیل میشد.
آیا رسیدگی به سیاستهای یکجانبه و عموما اشتباه وزارت و مدیریت سینمایی سهساله گذشته که به ورشکستگی بخش عمدهای از سینمای بالنده ایران انجامیده، در اولویتبندی و دستور کار شما قرار خواهد گرفت؟
کافی است تا نگاهی اجمالی به آمار سهساله مدیریت پیشین و وارونه نمایی مدیران ارشد فرهنگی این دوران بیندازیم:
بنابر گزارش آمار اکران سال ۱۴۰۰، تعداد ۴۴ فیلم دراین سال اکران شده که با ۷ میلیون نفر تماشاگر در مجموع ۱۵۹ میلیارد تومان فروش داشتهاند. واقعیت تلخ آناست که قریب به اتفاق این آمار تنها به فروش گیشه ۴ فیلم محدود میشود که به ژانر کمدی تعلق داشتهاند و ۴۰ فیلم بقیه همگی متضرر شده تا جایی که برخی حتی بخشی از سرمایه اولیهشان را نیز تامین نکردهاند.
در سال ۱۴۰۱ از بیش از ۱۵۰ فیلم سینمایی دپو شده، تنها ۵۰ فیلم امکان نمایش عمومی یافتند که با عبور جامعه از معضل کرونا ۱۴ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر تماشاگر داشتند و جمعا ۴۵۰ میلیارد تومان فروش ثبت شده است، اما در این سال هم تنها ۹ فیلم توانستند به سود برسند و ۴۱ فیلم متضرر شدهاند. در سال ۱۴۰۲ نیز ۵۵ فیلم اکران شد و با ثبت آمار ۲۷ میلیون نفر تماشاگر که ازاین همه فقط ۱۲ فیلم به سود رسیدند و ۴۲ فیلم بیثمر باقی ماندند. بیش از ۱۸۰ فیلم سینمایی آماده نمایش در انبار بعد از سالها از اکران بازماندهاند با این حساب سرمایهگذاران و تهیهکنندگان یا به ورشکستگی کشیده شدند یا اینکه از تداوم کار در حرفه مورد علاقهشان باز ماندند.
همه اینها در شرایطی است که بر اساس آمار کسب شده عموم تهیهکنندگان سینمای ایران بهطور متوسط هر ۵ سال یک بار موفق به ساخت یک اثر سینمایی میشوند که این آمار در مورد تهیهکننده کارگردانان مستقل به ۱۰ تا ۱۵ سال وقفه در تولید هم میرسد؛ این یعنی یک بیکاری مطلق و فراگیر...
در تمام این سالها مدیران ارشد وزارت و شخص وزیر با آماری خلاف واقع و با گفتن بخشی از واقعیت و کتمان جزییات آماری فروش گیشهای را که چند محصول دستچین شده حاصل شده را به عنوان موفقیت و آمار کلی سینمای ایران جا زدهاند و چشم و گوش خود را بر انبوه تولیدات و ژانرهای سینمایی بستهاند. سینمایی که در مرز ورشکستگی و سقوط کامل قرار گرفته است...
بنیاد فارابی به عنوان اصلیترین نهاد حمایتی حاکمیت از سینمای ملی، به جای تخصیص منابع مالی به کلیت سینمای ایران، با گشاده دستی منابع مالی را در اختیار عناصر مرتبط با یک جریان سیاسی خاص و متمایل به دولت سیزدهم قرار داده؛ و البته دستاورد صرف میلیاردها تومان هزینه، تولید آثاری فاقد ارزش کیفی و اقتصادی شد. آثاری که نه در گیشه توفیق یافتند و نه در ارزیابی کارشناسی و منتقدین مورد تایید قرار گرفتند و نه جریان تاثیرگذاری را در سینما پدید آوردند. بررسی کارنامه بنیاد فارابی نشان میدهد که فیلمنامهها و طرحهای ارسالی سینماگران مستقل و جریان اصلی تولید با پاسخهای کلیشهای و از پیش تعیین شده، به بهانههای واهی در جدول حمایت و تولید جای نگرفتند!. حتی اگرفیلمنامهها مطابق با محورهای اعلامی این بنیاد نوشته و نگاشته میشدند.
جنابعالی بیشک به اهمیت جشنواره فیلم فجر به عنوان میراث ۴۰ساله سینمای ملی ایران در بعد از انقلاب به خوبی آگاهید. سیاستگذاری و برنامهریزیهای دراز مدت مدیران ارشد فرهنگی از دهه ۶۰ و همراهی خانواده سینما، اقبال مردم و بازتاب وسیع رسانهای را به همراه داشت و این باعث شد که جشنواره فیلم فجر از چنان جایگاه و منزلتی برخوردار گردد که جدای از زمینهسازی برای رشد و خلاقیت سینماگران به عنوان نهادی تعیینکننده در سیاستگذاریو جریانسازی فرهنگی سینما شناخته شود. انتصاب جوانی گمنام با هیچ سابقه روشن مدیریتی در عرصه فرهنگ، سایه گرایشی افراطی را بر سر تمامی وجوه این رویداد مهم انداخت. جشنوارهای که نماد سرزندگی و وفاق ملی بود محور قهر و تحریم و جدایی و بیانیههای تند و آتشین شد... نوک پیکان ستیزهجویان، دشمن و بیگانگان را فراموش کرد و اینبار سمت خانواده فرهنگ نشانه گرفته شد. بیهیچ مقدمهای از اولین سال استقرار مدیران یکسونگر، قهر جمعی خانواده فرهنگ با جشنواره تجربه شد و در عالیترین سطح ممکن به طرفهالعینی جشنواره چهلساله از رونق افتاد. سوت و کور و خلوت ... از سوی دیگر دستاورد مدیریت سیاسی این جوانان افراطی و جریان یکسونگر، حذف و نابودی بخش بینالملل فجر هم بود. جشنوارهای که با حضور سینماگران مهم خارجی میرفت تا در رده جشنوارههای مهم و قابل اعتنای جهان قرار بگیرد.
مهمترین دریچه ارتباطی سینمای ایران و جهان نیز با یک تصمیم شتابزده، اینچنین کور شد... و حال پرسش اصلی اهل سینما ایناست: مدیران ارشد فرهنگی جدید کشور برای رفع این خسارات و زیانهای فاحش چه تمهیداتی اندیشیدهاند؟
حضور ۴۰ساله سینمای ایران در جشنوارههای معتبر جهانی نماد توسعه فرهنگی کشور بود.
و، اما این همه افتخارات جامعه و حاکمیت به چه سرنوشتی گرفتار شد؟ متاسفانه سیاستهای غلط و شتابزده مدیران مورد اشاره و سانسور شدید آثار سینمایی برای اولینبار میزان حضور بینالمللی سینمای ایران را در این سه سال به مرز صفر رسانده است!
جنابعالی و مدیران آینده زیرمجموعهتان آیا این میزان خسارت و لطمه و زیان استراتژیک فرهنگی را به جامعه ایرانی تصادفی و اتفاقی برمیشمارید؟ به باور ما این شرایط محصول یک مجموعه از ناکارآمدی است که فقدان دانش لازم، عدم تجربه مدیریتی در سطح کلان، فقدان تعهد و تخصص لازم درمیان مدیران انتصابی، از مهمترین دلایل آن بهشمار میروند. مدیرانی که شایع است به وسیله یک جریان سیاسی مشکوک در سایه کنترل میشدند.
مجموعه این عوامل باعث لطمه روحی شدید به هنرمندان و کاهش ظرفیتهای هنری و حرفهای سینمای ایران گردیده است. تضعیف و تحقیر جایگاه سینماگران نواندیش و فرهنگدوست به رشد و گسترش تولیدات سخیف و کممایه فیلمفارسی شتاب و رونق بخشیده تا مدیران ارشد فرهنگی در پشت ارقام میلیاردی فروش چند فیلم انگشتشمار پنهان شوند. باید و نبایدهای پیش روی شما و مدیران آتی محترمتان بسیار است و چالشها بیشمار...، اما با توجه به مواضع روشن رییسجمهور محترم در پاسخ به ۸ سوال خانه سینما طبیعتا بایستی به عنوان یک دولت وفاق و دوستی و شفافیت، بسیار متفاوت از سیاستهای دوره گذشته عمل کنید. چه اینکه در اولین گام، رسیدگی عاجل و ممانعت از اقدام دولت سیزدهم درباره قانونی کردن محدودیتهای حرفهای سینماگران از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان «سند سینمای ملی» که بدون مشاوره و حضور اهالی دستاندرکار سینما واهل فن این حرفه تهیه شده، به حق مهمترین انتظار اهل سینما از وزیر و مدیریت فرهنگی دولت چهاردهم است. ایذا رسیدگی به ممنوعالکاریهای مکرر و گسترده، ممنوع المعاملهکردن، ممنوع الخروجیهای غیرقانونی، تکریم و برگرداندن شأنیت هنرمندان و سینماگران، رعایت عدالت در حمایت و تشویق از گونههای متنوع سینمایی، عدم دخالت دولت در فیلمهای تولیدی پس از طی مراحل قانونی، از مهمترین انتظارات جامعه سینمایی است.
با احترام
شورای عالی تهیهکنندگان سینمای ایران