بیوگرافی منوچهر وثوق ستاره سینمای قبل از انقلاب|کسی که می خواست فردین دوم باشد
رویداد ۲۴ | مازیار وکیلی: ستارگان زیادی در سینمای فارسی بازی کردند اما هیچ گاه نتوانستند از زیر سایه فردین و ناصر ملک مطیعی بیرون بیایند. تمام بازیگرانی که جذب سینمای فارسی میشدند و قرار بود تبدیل به ستارگان سینمای ایران شوند چارهای نداشتند جز این که شبیه ستارگان اصلی سینمای فارسی شوند. منوچهر وثوق هم از این قاعده مستثنی نبود او که خیلی زود و در اوایل دهه چهل هجری شمسی جذب سینمای فارسی شد مجبور شد تا ابد فردین دوم باقی بماند.
تا پیش از حضور در سینمای فارسی منوچهر وثوق برای گروه پیشاهنگی و جمعیت شیر و خورشید تئاتر بازی میکرد. بعدها وثوق همراه یک گروه تئاتر تعدادی تئاتر برای تلویزیون ثابت پاسال اجرا کردند. همین تئاترها بود که پای او را به سینما باز کرد و او در فیلم جاهلها و ژیگولها که قرار بود نسخه ایرانی داستان وست ساید باشد (نام اولیه فیلم هم اسمال وست ساید بود) بازی کرد.
منوچهر وثوق؛ فردین دوم سینمای قبل از انقلاب
وثوق بعدها جذب یکی از مشهورترین استودیوهای فیلمسازی ایران استودیو پارس فیلم شد. در آن جا بود که کارش گرفت و با بازی در چندین فیلم این استودیو تبدیل به یکی از مهمترین بازیگران سینمای فارسی شد. تهیه کنندگان که متوجه شباهت بسیار زیاد منوچهر وثوق با محمدعلی فردین شده بودند تصمیم گرفتند از او یک فردین کوچک بسازند.
به هر حال دور دور گنج قارون و علی بیغم بود و هر بازیگر تازهای که وارد سینما میشد ناگزیر باید برای دوام آوردن در سینما شبیه فردین رفتار و بازی میکرد. اما ماجرا درباره منوچهر وثوق فرق داشت تهیه کنندگان درباره او رسماً تصمیم گرفتند که فردین دوم باشد.
بیشتر بخوانید: بهترین فیلمهای سینمایی محمدعلی فردین
برای همین او را شبیه فردین گریم کردند. بر تنش لباسهای علی بیغم را پوشاندند و کار را تا جایی پیش بردند که تماشاگران و دست اندرکاران سینما او را فردین کوچولو صدا میزدند. حقیقتش را بخواهید این مقاله همین جا میتواند تمام شود بدون این که نکته ناگفتهای درباره منوچهر وثوق باقی بماند. اما نمیشود درباره منوچهر وثوق و سایر بازیگران سینمای فارسی حرف زد و به سیستم غلط ستاره پروری آن دوران اشاره نکرد. سینمای ایران تا پیش از شکل گیری موج نو به لحاظ مضمونی سینمای مستقلی نبود. بلکه وابستگی تام و تمامی به سینمای هند و ترکیه داشت.
سینمای قبل از انقلاب و منوچهر وثوق
سینمای فارسی بیشتر به بازیگرانی نیاز داشت که خوش چهره باشند بتوانند برقصند و خیلی خوب ادای خواندن را در بیاورند تا بعداً صدای خواننده به خوبی روی صورت آنها سینک شود. سیستم سینمایی آن موقع چیز بیشتری از بازیگران نمیخواست که آنها هم چیز بیشتری ارائه دهند. غایت هنرپیشگان مرد در آن دوران فردین شدن بود. پس نباید تبدیل شدن به یک فردین کوچک شدن را نباید دستاورد کمی برای یک بازیگر دانست. منوچهر وثوق البته ایراد دیگری هم داشت و آن عادت به بازی در فیلمفارسی بود.
او هیچ گاه نخواست مانند بیشتر همدورهایهایش یعنی مرتضی عقیلی، محمدعلی فردین و ناصر ملک مطیعی سری به سینمای متفاوت آن دوران بزند و یکی دو تا نقش ماندگار هم بازی کند. حتی فروزان هم به عنوان یکی از ستارگان بزرگ آن دوران سینمای ایران یک دایره مینا داشت که بشود درباره آن صحبت کرد. اما منوچهر وثوق مطلقاً فیلم مهمی در کارنامه حرفهای خود ندارد. غایت فیلمهای منوچهر وثوق همانهایی هستند که او با ایرج قادری کار کرد. فیلمهایی که بعید است کسی آنها را به خاطر داشته باشد. اما علیرغم این انتقادها منوچهر وثوق توانست پرسونای بازیگری خود را در سینمای ایران تثبیت کند. او ورژن ضعیف شده محمدعلی فردین بود و همین سایه یک دیگری بزرگ بودن برایش کافی بود. از این جهت کافی که به هر حال مردم هنوز و بعد از گذشت این همه سال هنوز او را به خاطر دارند بدون این که نام یکی از فیلمهایش را به یاد داشته باشند.
منوچهر وثوق بعد از انقلاب
بعد از انقلاب منوچهر وثوق جز آن گروه از بازیگرانی بود که خیلی زود سر و کارشان به دادگاههای انقلاب اُفتاد. آنطور که خود منوچهر وثوق تعریف میکند او را به همراه جمعی دیگر از هنرمندان به زندان اوین بردند و به دستور محمدی گیلانی که آنها را ملائین خوانده بود بازجویی و ممنوع الکار کردند. اما آنطور که خود وثوق تعریف میکند انگیزه اصلی او برای مهاجرت صحبتهای سیدمحمد خاتمی بود که گفته بود بازیگران سینمای قبل از انقلاب حتی اگر نماز هم بخواهند دیگر نمازشان قبول نیست. این موضوع تکلیف منوچهر وثوق را مشخص کرد تا تصمیم به مهاجرت بگیرد. مهاجرتی که تا پایان عمر او طول کشید تا یکی دیگر از بازیگران مشهور سینمای فارسی در غربت و دور از وطن خود بمیرد.
چون وثوقی گفته بخاطر حرف خاتمی از ایران رفته