شرط روزنامه اصولگرا برای حمایت از حاکمان جدید سوریه | عبدالله گنجی: سقوط اسد به خاطر مشکلات اقتصادی و توطئه خارجی بود نه نبود دموکراسی
رویداد۲۴| عبدالله گنجی در یادداشتی با این ادعا که اصلاحطلبان هر قدر هم در قدرت باشند، اپوزیسیون هستند؛ آنها را به ارائه خوانش غلط از تحولات سوریه متهم کرده و نوشته: «اصلاحطلبان علت سقوط نظام سیاسی سوریه را با دو عبارت «دیکتاتور» و «مردم» معنا میکنند و تقریباً هیچ دلیل دیگری برای آن ارائه نمیکنند و هیچ متغیر دیگری را برای آن برنمیشمارند. البته در سقوط دولت افغانستان که به دست گروهی همفکر با تحریرالشام اتفاق افتاد، اصلاً نقدی به دولت مستقر نداشتند و حرفی از حضور ۲۰ ساله امریکا نزدند و از مردم افغانستان نیز ذکری نکردند، فقط طالبان را گروهی تروریستی اعلام کردند و به جمهوری اسلامی متلک میانداختند و در داستان سوریه نیز خوانشی ارائه میدهند که اینهمانی با جمهوری اسلامی باشد.»
او در ادامه از مشکلات اقتصادی و توطئه خارجی به عنوان دو عامل اصلی سقوط دولت اسد، نام برده و نوشته: «آیا سقوط نظام سوریه به خاطر نبود دموکراسی بود و اگر این بود مردم مقابل تیربارهای سوار بر تویوتاها میایستادند و کشته میشدند؟ یا اصلاً آن تیربارها وجود نداشت؟ سؤال اساسی این است که در کدام کشور عربی دموکراسی است و مردم حاکماند؟ چرا حرکتی که علیه اسد شد علیه امثال اردن، مراکش، مصر و عربستان نمیشود؟ اگر اسد متعلق به اقلیت مذهبی بود، چرا در بحرین چنین نمیشود؟ ممکن است در قبال این سؤالات گفته شود که آن کشورها اقتصاد بهتری دارند لذا رفاه نسبی نبود دموکراسی را امکانپذیر میکند. اگر پاسخ این است پس علت سقوط نظام سیاسی سوریه دو عامل بیشتر نیست؛ اول مشکلات حاد اقتصادی و دوم توطئه خارجی.»
گنجی البته به عوامل دیگری هم اشاره کرده، مثلا نوشته: «ایدئولوژی برای مبارزه حیاتی و حتمی است. آنچه تحریرالشام از آن بهره برد و ارتش سوریه فاقد آن بود. ارتش سکولار- کلاسیک سوریه فاقد این ایدئولوژی بود و از سوی دیگر ضعف تجهیزات روزآمد و رفاه نسبی نیز داشت و سرجمع اینها مقاومت را بیمعنا کرد.»
بخش قابل توجهتر در یادداشت گنجی بحث نقش و تمایل ایران به حفاظت از سوریه است. این فعال رسانهای اصولگرا برای موضوع جنجالی این روزها یعنی عدم حمایت جدی ایران از دولت اسد، یک دلیل تازه ذکر کرده و نوشته: «فاصله جغرافیایی با ایران و اشراف صهیونیستها و امریکا بر مسیرهای ترانزیتی زمینی و هوایی از دیگر دلایلی بود که اقدامات اورژانسی ایران را غیر ممکن میکرد.»
وی در ادامه به شرح دلایل ایران برای حفظ سوریه پرداخته و نوشته: «ایران همیشه سه انگیزه برای حفظ سوریه داشت. اول تعهد اخلاقی به اسد پدر و پسر بود که در جنگ تحمیلی در کنار ما بودند و قاعده جنگ عرب- عجم را پاره کردند و اسد پسر در این ۲۰ سال حاضر نشد ایران و حزبالله را به پول عربها بفروشد و همیشه پیشنهادات را رد کرد.
دوم، نقش سوریه در محوریت و عقبه جنبشهای مبارز علیه صهیونیستها بود که از جهت مکانی فراختر از غزه و لبنان بود و پناهگاه جنبشهای اسلامی و بخشی از پازل مقاومت بود.
سوم، خط ارتباطی ایران- حزبالله بود که از سوریه انجام میشد، زیرا لبنان راه زمینی دیگری جز سوریه به ایران و جهان ندارد. البته تردید نباید کرد که ایران با تجربه یمن و غزه ثابت کرده است که راههای ارتباطی را خواهد یافت و حزبالله همچنان اسطورگی خواهد کرد.»
گنجی البته اصل حرف را برای آخر نگه داشته و در بند پایانی این یادداشت به نحوه مقدمه حمایت از حاکمان جدید سوریه را نیز فراهم کرده است. او نوشته: «دوران ماه عسل فعلی در سوریه به دلیل تنوع گروهها، سلفیگری، مشکلات اقتصادی و کمبود امنیت و تنوع بازیگران تمام خواهد شد. جریان حاکم در سوریه بالاخره باید بخشهای جدید اشغال شده سوریه به دست صهیونیستها را در پرونده خود ببیند و برای آن فکری بکند و مردم سوریه را از این تحقیر برهاند. اگر وارد این کارزار شود، تنها نیرویی که جرئت دارد به آن کمک کند، ایران است ولاغیر، زیرا راهبرد قطعی و اعلام شده جمهوری اسلامی این است: هرکس با صهیونیستها بجنگد مورد حمایت ما خواهد بود.»