فدرالیست:
آیا «بحران قطر» جنگ نیابتی آمریکا بر سر توافق هستهای ایران است؟
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از اقدام چندین کشور حوزه خلیجفارس برای قطع روابط با قطر حمایت کرده اما کارشناسان سیاست خارجی اینطور استدلال میکنند که این اقدام احتمالاً یک جنگ نیابتی بر سر توافق ایران-آمریکا است.
رویداد۲۴- دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از اقدام چندین کشور حوزه خلیجفارس برای قطع روابط با قطر حمایت کرده اما کارشناسان سیاست خارجی اینطور استدلال میکنند که این اقدام احتمالاً یک جنگ نیابتی بر سر توافق ایران-آمریکا است.
به گزارش رویداد۲۴ به نقل از فدرالیست، اوایل ماه جاری میلادی عربستان، مصر، بحرین و امارات تمام روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود با قطر را به دلیل حمایت از ایران و گروههایی مانند حماس، حزبالله و اخوان المسلمین قطع کردند.
این اقدام به معنای یک اولتیماتوم برای قطر است: انتخابهای بهتری داشته باش یا منزوی بمان.
مگان اوپرا طی یادداشتی به این مسئله پرداخته و معتقد است که این برای آمریکا یک بازگشت به فرم اصلی و دور شدن از سیاست مذاکراتی باراک اوباما با مقامات ایران است.
حمایت ترامپ از کشورهای حوزه خلیجفارس بیانگر تلاش وی برای دور کردن آمریکا از ایران و نزدیک کردن دوباره آن به عربستان است و این در حالی است که این بحران دیپلماتیک خود نشاندهنده یک تنش بنیادی میان دو دیدگاه رقیب در دستگاه سیاست خارجی آمریکا در مورد خاورمیانه است.
دیدگاه نخست در مورد خاورمیانه همانی است که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا طی هشت سال ریاست جمهوری خود پیشنهاد و پیگیری کرد. اوباما به دنبال راهی برای کاهش حضور آمریکا در بحرانهای بیپایان خاورمیانه بود. او گمان میکرد میتواند بهواسطه توافق هستهای و با لغو تحریمها، بار خاورمیانه را از دوش آمریکا بردارد. در این دیدگاه یک ایران فعال میتوانست صلح و ثبات ایجاد کند.
دیدگاه دیگر در مورد منطقه همانی است که ترامپ دستکم در حال حاضر پیگیری میکند: اینکه ایران دلیل اصلی بیثباتی در خاورمیانه است و عقب راندن تهران پیششرط صلح در خاورمیانه است. بر اساس این دیدگاه آمریکا باید ایران را مسئول تروریسم بداند، توافق هستهای را انکار کند، و حمایت خود را به سمت متحدان سنتی آمریکا در منطقه، بهخصوص دشمن ایران یعنی عربستان بچرخاند. این تغییر سیاست کاملاً در سفر ماه اخیر ترامپ به ریاض مشخص بود.
اما باوجودآنکه دوره تصدی اوباما به پایان رسیده، بسیاری از اعضای سابق دولت وی هنوز تلاش میکنند که مواضع سیاسی وی در منطقه را تشریح کنند.
اوپرا در یادداشت خود میپذیرد که رسیدن به صلح در خاورمیانه آسان نیست اما نقاط آغازی وجود دارد. او تظاهر نمیکند که عربستان یا دیگر رهبران جهان در خاورمیانه «شرکای ایده آل» هستند و تصدیق میکند که هرکدام آنها اشتباهاتی در حوزه حقوق بشر و تروریسم داشتهاند، اما این بدان معنا نیست که ایده صلح را به طول کامل کنار بگذاریم.
او مینویسد: هدف ما باید یافتن شریکی باشد که بیشترین منافع مشترک را با آمریکا دارد و با آن کار کنیم. ایران بهعنوان یک نظام انقلابی اصلاً به این ایده نزدیک نیست. عربستان بسیار نزدیکتر است و مخالف آن با توافق هستهای اختلاف بنیادینی در منافع منطقهای ایجاد نمیکند.
این دیدگاه که آمریکا میتواند مشکل خاورمیانه خود را با ارتقا ایران به جایگاه یک هژمون منطقهای حلوفصل کند، همچنان حتی در میان عناصر دولت ترامپ وجود دارد. اما عملی نشده است. ترامپ مجبور است در دولت خود تلاش کند که به محور عربستان و اعراب سنی نزدیک شود. ضمن اینکه باید نسبت به بحران قطر با دقت گام بردارد تا مانع از تخریب اهداف منطقهای که دارد شود.