نجفی به مادر میترا استاد چه گفت؟
ماجرای قتل میترا استاد به یکی از پروندههای پیچیده تبدیل شده و هر چندروز به دلیلی به خبرها بازمیگردد. اکنون که وقت رسیدگی به این اتهام محمدعلی نجفی تعیین شده، مثل همه پروندهها کسانی درپی گرفتن رضایت از خانواده مقتول هستند، اما نمیتوان پیشبینی دقیقی نسبت به آینده داشت.
رویداد۲۴ اینکه آیا خانواده مقتول حاضر به رضایت میشوند یا نه، باید اجازه داد پرونده مسیر خود راطی کند. هر چه باشد، محمدعلی نجفی به دلیل انتساب به یکی از گروههای سیاسی قدرتمند، بعید نیست توسط گروههای سیاسی و یا شخصیتهای سیاسی مورد حمایت قرار گیرد. برادر میترا استاد، همسر به قتل رسیده درباره جزئیاتی از پرونده خواهرش سخن گفته است.
مسعود استاد اظهارکرده که نجفی خطاب به مادر همسرش گفته: «دختر شما دست من امانت بود و شما هم بارها تاکید کرده بودید که دختر من امانت است، اما من امانتدار خوبی نبودم و قصدم قتل نبود.» پرونده محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران با اتهام قتل همسر دومش، میترا استاد در دادگاه کیفری یک استان تهران در نوبت رسیدگی قرار دارد. در عین حال خانواده و بستگان او در تلاشند که شاید بتوانند از خانواده مقتول رضایت بگیرند و از قصاص او جلوگیری کنند. در همه این احوال پدر میترا استاد در سکوت فرو رفته و سخنی بر زبان نمیآورد. در همین ارتباط مسعود استاد، برادر میترا (مقتول) با «رکنا» گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید.
درخواستتان همچنان قصاص است؟
ما اصرار بر قصاص داریم و نظرمان تغییر نخواهد کرد. حق تولد و مرگ فقط دست خداست، اما آقای نجفی حق زندگی را از خواهرم گرفت. اگر مرگ او یک حادثه بود کنار میآمدیم، اما این اتفاق به هیچعنوان قابل بخشش نیست. درخواست پدر و مادرم و خواهرزادهام (پسر میترا) قصاص است.
در این مدت از طرف خانواده نجفی چه تلاشهایی برای گرفتن رضایت شده است؟
روزی که برای خواهرم مراسم ختم گرفتیم، اکثر دوستانش به مسجد آمدند برای عرض تسلیت. البته خانواده آقای نجفی مانند برادر، برادرزاده و دامادش هم برای تسلیتگویی آمدند. پس از آن هم با من و خانوادهام تماس گرفتند که آراممان کنند و خواستند که او را ببخشیم. چندبار هم پیامک دادند.
پاسختان چه بود؟
گفتم که قصاص. داماد آقای نجفی و برادرزادهاش به من زنگ زدند و اصرار داشتند که در دادگاه از خونخواهی گذشت کنیم، اما ما کوتاه نخواهیم آمد.
خود آقای نجفی چطور؟ از زندان تماسی با شما نگرفته است؟
خیر. فقط در دادسرا تلاش کرد تا از من و خانوادهام رضایت بگیرد. در آنجا ابراز پشیمانی کرد و حتی خطاب به مادرم گفت: «حاجخانم دختر شما امانت بود دست من و شما هم بارها تاکید کرده بودید روی این جمله که دختر من امانت است دست شما. اما من امانتدار خوبی نبودم و قصدم قتل نبود.» او با گفتن این جمله ابراز شرمندگی کرد و معذرت خواست.
با این حال ممکن است نظر خانوادهتان تغییــر کنــد؟
نه. مادرم بهشدت ناراحت و افسرده است. آقای نجفی در دادسرا به من گفت که پس از قتل خواهرم تصمیم به خودکشی گرفته و به بالکن رفته که خودش را پرت کند، اما به این فکر کرده که خودکشی گناه بزرگی است و پشیمان شده است. مگر کشتن خواهرم گناه نبود؟ اینکه پسر خواهرم بیمادر شده گناه بزرگی نیست؟ این چیزها ما را عذاب میدهد و حرفهای دیگری که علیه خواهرم میزنند یا در فضای مجازی از جانب ما نظر میدهند. یکی از همین نظرها این بود که خانواده استاد نمیتوانند نصف دیه را جور کنند برای همین نجفی قصاص نمیشود. نمیدانم چطور راضی میشوند که درباره ما اینطور نظر بدهند.
پیش از این حادثه رابطه شما با آقای نجفی چطور بود؟
مثل دوتا دوست. من حتی با خواهرم هم رفیق بودم. اصلا بحث خواهر و شوهرخواهری نبود. رابطه من با هر دوی آنها خیلی خوب و دوستانه بود و رفتوآمد داشتیم. حتی شب قبل از حادثه من آنجا بودم. ظاهرا با هم بحث داشتند، اما به احترام من سعی کرده بودند با هم خوب رفتار کنند. درواقع آن شب ظاهرسازی کردند.
رابطه آقــــــای نجفی با خانوادهتان چطور بود؟
برخلاف پدرم با مادرم خیلی خوب بود. مادرم خیلی به خانه خواهرم رفتوآمد داشت. حتی برای اسبابکشی به کمکشان رفته بودیم. اکثر کارهای اسبابکشی را من انجام دادم، اما چه کسی فکر میکرد که این حادثه تلخ و شوکآور رخ بدهد.
یعنی با پدرتان رابطه خوبی نداشت؟
دیگـــــر نمیخواهــــــم وارد ایــــن جزئیــات خصوصی شوم.
ظاهرا هنوز برای رسیدگی به پرونده قتل خواهرتان تعیین وقت نشده. درست است؟
در پیامکی که برای ما ارسال شده، نوشته که زمان جلسه محاکمه دهم تیرماه است، اما هنوز ساعتش را اعلام نکردهاند.
وکیل گرفتهاید؟
نه. نیازی به وکیل نداریم و فکر نمیکنم وکیل بگیریم. همهچیز مشخص و محرز است. آقای نجفی به قتل اعتراف کرده و درخواست ما هم قصاص است.
از وضعیت پسر میترا استاد بگویید. الان کجا زندگی میکند؟
پیش من زندگی میکند. حال روحیاش روزبهروز بدتر میشود. او بهشدت افسرده است. اکثر وقتها یک گوشه کز کرده و گریه میکند. شبها هم جرات ندارد تنهایی بخوابد. از دو روانشناس وقت گرفتهام و قرار است در این هفته او را به دکتر ببرم. مدام سر خاک مادرش میرود که آرام شود.
منبع: روزنامه آرمان
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
مثل آب خوردن عذر خواهی کرد
مثل آب خوردن پرستو خواندش
و شاید بخواهد مثل آب خوردن بخشیده شود
به همین راحتی ... به همین سادگی
انگار استاد به دنیا نیامده بود
پرستو نه ، پروانه سوخت ، آنچنان که بوی سوختنش از یادم نخواهد رفت .
منصف باشید.
عرض تسلیت به دو کانون داغدار نجفی و استاد....
ماجرای دسته چوبی تبر و درخت را شنیدید...
از ماست که برماست...
اومد زندگی یکی دیگه را خراب کنه خودش قربونی شد...