چتر ریشسفیدی بر سر اصولگرایان و اصلاحطلبان
دوباره پای انتخابات به میان آمده و دوباره رسیدن به «وحدت» به بزرگترین چالش دو جریان تبدیل شده است اینبار هم به نظر میرسد اگر حلقه ریشسفیدان هر دو جریان، نبض تحرکات را به دست بگیرند میتوان امید بیشتری برای رسیدن به نقطه وحدت داشت.
رویداد۲۴ «جامعه روحانیت مبارز»، «مجمع روحانیون مبارز»، «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» و «مجمع محققین و مدرسین» همه اینها تشکلهایی هستند که اعضای آن را روحانیت منتسب به طیف راست و چپ سیاست تشکیل میدهند؛ تشکلهایی که برای دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی فراتر از نقش سیاسی، یک نقش پدری را ایفا میکند. حرفشان سند است و توصیههایشان حکم راهنما و راهبرد برای جریانهای معطوف به خود را دارد. هرگاه پای شیخوخیت و ریش سفیدی در میان باشد نام این تشکلها هم به میان میآید؛ مخصوصا اگر بحث بر سر انتخابات یا کنار گذاشتن اختلافات باشد آن زمان است که چرخ حل و فصل ماجرا بر مدار رهبری سنتی هر دو جریان میچرخد. حالا با داغ شدن تنور انتخابات مجلس یازدهم بار دیگر نوبت به نقش آفرینی لیدرهای کهنهکار دو جریان رسیده است، اما سوال اینجاست آیا هنوز حرف این تشکلها برای دو جریان چپ و راست حکم و سند است؟
بازگشت به شیخوخیت اصولگرا
تا پیش از انتخابات سال ۹۲ نقشی که «جامعه روحانیت مبارز» در کنار «جامعه مدرسین» برای جریان اصولگرا بازی میکرد فقط نقش یک پدر معنوی نبود، بلکه فرماندهی تمام عیار اصولگرایان در دست جامعتین بود و احزاب اصولگرا حول آن محور جمع میشدند. کاندیداتوری احمدی نژاد و رویارویی علنی او با تصمیم جامعتین در انتخابات سال ۸۴ کم کم زمینه را برای افول قدرت جامعتین در بین اصولگرایان فراهم ساخت. چه آنکه بعد از آن طیفی از اصولگرایان روی کار آمدند که مشی اصلی آنها تاختن به بزرگان و پدران اصولگرا و انقلابیتر و اصولگراتر نامیدن خود بود. جریانی که دیگر چندان پایبند به آن قول و قرارهای نانوشته برای تبعیت از روحانیت و بزرگان اصولگرا نبود و راهی که خود تشخیص میداد دنبال میکرد.
کم توجهی به تصمیمات و نظرات جامعتین در دهه ۹۰ حتی پررنگتر از قبل دنبال شد و در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و مجلس ۹۴ آشکارتر شد. آنقدر که جامعه مدرسین تصمیم بگیرد خود را از تحرکات انتخاباتی اصولگرایان کنار بکشد تا مبادا جایگاهش در این بده بستانهای سیاسی جدید خدشه دار شود. اینگونه بود که جامعه روحانیت تنها در میدان باقی ماند.
انتخابات سال ۹۶ که رسید و تشکل جمنا خیمه اش را برای وحدت اصولگرایان برپا کرد عملا جایگاه جامعه روحانیت نادیده گرفته شد. آنها با اینکه از سران این تشکل روحانی برای حضور در جلسات دعوت میکردند، اما معتقد بودند جایگاه جامعه روحانیت در جمنا نه یک جایگاه محوری و داوری، بلکه مشورتی است و بس. نگاهی که به نظر میرسد این روزها در شورای وحدت که سنگ بنایش را همان جمناییها گذاشته اند تا منادی وحدت برای انتخابات مجلس ۹۸ باشند همچنان جاری و ساری است و آنها همچنان جامعه روحانیت را به عنوان پدرمعنوی اصولگرایان نپذیرفته اند.
با این وجود، اما هستند طیفهای دیگر اصولگرا، چون جبهه پیروان، جبهه پیشرفت و عدالت و دیگر تشکلهای اصولگرا که همچنان قائل به جایگاه محوری روحانیت اصولگرا هستند و جلسات خود را با محوریت این تشکل برگزار میکنند. خاصه آنکه جامعه روحانیت تلاش کرده است در یک سال اخیر با انجام تغییراتی درون تشکیلاتی نقاط ضعف خود را کاهش دهد. از سوی دیگر این تشکل گرچه در چند انتخابات اخیر قرارش را بر سکوت گذاشته بود تا مبادا انتقاد کردن از رویه نوآمدگان اصولگرا این جریان را دچار تفرقه کند، اما اینبار رسا و صریح میگوید نقش جامعه روحانیت در سازوکار تصمیم گیری اصولگرایان جایگاهی محوری است نه جایگاهی سمبلیک و مشورتی. البته آنها این تاکید را هم دارند که جامعه روحانیت قرار نیست لیستی ارائه کند بلکه محوریت تصمیمات دور این تشکل باشد.
زمزمههایی به گوش رسیده حکایت از آن دارد که شورای وحدت برخلاف جمنا نیز پذیرفته است که نمیتواند بدون روحانیت اصولگرا منادی وحدت حداکثری شود و در تدارک برای نزدیک شدن به این تشکل روحانی است.
پدر معنوی نه آقابالا سر
هرچند جریان نواصولگرایی در طول سالهای اخیر تلاش کرد تا از لیدر سنتی جناح راست فاصله بگیرد و حتی در مقاطعی خواست تا خودش در این منصب قرار بگیرد، اما بعد از تغییرات جامعه روحانیت مبارز و اصلاح ساختاری این تشکل و همینطور سلسله جلسات آنها با احزاب اصولگرا، ورق به سود این تشکل روحانی درحال برگشتن است. سخنگوی جامعه روحانیت مبارز میگوید جامعتین برای اصولگرایان نقش پدری دارد نه آقابالاسر. او با اشاره به جلساتی که جامعه روحانیت با احزاب داشته است به خبرآنلاین گفت: «در این جلسات گفتیم ما نمیخواهیم آقا بالا سر باشیم و مبادا چنین تصوری ایجاد شود. ما نمیخواهیم تحکم کنیم و قصدمان این نیست که رأی و نظر خود را به کسی تحمیل کنیم. قصد ما این نیست که سهم خواهی کنیم و بگوییم چه کسی باشد و چه کسی نباشد.
بازگشت به شیخوخیت اصولگرا
تا پیش از انتخابات سال ۹۲ نقشی که «جامعه روحانیت مبارز» در کنار «جامعه مدرسین» برای جریان اصولگرا بازی میکرد فقط نقش یک پدر معنوی نبود، بلکه فرماندهی تمام عیار اصولگرایان در دست جامعتین بود و احزاب اصولگرا حول آن محور جمع میشدند. کاندیداتوری احمدی نژاد و رویارویی علنی او با تصمیم جامعتین در انتخابات سال ۸۴ کم کم زمینه را برای افول قدرت جامعتین در بین اصولگرایان فراهم ساخت. چه آنکه بعد از آن طیفی از اصولگرایان روی کار آمدند که مشی اصلی آنها تاختن به بزرگان و پدران اصولگرا و انقلابیتر و اصولگراتر نامیدن خود بود. جریانی که دیگر چندان پایبند به آن قول و قرارهای نانوشته برای تبعیت از روحانیت و بزرگان اصولگرا نبود و راهی که خود تشخیص میداد دنبال میکرد.
کم توجهی به تصمیمات و نظرات جامعتین در دهه ۹۰ حتی پررنگتر از قبل دنبال شد و در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و مجلس ۹۴ آشکارتر شد. آنقدر که جامعه مدرسین تصمیم بگیرد خود را از تحرکات انتخاباتی اصولگرایان کنار بکشد تا مبادا جایگاهش در این بده بستانهای سیاسی جدید خدشه دار شود. اینگونه بود که جامعه روحانیت تنها در میدان باقی ماند.
انتخابات سال ۹۶ که رسید و تشکل جمنا خیمه اش را برای وحدت اصولگرایان برپا کرد عملا جایگاه جامعه روحانیت نادیده گرفته شد. آنها با اینکه از سران این تشکل روحانی برای حضور در جلسات دعوت میکردند، اما معتقد بودند جایگاه جامعه روحانیت در جمنا نه یک جایگاه محوری و داوری، بلکه مشورتی است و بس. نگاهی که به نظر میرسد این روزها در شورای وحدت که سنگ بنایش را همان جمناییها گذاشته اند تا منادی وحدت برای انتخابات مجلس ۹۸ باشند همچنان جاری و ساری است و آنها همچنان جامعه روحانیت را به عنوان پدرمعنوی اصولگرایان نپذیرفته اند.
با این وجود، اما هستند طیفهای دیگر اصولگرا، چون جبهه پیروان، جبهه پیشرفت و عدالت و دیگر تشکلهای اصولگرا که همچنان قائل به جایگاه محوری روحانیت اصولگرا هستند و جلسات خود را با محوریت این تشکل برگزار میکنند. خاصه آنکه جامعه روحانیت تلاش کرده است در یک سال اخیر با انجام تغییراتی درون تشکیلاتی نقاط ضعف خود را کاهش دهد. از سوی دیگر این تشکل گرچه در چند انتخابات اخیر قرارش را بر سکوت گذاشته بود تا مبادا انتقاد کردن از رویه نوآمدگان اصولگرا این جریان را دچار تفرقه کند، اما اینبار رسا و صریح میگوید نقش جامعه روحانیت در سازوکار تصمیم گیری اصولگرایان جایگاهی محوری است نه جایگاهی سمبلیک و مشورتی. البته آنها این تاکید را هم دارند که جامعه روحانیت قرار نیست لیستی ارائه کند بلکه محوریت تصمیمات دور این تشکل باشد.
زمزمههایی به گوش رسیده حکایت از آن دارد که شورای وحدت برخلاف جمنا نیز پذیرفته است که نمیتواند بدون روحانیت اصولگرا منادی وحدت حداکثری شود و در تدارک برای نزدیک شدن به این تشکل روحانی است.
پدر معنوی نه آقابالا سر
هرچند جریان نواصولگرایی در طول سالهای اخیر تلاش کرد تا از لیدر سنتی جناح راست فاصله بگیرد و حتی در مقاطعی خواست تا خودش در این منصب قرار بگیرد، اما بعد از تغییرات جامعه روحانیت مبارز و اصلاح ساختاری این تشکل و همینطور سلسله جلسات آنها با احزاب اصولگرا، ورق به سود این تشکل روحانی درحال برگشتن است. سخنگوی جامعه روحانیت مبارز میگوید جامعتین برای اصولگرایان نقش پدری دارد نه آقابالاسر. او با اشاره به جلساتی که جامعه روحانیت با احزاب داشته است به خبرآنلاین گفت: «در این جلسات گفتیم ما نمیخواهیم آقا بالا سر باشیم و مبادا چنین تصوری ایجاد شود. ما نمیخواهیم تحکم کنیم و قصدمان این نیست که رأی و نظر خود را به کسی تحمیل کنیم. قصد ما این نیست که سهم خواهی کنیم و بگوییم چه کسی باشد و چه کسی نباشد.
انتظار ما این است که نیروهای انقلابی به وصیت امام توجه کنند که سفارش کردند که روحانیت مبارز هیچ گاه از سیاست کنار نگیرد و در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ورود کند؛ بنابراین مگر میشود که روحانیت ورود کند؛ اما ورودش این گونه باشد که شما لیست را تهیه کنید و بعد بیایید به جامعه روحانیت بگویید که شما این لیست را تأیید کنید.» او ادامه داد: «این مسئله باید در یک پروسهای قرار بگیرد که به طور طبیعی نتیجهاش تأیید باشد.
همان طور که این تجربه وجود دارد. آن پروسه به این صورت انجام میگرفت که در ابتدای بحث انتخابات حضرات به جامعه روحانیت اقبال و به شخصیتی بزرگ مثل مرحوم آیت الله مهدوی کنی مراجعه میکردند و از ایشان رهنمود و کمک میخواستند؛ بنابراین در این جا کار شروع میشد که ما چگونه میتوانیم شما را گرد هم بیاوریم و دعوت میکردند، دوستان هم احترام میگذاشتند و میآمدند و در نهایت به طور طبیعی این حرکت منتهی به تأیید لیست میشد، بدون آنکه این لیست از بالا توسط روحانیت دیکته شود.» (اینجا)
شیخوخیت حول روحانیت اصلاح طلب
ماجرای لیدری «مجمع روحانیون مبارز» در میان اصلاحطلبان با آنچه درباره «جامعه روحانیت مبارز» در جریان اصولگرایی رقم میخورد تاحدودی متفاوت است. حداقل در سالهای اخیر که اصلاحطلبان حضور نصفه و نیمهای در نهادهای قدرت دارند، در قبال یک تشکل روحانی حرف شنوی بیشتری از اصولگرایان از خود نشان داده اند تا در دورانی که رهبران فردی این جریان در محدودیت هستند با تکیه بر حضور معنوی این تشکل روحانی مسیر را انتخاب کند. مصادیق این گزاره را میتوان در جریان انتخاباتی که از سال ۹۲ تا ۹۶ برگزار شد دید.
در واقع در سالهای اخیر مجمع روحانیون مبارز و تا حدودی مجمع محققین و مدرسین نقش و نفوذ بیشتری در میان احزاب اصلاحطلب داشتند. همین قدرت نفوذ است که هربار آتش اختلافی در اردوگاه اصلاحطلبی به پا میشود پادرمیانی ریشسفیدان مجمع روحانیون مانند آبی برای این آتش عمل میکند.
مثال عینی این ماجرا را میتوان به جلسه اخیر فراکسیون امید با اعضای مجمع روحانیون مبارز دانست. چندی پیش شورای مرکزی فراکسیون امید به درخواست اعضای مجمع روحانیون مبارز در جلسه این مجمع شرکت کرد و از آنچه در طول این سالها انجام دادهاند گزارشی ارائه کردند آنهم در روزهایی که شدن انتقادات از عملکرد این فراکسیون و شورایعالی سیاستگذاری بالا گرفته بود. جلسهای که به نظر میرسد تدبیر مجمع برای خواباندن گردوغبار اختلافات در ماههای باقیمانده تا انتخابات اسفند باشد.
علیرضا رحیمی در این رابطه در یادداشتی مینویسد: «مجمع روحانیون مبارز به عنوان یکی از مجموعههایی که در جریان اصلاحات مرجعیت داشته و تلاشهایی ارزنده برای انسجام و فعالیت هرچه قدرتمندتر و اثربخشتر این جریان سیاسی در بزنگاههای انتخاباتی و غیرانتخاباتی داشته، به این دلیل، نقشی کلیدی و راهبردی دارد.»
انتظار سکوت از عقلای قم نمیرود
شاید اگر قرار باشد مقایسهای میان دو حلقه شیخوخیت در جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی داشته باشیم، بتوان میزان پایبندی بیشتری برای اصلاحطلبان قائل شویم و بگوییم جریان چپ سرسپردگی بیشتری به ریشسفیدانشان خاصه در چند سال اخیر داشتهاند، مشابه آنچه تا قبل از سال ۸۴ در جریان اصولگرا نیز وجود داشت.
اما در این میان نمیتوان نقشآفرینی و ظهور و بروز مجمع روحانیون را به اندازه جامعه روحانیت مبارز دانست. در واقع «مجمع روحانیون مبارز» طی چند سال اخیر معمولا در سکوت بوده و در بزنگاهها ظهور و بروز داشته است، در واقع تلاش کرده تا فاصله خود را از حلقه اصلی تصمیم گیری بیشتر کند و برخی اعضای آن حتی انزوای خودخواستهای را در پیش گرفته اند. این درحالیست که جامعه روحانیت تلاش کرده در تحرکات اصولگرایانه خاصه انتخابات گوشه نشین نباشد.
قاسم میرزایی نیکو از اعضای شورای مرکزی فراکسیون امید درباره نقش رهبری این دو تشکل روحانی به خبرآنلاین میگوید: «به نظر من هم جامعه روحانیت هم مجمع روحانیون جایگاه که قبلا داشته اند چندان ندارند و کمرنگ شده است، دلیل آن هم سکوتی است که به دلیل مصلحت اندیشیها در پیش گرفته اند. آنها سکوت بیش از اندازه داشته اند درحالی که میتواند در اتفاقات میتوانستند موضع گیری داشته باشند.»
میرزایینیکو میگوید: «مسلم است وقتی عقلای قم، و سردمداران اصلاحات از شخصیتهای سیاسی تا روحانیون مانند مجمع روحانیون مبارز سکوت در پیش میگیرند جاعلان جای انها را پر میکنند و میدان تبدیل به جولانگاه آنها میشود.»
انتخابات زیر چتر ریشسفیدان
هرگاه صحبت از انتخابات به میان میآید این کلیدواژ "وحدت" است که لقلقه زبان جریانهای سیاسی میشود، اما این مسیر رسیدن به وحدت آنطورها هم دورنمای راحت و بیدغدغهای ندارد و وقتی به دایره عمل میرسد سنگلاخها هم نمایان میشود. حالا دوباره پای انتخابات به میان آمده است و دوباره رسیدن به «وحدت» به بزرگترین چالش دو جریان تبدیل شده است اینبار هم به نظر میرسد اگر حلقه ریشسفیدان هر دو جریان نبض تحرکات دو جریان را به دست بگیرند میتوان امید بیشتری برای رسیدن به نقطه وحدت داشت.
شیخوخیت حول روحانیت اصلاح طلب
ماجرای لیدری «مجمع روحانیون مبارز» در میان اصلاحطلبان با آنچه درباره «جامعه روحانیت مبارز» در جریان اصولگرایی رقم میخورد تاحدودی متفاوت است. حداقل در سالهای اخیر که اصلاحطلبان حضور نصفه و نیمهای در نهادهای قدرت دارند، در قبال یک تشکل روحانی حرف شنوی بیشتری از اصولگرایان از خود نشان داده اند تا در دورانی که رهبران فردی این جریان در محدودیت هستند با تکیه بر حضور معنوی این تشکل روحانی مسیر را انتخاب کند. مصادیق این گزاره را میتوان در جریان انتخاباتی که از سال ۹۲ تا ۹۶ برگزار شد دید.
در واقع در سالهای اخیر مجمع روحانیون مبارز و تا حدودی مجمع محققین و مدرسین نقش و نفوذ بیشتری در میان احزاب اصلاحطلب داشتند. همین قدرت نفوذ است که هربار آتش اختلافی در اردوگاه اصلاحطلبی به پا میشود پادرمیانی ریشسفیدان مجمع روحانیون مانند آبی برای این آتش عمل میکند.
مثال عینی این ماجرا را میتوان به جلسه اخیر فراکسیون امید با اعضای مجمع روحانیون مبارز دانست. چندی پیش شورای مرکزی فراکسیون امید به درخواست اعضای مجمع روحانیون مبارز در جلسه این مجمع شرکت کرد و از آنچه در طول این سالها انجام دادهاند گزارشی ارائه کردند آنهم در روزهایی که شدن انتقادات از عملکرد این فراکسیون و شورایعالی سیاستگذاری بالا گرفته بود. جلسهای که به نظر میرسد تدبیر مجمع برای خواباندن گردوغبار اختلافات در ماههای باقیمانده تا انتخابات اسفند باشد.
علیرضا رحیمی در این رابطه در یادداشتی مینویسد: «مجمع روحانیون مبارز به عنوان یکی از مجموعههایی که در جریان اصلاحات مرجعیت داشته و تلاشهایی ارزنده برای انسجام و فعالیت هرچه قدرتمندتر و اثربخشتر این جریان سیاسی در بزنگاههای انتخاباتی و غیرانتخاباتی داشته، به این دلیل، نقشی کلیدی و راهبردی دارد.»
انتظار سکوت از عقلای قم نمیرود
شاید اگر قرار باشد مقایسهای میان دو حلقه شیخوخیت در جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی داشته باشیم، بتوان میزان پایبندی بیشتری برای اصلاحطلبان قائل شویم و بگوییم جریان چپ سرسپردگی بیشتری به ریشسفیدانشان خاصه در چند سال اخیر داشتهاند، مشابه آنچه تا قبل از سال ۸۴ در جریان اصولگرا نیز وجود داشت.
اما در این میان نمیتوان نقشآفرینی و ظهور و بروز مجمع روحانیون را به اندازه جامعه روحانیت مبارز دانست. در واقع «مجمع روحانیون مبارز» طی چند سال اخیر معمولا در سکوت بوده و در بزنگاهها ظهور و بروز داشته است، در واقع تلاش کرده تا فاصله خود را از حلقه اصلی تصمیم گیری بیشتر کند و برخی اعضای آن حتی انزوای خودخواستهای را در پیش گرفته اند. این درحالیست که جامعه روحانیت تلاش کرده در تحرکات اصولگرایانه خاصه انتخابات گوشه نشین نباشد.
قاسم میرزایی نیکو از اعضای شورای مرکزی فراکسیون امید درباره نقش رهبری این دو تشکل روحانی به خبرآنلاین میگوید: «به نظر من هم جامعه روحانیت هم مجمع روحانیون جایگاه که قبلا داشته اند چندان ندارند و کمرنگ شده است، دلیل آن هم سکوتی است که به دلیل مصلحت اندیشیها در پیش گرفته اند. آنها سکوت بیش از اندازه داشته اند درحالی که میتواند در اتفاقات میتوانستند موضع گیری داشته باشند.»
میرزایینیکو میگوید: «مسلم است وقتی عقلای قم، و سردمداران اصلاحات از شخصیتهای سیاسی تا روحانیون مانند مجمع روحانیون مبارز سکوت در پیش میگیرند جاعلان جای انها را پر میکنند و میدان تبدیل به جولانگاه آنها میشود.»
انتخابات زیر چتر ریشسفیدان
هرگاه صحبت از انتخابات به میان میآید این کلیدواژ "وحدت" است که لقلقه زبان جریانهای سیاسی میشود، اما این مسیر رسیدن به وحدت آنطورها هم دورنمای راحت و بیدغدغهای ندارد و وقتی به دایره عمل میرسد سنگلاخها هم نمایان میشود. حالا دوباره پای انتخابات به میان آمده است و دوباره رسیدن به «وحدت» به بزرگترین چالش دو جریان تبدیل شده است اینبار هم به نظر میرسد اگر حلقه ریشسفیدان هر دو جریان نبض تحرکات دو جریان را به دست بگیرند میتوان امید بیشتری برای رسیدن به نقطه وحدت داشت.
منبع: خبرآنلاین
باور کنید نه اصلاحطلبان دیگر کسای را دارند و نه اصولگریان اصلاح طلبان را اصولگرایان سوزاندند تا بر موج فلاکت مردم سوار شوار شوند این منطق دکتر حداد عادل و اقرار دکتر جلیلی به دولت در سایه و اطاعت محض و بی جون چرا از احمدی نژاد و قتی اقرار می کنی که دولت درسایه داریم تا مانع از خبط و خطای دولت برخاسته از آرا مردمی شویم پس باید عواقب آن را هم به پذیری یعنی سکه ثامن و بخشی از دارایی ها مردم که به صورت سکه وطلا عرضه شد به تعبیر احمدی نژاد سر از انبارهای ذخیره در آورد که یکی از انها طبری پور بود یکی از انها رعیت بود ما بفی کجاست دولت در سایه یعنی رانتی که ما هربلایی که بخواهیم بر سر دولت منتخب بیاوریم نمونه جناب پناهیان . مگر دو بزرگ دینی همدیگر را رسوا نکردند و مگر از رانتهای کلان نگفتند چرا دولت سایه بحث شفافیت مالی این بزرگوار را مطرح نکرد حتی با اشاره باز خدا پدر دکتر زاکانی را بیامرزد که حرف و حرکتی زد گرچه بحث را به تاج زاده باخت با رو شدن این دو بزرگوار .کدام اصولگرایی را می شناسید که در اوج تخریمها و در اوج بلوله کردن سرمایه های ایران توسط امریکا به راحتی آب خوردن به امریکا سفر می کرد صببه دکتر حداد و صببه ایت الله یزدی حالا از مال و املاک در امریکا هم صرف نظر کنیم حالا لیدر جریان اصولگرایی می شود دکتر حداد عادل که جنگ را در شبکه هایسیما برای تصاحب کرسی مدیریت مغلوبه کرده اند ودر اصلاح طلبی هم این وضع حاکم است فرزندان ابتکار روحانی سردار صفوی حسین فریدون جنگ بر سر تصاحب اموال بیت المال با این تفاوت که دولت سایه تقریبا در حاشیه امن است مگر خیلی شور شود برای برخی اعمال رد گم کنی . قطعا دکتر رییسی معاون همان دکتررییسی ریاست قوه خواهد بود که ففرلی مشهد مقدس را می دید و کاری بع کار اختلاسگران و پدیده سازان و باستی هلیز ها نداشتند کما اینکه در مقام معاونت لواسان و هشتگرد و تخلفاتش را واو به واو می دانست دختر وزیر را خراب کردند و به دختر امیر رانت و رافت خورد پس اصلاح طلبی و اصولگرایی در زمان و مکان با هم فرق می کنند اگر در سایه باشی راحتی و رافت شامل حالت می شود و اگر آشکارا باشی محاکمه و تخریب پس کدام اصولگرا کدام اصلاح طلب را سراغ دارید که آبرویی پیش ملت داشته باشد با فرزند شهید و مدافع حرم که با فرزندی که پاک هست و اختلاس نکرده باشد مسلمان پسر یک امام جمعه را واتیکان دیدند که به فرانچسکو سلام می کند نگویید که شاید فتوشاب باشد که حالم بهم می خورد . اقا تعریف عرضه حزب الهی دیگر رشادت و شجاعت و شهادت و رها کردن پست و مقام در امریکا نیست در اندوختن مال و داشتن کاخ و ماشین میلیاردی است شما دنبال چه می گردید ؟ ملاکها را که عوض کنی هرکار شدنی است برای پولشویی می شود قرآن طلا چاپ کرد می شود چندین طرح طلاکاری فرستاد کربلا برای یک کار بزرگ الله اکبر چه می گوییم شیطان هم باید کلاس ببیند پیش این اصلاح طلبان و اصولگرایان گاهی به یک جهره سیاه و ژعالی هاله نور می چسبانند و گاهی برلی یکی دیگر تتلو را کدامیک بدتر است . البته تتتلو طرفداران خودش را دارد جند نوحه سینه زنی از ترانه هایش در امده اقا نمی شود اسلام را داشته با