حاشیههای «برگزیت و اره»!/ آیا گوینده در اجبار است و اختیاری ندارد؟
محمدرضا حیاتی در واکنش به انتقاداتی که بر سر خواندن خبر برگزیت راه افتاده بود، اعلام کرد او مجبور به خواندن این خبر بوده است. همزمان خانم مریم ملک پور از گویندگان با سابقه خبر اصفهان این نظر را که گوینده مجبور به خواندن خبر است را رد کرد و با ذکر خاطرهای نوشت هر گویندهی خبری اختیار هم دارد.
رویداد۲۴ محمدرضا حیاتی گفته: «راستش من خبر را برای اولین بار در دستگاه اتوکیو دیدم، ولی به عنوان اخبارگو چاره دیگری هم نداشتم، چون ما اختیاری در این زمینه نداریم. ولی برایم جالب بود که یکی از رسانهها مقاله تندی هم علیه من نوشته بود. واقعا از دوستان رسانهای عجیب است که ندانند من خبر را نمینویسم. من در عمرم تا الان فحش ندادم و شاید غیرقابل قبول باشد که من گوینده خبری هستم که در آن اینطور موضعگیری شده، ولی من چارهای نداشتم.»
خانم مریم ملک پور نیز نوشته است: «اوایل ریاست جمهوری آقای احمدینژاد بود. رفتم خبرها را روخوانی کنم تا آماده باشم برای خبر عصر تلویزیون. اولین خبر یک بیانیه از طرف آقای احمدینژاد بود. بر همه خبرها میشود اصلاحیه زد و یا آنها را کم و زیاد کرد، به جز بیانیهها. خاصه بیانیههایی که سران مملکت، علما و افراد مهم سیاسی منتشر میکنند.
در بیانیهای که از طرف آقای احمدی نژاد آمده بود، به یک عبارت برخوردم که دقیقا یادم است چه بود، ولی هنوز هم نمیتوانم برزبان بیاورم. یک ترکیب درست دستوری بود، ولی معنای زنندهای از آن استنباط میشد و همین لقلقه زبان افراد برای طنز و مضحکه قرار میگرفت. به سردبیر که آقایی بود، گفتم این پاراگراف را بخوانید ببینید مشکلی ندارد؟ خواند و گفت: نه، اشکال خاصی نمیبینم.
با اینکه رویم نمیشد و خجالت میکشیدم که واضح دلیل اشکال را بگویم، ولی با کلی شرمساری سربسته گفتم مشکل از کجاست. گفت: شما بخوان. به ما ربطی ندارد. از نهاد ریاست جمهوری آمده و نمیتوانیم در پیام دست ببریم. گفتم: امکان نداره من این را بخوانم. یا تغییر بدهید یا این عبارت را حذف کنید. یا تا فرصت هست بگوئید گوینده دیگری بیاید و این خبر را بخواند.
آن آقا رو به من کرد و با حالتی تحکمآمیز گفت:شما گویندهای و موظفی خبری که بهت میگویند بخوانی.
شیوه برخوردش خیلی برایم گران تمام شد. در جواب گفتم: نظر من برای سازمان و نهاد ریاست جمهوری مشفقانه و متعهدانه است. ضمنا بخاطر بسپارید که حق ندارید با من اینگونه صحبت و تحکم کنید. قرار نیست هر کم سوادی، مطلبی که مینویسد من قرائت کنم. من اصلا شرمم میشود این عبارت را بخونم. من اگر کارم را از دست بدهم این عبارت را نمیخوانم.
وقتی اعضای تحریریه متوجه جدل ما شدند مدیر خبر آمد. قضیه را که گفتیم. گفت ملکپور درست میگوید. الان با تهران تماس میگیریم... تهران هم عرض بنده را تایید کرد و عبارت پیشنهادی من را که فقط جابجایی دو واژه بود و تغییری هم در محتوای متن ایجاد نمیکرد، تایید کرد و خلاصه پیام را با تغییر درست خواندم.
البته استاد بزرگوار جناب محمد رضا حیاتی فرمودهاند خبر را از قبل ندیده و مجبور به قرائت بودهاند. ضمن آنکه استاد پیشکسوتند، نه یک تازهوارد، حق نظر دارند! مخلص کلام اینکه میدانم که جبر هست، ولی اختیار هم هست! بسیار متاسفم که اخیرا در رسانه، گستاخی و بیادبی و تکهپرانی را نماد شهامت و مدیریت و قدرت میپندارند. فرهنگ را قربانی سیاست نکنیم!»
خانم مریم ملک پور نیز نوشته است: «اوایل ریاست جمهوری آقای احمدینژاد بود. رفتم خبرها را روخوانی کنم تا آماده باشم برای خبر عصر تلویزیون. اولین خبر یک بیانیه از طرف آقای احمدینژاد بود. بر همه خبرها میشود اصلاحیه زد و یا آنها را کم و زیاد کرد، به جز بیانیهها. خاصه بیانیههایی که سران مملکت، علما و افراد مهم سیاسی منتشر میکنند.
در بیانیهای که از طرف آقای احمدی نژاد آمده بود، به یک عبارت برخوردم که دقیقا یادم است چه بود، ولی هنوز هم نمیتوانم برزبان بیاورم. یک ترکیب درست دستوری بود، ولی معنای زنندهای از آن استنباط میشد و همین لقلقه زبان افراد برای طنز و مضحکه قرار میگرفت. به سردبیر که آقایی بود، گفتم این پاراگراف را بخوانید ببینید مشکلی ندارد؟ خواند و گفت: نه، اشکال خاصی نمیبینم.
با اینکه رویم نمیشد و خجالت میکشیدم که واضح دلیل اشکال را بگویم، ولی با کلی شرمساری سربسته گفتم مشکل از کجاست. گفت: شما بخوان. به ما ربطی ندارد. از نهاد ریاست جمهوری آمده و نمیتوانیم در پیام دست ببریم. گفتم: امکان نداره من این را بخوانم. یا تغییر بدهید یا این عبارت را حذف کنید. یا تا فرصت هست بگوئید گوینده دیگری بیاید و این خبر را بخواند.
آن آقا رو به من کرد و با حالتی تحکمآمیز گفت:شما گویندهای و موظفی خبری که بهت میگویند بخوانی.
شیوه برخوردش خیلی برایم گران تمام شد. در جواب گفتم: نظر من برای سازمان و نهاد ریاست جمهوری مشفقانه و متعهدانه است. ضمنا بخاطر بسپارید که حق ندارید با من اینگونه صحبت و تحکم کنید. قرار نیست هر کم سوادی، مطلبی که مینویسد من قرائت کنم. من اصلا شرمم میشود این عبارت را بخونم. من اگر کارم را از دست بدهم این عبارت را نمیخوانم.
وقتی اعضای تحریریه متوجه جدل ما شدند مدیر خبر آمد. قضیه را که گفتیم. گفت ملکپور درست میگوید. الان با تهران تماس میگیریم... تهران هم عرض بنده را تایید کرد و عبارت پیشنهادی من را که فقط جابجایی دو واژه بود و تغییری هم در محتوای متن ایجاد نمیکرد، تایید کرد و خلاصه پیام را با تغییر درست خواندم.
البته استاد بزرگوار جناب محمد رضا حیاتی فرمودهاند خبر را از قبل ندیده و مجبور به قرائت بودهاند. ضمن آنکه استاد پیشکسوتند، نه یک تازهوارد، حق نظر دارند! مخلص کلام اینکه میدانم که جبر هست، ولی اختیار هم هست! بسیار متاسفم که اخیرا در رسانه، گستاخی و بیادبی و تکهپرانی را نماد شهامت و مدیریت و قدرت میپندارند. فرهنگ را قربانی سیاست نکنیم!»
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان