۷ نکته درباره قانون اساسی دوران گذار محمدرضا شجریان / بگذارید استاد همان موسیقیدان باقی بماند
رویداد۲۴ مازیار وکیلی: روز گذشته عباس میلانی پژوهشگر تاریخ متنی را به عنوان قانون اساسی دوران گذار در سایت این دانشگاه منتشر کرد و مدعی شده که این متن را محمدرضا شجریان خواننده و موسیقیدان ایرانی که به تازگی درگذشته، در اختیار او قرار داده و تقاضا کرده این متن یا زمانی که خود او میگوید منتشر شود یا زمانی که او در قید حیات نیست.
انتشار این متن سوالات زیادی را در افکار عمومی ایجاد کرد و ابهامات زیادی را برانگیخت که اشاره به آنها میتواند مشخص کند که این متن منتشر شده توسط عباس میلانی چقدر اهمیت دارد و چقدر به لحاظ حقوقی قابل استناد است.
از طرف دیگر میتوان با تکیه بر این متن به این موضوع پرداخت که چرا و بر مبنای چه دانشی محمدرضا شجریان به تدوین چنین متنی اقدام کرده که نیاز به تخصص ویژه در علم حقوق و سیاست دارد. به همین منظور میتوان به چند نکته درباره این متن اشاره کرد و با طرح ابهامات وارد به این متن نواقص آن را برشمرد تا مشخص شود چنین متنی آیا میتواند یک قانون اساسی ولو موقت باشد یا متنی است پرایراد و ابهام که نمیتوان تکیه چندانی بر آن کرد.
۱) اولین سوالی که پس از خواندن این متن به ذهن متبادر میشود، چرایی دخالت شجریان در امری سیاسی با این ابعاد است. مسئله گذار را مدتها قبل چهرههایی مانند قاسم شعلهسعدی نیز مطرح کرده بودند که با تمام انتقادات به آن میشد گفت فردی اقدام به تدوین قانون پیشنهادی کرده دستکم یک دوره در مجلس بوده و تخصص او نیز در رشته حقوق بوده است. اما شجریان صرفاً یک موسیقیدان است که با تمام بزرگیاش به جز اواخر عمر فعالیت سیاسی چندانی نداشته و حتی طبق گفته خودش از لطفی به این دلیل برای مدتی جدا شده، چون چهرهای به شدت سیاسی بوده است.
شجریان نه توان و نه همانطور که وکیل او در مصاحبه با شبکه ایران اینترنشنال عنوان کرده، رغبتی به نوشتن چنین متنی داشته است. در گام اول مهم است که توجه داشته باشیم شجریان به عنوان استاد موسیقی و آواز فردی قابل احترام و بزرگ، ولی به لحاظ سیاسی و حقوقی جز عوام جامعه است. با فرض اینکه چنین متنی با همت شجریان هم تهیه شده باشد نمیتوان به آن اعتنا چندانی کرد.
۲) عباس میلانی در گفتگویش با شبکه ایران اینترنشنال مدام از تیم همکاران شجریان صحبت میکند، اما هیچگاه صحبتی از اینکه این تیم شامل چه افرادی و با چه گرایش سیاسی هستند نمیکنند. تیم فرضی که شجریان برای نوشتن این متن سیاسی و حقوقی جمع کرده یا داخل ایران بودهاند یا خارج از ایران؟ اگر داخل ایران زندگی کنند نمیتوان به نام آنها اشاره کرد، اما میتوان تخصص آنها را عنوان کرد تا افکار عمومی مطلع شود چند حقوقدان، چند جامعهشناس و چند متخصص علوم سیاسی و حتی چقدر از مردم عادی در تدوین این قانون اساسی نقش داشتهاند. اگر هم ساکن خارج از ایران باشند که ذکر اسامی آنها مانعی ندارد و مشکلی برای تدوینکنندگان این قانون اساسی ایجاد نمیکند. عجیب است که شجریان هنگام تحویل متن به این مهمی به میلانی اشارهای به این موضوع نکرده و اجازه داده به ابهامها دامن زده شود.
۳) نکته سومی که درباره این متن جلب نظر میکند درخواست شجریان از میلانی درباره زمان انتشار آن است. میلانی در شبکه ایران اینترنشنال گفته شجریان به او گفته است متن را یا زمانی منتشر کن که خودم به تو اطلاع میدهم یا بعد از مرگم.
سوالی که اینجا پیش میآید این است که شجریان از کجا میدانسته کی فوت میکند که انتشار این متن را به بعد از فوتش موکول کرده است؟ و از کجا میدانسته تا قبل از مرگش صحنه سیاسی ایران آنقدر دگرگون نمیشود که نیاز به چنین پیشنویسی به وجود بیاید؟ عاقلانه این بود شجریان بعد از تحویل این متن به میلانی بلافاصله آن را منتشر میکرد تا مردم از مواضع او با خبر شوند. در اینجا نمیتوان عدم انتشار این متن توسط شجریان را به زندگی او در ایران مرتبط کرد چرا که کسی که چنین متنی را مینویسد قطعاً به بازخوردهای آن واقف است و خودش را برای برخوردهای احتمالی آماده کرده است. والا هرکسی با هوش متوسط هم متوجه میشود که نوشتن این متن در صورت زندگی در ایران عواقب زیادی خواهد داشت.
۴) سوال بعدی که به وجود میآید شجریان چرا باید چنین متنی را به چهرهای مانند عباس میلانی بدهد. شجریان اگر به دنبال ضمانت اجرایی این متن بود میتوانست به راحتی آن را به یکی از گروههای اپوزیسیون خارج از کشور بسپارد تا در صورت نیاز به این متن ضمانت اجرایی آن هم محفوظ باشد. عباس میلانی نه به آن مفهوم چهرهای سیاسی است و نه بعید است در صورت نیاز به این متن توانایی آن را داشته باشد که در آن دوره گذار احتمالی از آن به عنوان قانون اجرایی استفاده کند؛ بنابراین این موضوع را هم میتوان به عنوان یکی از موارد تشکیک در انتصاب این متن به شجریان مدنظر قرار داد.
۵) معضلات این قانون اساسی هم بسیار زیاد است. تناقض بندهای مختلف آن که شیرین عبادی هم در گفتگو با شبکه ایران اینترنشنال به آن اشاره کرد یکی از معضلات این متن است. در جایی از این قانون حتی برای شکل حکومت تصمیمگیری میشود که جمهوری فدرالیستی باشد یا دموکراتیک. بدون اینکه توضیح دهد شکل این جمهوری دموکراتیک احتمالی چگونه است. ریاستی یا پارلمانی؟ یا جای دیگری از متن به قوه قضائیه و مقننه اشاره میکند. این در حالی است که همه ما میدانیم در دوران گذار اصولاً ساختارها چنان به هم میریزد که معنای خود را از دست میدهند؛ بنابراین صحبت از قوای مقننه و قضائیه در بهترین حالت یک ناشیگری سیاسی است.
۶) شجریان در چند سال اخیر در بستر بیماری بود و میلانی مدعی است شجریان متن را شش سال پیش به او تحویل داده است. در تمام این سالها شجریان به دلیل بیماری یا در بیمارستان حضور داشته یا در حال استراحت بوده است؛ بنابراین نه میتوانسته و نه توان آن را داشته که چنین متن مفصل و پیچیدهای را بنویسد. چه آنکه شجریان با تمام هنرمندی و حسن شهرتش از بینش سیاسی لازم برای نوشتن این متن برخوردار نبوده که این عدم بینش در این متن هم به چشم میخورد. به همین خاطر با فرض دخالت شجریان در نوشتن چنین متنی نمیتوان آن را متنی جدی تلقی کرد.
۷) شجریان با تمام اعتراضاتش در سالهای اخیر نوعاً چهره سیاسی رادیکالی نبوده است. او تا قبل از وقایع ۸۸ به شدت از سیاست پرهیز میکرد و اگر گاهاً فعالیتهای هنریاش هم رنگ و بوی سیاسی گرفته به واسطه همکارانی همچون کیهان کلهر و محمدرضا لطفی بوده است.
چنین شخصیتی با چنین مختصاتی یقیناً چنین کنش سیاسی رادیکالی انجام نخواهد داد. چه آنکه شجریان و خانواده او تا لحظه آخر عمر استاد در چهارچوب همین ساختار سیاسی به فعالیت هنری و زندگی عادی مشغول بودند و بعید است که فردی با این خط مشی و با تمام اعتراضاتی که دارد چنین کنش سیاسی رادیکالی از خود بروز دهد.
شجریان یک استاد آواز تمامعیار و یک موسیقیدان برجسته و بزرگ است. یقیناً از مفاخر فرهنگی تاریخ ایران و چهرهای بینالمللی در زمینه موسیقی است. لازم نیست برای کسب اعتبار از او چیزهایی را به او سنجاق کنیم که نه در اندازه شجریان است و نه او در طول حیاتش به آن رغبتی داشته است. به قول احمد شاملو برای اثبات بزرگی کسی لازم نیست او را جناب سروان خطاب کنیم، هر انسانی در جایگاهی که دارد محترم است، بنابراین برای اثبات بزرگی شجریان لازم نیست از او یک چریک یا فعال سیاسی بسازیم. شجریان به خاطر هنرمند بودنش بزرگ هست دیگر نیاز نیست سیاستمدار باشد. پس به او چیزهایی نسبت ندهیم که به او نمیچسبد. شجریان تا ابد خواننده بزرگی خواهد بود و این برای جاودانگیاش کافیست.
حس میکنم نویسنده متن بالا یکم شکر اضافی خورده
شجريان با نوشتن اين قانون بساط نشاط حكومت ملايان را در هم بيچيد
نوشتن اين قانون توسط استاد شجريان واسه خيلي ها گران آمد
دقيقاً ميدانم كه شجريان چنين قانوني نوشته
عدم تأييد آن توسط وكيل و همايون هم دلايل ديگري دارد
كه هم من ميدانم چيست
هم وكيل و هم همايون
جواب ندادن آقاي ميلاني هم دلايلي دارد كه هم من ميدانم هم او
تا چه بازي رخ نمايد ....