تاریخ انتشار: ۰۹:۳۷ - ۲۹ دی ۱۳۹۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
محمدجواد ظریف:

‌می‌گویند با جو بایدن رفیق بودم، هیچ دو مسئول خارجی با هم رفیق نیستند/ بایدن روش‌های کار در داخل امریکا را خوب بلد است

وزیر امور خارجه بیان کرد: من در این مقام، نمی‌توانم بگویم که مثلا با فلان کار قوه قضائیه مخالفم، یا با این کار اطلاعات سپاه مخالفم واز آن دفاع نمی‌کنم. اطلاعات سپاه جایی است که سریال «گاندو» را علیه من ساخته. از این صریح‌تر که نداریم، با این حال من وظیفه دارم که در خارج از کشور از این نهاد داخلی، دفاع کنم.

ظریف

رویداد۲۴ محمد جواد ظریف به واسطه برخی اظهارنظر‌ها از سوی برخی هوادارانش، مورد انتقاد قرار گرفت. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نام محمدجواد ظریف نیز در میان چهره‌های سیاسی در معرض نامزدی، به گوش می‌رسد و در این میان انکار‌ها و تکذیب‌های متعدد او نیز راه به جایی نبرده است. این موضوعات و مسایل دیگری که درباره محمدجواد ظریف در جامعه مطرح بوده، انگیزه انجام گفت‌وگوی روزنامه همدلی با وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران شد. او علیرغم برنامه فشرده، با حوصله بسیار پاسخگوی سوالات متعدد ما دراین باره شد؛ اگرچه در یکی دو مورد مختصر حاضر به اظهارنظر درباره برخی چهره‌های در معرض نامزدی انتخابات نشد، اما روایتی از گذشته و آینده خودش وفعالیت‌هایش بیان کرد. از دلایل استعفای جنجالی‌اش تا سخنانی که فعلا بنا به مصلحت منافع ملی مسکوت گذاشته است. اگرچه قول داد در زمانی که دیگر مسئولیتی دربرابر خارجی‌ها نداشته باشد و شرایط سوء استفاده از سخنانش فراهم نشود «واقعیات را برای مردم تشریح» کند. مشروح این گفتگو به شرح زیر است:

محمدجواد ظریف درباره  شرایط داخلی کشور اظهار داشت: حتما در یک جامعه مردم‌سالار، اگر شرایط داخلی از معادلات خارجی مهم‌تر نباشد، قطعا به همان اندازه دارای اهمیت است. افکار عمومی و نگرش مردم و نخبگان نسبت به یک سیاست، اهمیت بسیار بسیار زیادی دارد و حتما کنش‌گران حوزه سیاسی به این امر واقف هستند. اما بحث مهم‌تر این است که اولویت اصلی در چه مسائلی است؟ وظیفه ما در وزارت خارجه، دفاع از منافع کشور در برابر خارجی‌هاست. اگر تزاحمی در این باره ایجاد شود و اگرچه ما در این زمینه به شفافیت و آگاهی افکار عمومی اعتقاد داریم، اما مساله این است که در دنیای کنونی شما نمی‌توانید مخاطب خود را انتخاب کنید و هر حرفی که ما برای توجیه یک سیاست در محضر افکار عمومی مطرح می‌کنیم، حتما دیگران هم این استدلال و راهکار ما را به صورت همزمان شنیده و مورد بررسی قرار می‌دهند؛ بنابراین در نهایت امر، در فهرست اولویت‌های وزارت خارجه در انجام وظایف خود، اولین اولویت دفاع از تمامیت ارضی و منافع ملی در سطح بین‌المللی است. در این روند البته حتما وظیفه خود می‌دانیم که افکار عمومی را آگاه کنیم و همچنین در برابر انتقاد‌ها و سوالات، پاسخگو باشیم. اما در این مسیر اگر احساس کنیم که دفاع از خودمان و دفاع از عملکردمان، باعث شود که در انجام وظیفه اصلی، ناکارآمدی داشته و ضربه‌ای متوجه آن شود، حتما از آبروی خود در کشور مایه می‌گذاریم و کار خودمان را انجام دهیم. این همواره روشی بوده است که ما برای روبرو شدن با این تناقض در دستور کار قرار داده ایم.

هنوز هم می‌گویم مردم ما مقاومت را انتخاب کرده‌اند

قصد دارم تا زمانی که مسئولیت دارم این روش را ادامه دهم. ممکن است زمانی که مسئولیتی در این زمینه نداشته باشم، بتوانم از وضعیت فعلی و از خود و کار‌هایی که انجام دادیم دفاع کنم؛ آن هم نه به دلیل دفاع از خودم، بلکه به خاطر دفاع از یک تفکر و نگرشی که نسبت به روابط خارجی وجود داشته است. به هر حال من به عنوان یک کارشناس این حوزه که بیش از چهل سال از عمر خود را در دانشگاه و مسئولیت کاری مرتبط به صورت همزمان گذرانده‌ام، معتقدم که باید یک نگرش خاصی نسبت به حوزه سیاست خارجی وجود داشته باشد. ممکن است در زمانی که دیگر مسئول پیگیری یک سیاست در برابر عوامل خارجی نباشم، بتوانم در مقام دفاع برآیم، چرا که دیگر آن عامل خارجی وجود نخواهد داشت که بگوید مثلا تو به عنوان طرف صحبت ما، در کشور خود از این رویکرد خاص دفاع کردی.

پس از پایان مسئولیتم می توانم واقعیات را برای مردم تشریح کنم

به عنوان نمونه، اگر من در داخل، از امتیازات برجام دفاع کنم و بعد در خارج از کشور در مذاکره با یک قدرت خارجی، خواستار امتیازاتی شوم، آن طرف فورا در مقابل من، اتخاذ سند کرده و مثلا گفته‌های من در یک مصاحبه یا جلسه مجلس را به عنوان سند مطرح کرده و مثلا عنوان می‌کند که با وجود این امتیازات، دیگر چه امتیاز جدیدی از ما می‌خواهی؟ بنابراین زمانی که مسئولیت من در برابر خارجی‌ها به پایان برسد، می‌توانم در هر جایی، واقعیات را برای مردم تشریح کنم و آن هم در حد و حدودی که به منافع ملی ضربه نزند.

وزیر امور خارجه درباره محبوبیت و عدم محبوبیت خود در کشور اظهار کرد: آنچه برای من مهم است، احساس مردم است. ناراحتی و نارضایتی مردم، من را نیز ناراحت و دلگیر می‌کند. وقتی مردم (نه جناح‌های سیاسی) به من انتقاد می‌کنند، ناراحت می‌شوم؛ نه این که از انتقاد ناراحت باشم، از این که مردم از من ناراضی باشند، ناراحت می‌شوم. اما در نهایت فکر می‌کنم که وظیفه من این نیست که از محمد جواد ظریف یک شخصیت محبوب یا منفور بسازم، وظیفه من آن است که کاری که به من واگذار شده، را به نحو مطلوب به انجام برسانم. بعد هم این که همه ما در مقابل خداوند پاسخگو هستیم. امیدوارم که در دیده خطا پوش خداوند، در این امتحان، مردود نباشم.

اگر استعفا نمی‌کردم در دنیا وزیر خارجه بی‌خاصیت معرفی می‌شدم

ظریف درباره عملکرد خود در برابر مخالفان و منتقدان داخلی گفت: حتما این ایراد از جانب من بوده است که گروهی که پیش‌تر نسبت به من محبت داشته‌اند، اکنون انتقاد دارند. این قسمت طبیعی ماجراست و من نمی‌خواهم بگویم که آن‌ها اشتباه می‌کنند و من کارم را دست انجام دادم، حتما نقص‌هایی جدی در کار من بوده. شاید برخی بیش از ظرفیت من به من امید بسته بودند و یا شاید بتوان گفت که بیش از ظرفیت سیاست خارجی کشور، به آن، امید بسته بودند و من متاسفانه نتوانسته‌ام انتظارات آن‌ها را به خوبی پاسخگو باشم، که لازم می‌دانم در همین فرصت از همه آن‌ها عذرخواهی کنم و حلالیت بطلبم.

از دیگر سو، برخی دیگر از منتقدان، ملاحظات و محدودیت‌های یک وزیر خارجه را در نظر نمی‌گیرند. وزیر امور خارجه هر کشوری، سخنگوی کل آن کشور محسوب می‌شود. این وزیر، نمی‌تواند تعیین کند که مثلا من سخنگوی قوه مجریه هستم، ولی سخنگوی قوه قضاییه، قوه مققنه یا فلان نهاد اطلاعاتی نیستم. من به عنوان وزیر امور خارجه، دو وظیفه دارم؛ یک مسئولیت، من را به عنوان چشم و دیده‌بان نظام در خارج از کشور، معرفی می‌کند که بر اساس آن موظفم آن‌چه را که می‌بینم با صراحت و صداقت، در محافل تصمیم‌گیری بیان کنم. اما چرا نمی‌توانم این مطالب در محافل عمومی بیان کنم؟ زیرا این اطلاعات می‌توانند توسط افرادی که اصلا دل‌سوز مردم و نظام و کشور نیستند مورد استناد و سواستفاده قرار بگیرد. به عنوان نمونه وقتی آقای پمپئو خود را به عنوان مخالف توافق ایران و چین معرفی کرده، حتما این واکنش را به دلیل حمایت از منافع ایران یا چین، بروز نمی‌دهد بلکه فقط منافع آمریکا را در این زمینه در نظر گرفته است. حتی ممکن است در ظاهر بگوید که به خاطر منافع مردم ایران، اما حتما به این دلیل نیست و تنها به دلیل منافع آمریکاست.

رهبر دستور دادند اگر نظراتت با من ۱۸۰ درجه هم مخالف بود، باید آن را به من اعلام کنی

در این زمینه قاعدتا من نمی‌توانم آنچه که به عنوان دیده‌بان نظام می‌بینم، را در داخل بیان کنم، چرا که از این طریق زمینه برای سوء‌استفاده این گونه افراد مهیا شود. من می‌توانم به مردم اطمینان بدهم که نه تنها در دوره وزارت خود، بلکه در طول زندگی کاری خود، هیچ‌گاه خلاف واقعی را به جهت خوشامد مسئولین نگفته‌ام. این را هم باید اذعان کنم که مقام معظم رهبری به من دستور دادند که حتی اگر فکر می‌کنی نظراتت با من ۱۸۰ درجه هم مخالف بود، باید آن را حتما به من اعلام کنی؛ لذا حتی این اجازه را در قالب یک دستور هم داشته‌ام که نظر خود را صریح اعلام کنم. اگر در آینده، بعد از مرگ من، نامه‌نگاری‌هایم منتشر شود مشخص خواهد شد که من هر چه بوده، را گفته‌ام و حتی در مواردی، از برخی منتقدین هم تندتر انتقاد کرده‌ام.

سپاه گاندو را علیه من ساخت ولی وظیفه دارم از سپاه دفاع کنم

مسئولیت دیگر یک وزیر امور خارجه، دفاع از کل کشور است. یعنی من در این مقام، نمی‌توانم بگویم که مثلا با فلان کار قوه قضائیه مخالفم، یا با این کار اطلاعات سپاه مخالفم واز آن دفاع نمی‌کنم. اطلاعات سپاه جایی است که سریال «گاندو» را علیه من ساخته. از این صریح‌تر که نداریم، با این حال من وظیفه دارم که در خارج از کشور از این نهاد داخلی، دفاع کنم. اصلا نمی‌توانم مسائل داخلی را مورد توجه قرار دهم و مثلا بگویم، چون این‌ها گاندو را علیه من ساختند، در خارج از کشور بخواهم مقابله به مثل کنم. وظیفه من این است که در خارج از کشور، از همه سیاست‌هایی که به نام جمهوری اسلامی بیان می‌شود و یا اجرایی می‌شود، دفاع کنم. این در حالی است که در داخل و در محافل تصمیم‌گیری، وظیفه دارم که با صراحت در مورد همه جزئیات آن صحبت کنم.

باید بگویم که در هر دو زمینه تلاش کرده ام، بدون اینکه در هر یکی از این دو موقعیت دروغ بگویم. یعنی من بایک زاویه‌ای در خارج دفاع می‌کنم که خودم اعتقاد دارم حرف راست می‌زنم و در داخل نیز از زاویه همه‌جانبه‌گری، انتقاد می‌کنم، برای این که وظیفه خودم را در قبال مردم و حاکمیت، انجام دهم.

در این انجام وظیفه‌ای که شما مطرح کردید، ممکن است جایی وجود داشته باشد که دفاع شما، به معنای دفاع از مردم نباشد و یا حداقل انتقاد مردم را موجب شده باشد. شما در شرایطی که زندگی و معیشت مردم در شرایط دشواری بوده و با سختی روزگار می‌گذراندند جمله‌ای گفتید با این مضمون که مردم ما خود انتخاب کرده‌اند که این طور زندگی کنند...

برخی مردم می‌گویند ما با سیاست‌های جمهوری اسلامی در منطقه موافق نیستیم، چون برای ما ایجاد فشار کرده است. اما همزمان برای مراسم شهادت شهید سلیمانی، با جمعیت میلیونی در همه شهر‌های کشور به میدان می‌آیند. این نشان دهنده این است که انتخاب مردم ما، این است که در دنیا سربلند باشند. انتخاب آن‌ها این است که از آنچه شهید سلیمانی به عنوان نماد آن -یعنی مقاومت- بوده، پیروی کنند.

تفاوت ایران و عربستان شهید سلیمانی‌ست

من گفتم که ما انتخاب کردیم که مانند عربستان سعودی نباشیم. تفاوت ما با عربستان سعودی چیست؟ تفاوت ما شهید سلیمانی است. یعنی آن‌ها زیر بار آمریکا می‌روند، اما ما نمی‌رویم. تفاوت این است و مردم به‌گونه‌ای این بزرگوار را بدرقه کردند که نشان دادند، انتخاب‌شان همین است؛ بنابراین به من نگویید مردم انتخاب نکردند. ممکن است گروهی باشند که یک روزی در خانه‌شان بشینند و انتقاد کنند؛ بگویند سیاست ما در سوریه غلط است، اما وقتی قرار است تصمیم بگیرند، در کنار مقاومت و سربلندی کشور می‌ایستند. این به‌نظر من موضوع بسیار مهمی است. بالاخره این کشور، کشور مردم‌سالاری هست، اگر مردم چیزی را نخواهند، نمی‌شود. این‌ها را باید درنظر گرفت. من نگفتم مردم انتخاب کردند که تحت فشار اقتصادی باشند، نگفتم مردم انتخاب کردند که فشار‌های روانی به آن‌ها وارد شود، نگفتم مردم انتخاب کردند که دارو نداشته باشند، من گفتم مردم این روش را انتخاب کردند، این روش هم پیامد‌ها و نتایجی دارد. ما باید بدانیم این نتیجه انتخاب خودمان است، ممکن است من هم به‌نتیجه انتقاد داشته باشم، ولی در برابر آن روش، سرم را خم کنم و قبول داشته باشم. این‌که ما به‌نتیجه انتقاد داریم، اما روش را قبول داریم و روش را حتی تقدیس می‌کنیم، باید به درون خودمان نگاه کنیم، ببینیم که آیا ما انتخاب کردیم یا نکردیم؟

برخی بیش از ظرفیت سیاست خارجی کشور، به آن امید بسته‌اند

هیچ‌وقت یادم نمی‌رود، رفته بودم در یک برنامه عمومی، وقتی‌که از آن‌جا خارج شدم یک خانمی آمد جلوی من و درحالی‌که گریه می‌کرد به من گفت فلانی من تورا نمی‌بخشم، چون ما انتخاب نکردیم و آن‌قدر عصبانی بود که اجازه نداد من پاسخ ایشان را بدهم. وقتی دوستان آمدند که من را از آن‌جا خارج کنند، گفتم اجازه دهید صحبت‌شان را انجام دهند. گفت که دختر من لیسانسه بیکار و پسرم فوق‌لیسانس بیکار است. من به ایشان حق می‌دهم از من دلخور و ناراحت باشد، اما هنوز این سوال من را کسی جواب نداده است؛ اگر شما با روش مقاومت جمهوری اسلامی مخالف هستید چرا در مراسم تشییع پیکر کسی‌که بزرگ‌ترین نماد این روش هست حضور پیدا کردید و نشان دادید که طرفدار این روش هستید. این معضل را برای من حل کنید.

خوب مردم این‌جا می‌توانند بگویند ما ضمن اذعان به آن مشکلات آمدیم در مراسم شرکت کردیم، یعنی هم می‌خواهیم سردار سلیمانی را داشته باشیم و هم این‌که نمی‌خواهیم این‌گونه زندگی کنیم.

نه ببینید، مقاومت بالاخره نتایجی دارد، آثاری دارد. این سوالات را از من می‌پرسند. آن مجری محترم - که اگر از هرکسی این سوال را پرسیده بود ممنوع‌التصویر می‌شد - از من توانست این سوال را بپرسد. چراکه بعضی دوستان علاقه دارند من را در موضعی بگذارند که مردم از من دلخور شوند، از من پرسید چرا ما مالزی نیستیم؟ چرا ترکیه نیستیم؟ تفاوت ما با این کشور‌ها چیست؟ آیا تفاوت ما در نیروی انسانی است؟ آیا تفاوت ما با آن‌ها این است که در آن‌جا‌ها فساد نیست در ایران فساد هست؟ نخست‌وزیر سابق مالزی الان به اتهام فساد عظیم دارد محاکمه می‌شود. تفاوت ما با آن کشور‌ها فقط در مقاومت است، و مردم نشان دادند که مقاومت را باور دارند. سردار سلیمانی قبل از شهادت هم محبوب‌ترین شخصیت کشور بود. نگوییم فقط به‌خاطر این‌که شهید شده بود مردم آمدند.

ضمن این‌که آن زمانی‌که من این حرف را زدم سردار سلیمانی هنوز در قید حیات بود و ای‌کاش که هیچ‌وقت این شرایط پیش نمی‌آمد؛ می‌دانید که ایشان دوست نزدیک من بودند. اتفاقا آن زمان کسانی‌که خصوصی دراین باره از من سوال کردند، همین را به آن‌ها گفتم و آن‌ها پاسخی نداشتند به من بدهند، حتی یکی از آن‌ها که به ظاهر هم رابطه خوبی با نظام نداشت، گفت من توی خانه خودم هم عکس سردار سلیمانی را دارم. سردار سلیمانی نماد خیلی چیز‌ها بود. نماد مردانگی، رفاقت و خلوص بود. اما بیش از هرچیز نماد مقاومت بود.

واقعاً دیگر فکر من برای مقابله با این وضعیت کار نمی‌کند، مگر این‌که تهدید کنم در انتخابات شرکت می‌کنم! چراکه من هرچه گفتم شرکت نمی‌کنم تاثیر منفی گذاشته است. معتقدم کاری که بلد هستم حوزه سیاست خارجی است، در تمام زندگی‌ام فقط همین کار را انجام دادم و لذا با صراحت گفتم که ترجیح و تصمیم من برای آینده چیست، اما ظاهراً هیچ تاثیری ندارد؛ لذا دوستان دائم خوش‌شان می‌آید که بگویند من برای انتخابات می‌آیم، من باید چه‌کار کنم که آقایان این ماجرا را رها کنند؟

ترجیح بنده این است که از مردادماه در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران که بنده آن‌جا سمت دانشیاری دارم تدریس کنم، از تجربیاتم در چهل سال گذشته استفاده کنم و دانشجو تربیت کنم. اما تقدیر خداوند هرچه باشد همان است، چراکه هیچ‌وقت با تقدیر خداوند نمی‌شود جدال کرد. ترجیحم برای آینده تدریس است، اما تسلیم تقدیرم.

از عملکرد خودم ناراضی نیستم

 از عملکرد خودم ناراضی نیستم. درهمه حوزه‌ها حداکثر تلاشم را کردم و آن‌چه را که شدنی بود احساس می‌کنم انجام دادم. بعید می‌دانم که با این شرایط فرد دیگری می‌توانست خیلی بهتر از این کاری را انجام دهد. اما خوب اگر قصور و تقصیری دارم حتما عذرخواه مردم و توبه‌کار نزد خداوند هستم.

رهبری تعابیری درباره شما به‌کار برده‌اند، مانند امین، غیور، شجاع، با این تعابیر تا خود ریاست جمهوری هم می‌توانید جلو بروید، اما برخی با ادعای حمایت از رهبری درباره جایگاه شما تعبیری نزدیک به خیانت هم به‌کار می‌برند...

هر وقت که احساس کردم نمی‌توانم انجام وظیفه کنم، لازم می‌دانستم کنار بکشم

خودم را موظف به انجام وظیفه می‌دانم، هر وقت که احساس کردم نمی‌توانم انجام وظیفه کنم، لازم می‌دانستم که کنار بکشم تا کسی دیگر که می‌تواند کار را انجام دهد. به‌همین دلیل هم خیلی ابایی نداشتم که بگویم من دیگر نمی‌توانم با این شرایط و با این کارشکنی‌ها کار کنم. آن باری هم که استعفایم را اعلام کردم، به‌خاطر این بود که اعتقاد داشتم وزیر خارجه‌ای که در ملاقات یک رئیس کشور حضور نداشته باشد و این را در تلویزیون با پخش تصاویر به صورت علنی اعلام کنند، دیگر در هیچ جای دنیا آن فرد را به‌عنوان وزیر خارجه تحویل نمی‌گیرند. ولذا من از آن به بعد اگر می‌خواستم بدون اقدامی که این تصویر غلط را اصلاح کند، حرکت کنم، در واقع یک وزیر خارجه ۱۰۰درصد بی‌خاصیت در دنیا می‌شدم. این جایگاه برایم منفعتی ندارد که بخواهم در آن باشم.

این جایگاه فقط زمانی منفعت دارد که بتوانم خدمتی انجام دهم، اگر نتوانم خدمتی انجام دهم این جایگاه را غصب کرده‌ام، حقوقم حرام است، استفاده‌ای که از اتاقم می‌کنم حرام است، نمازی که در دفترم می‌خوانم باطل است و لذا اعتقاد داشتم که از آن لحظه به‌بعد اگر استعفا نمی‌دادم و وضعیت اصلاح نمی‌شد در واقع دیگر وزیر خارجه ایران نبودم.

می‌گویند با جو بایدن رفیق بودیم، هیچ دو مسئول خارجی با هم رفیق نیستند

وزیر امور خارجه درباره ارتباطش با جو بایدن تصریح کرد: من فال بین نیستم دیپلمات هستم، مگر کسی به ماوراطبیعه دسترسی داشته باشد و بتواند چنین پیش‌بینی کند. یکی از دوستان من می‌گفت من از اول پیش‌بینی کردم که ترامپ رئیس جمهور یک دوره‌ای خواهد بود، والله من چنین پیش‌بینی نداشتم. تا حدود خردادماه پیش‌بینی علمی من این بود که ترامپ برنده می‌شود. از خردادماه من شروع کردم به تشکیک در این پیش‌بینی علمی. علتی هم که این تشکیک ایجاد شد این بود که احساس کردم در داخل آمریکا نیرو‌های مختلفی دارند برای مقابله با پایگاه ترامپ، پایگاه ایجاد می‌کنند.

شما ببینید ترامپ ۷۵میلیون رای آورد، بالاترین رایی که یک رئیس جمهور قبلاً آورده بود را ترامپ آورده. نکته مهم این است که تمام مخالفین ترامپ جمع شدند و ۸۰میلیون رای آوردند. نمی‌دانم آن‌هایی که پیش‌بینی کردند که ترامپ دوباره انتخاب نمی‌شود برچه اساس این پیش‌بینی را داشتند؛ مگر این‌که با ماوراءطبیعه ارتباط داشته باشند. اما پیش‌بینی من این شد که نتایج (نامزدهای) انتخابات به هم نزدیک خواهد بود، بعد هم خود آمریکایی‌ها شروع کردند به‌نوشتن درباره این‌که از روز بعد از انتخابات اگر ترامپ ببازد در آمریکا دعوا شروع می‌شود، لذا من این پیش‌بینی را هم گفتم. این پیش‌بینی هم براساس مطالعه تحلیل‌های داخل آمریکا بود و فکر می‌کنم هنوز هم این دعوا تمام نشده و احساسم هم این است که شکافی که در جامعه آمریکا در چهار سال گذشته ایجاد و در دو ماه گذشته بسیار خونین و آتشین شد، این شکاف به‌راحتی پر نخواهد شد.

محمدجواد ظریف درباره آینده روابط ایران و آمریکا در ریاست جمهوری بایدن اظهار داشت: اول این‌که بعضی می‌گویند من با جو بایدن رفیق بودیم، هیچ دو مسئول خارجی با هم رفیق نیستند. من در زمانی‌که سفیر بودم و ایشان هم سناتور بود و یک مدت هم رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا بود، با ایشان دیدار داشتم، بیشتر هم ایشان به نیویورک می‌آمدند، چون من اجازه رفتن به واشنگتن را نداشتم. دیدار‌های متعددی داشتیم و بحث‌های متعددی انجام دادیم. ایشان آدم بسیار زیرکی است و در روابط خارجی بسیار متخصص است، و در آمریکا بسیار هم عنصر خودی محسوب می‌شود. مانند آقای ترامپ نیست که یک عنصر بیرونی باشد و از بیرون خودش را به سیستم سیاسی آمریکا تحمیل کرده باشد. آقای بایدن از درون سیستم سیاسی و نخبگی سیاسی آمریکا بالا آمده و مراحل مختلف را طی کرده، بنابراین آدم کارکشته‌ای است و روش‌های کار در داخل امریکا را خوب بلد است.

منبع: روزنامه همدلی

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
مش غلامحسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۱ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۹
0
0
می فرماید: اطلاعات سپاه گاندو را علیه من ساخت!!!! در این سخن جناب مصدق العصر اعترافاتی نهفته است.
نظرات شما