تاریخ انتشار: ۰۹:۰۸ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۹

بایدن به دنبال مذاکره با دولت روحانی است یا منتظر دولت سیزدهم خواهد ماند؟

آیا جو بایدن به دلیل نگرانی از روی کار آمدن یک دولت اصولگرا و یا نظامی در ایران سعی خواهد کرد در ماه های پایانی دولت حسن روحانی مذاکرات برجام را به نتیجه برساند؟

مذاکره ایران و آمریکا

رویداد۲۴  اگرچه با روی کار آمدن دولت جو بایدن و مشخص شدن اعضای تیم سیاست خارجی و امنیتی وی اکنون نگاه ها به کاخ سفید دوخته شده است تا سرنجام و آینده توافق هسته‌ای و تحریم‌ها مشخص شود، اما در این سو نمی‌توان مسایل سیاسی و اقتضائات داخلی در ایران را نادیده گرفت. پیرو این مسئله سوال اساسی که ذهن را درگیر می‌کند این است که بهترین و ایده آل ترین شرایط برای دولت جو بایدن به منظور پیگیری مذاکرات، بازگشت به برجام و لغو تحریم ها کدام است؟

آیا دو بایدن به دلیل نگرانی از روی کار آمدن یک دولت اصولگرا و یا نظامی در ایران سعی خواهد کرد در ماه های پایانی دولت حسن روحانی مذاکرات برجام را به نتیجه برساند و یا اینکه وی با تعلل در پروسه مذاکرات به دنبال روی کار آمدن دولت سیزدهم در ایران خواهد ماند؟ اساساً نتایج انتخابات و فضای سیاسی داخلی تا چه اندازه می‌تواند روی مسائل دیپلماتیک اثرگذار باشد؟ پاسخ به این سوالات، محور گفت و گو با جلال میرزایی، نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره دهم و نیز تحلیلگر مسائل سیاسی است که در ادامه می‌خوانید:

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا عنوان داشت که ایران یکی از مواردی است که با آنچه دولت ترامپ کرد اختلاف واقعی و عمیق داریم. در ۴ سال اخیر برنامه هسته‌ای ایران به طرز چشمگیری جلو رفت، برنامه موشکی و نقش منطقه‌ای هم به همین منوال. لذا اولویت بازگرداندن چهارچوب های هسته‌ای یا همان برجام است. این در حالی است که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در اولین نشست خبری خود پیرامون همین اولویت برجامی اظهار کرد که موضع بایدن بسیار شفاف است. اگر ایران به تعهدات خود ذیل توافقنامه هسته‌ای عمل کند، آمریکا نیز برمی‌گردد. اگر ایران به برجام برگردد و پایبند باشد، ما یک تیم تخصصی برای گفت‌وگو درباره بازگشت به این توافق تشکیل می‌دهیم.

آن زمان همراه با متحدان خود از برجام به عنوان سکویی برای حل موضوعات دیگر استفاده خواهیم کرد. اما تا آن زمان فاصله زیادی وجود دارد؛ پیرو این نکات به نظر می رسد که دولت جدید در ایالات متحده آمریکا عجله‌ای برای تعیین تکلیف برجام ندارد. این در حالی است که برخی از کارشناسان و تحلیلگران بر این باور بودند که دولت جو ‌بایدن نگران پایان دولت حسن روحانی است چرا که با انتخابات ۱۴۰۰ احتمال روی کار آمدن یک دولت اصولگرای رادیکال و یا نظامی وجود دارد. بنابراین در فرصت چند ماه باقی مانده تا پایان دولت حسن روحانی، بایدن تلاش جدی برای بازگشت به برجام و لغو تحریم ها خواهد داشت تا بتواند در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقه ای هم وارد گفت وگو شود. حال سوال اینجاست که بایدن به دنبال مذاکره با دولت روحانی است یا منتظر دولت سیزدهم خواهد ماند؟

بی شک اینکه چه دولتی با چه نگاه سیاسی در انتخابات ۱۴۰۰ در ایران روی کار بیاید برای ایالات متحده آمریکا و دولت جو‌بایدن مهم است، اما به نظر می‌رسد که در یک دهه اخیر به خصوص از سال های پایانی دولت دوم باراک اوباما، ایالات متحده آمریکا به این درک و باور رسیده است که مسائل کلان مانند توان موشکی و دفاعی، نفوذ منطقه‌ای و پرونده هسته‌ای ایران ارتباطی به دولت‌های مستقر در ایران ندارد.

یعنی چه دولت اصلاح طلب، چه دولت اصولگرا و یا حتی دولت نظامی روی کار باشد نمی‌تواند به صورت استراتژیک و بنیادین تغییرات کلانی در این راهبردها داشته باشد. چون این مسائل جزء اختیارات رهبری است و تنها حاکمیت است که می‌تواند در این خصوص تصمیم‌گیری کند. بنابراین اکنون آمریکایی‌ها به جای صرف انرژی و چانه‌زنی با دولت روحانی یا هر دولت دیگری سعی می‌کنند تمرکز بیشتری روی حاکمیت داشته باشند.

البته قطعاً روی کار آمدن یک دولت میانه‌رو و خواهان مذاکره می تواند به مراتب فضا را بیشتر از زمانی که دولت اصولگرای رادیکال و یا نظامی روی کار باشد برای گفتگو و تعدیل تنش ها فراهم کند. کما اینکه روی کار آمدن فردی چون سیدمحمد خاتمی و یا حسن روحانی در قیاس با کسی مانند محمود احمدی نژاد نشان داد که روسای جمهوری در ایران تا چه اندازه می‌توانند فضا به سمت تشدید تنش و واگرایی هر بیشتر و یا در مقابل کاهش و تعدیل تنش ها و متعاقبش همسویی و همگرایی پیش ببرند.

پیرو این نکات و در پاسخ مشخص به سوال شما هنوز مستندات قاطعی پیرامون که جو بایدن به دنبال گفت وگو با دولت روحانی در چند ماهه پایانی حیات دولت دوازدهم است یا منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ و آغاز مذاکرات با دولت سیزدهم خواهد ماند، وجود ندارد. پس نمی توان گفت که آیا جو بایدن در چند ماه پیش رو تلاش جدی برای حل و فصل برجام با دولت حسن روحانی خواهد داشت یا با طولانی کردن پروسه دیپلماتیک، بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را به دولت آینده با ایران موکول می کند.


بیشتر بخوانید: مذاکره ایران و آمریکا به دولت بعد ربطی ندارد، نظر رهبری مهم است/ رییس جمهور آینده، اصولگراست


با این وصف و از نگاه شما ایده آل جو بایدن کدام است؟

بهترین و ایده آل ترین سناریو برای جو‌ بایدن آغاز مذاکرات با دولت حسن روحانی و در ادامه روی کار آمدن دولتی از همین جنس در انتخابات ۱۴۰۰ برای تداوم مذاکرات است. البته با توجه به فضای سیاسی کنونی در داخل کشور احتمال روی کار آمدن دولتی میانه‌رو و یا اصلاح طلب بسیار کم است. پس ریسک فرصت سوزی بایدن در دولت حسن روحانی می تواند هزینه های زیادی برای او در پی داشته باشد.

البته نباید فراموش کنیم که اگر دولت جو بایدن در راستا نگاه شما بخواهد با فرصت‌سوزی در این چند ماهه پایانی حیات دولت حسن روحانی بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را به دولت سیزدهم واگذار کند، ضمن اینکه ریسک تقابل با دولت اصولگرای رادیکال و حتی نظامی را پذیرفته است، این امکان وجود دارد که در سایه طولانی تر شدن پروسه مذاکرات، لابی‌های صهیونیستی و عربی با نقش و نفوذ مخرب و منفی خود، هم در سطح منطقه و هم در میان اعضای کابینه بایدن و نمایندگان کنگره شرایط را به سمت افزایش تنش پیش ببرند.

در این صورت نه جمهوری اسلامی ایران و نه ایالات متحده آمریکا دیگر با مسیر همواری مواجه نخواهند بود. در چنینی شرایطی مسائلی مانند بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم ها به شدت پیچیده و بغرنج خواهد شد. به گونه ای که می توان گفت که حتی احتمال شکل گیری بن‌بست دیپلماتیک نظیر شرایط فعلی و حتی بدتر هم وجود دارد.

اما مواضع بلینکن و دیگر اعضای کاخ سفید که پیشتر مطرح شد با واکنش گسترده مقامات داخلی کشور مواجه گردید. در این رابطه ضمن پاسخ توییتری محمدجواد ظریف همتای ایرانی، مجید تخت روانچی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل در یادداشت چهارشنبه هفته گذشته خود در روزنامه نیویورک تایمز عنوان داشت که دولت بایدن بداند هرگونه تاخیر در لغو تحریم‌ها بیانگر ادامه خصومت با مردم ایران است. پنجره در حال بسته شدن است. اگر دولت جدید در امریکا به تعهدات خود عمل نکرده و تحریم‌ها را در زمان کوتاهی لغو نکند، احتمال تعامل در برجام را از بین می‌برد.

اینها علاوه بر ان است که کاظم غریب آبادی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان‌های بین‌المللی در وین و نماینده دائم ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پنجشنبه گذشته در توییتی نوشت که همکاری و حسن نیت، یک خیابان دو طرفه است و نه یک بولوار یک طرفه. قانون جدید مجلس شورای اسلامی، همچنین فرصت دیگری را برای حفظ همکاری کاملا بی سابقه و چشمگیر با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از طریق برداشتن تحریم‌ها فراهم کرده است؛ امیدواریم فرصت‌ها از دست نروند، چرا که همکاری فوق‌العاده کنونی به همکاری عادی باز می‌گردد.

امروز دوشنبه هم سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه عنوان داشت ما منتظر اقدام آمریکا هستیم. اقدام هم یک رفع تحریم موثر و این یعنی همه تحریم‌هایی که بعد از روی کار آمدن ترامپ با گردن کشی درباره نرم‌های بین‌المللی و قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام رخ داد باید به صورت موثر لغو شوند و ما باید آثار رفع تحریمی را در ایران ببینیم. یک امضا بر روی کاغذ کفایت نمی‌کند و پاسخش امضا بر روی کاغذ است. ما آنچه منتظریم اظهارنظر این و آن نیست. سرمایه این ملت قابل دسترسی باشد.

نفت مبادله و پولش برگردد و زنجیره‌ای از آثار رفع تحریمی را ببینیم. هر زمان این اقدام را از سوی آمریکا ببینیم متناسب با آن پاسخ خواهیم داد .حال سوال اینجاست که آیا باید اول جمهوری اسلامی ایران از گام های کاهش تعهدات برجامی خود عقب نشینی کند و یا اینکه به واسطه اقدامات دونالد ترامپ، این ایالات متحده آمریکاست که باید اول بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را در دستور کار قرار دهد؟

مواضعی که مقامات داخلی در خصوص این مسئله مطرح می کنند که اول باید ایالات متحده آمریکا به برجام بازگردد و لغو تحریم‌ها را در دستور کار قرار دهد تا در ادامه ایران همه از گام های کاهش تعهدات برجامی خود بازگردد، مسئله ای است که می‌توان با مذاکره آن را حل کرد. قرار نیست که حکم قطعی و لازم الاجرا صادر کنیم. 

اما جناب میرزایی همانگونه که دونالد ترامپ با امضای یک فرمان، خروج از برجام، احیای تحریم ها و سیاست فشار حداکثری را در دستور کار قرار داد بایدن نیز می تواند با یک فرمان، بازگشت به برجام و حداقل لغو بخشی از تحریم‌ها را محقق کند. پس این مسئله نیازی به مذاکره ندارد. آیا این مواضع دولت بایدن نشان نمی‌دهد که بازی برجامی آمریکا با لحن و ادبیات تازه ای دوباره از سر گرفته شده است؟

واقعیت آن است که در دوره دونالد ترامپ تنش ایران و ایالات متحده آمریکا به شکل تقریباً بی سابقه ای تشدید پیدا کرد. به هرحال خروج آمریکا از برجام، اعمال سیاست فشار حداکثری، ترور سردار سلیمانی، تحریم دارو، کالاهای پزشکی و مواد غذایی در دوران شیوع کرونا و مسائلی از این دست سبب شده است که اکنون هیچگونه اعتماد و نگاه مثبتی بین طرفین وجود نداشته باشد. بنابراین نه ایالات متحده آمریکا در گام اول بازگشت به برجام و لغو تحریم‌ها را در دستور کار قرار می‌دهد و نه جمهوری اسلامی ایران از گام های کاهش تعهدات برجامی باز خواهد گشت. اگر چه پیرو نکته شما منطقی آن است که چون آمریکا اول از برجام خارج شد، لذا این ایالات متحده است که باید اول به برجام بازگردد.

اما به هر حال شرایط تنش به گونه ای است که طرفین به هیچ وجه به همدیگر اعتماد ندارند. البته این مسئله به معنای تایید اقدامات و نگاه آمریکا نیست، بلکه به معنای تحلیل واقعیت میدانی است. پس برای شکل گیری اعتماد و اقدامات عملی لازم است که مذاکراتی در این خصوص شکل گیرد که مشخص شود ایران و ایالات متحده آمریکا در نخستین گام های خود چه اقداماتی را با چه کیفیتی، در چه بازی زمانی در دستور کار قرار دهند. چون برای حل این چالش‌ها و مشکلاتی که دونالد ترامپ طی چهار سال گذشته به وجود آورده است هیچ راهی به جز مذاکره باقی نمانده است. 

لازم به یادآوری است که سرآغاز تمام این مشکلات از فرمان ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ دونالد ترامپ مبنی بر خروج از برجام و احیای مجدد تحریم ها شروع شد. پس گام اول، بدون مذاکره و باید از سوی آمریکا برداشته شود چنانی محمد جواد ظریف در توییتی در پاسخ به ادعای همتای آمریکایی خود عنوان داشت «ایالات متحده:  برجام را نقض کرد. انتقال مواد غذایی و دارو را برای ایرانی‌ها مسدود کرد. پایبندان به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را مورد تنبیه قرار داد، اما ایران در مقابل و در طول مدت این افتضاح کریه؛ به برجام پایبند ماند، تنها تدابیر جبرانی از قبل پیش‌بینی‌شده اتخاذ کرد. حالا چه کسی باید گام نخست را بردارد؟ هرگز شکست حداکثری ترامپ را از یاد نبرید». شما این گونه تصور نمی کنید؟

بله نکته شما کاملاً درست است. من هم گفتم تحلیل من به معنای تایید اقدامات آمریکا نیست. اما جمهوری اسلامی ایران نیز در مقام پاسخ به این اقدامات کارهایی را انجام داده است که یقیناً نگرانی‌هایی را، هم در طرف های برجامی و هم در ایالات متحده آمریکا را شکل داده است. از گام های کاهش تعهدات برجامی گرفته تا آغاز غنی‌سازی ۲۰ درصد و مسائل دیگر. بنابراین دو طرف باید برای اعتمادسازی و گام نهادن در حوزه عملیاتی برای لغو تحریم ها لازم است که مذاکراتی انجام دهند.

نمی‌توان با موضع گیری های سیاسی و دیپلماتیک در گفت وگو و مصاحبه با رسانه ها و یا واکنش های توییتری مسئله مهمی مانند برجام را به نتیجه رساند. لازم است که دوباره طرف ها به میز مذاکره باز گردند. بله مهم است که چه طرفی اول میز مذاکره را ترک کرد و چه مشکلاتی را ایجاد کرده است. اما به هر حال سلسله کنش‌ها و واکنش‌ها طرفین سبب شده است که گسل سیاسی و دیپلماتیک بین همه به بیشترین میزان برسد. لذا برای رفع این مسائل و پر شدن گسل، هم ایران، هم ایالات متحده آمریکا و هم طرف‌های برجامی به سهم خود تلاش های جدی برای آغاز مذاکرات را در دستور کار قرار دهند. 

در پاسخ به این نگاه شما آیا مذاکره بر سر مسئله ای که قبلا مذاکره شده است منطق دیپلماتیک دارد؟ آیا این مذاکرات مد نظر شما آن گونه محمدجواد ظریف عنوان داشته است پیگیری همان سیاست آمریکا موسوم به « آنچه مال من است، مال من است و آنچه که مال تو است قابل مذاکره است»، نیست؟

باید در پاسخ به این سوال شما عنوان کنم که شرایط سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی کنونی به شدت متفاوت از دوران برجام و حتی دوران دونالد ترامپ است. آیا برجام کنونی در سایه سلسله کنش‌ها و واکنش‌های ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی ایران، اروپایی ها، آژانس بین المللی انرژی اتمی و دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همان برجامی است که در دوره باراک اوباما امضا شد؟! قطعاً اینگونه نیست. یعنی امروز پرونده هسته‌ای ایران و برجام به مراتب پیچیده‌تر از دوران قبل از برجام است.

البته این نکته من دال بر این نیست که بر روی اصل برجام دوباره مذاکره شود، بلکه گفته های من ناظر بر این واقعیت است که اقتضائات کنونی ایجاب می کند برای حل و فصل تنش های فعلی که نتیجه عملکرد به شدت مخرب دولت دونالد ترامپ در ۴ سال گذشته بوده است باید مذاکراتی شکل گیرد. چون اکنون سطح توقعات و انتظارات طرفین و نیز عملکرد هر کدام به مراتب متفاوت از گذشته است. لذا نباید اصل مذاکره را نادیده گرفت. یعنی اصل برجام حفظ شود اما در خصوص این که کدام طرف اول چه اقداماتی را در چه بازه زمانی و با چه کیفیتی انجام دهد، مذاکره کرد.

به هر حال بعد از خروج ترامپ از برجام، احیای تحریم ها، پیگیری سیاست فشار حداکثری آمریکا و نیز تعلل اروپایی‌ها در عمل به تعهداتشان، ایران به سمت گام های کاهش تعهدات برجامی و عملیاتی کردن مصوبه مجلس رفت و همین اقدامات سبب شده است که طرفین اعتمادی به همدیگر نداشته باشند. پس حاضر شدن همه پای میز مذاکره و چانه زنی بر سر این مسائل فی نفسه می‌تواند اعتماد زا باشد. یعنی جمهوری اسلامی ایران باید «اعتمادزایی» کند، نه «اعتمادزدایی»، همان‌گونه که اروپا و ایالات متحده آمریکا نیز باید گام‌های جدی در اعتمادزایی بردارند.

ضمن اینکه شرایط کنونی به هر حال سبب شده است که پرونده هسته ای و برجام، خواه ناخواه به توان موشکی و نفوذ منطقه ایران هم گره بخورد. پس دولت جو بایدن به شدت نگران از دو مقوله توان دفاعی و نفوذ منطقه ایران است؛ نگرانی هایی که در دوره معاون اولی او در دولت باراک اوباما وجود نداشت و یا اگر این نگرانی‌ها وجود داشت به اندازه امروز نبود. پس نباید اصل مذاکره را رد کرد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما