جنجال بر سر توییتر ابراهیم رئیسی / چگونه یک اکانت فیک مواضع جمهوری اسلامی را مطرح میکرده است!
رویداد۲۴ نازیلا معروفیان: عجیبترین اتفاق یا گاف رسانهای تیم رئیسی این هفته رخ داد که پس از یکسال و خردهای فعالیت توییتر ابراهیم رئیسی ناگهان اعلام کرد که رئیس جمهور هیچ اکانتی در توییتر ندارد!
ماجرا از این توییت شروع شد؛ «رئیسجمهور حساب کاربری در توییتر ندارد و حسابها با اسم یا عکس آیتالله رئیسی بیارتباط با ایشان است» این اظهارات محمدمهدی رحیمی مدیرکل روابط عمومی دفتر رئیسجمهور پس از یکسال فعالیت مداوم اکانت منتسب به ابراهیم رئیسی است.
اکانت توییتری ابراهیم رئیسی، پنجم خردادماه ۱۴۰۰ یک روز بعد از اعلام نتیجه بررسی صلاحیتهای نامزدهای انتخابات سیزدهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری شروع به فعالیت کرد. این اکانت هر چند روز یکبار در خصوص مسائل و موضوعات مختلف نظیر برجام، افزایش فروش نفت و مسائل سیاسی و غیر سیاسی کشور، توییتهایی منتشر میکرد که در همه خبرگزاریها و رسانههای رسمی همچون ایرنا، ایسنا، میزان، شفقنا، تابناک و... بازتاب داده میشد.
خبر پیوستن ابراهیم رئیسی به توییتر را برای نخستین بار، خبرگزاری ایسنا در تاریخ ۱۱ خردادماه ۱۴۰۰ با این تیتر که «رئیسی به توییتر پیوست» منتشر کرد، اما دقیقا دو روز بعد یعنی سیزدهم خردادماه ۱۴۰۰، مهدی دوستی سخنگوی ستاد انتخاباتی رئیسی در مصاحبه با ایرنا اظهار کرد که «صفحاتی که در توییتر به اسم رئیسی فعال است، ارتباطی با ایشان ندارد» اما نکته حائز اهمیت این بود که با وجود این تکذیبیه، همه رسانههای رسمی بارها مطالبی به نقل از اکانت توییتر ابراهیم رئیسی منتشر میکردند. حتی سایت شخصی ابراهیم رئیسی از این توییتر مطالبی نقل کرده است؛ این یعنی اصالت این اکانت مورد تایید بوده بنابراین اینکه گفته شود متعلق به رئیسی نیست، بسیار عجیب است.
بیشتر بخوانید: تیم رئیسی، استراتژی دوره قوه قضاییه را برای رئیس جمهور در پیش گرفته است/ هزینههای گزاف رپرتاژ دولت بیفایده است
به گزارش رویداد۲۴ حقیقت آن است که تکذیب اصالت توییتر رئیسی یکی از بزرگترین گافهای تیم رسانهای رئیس جمهور به شمار میرود؛ چه اینکه موضوع دو وجه دارد؛ یا اکانت متعلق به رئیسی است یا خیر. اگر متعلق به رئیسی است، این سوال مطرح میشود که چه اتفاقی رخ داده که کسی زیر بار آن نمیرود؟ آیا مطلبی در آن منتشر شده که به نفع تیم رئیسی نیست؟
حالت دوم این است که صفحهای در توییتر به نام ابراهیم رئیسی فعالیت دارد که تقریبا تمام وزرا و معاونان رئیس جمهور و اکانتهای رسمی «پاد» و «هیات دولت» هم آن را دنبال میکنند و اتفاقا مطالب آن را بازنشر یا کوت میکنند، اما معلوم نیست مالکیت آن متعلق به کیست! حالت دوم گاف بسیار بزرگتری است و علاوه بر تیم رسانهای دولت، از نهادهای امنیتی کشور هم باید پرسید که چگونه میشود چنین گافی رخ دهد اما کسی متوجه آن نباشد؟ چطور مواضع رسمی دولت ایران و رئیس جمهور کشور از توییتر فیک منتشر شده و کسی یکبار موضوع را پیگیری نکرده است؟
اگر قرار باشد هر کدام از ارکان دولت یک وظیفه را پیش ببرند، در واقع مهمترین وظیفه تیم رسانهای دولت، یکدست و منسجم کردن صداهای مختلفی است که قرار از کابینه خارج شود و در مورد تیم رسانهای شخص رئیسی همین وظیفه در قبال رئیسی پیش برده میشود؛ این یعنی این تیم در تنها کاری به آن سپرده شده هم ناکارآمد بوده است.
در واقع این نخستین گاف تیم رسانهای رئیس جمهور نیست و در طول یکسال گذشته این تیم نتوانسته در نقش خود به عنوان «مدیر رسانهای» ایفا کند؛ از جمله اینکه حتی در نشست خبری رئیس جمهور هم همین موضوع به خوبی مشخص بود؛ چنانچه در نشست خبری حتی نتوانسته بود نسبت به سوالات احتمالی، رئیس جمهور را آماده کند. مثلا وقتی یکی از خبرنگاران از رئیسی درباره «سرعت اینترنت» پرسید، پاسخ رئیس جمهور این بود که «مشکل از ساختارهایی است که در دولت روحانی به آن توجه نشده است!» حال آنکه بیان چنین پیامی از سوی رئیس جمهور به مقدمات نیاز دارد و اینگونه نیست که رئیس جمهور مقابل خبرنگاران بنشیند و ناگهان «پیام جدیدی» بدهد، بلکه پیش از آن میبایست مثلا سخنگوی دولت، وزیر ارتباطات، خبرگزاری دولت و ... درباره این پیام صحبت کنند و پس از آن رئیس جمهور پیام را تکمیل کند. از این منظر تیم رسانهای رئیس جمهور اساسا در این حد و اندازه نبود که بتواند به چنین ظرایفی دقت کند یا اصلا متوجه آن باشد.
رسول بابایی متخصص کمپینهای سیاسی درباره تیم رسانهای رئیسی میگوید مشکل اینجاست که این تیم هنوز در فضای قبل از از انتخابات سیر میکند و هنوز با محور پیامهای ساده آن دوران فعالیت میکند: «در مرحله پساانتخابات کمپین با پیچیدگیهایی طرف است که کارش را سختتر میکند، زیرا با تمام پیچیدگیهای موجود، باید بتواند پیامهایی ساده و عامهفهم را به جامعه منتقل کرده و با تمام مسئولیتهایی که بر عهده دارد، حملات و فشارهای همهجانبه را دفع کند.»
بابایی با تحلیل ضعف بزرگ تیم رسانهای رئیس جمهور اینگونه استدلال کرده که وقتی این تیم ضعیف است و هیچ استراتژی مدون و مشخصی ندارد، نتیجه این است که همینطور باری به هر جهت و بیهدف پیش میرود تا چه پیش آید و مهمتر اینکه میلیاردها تومان هزینه هم بیفایده خواهد بود: «پُرواضح است که در این شرایط، هر چقدر هم شما کار رسانهای، به معنای مصطلح و مرسومِ آن، انجام دهید -یعنی اخبارتان را در بیشمار خبرگزاری پوشش دهید، هزینه رپرتاژ و تبلیغات گزافی کرده، نیروی بیشتری جذب کنید و ... - باز هم در امر اطلاعرسانی و جذب توجّه و همراهی مخاطب ناتوان خواهید بود.»
ضعف این تیم آنقدر زیاد بود که خود اصولگرایان هم نگران وضعیت بودند؛ از جمله روزنامه همشهری که در گزارشی که درباره افزایش قیمتها در دوره رئیسی بود، نوشت: «سیستم اطلاعرسانی اقتصادی دولتها در ایران آنقدر ضعیف است که عمده مردم تا اکنون نمیدانستند که دولت برای ماکارونی، انواع شیرینی، شکلات، کیک، بیسکوییت، انواع نان صنعتی و ساندویچ، یارانه میدهد... اگر نمیدانند از بیعرضهگی ما و مهارت دشمن است حالا دولت در مواجهه با این پدیده که آمیخته با جنگ روانی چند لایه دشمنان شده است چه کار باید بکند؟ منافقین کارت توزیع نان طراحی و تولید میکنند، کلیپ به سخره گرفتن حاکمیت با ماکارونی تولید میکنند و ما اینجا فوروارد میکنیم. برای ذائقه حزباللهی و اصلاحطلب، جدا، جدا محتوا تولید میکنند و ما با چه ولعی فوروارد میکنیم.»
ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا در گفتوگویی با روزنامه آرمان درباره همین ضعف گفته «من به تیم رسانهای دولت و به معنای کلیتر اساسا سیستم اطلاعرسانی دولت بسیار ایراد دارم و تصور میکنم که این سیستم اطلاعرسانی دولت سیستمی ضعیف است و اطلاعات کافی برای نوع اطلاعرسانی و به لحاظ روانی هم به نقاط حساسیت جامعه خوب مسلط نیستند که بخواهند خوب و درست اطلاعرسانی کنند. به نحوی که اولا اطلاعات به خوبی به مردم منتقل شود و در ثانی جامعه را بشناسند که باید چه نوع و چگونه اطلاعاتی به مردم بدهند که مردم را دچار نوعی عصبانیت روحی نکنند. اینها وظیفه یک کار اطلاعرسانی درست است.»
ضعف تیم رسانهای دولت پیش از این هم مشخص بود و حالا در ماجرای توییتر بیشتر مشخص شده است. به عبارت دیگر معنای «بیانیه اخیر دولت درباره توییتر رئیسی» این بوده که در یکسال گذشته حامیان و منتقدان رئیسی بارها در توییتر با یکدیگر تعامل و مجادله داشتهاند اما همگی سر کار بودهاید! مهمتر اینکه بسیاری از مواضع جمهوری اسلامی مخصوصا در ماجرای مذاکرات هستهای از طریق همین اکانت توییتری اعلام شده است؛ با این وصف باید پرسید در این مدت تیم رسانهای رئیس جمهور چه میکرده است؟ چرا زمانی که موضع ایران در مذاکرات و مسائل فرهنگی و امنیتی و فروش نفت و صدها مسئله دیگر از این اکانت مطرح میشده، کسی حرفی نزده است؟ ظاهرا آنها همه چیز را به شوخی گرفتهاند یا آنکه تیم رسانهای دولت معنای پیام خود را نمیداند یا واقعا اصلا تحلیلی نداشته که پیامدهای اظهار نظرش چیست. برای آنکه ماجرا را درک کنیم، بهتر است چند نمونه از توییتهای اکانت را رئیسی را بازخوانی کنیم تا بهتر بدانیم چگونه اکانتی که امروز هویتش تکذیب شده، در یکسال گذشته سیاستگذاری میکرده است!
ولی بدبختی اینجاست که نه تنها تمام وزرا و معاونین ایشان هم اسکول تشریف داشته و این اکانت رو پیگیری می کنند ، بلکه بسیاری از خبرگزاریهای رسمی و حامیان رئیس محبوب شما هم مطالب اون رو بعنوان نظر معتبر ایشان منتشر می کنند!
شما اسکولهای غریبه رو بیخیال شده ، کمی به تعدد اسکولهای خودی توجه کنی هم بدنیست!
البته مشکل در مرحله اول به خود ما ملت برمیگرده که اونقدرها هم شعور سیاسی نداریم که چنین شش کلاسه هایی برایمان تصمیم بگیرند از هیچ ازمون شعور سربلند بیرون نمیاییم نمونه ش همین آزمون اخیر اربعینه ...
آیتالله ابوالقاسم خزعلی چهل سال پیش برای ما قانون اساسی نوشته که الان نصف فرزندان و نوه ها خارج هستند یعنی این نوع قانون اساسی قبول نداشتند
کبری خزعلی در حالی برنامه هفتم توسعه را دیروز تایید کرد که فرزندانش در امریکا هستند یعنی این برنامه توسعه هفتم را دوست ندارند
انسیه خزعلی در حالی برای زنان کشور تصمیم می گیرید و آنها را تشویق به خودکشی میکند که فرزندش در کانادا مشغول دانش بنیان برای ملت بد بخت ایران است
زاهدی درحالی برای وزارت معرفی کردند که با شکست مواجه شد به خاطر حضور فرزندان در خارج
ببینید ملت ایران وفقط فقط از این خانواده چقدر آسیب دیدند که برایشان تصمیم گرفتند