ماشاالله قصاب مامور حفاظت از سفارت آمریکا در کنار سفیر
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ که ماشاءالله کاشانیخواه معروف به ماشاءالله قصاب (نفر سمت چپ تصویر) در سفارت آمریکا مسئول حفاظت از دیپلماتهای آمریکا بود.
در سالهای ابتدایی انقلاب بسیاری از اراذل و اوباش معروف، شروران و قدارهبندان محلات محروم شهرها، وارد گروههای انقلابی شدند که یکی از جالبترین آنها ماشاءالله کاشانی ملقب به ماشالله قصاب بود. وی یکی از موارد معروف و جالب ورود لاتها بزهکاران اجتماعی به گروههای انقلابی و سوءاستفاده از وضعیت استثنایی انقلاب است.
فیگور وی چنان معروف بود که فریدون فروغی ترانهای به نام «حقه» خواند و در آن به ماشالله کاشانی اشاره کرد. ترانهای که در بین مردم با عنوان «مشتی ماشالا» شناخته میشود. اما ماشاالله قصاب که بود و از کجا پیدایش شد؟
تا پیش از حمله دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا، یعنی روز سیزده آبان سال ۱۳۵۸ سفارتخانه مذکور سه بار توسط گروههای چپگرا مورد حمله واقع شده بود. اولی در دی ماه سال ۱۳۵۶، دومی در ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ و سومی چند هفته پیش از آبان ۵۷ و حمله گروه حزب الله
حمله پیش از انقلاب طبعا نمیتوانست موفق باشد. اما حمله دوم که سه روز پس از انقلاب رخ داد را دولت مهندس مهدی بازرگان خنثی کرد. در واقع تا آبان سال ۵۸ که ایالات متحده اجازه ورود شاه به آمریکا را نداده بود، نیروهای اسلامگرا موافق تسخیر سفارت نبودند.
ماموریت حفاظت از سفارت آمریکا به گروه ماشالله قصاب
ابراهیم یزدی با کمک گرفتن از حزب جمهوری اسلامی و نیروهای تابع آیت الله بهشتی، مانع تسخیر سفارت آمریکا توسط چپگرایان شد. ولی با توجه به فضای شدیدا ضد آمریکایی در کشور هر لحظه بیم حمله گروههای انقلابی به سفارت میرفت. در چنین فضایی بود که سر و کله ماشالله قصاب پیدا شد. او از اوباش جنوب تهران بود که با وقوع انقلاب به کمیتههای انقلابی پیوست و در حمله چپگرایان به سفارت ( ۲۵ بهمن ماه ۱۳۵۷) از طرف کمیته انقلاب مامور به بیرون راندن این گروه از سفارت شده بود.
ماشاءالله قصاب و گروهش پس از بیرون راندن چپها، در محوطه سفارت آمریکا باقی ماندند و مسئولیت تامین امنیت آن را بر عهده گرفتند. سید صادق طباطبایی در اینباره مینویسد: «از سه گروه مسلحی که به همراه ابراهیم یزدی به سفارت آمده بودند، یک گروه برای حفظ امنیت سفارت در محوطه باقی ماند و دو گروه دیگر از سفارت خارج شدند. گروه محافظ علی الاصول میبایستی در بیرون از محوطه سفارت وظیفه حفاظتی خود را انجام بدهد، اما سولیوان با ابقای آنان در محوطه سفارت هم موافقت کرد. رهبر این گروه، کسی بود که بعدها به ماشاءالله قصاب معروف شد.»
بیشتر بخوانید: لباس شخصیها چه کسانی هستند و خاستگاه تاریخی آنها چیست؟
ابراهیم اصغرزاده نیز گروه ماشاءلله قصاب را چنین معرفی میکند: «گروه ماشالله قصاب افرادی بودند با نامهای حاجاحمد فرشفروش، غلام خونی و عباس پنجه. کمیتهای در سفارت آمریکا تشکیل داد و رقیبی به نام ممد گاوی در میدان خراسان. وقتی یک گروه مسلح در ۲۵ بهمن ۵۷ به سفارت حمله کردند و دو ساعت در آنجا بودند که با دستور امام، مرحوم یزدی با چند گروه نظامی وارد سفارت شدند و در اینجا او به عنوان محافظ سفارت انتخاب شدند.»
دستگیری محمدرضا سعادتی توسط ماشالله قصاب
به گزارش رویداد۲۴ جنجالیترین اقدام ماشاءلله قصاب در مدت ۶ ماهه فرماندهی کمیته سفارت، دستگیری محمدرضا سعادتی بود. سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود و ادعا شد که در هنگام تحویل اسناد سری به سفیر شوروی دستگیر شده است. برخی اعتقاد داشتند ماشالله قصاب در جریان این اقدام از طرف آمریکایی تحریک شده بود تا با دستگیری سعادتی، اتحاد شوروی را در حال جاسوسی نشان دهد. اما انقلابیون نیز از اقدام وی حمایت کردند.
ماشالله پس از دستگیر کردن سعادتی او را شکنجه کرده بود و نهایتا به سپاه پاسداران تحویلش داده بود. عزت الله سحابی درباره این موضوع مینویسد: «من آثار ضربت خوردن را در صورت و پای وی مشاهده کردم و هنوز زخم روی ساق پای وی بهبود کامل نیافته بود. پرسیده شد چه کس یا کسانی وی را دستگیر کرده و سپس تحویل دادستانی دادهاند. گفته شد، وی توسط ماشاءالله قصاب رئیس کمیته مستقر در سفارت آمریکا دستگیر شده است.»
ماشالله قصاب و ویلیام سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران
ماشالله قصاب هم از ویلیام سالیوان و آمریکاییها پول میگرفت و هم از دولت. علاوه بر این، بسیاری که برای گرفتن ویزای آمریکا به سفارت مراجعه میکردند را تلکه میکرد. ماشالله قصاب حدود شش ماه رئیس کمیته مستقر در سفارت آمریکا بود و در این مدت رفتاری چنان نابهنجار از خود نشان داد که عدهای مدعی شدند وی از کارکنان سابق ساواک است اما ماشالله قصاب با حمایتی که داشت سریعا در «خبرگزاری پارس» [خبرگزاری رسمی دولت که آن زمان پارس نام داشت اما به ایرنا تغییر نام داد] مصاحبه کرد و سخنان مربوط به خود را افترا خواند.
مسئولان سفارت آمریکا بارها رفتار این گروه اوباش را به دولت گزارش کرده بودند، اما به گزارش آنها اعتنایی نشده بود. اما پس از اینکه ویلیام سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران، با کمک ماشاءالله قصاب و گروهش به سلامتی از ایران خارج شد، عدهای به گروه ماشاءالله قصاب بدبین شدند. او و اوباش تحت امرش علاوه بر رشوه گرفتن و درگیری فیزیکی با مردم، عرقخوری هم به راه انداخته بودند که نهایتا با بالاگرفتن کار، کمیته مستقر در سفارت آمریکا به دستور مهدوی کنی رئیس وقت کمیته انقلاب منحل شد.
اما سوال اینجاست که چرا این اوباش به فرماندهی کمیته مستقر در یکی از حساسترین مکانهای سیاسی کشور شده بودند؟ محمد غرضی که در آن زمان از مسئولان اصلی سپاه پاسداران بود دراین باره میگوید: «ماشاءالله قصاب با کمیته انقلاب اسلامی کار میکرد. ما در سپاه کار میکردیم. کمیتهها خصوصیتهای خودشان را داشتند و ما خیلی از شخصیت ماشاءالله قصاب مطلع نبودیم.»
با انحلال کمیته مستقر در سفارت، ماشالله قصاب به گروه پاسداران نزدیک به صادق خلخالی نزدیک شد و در ستاد مبارزه با مواد مخدر همکاری کرد. اما در آنجا نیز بر شیوه سابق عمل کرد. در این مدت، فساد و زد و بند وی و گروهش باعث بالاگرفتن دوباره شکایات مردمی شده بود. نهایتا روابط عمومی دادسرای مبارزه با مواد مخدر در تاریخ یکم بهمن ۵۹ اعلام کرد: «ساعت ۱ بعدازظهر دیروز (چهارشنبه) ماشاءالله کاشانیخواه معروف به ماشاءالله قصاب که حکم دستگیری وی حدود ۲۰ روز پیش صادر شده بود توسط ستاد کمیته ۹ دستگیر و به دادسرای انقلاب اسلامی مرکز تحویل گردید. از کلیه ملت مسلمان و متعهد تقاضا میشود در صورتی که از نامبرده شکایت و شهادتی دارند با در دست داشتن مدرک و دلایل به دادسرای انقلاب اسلامی مرکز واقع در زندان اوین مراجعه نمایند.»
اما ماشالله قصاب باز هم در خبرگزاریها حاضر شد و خبر دستگیری خود را تکذیب کرد. گویا وی نفوذ فراوانی در میان اهالی کمیته و انقلابیون داشت و میتوانست بهواسطه اعمال نفوذ از دستگیری اجتناب کند و حتی در مقام خود باقی بماند.
نهایتا هم ماشالله قصاب و اوباش طرفدارش هیچگاه دستگیر نشدند و از سرنوشت او پس از سال ۱۳۶۰ اطلاعات دقیقی در دست نیست. ای بسا اگر ماجرای اسکورت کردن سفیر آمریکا تا فرودگاه و روابط مالی با دیپلماتهای آمریکایی نبود، ماشالله قصاب امروز هم میتوانست به فعالیت خود ادامه دهد.
هرکس که بود