دیکتاتوری وزارت ارشاد به نام رتبه بندی پایگاههای خبری/ رسانههای مستقل چگونه سلاخی شدند؟
رویداد۲۴ فرهاد فرزاد: «درست است که قانون اساسی، آزادی بیان را تضمین کرده است، اما در عین حال با هر عملی که ممکن است تضعیف دولت تفسیر شود، برخورد قهری میشود. اما چه کسی میتواند بگوید که این صدا موجب تضعیف قدرت خواهد شد؟ خود قدرت!» / خنده و فراموشی نوشته میلان کوندرا
اغراق نیست اگر بگوییم دوره وزارت «محمدمهدی اسماعیلی» یکی از سختترین دورههای رسانهها در ایران بوده است؛ اگر در دوران سخت مرتضوی صرفا از ابزار «سرکوب» استفاده میشود، در این دوره ابزارهای دیگری به سرکوب و توقیف افزوده شده است؛ چه اینکه از یکسو فشارهای امنیتی بر رسانهها آنقدر بالا گرفته که گویی نهاد متولی رسانهها، وزارتخانه یا سازمان امنیتی است نه یک ارگان فرهنگی! از سوی دیگر وزارت ارشاد تلاش کرده علاوه بر فشارهای امنیتی، صورتهای دیگری از «اعمال قدرت» را در دستور کار قرار دهد تا به زعم خود آنها را زیر نگین قدرتش حفظ کند؛ توقیفهای پیاپی روزنامهها و سایتها و شکایتهای مستمر که در بسیاری از آنها خود وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتی پشت آن قرار دارد، نمونهای از همین رویکرد است تا «راهبری فکری» و «سوژه انسانی»، همانی بشود که خواست مدیران امنیتی-فرهنگی است.
«سوژه انسانی» مقبول قدرت در حکومتهای ایدئولوژیک، در نهادهایی چون دانشگاه و مدارس و به زعم فوکو حتی در «زندان» ... بازتولید میشود. در ایران نیز همین منطق جاری است، اما مشکل اینجاست که قرار نیست نتیجه این فرایند همواره همانی شود که «نهاد قدرت» در پی آن است و در واقع «سوژهسازی» نهاد قدرت شکست میخورد یا در نگاهی خوشبینانه، موفقیت چشمگیری به دست نمیآورد.
«لویی آلتوسر» فیلسوف برجسته فرانسوی در تحلیل «سرکوب برای سوژهسازی» میگوید: قدرت دو بال دارد؛ یکی «قدرت قهری که سرکوب میکند» و بال دیگر، «راهبری اخلاقی فکری جامعه» است. «آلتوسر» معتقد است حکومتها برای اعمال قدرت از «ابزارهای فکری» متفاوت استفاده میکنند اما وقتی راهکارها ناکام میماند، مهمترین ابزار در دسترس، «اعمال قدرت و سرکوب» است، به همین دلیل است که سانسور شدت میگیرد، برخوردها افزایش مییابد، شبکههای اجتماعی فیلتر میشوند و سیاستهایی وضع میشوند که بتواند همزمان با حذف صدای منتقد، «نهادهای سوژهساز حاکمیتی» را تقویت کند. اینجاست که تصمیماتی همچون بازداشت خبرنگاران، توقیف رسانههای منتقد و در مقابل، تاسیس صدها شبکه رسمی تلویزیونی حاکمیتی و خبرگزاری و سایت دولتی و حاکمیتی معنا پیدا میکند.
بیشتر بخوانید: حکومتها چگونه مجری انحصاری خشونت و سرکوب شدند؟
به عبارت دیگر از یک سو ابزار «قوه قهریه» تقویت میشود و از سوی دیگر نهادهای ایدئولوژیک یکی پس از دیگری سر برمیآورند و حاکمیت برای تقویت خود ایدئولوگهای جدید میسازد. چهرههایی همچون علیاکبر رائفیپور و حسن عباسی مصداقهایی از همین ایده هستند.
در این ایده فقط قرار است یک روایت از وقایع مطرح شود و آنهم روایت رسمی حاکمیت است. به عبارت دیگر رسانههای مستقل تلاش میکنند «روایتی راستین» از یک اتفاق به مخاطب برسانند، اما در مقابل نهاد قدرت میخواهد آن روایت همانگونه که او تصور میکند، منتشر شود یا از آن سخن گفته نشود تا فراموش شود. همچنانکه «میلان کوندرا» نویسنده اهل جمهوری چک در کتاب «خنده و فراموشی» در تحلیل این شرایط میگوید: «ستیز با قدرت، ستیز بین حافظه و فراموشی است.»
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره جدید به جز «اعمال قدرت» و «سرکوب»، راههای دیگری را امتحان کرده است؛ از جمله آنکه «رسانههای موثر» را در قالب «ابزارهای دموکراتیک» حذف کند. یکی از ابزارها در این دولت «رتبهبندی رسانهها» است که انتشار نتایج آن، محصول رویکرد «امنیتی» است تا رسانهای که به زعم آنها «غیرخودی» است، از دایره خارج شود و «روایت پدیدهها» توسط رسانههایی بیان شود که تصور آنها نزدیکتر به حکومت هستند. در این منطق از هر ابزاری برای حذف خبرنگاران و رسانههای مستقل استفاده میشود؛ توقیف، سانسور، بازداشت، تذکر، شکایت، حذف منابع مالی، جایگزین کردن رسانههای اثرگذار با رسانههای دسته چندم و ...
کوندرا در تشریح این وضعیت چنین میگوید: «ملتها نخست اینگونه تباه میشوند که حافظهشان از آنها دزدیده میشود، متنها کتابها و تاریخشان تباه میشود، کسان دیگری میآیند و کتابها و متنهای دیگری مینویسند، دانش و آموزش دیگری تحمیل میکنند و حافظه و تاریخی به کلی دیگرگون جعل میکنند تا هیچ فهمی از دیروز و امروز خود نداشته باشند.»
مصداقهایی از سرکوب دموکراتیک رسانهها!
هفته گذشته نتایج پنجمین دوره رتبهبندی رسانهها و پایگاههای خبری در حالی توسط وزارت ارشاد منتشر شد که درباره آن فقط میتوان گفت یک «حُسن بزرگ» داشت؛ آنهم اینکه مخاطبان آن با نام برخی رسانهها آشنا شدند که در بسیاری موارد کمتر کسی اسم آنها را نشنیده بود.
در رتبهبندی وزارت ارشاد، سایتهایی همچون «ورزش سه» با آن حجم از تولید محتوای حرفهای، در رتبه ۷ قرار گرفته است! به سایت «فرارو» رتبه ۱۲ داده شده است. برخی دیگر از رتبهها به این شرح است: «اعتماد آنلاین» رتبه ۲۳، اقتصاد۲۴ رتبه ۳۳، سایت رکنا رتبه ۴۵، رویداد۲۴ رتبه ۴۶، صراط نیوز رتبه ۶۳، تجارتنیوز رتبه ۶۶، راه دانا رتبه ۲۲، اقتصاد آنلاین رتبه ۳۵، سینما سینما رتبه ۱۰۴، اقتصادنیوز رتبه ۱۱۵، نامه نیوز رتبه ۱۳۰ و اکو ایران رتبه ۱۶۳
از سوی دیگر رسانههایی همچون زنگ خطر، حامیان ولایت، خسروشاه نیوز، حزبالله نیوز، عقیق نیوز، لنگر خبر، مغان نیوز، اویاقلیق، آبتاب، یافته، حکایت و دهها سایت ناشناس دیگر رتبههای بهتری کسب کردهاند. این در حالی است که بررسی کلی رسانههایی که توسط وزارت ارشاد رتبه گرفتهاند، نشان میدهد که ابتداییترین موارد در آنها رعایت نشده و دهها مورد وجود دارد که این رسانهها از یک تا سه ماه گذشته حتی به روز نشدهاند!
یک منبع مطلع درباره رتبهبندی این دوره رسانهها به رویداد۲۴ گفته «به برخی از رسانهها که رتبههای پایینی داشتند، توسط وزارت ارشاد امتیازهای عجیبی داده شده و مثلا بین ۱۰ تا ۲۰ امتیاز و گاه بیشتر به آنها داده شده که مبنای این کمکها معلوم نبود. از سوی دیگر نتایج رتبهبندی چیز دیگری بود اما در پایان از ۱۰ تا ۲۰ امتیاز از برخی رسانهها کسر شد که مبنای آن هم معلوم نبود.»
در رسانههای اقتصادی که مبنای کسر تقریبا مشخص است؛ رسانههایی همچون «اکو ایران»، «تجارت نیوز»، «اقتصاد آنلاین»، «اقتصاد نیوز» همگی رسانههای اصلی اقتصاد ایران هستند که عموما منتقد سیاستهای اقتصادی دولت هستند. رسانههایی چون «اعتماد آنلاین»، «رویداد۲۴»، «نامه نیوز» و ... هم رسانههای سیاسی هستند که آنها هم عموما منتقد دولت رئیسی هستند.
واقعیت این است که رتبهبندی وزارت ارشاد هیچ تاثیری در انتخاب مخاطب ندارد و چنین نیست که مخاطب بر پایه رتبهبندی وزارت ارشاد با خود بگوید عقیق نیوز و حامیان ولایت و خسروشاه نیوز را برای تحلیل وضعیت کنونی ایران و جهان انتخاب کند، چراکه مبنای اثرگذاری یک رسانه، نه رتبه بندی وزارت ارشاد که انتخاب مخاطب در طول زمان است؛ با وجود این، وزارت ارشاد با نگاهی که از کوتاهبینی یک مدیر نشات میگیرد، با خود تصور کرده به قول معروف از هر طریقی که میتواند حال منتقدان بگیرد!
برای درک این موضوع خوب است نگاهی به «رسانههای تزار» دولت رئیسی بیندازیم تا بدانیم وزارت ارشاد چگونه به نام «دموکراسی» از تمام «ابزار» و «قدرت» خود استفاده میکند تا دموکراسی را نابود و صدای رسانههای مستقل را خفه کند.
یکی از رسانههایی که در رتبهبندی وزارت ارشاد رتبه کسب کرده، عصر اصفهان است. رویداد۲۴ وضعیت این رسانه در تاریخ ۶ ارديبهشت بررسی کرده است. این رسانه ۸ خبر اسلاید (خبر اصلی یا خبر یک سایت) دارد که همگی مربوط به دو تا سه ماه گذشته هستند؛ از جمله خبر سفر محسنی اژهای به اصفهان که مربوط به ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ است.
خبر دیگر اسلاید این سایت در تاریخ ۶ ارديبهشت، مربوط به ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ است؛ این یعنی آخرین به روزرسانی این سایت دستکم ده روز گذشته بوده است. با این حال این رسانه رتبه بالایی از وزارت ارشاد کسب کرده است.
خبر اسلاید (خبر یک) سایت «دیار جنوب» که احتمالا یک سایت منطقهای است، مربوط به ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ است
خبر دوم اسلاید سایت «دیار جنوب» مربوط به ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ است
بیشتر بخوانید: فرمان برخورد با رسانههای منتقد از کجا صادر میشود؟
سایت زنگ خطر از دیگر رسانههای ناشناس حامی دولت است. در تاریخ ۶ ارديبهشت، خبر اول این رسانه (که نه گزارش بلکه احتمالا یک رپرتاژ آگهی برای استاندار اصفهان است) مربوط به ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ است. این یعنی رسانه از هفته گذشته هیچ خبری نداشته است.
یکی از رسانههایی که وزارت ارشاد عنایت ویژهای به آن داشته، «ایلام رسانه» است. برای بررسی وضعیت این سایت، نام آن را در گوگل جستجو کردیم اما این رسانه ظاهرا پایگاه خبری (طبق تعریف وزارت ارشاد) نیست و تنها یک اینستاگرام و تلگرام دارد یا دست کم در سرچ گوگل وجود ندارد. به این ترتیب سایتی که حتی نام آن خود آن در موتورهای جستجو جدی گرفته نشده، توسط وزارت ارشاد به عنوان «رسانه معیار» معرفی شده است!
آخرین به روز رسانی پدیده جنوب ۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ بوده است
سایت «صاحب دیوان» رتبه بالایی را در میان پایگاه خبری کسب کرده است. اما اطلاعات اولیه که در خود سایت درج شده، نشان میدهد مربوط به «تاریخ آذربایجان» است و مشخص نیست چگونه در رتبه بندی پایگاههای خبری عمومی قرار گرفته است.
از دیگر نمونههای عجیب در رتبهبندی پایگاههای خبری، سایت «زریان موکریان» است که یک سایت محلی برای پوشش اخبار شهرستان «بوکان» است. آخرین به روز رسانی سایت که در تاریخ ۶ ارديبهشت بررسی شده، مربوط به ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ است.
سایت کلانشهر سایت محلی و بومی است
نمونه سایتهای اینچنینی که مورد تفقد وزارت ارشاد قرار گرفتهاند، کم نیست. این گزارش نیز به معنای نادیده گرفتن فعالیت آنها نیست، بلکه تلاش آنها در جای خود اهمیت ندارد، نه آنکه در ساختاری غیرشفاف که افزایش و کسر امتیازها مشخص نیست، تلاش دیگر رسانهها به خاطر قدرتطلبی و اعمال نفوذ وزارت ارشاد نادیده گرفته شود. در حقیقت آن رسانهای که از این فرآیند خشنود است، باید به این فکر کند که ممکن است در یک چرخه دیگر (که مثلا به لحاظ سیاسی همسو با آنها نباشد)، همین فرآیند دامان آنها را بگیرد و مثلا در صورت تلاش حرفهای، به خاطر «عدم همسویی سیاسی» حذف شوند و رتبهشان کسر شود.
وزارت ارشاد میتواند برای «اعمال قدرت» این فرآیند مضحک را متوقف کند و بگوید از دیدگاه این وزارتخانه، رتبهبندی رسانههای ایران اینگونه است و هر آنگونه که میخواهد امتیاز بدهد و کم و زیاد کند و به هر ترتیبی که میپسندد، هر پارامتری را «دستکاری» کند، اما وقتی این اتفاقات به نام «دموکراسی» میافتد و پای «هیات داوران» به میان میآید، قبول این خودکامگی دشوار است.
طرف به عمرش یه روز کار فرهنگی نکرده
یهو از یه دستگاه امنیتی برش داشتن، آوردنش گذاشتن وزیر فرهنگ، توقع داری واسلاو هاول از کار بیاد؟
خب معلومه یکی میشه شکل پیشرفته مرتضوی
ما فقط تو رو به عشق خودت نگاه میکنیم والا ما بهتر از هرکسی می دونیم تو این مملکت چی میگذره
رویداد24 اگر از بابت مخاطبانش خیالش راحت است چرا نگران رتبه بندی وبسایتها و خبرگزاری ها از طرف وزارت مربوطه شده!
این رتبه بندی که چندان عموم مردم از ان اطلاعی ندارند چگونه اوقات شما را تلخ کرده؟
البته نا گفته پیداست با این مقاله کنایه به افرادی بوده که طی یکماه گذشته مشکلاتی را برایتان و بقیه رسانه های که با دولت زاویه دارند بوجود اورده اند.
اگر راستی میگوید که ازاد هستید چاپ کن
نام وزیر ارشاد را همین امروز خیلی ها نمی دانند. (در خیابان از مردم بپرسید) آیندگان نمی گویند وزیر چنین کرد؛ این، کارنامه دولت است.
بنده در دوران فعالیت مطبوعاتی ام - چه در کیهان و چه در "صبح" - همیشه با پرداختن بیش از اندازه به موضوع بدحجابی مخالف بودم و پرداختن به این معضل را در مقایسه با معضلاتی چون بی عدالتی و مفاسد اقتصادی دارای اولویت کمتری می دانستم.
ضمن آن که با برخی برخوردهای تند و خشن و خارج از چارچوب فریضه امر به معروف و نهی از منکر هم که گاه با بدحجابان صورت می گرفت، به جد مخالف بودم. بر این اساس بر خلاف برخی روزنامه ها اخبار مربوط به تظاهرات و تجمعات علیه بدحجابی را در حد و اندازه محدود و اندکی پوشش می دادیم.
یک بار در اردیبهشت سال ۶۹ نیروهای حزب الله فراخوان گسترده ای برای تجمع و تظاهرات علیه بدحجابی در میدان ولی عصر تهران دادند و جمعیت انبوهی گرد آمدند و تظاهرات انجام شد اما طبق روال معمول ما در روزنامه کیهان پوشش خبری کمی به این واقعه دادیم در حالی که روزنامه های دیگر اغلب با تصویر در صفحه اولشان منعکس کردند.
به دنبال این امر جناب آقای خاتمی نماینده مقام معظم رهبری در موسسه کیهان در یادداشتی که برای بنده به عنوان مدیر و سردبیر کیهان فرستاد به شدت از نحوه برخورد روزنامه کیهان با این تظاهرات حزب الله و پوشش ضعیف خبری آن انتقاد کرد و آن را ناشی از روشنفکری زدگی، مخالفت با حزب الله و طرفداری از فساد و .... دانست!
اسماعیلی از حلقه فردیدی ها است...کار وی و امثال وی به موازات رسانه های بیگانه ..ایجاد تنش در جامعه ایران و کمک به مرجعیت خبری و علمی و سیاسی استعمار است...
اسماعیلی و آموزگاران وی با نام انقلابی گری این کار را می کنند...
اگر راستی میگوید که ازاد هستید چاپ کن
قلمتان مانا باد
هیچ دوره ای چنین رتبه بندی مشکوک و پرنقدی را ندیده بودیم