تاریخ انتشار: ۱۱:۳۴ - ۱۷ خرداد ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۱۰ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

آیا اظهارنظر محمدجواد ظریف درباره ترکمانچای غلط بود؟

محمدجواد ظریف مصداق ضرب‌المثل «آمد ابرویش را درست کند، چشمش را کور کرد» است. او مساله درست را با مثالی غلط مطرح کرده و حامیان مذاکره را تضعیف کرده است. هرچند او مثال درست ترکمانچای به عنوان موضوع تاریخی آورده است، اما واقعیت آن است که این سخنان بدون توجه به «خاطره جمعی» و «وجه نمادین» این واقعه تاریخی بوده است. البته برخی معتقدند این مثال آگاهانه بوده تا تلنگری به مخاطبانش بزند.

محمدجواد ظریف

رویداد۲۴ سارا ریاضی: چند سال پیش محمدجواد ظریف در یک مصاحبه تلویزیونی در برنامه «حالا خورشید»، وضعیت نابهنجار ایران در عرصه بین‌الملل و تیغ تحریم‌های فلج‌کننده را گردن «انتخاب» مردم انداخت. او گفت «ما خودمان انتخاب کردیم جور دیگری زندگی کنیم.» این جمله تا امروز، پاشنه آشیل محمدجواد ظریف بود. منتقدان سیاست خارجی جمهوری اسلامی با استناد به همین جمله، ظریف را به عدم درک درست از آنچه مردم می‌خواهند متهم می‌کردند.

جمله ظریف درباره قرارداد گلستان و ترکمانچای

ظریف بعد از سال‌ها سعی کرده جمله خود را اصلاح کند، اما آگاهانه، بهانه جدیدی به منتقدان داده است. وزیر خارجه سابق ایران در روز‌های گذشته در شبکه‌های اجتماعی با اشاره به رنجش مردم از جمله «خودمان انتخاب کردیم» پیشاپیش از اینکه پاسخگویی با بیان روشن‌تر «به رنجش افزون‌تر» می‌انجامد، پوزش خواست و در پستی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «ما در طول تاریخ اهدافمان را بر اساس آرزوهایمان چیده‌ایم و به توانایی‌هایمان توجهی نکرده‌ایم... در ۷۵ سال برنامه‌ریزی توسعه ما، منابع ملی نابود شده و توسعه نیز حاصل نشده، چون بیشتر برنامه‌ها به جای ترسیم مسیر جبران عقب‌ماندگی‌ها متناسب با امکانات و فرصتها، حدیث آرزومندی رهبران کشور بوده‌اند.»

ظریف در ادامه می‌گوید آگاهانه یا ناخودآگاه ما مردم انتخاب کرده‌ایم آنان را که به دنبال آرزوهایمان بوده‌اند بستاییم، هر چند برای خود و کشور خسارات فراوان به بار آورده باشند؛ و آنان را که در حد امکانات کوشیده‌اند تا از گستره خسارات ناشی از حرکات آرزومندانه بکاهند، «سازشکار» و حتی «خائن» بنامیم.

او در این بخش از اظهاراتش مثالی می‌زند که چالش‌برانگیز شده است. ظریف می‌گوید مردم و نخبگان به جای اینکه «آن‌ها که با آرزوی بازپس‌گرفتن سرزمین از دست رفته در قرارداد گلستان، بخش‌های بیشتری از سرزمین و حتی استقلال ایران را به باد دادند» نکوهش کنند، آن‌هایی را سرزنش می‌کنند که «با قرارداد ترکمانچای دست‌کم قسمتی از سرزمین تازه از دست رفته را بازپس گرفتند.»

ظریف به یک انگاره جمعی هم انتقاد کرده و گفته «حتی در واژه‌هایمان هم توجه به امکانات را ناشایست می‌دانیم. چرا «سازش‌کار» منفی، و «سازش‌ناپذیر» مثبت است؟ مگر سازش جز به معنی دستیابی به نقطه‌ی اشتراک و توازن برای حرکت به سوی آرمانهاست؟ مگر می‌توان از روش دیگری به آرمان‌ها رسید؟»

این اظهارات را از چند منظر باید نقد و بررسی کرد. نخست اینکه ظریف شخصا انتقادات را پیش‌بینی کرده و می‌داند که این اظهارات موجب رنجش بیشتر خواهد شد. این اتفاق هم افتاد؛ بسیاری از منتقدان اظهارات ظریف را حمل بر «دفاع از ترکمانچای» کردند؛ برداشتی که با انتقاد شخص ظریف همراه شد. وزیر خارجه سابق ظهر روز سه‌شنبه ابتدا در توییتر و سپس شب گذشته در کلاب‌هاوس این برداشت را مورد نقد قرار داد.

سخنان ظریف در کلاب هاوس

ظریف در توییتر نوشت «دیدنی است که چگونه کلمات نکوهش ترکمانچای و جلوگیری از ترکمانچای‌ها به توجیه، تحسین و حتی تقدیس برگردانده شده‌اند. امان از سلطه سیاسی‌کاری حتی بر واژگان فارسی.» او همچنین شب گذشته توضیحاتش را در یک گپ‌وگفت کلاب‌هاوسی کامل کرد. محمدجواد ظریف در کلاب هاوس گفت منظورش از پست اینستاگرامی، تقدیس ترکمانچای نبوده اما منتقدان برجام معتقدند این مقایسه‌ای بین برجام و عهدنامه ترکمانچای بوده است.

ظریف خطاب به چهره‌های اصولگرایی که برجام را با ترکمانچای مقایسه کرده‌اند گفت «یکی گفته است که یک دیوانه سنگی را داخل چاه انداخت که صد عاقل نمی‌توانند آن را در آورند، پس چرا شما عاقلان همچنان دنبال سنگ همان دیوانه می‌دوید. اگر برجام اینقدر خیانتی بدتر از ترکمنچای است، پاره کنید و دفنش کنید و بیندازید کنار، چرا اینقدر اشتیاق به احیای آن دارید؟» نقد و بررسی این اظهارات هم از بعد تاریخی و هم از بعد نوع پلتفرم و مخاطب ضروری است.


بیشتر بخوانید: قرارداد ترکمانچای چگونه بین ایران و روسیه منعقد شد؟


چرا ظریف از قرارداد ترکمانچای مثال می‌زند؟

عهدنامه ترکمانچای در پی جنگ‌های ایران و روسیه، بین این دو کشور و در دوره قاجار در سال ۱۸۲۸ منعقد شد. بر اساس مفاد این عهدنامه، ایران سه ایالت دیگر قفقاز یعنی ایروان، نججوان و بخش‌های دیگری از تالش را به روسیه داد. پیش از این قاجار در سال ۱۸۱۳ چهارده ولایت دیگر قفقاز را طی عهدنامه گلستان به روسیه واگذار کرده بود.

عهدنامه گلستان و ترکمنچای که دویست سال پیش به امضا دو دولت روسیه و ایران رسید، رخدادی مهم بود که نه تنها سرزمین‌هایی از ایران جدا کرد بلکه پیامد‌های اجتماعی سیاسی فراوانی برای این کشور در پی داشت و به همین واسطه «اهمیت وجه نمادین» به ویژه در روایت «ناسیونالیستی» در ذهن ایرانیان پیدا کرد.

در حافظه تاریخی مردم ایران این دو عهدنامه، به نماد ننگ و تسلیم سیاست‌مداران در برابر عوامل خارجی بدل شده‌اند. این عهدنامه‌ها به نحوی بر تصویر کلی دوران قاجار هم در ذهن ایرانی تاثیر گذاشته است. عباس امانت می‌گوید به واسطه همین عهدنامه‌ها، پادشاهی قاجار به عنوان «دوره انحطاط، دوره از دست رفتن سرزمین‌های ایران، دوره شکست، ستمکاری، خرافات، فساد و قدری هم مضحکه و هزل» یادآوری می‌شود.

این طرح‌واره چیزی نیست که یک استاد علوم سیاسی با سابقه چندین دوره وزارت امور خارجه از آن غافل باشد؛ اما چرا ظریف چنین مثالی را طرح کرده است؟ ۱۸۱۲، یک سال قبل از امضای معاهده گلستان، سالی است که قشون ایران، تحت ریاست عباس میرزا در جنگ اصلاندوز در شمال اردبیل در مرز کنونی ایران و جمهوری آذربایجان از روسیه شکست خورد. این شکست ایران را مجبور به پذیرش معاهده صلح گلستان کرد.

عهدنامه ترکمانچای ۱۵ سال بعد در پی شکست بعدی ایران از روسیه در قفقاز جنوبی و آذربایجان امضا شد و طی آن برخی قلمرو‌های دولت قاجار در قفقاز به روسیه واگذار شد، حق کشتیرانی در دریای خزر از ایران سلب شد و ایران ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به عنوان غرامت به روسیه شد. این معاهده به جنگ‌های ایران و روسیه پایان داد و روسیه متعهد شد که از پادشاهی عباس میرزا، ولیعهد وقت بعد از فتحعلی شاه حمایت کند.

نتیجه جنگیدن با قدرت برتر به لحاظ نیروی انسانی و توان نظامی

پذیرش عهدنامه ترکمانچای را باید در چهارچوب اهداف و امکانات بررسی کرد. اگرچه خاطره جمعی مردم ایران، عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای را «ننگین» می‌داند، اما باید تاکید کرد که به گفته برخی تاریخ‌دانان، ایران در آن برهه چاره‌ای جز قبول این تعهدات نداشته است. ایران نه به لحاظ تاکتیک و ابزار، نه بنیه مالی و جمعیتی، در هیچ بعدی بر روسیه برتری نداشته و نتیجه جنگ با قدرتی که چندین برابر از شما قوی‌تر است، شکست و تسلیم است. مسئله مهم اکنون این است که بی‌چارگی و تسلیم، نتیجه یک «وضعیت پیشینی» است؛ تصمیم حاکمان وقت و شرایط ایران در داخل و خارج قبل از ورود به جنگی با سرنوشتی محتوم.

دوره اول جنگ‌های ایران و روسیه که از ۱۸۰۵ آغاز شد و تا ۱۸۱۲ ادامه پیدا کرد و منجر به عهدنامه گلستان در ۱۸۱۳ شد در واقع نتیجه نخستین مواجه ایران با منازعات سیاسی جدید و استعمارگرانه قدرت‌های غربی بود. هم ایران و هم روسیه در آن زمان تمایل به تصرف نواحی از گرجستان را داشتند. ایران در سال‌های اول و بعد از تحمل شکست‌های سنگین، دست یاری به سمت انگلیس دراز کرد، اما به دلیل دست درازی انگلیس به جزیره خارک و بندر بوشهر و تقاضای واگذاری این بنادر در ازای حمایت از ارتش فتحعلی شاه، ایران به سمت فرانسه دست دراز کرد.

ناپلئون درخواست کمک فتحعلی شاه را قبول کرد و سال ۱۸۰۷ عهدنامه فین‌کنشتاین بین نماینده ایران و ناپلئون منعقد شد اما تحولات سیاسی، فرانسه را به سمت انعقاد قرارداد تیلسیت با روسیه سوق داد و عملا پیمان ایران و فرانسه را از محتوا تهی کرد. در همین مقطه است که ایران به ناچار و دوباره به سمت انگلستان می‌رود و زمینه تقسیم کشور به دو منطقه جنوبی و شمالی تحت سیطره انگلستان و روسیه را در آینده فراهم می‌کند.

در نهایت با تنها ماندن ایران در سال‌های ۱۸۱۲ و ۱۸۱۳ که روسیه تحت تاثیر فتوحات تاریخی ناپلئون احساس خطر زیادی می‌کرد، ایران و روسیه تصمیم گرفتند به جنگ پایان دهند. در همین اثنا روسیه و انگلستان قراداد صلحی امضا می‌کنند و ایران بار دیگر تنها می‌ماند. از آنجایی که ایران شکست‌های پی در پی و سهمگینی متحمل شده بود، مجبور به پذیرش صلح کمرشکن و واگذاری ۱۴ استان به روسیه می‌شود.

صدور حکم جهاد و آغاز جنگ با روسیه بدون توجه به شرایط تاریخی و قدرت ایران

اما رانه دیگری که منجر به پذیرش عهدنامه اول شد، «حمله سیسانوف» فرمانده قوای روس در سال‌های نخست جنگ اول ایران و روسیه به گنجه و قتل عام مسلمانان بود. خبر قتل عام غوغایی به پا کرد و علمای تهران «جنگ با کفار روسیه» را تصویب کردند و حکم جهاد صادر شد. این نیروی محرکه، در جنگ دوم که به امضای عهدنامه ترکمانچای می‌انجامد، اهمیت بالاتری دارد. سال ۱۸۲۵ قوای روس منطقه گوگچه را تصرف می‌کنند. ایران نسبت به تصرف و بدرفتاری با مسلمانان شدیدا اعتراض می‌کند.

محمد بن‌سلیمان تنکابنی در قصص‌العلما می‌گوید در این زمان فتحعلیشاه در چمن سلطانیه مجلسی از رجال و اعیان و روحانیان و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد تا دربار صلح یا ادامه جنگ با روسیه به مشورت بپردازد. در این مجلس تقریبا عقیدۀ عموم به ادامه جنگ بود. پیش از تشکیل مجمع در چمن سلطانیه، در پی درخواست‌های مرزنشینان مسلمان و غیرمسلمان از علما و گزارش‌های رسیده درباره ستم روس‌ها بر مردم این ناحیه، علمای بزرگ و در صدر آنان، سیدمحمد طباطبایی اصفهانی معروف به سیدمحمد مجاهد، به مجتهدان و فضلای سرزمین‌های اسلامی نامه نوشته و عموم مسلمانان را به جهاد دعوت کرده بودند.

مجمع بزرگ علمای ایران، به زعامت سیدمحمد طباطبایی و ملا احمد نراقی، مقرر کرده بودند که فتحعلی شاه باید «با دولت روسیه ترک مصالحه و مدارا کند و لازم است و واجب شرعی که عداوت و منازعت آشکار سازد» میرزا فضل‌الله شیرازی در تاریخ ذوالقرنین می‌گوید در این مقطع تلاش پرنس منشیکوف فرستاده نیکولای اول امپراتور روسیه برای حل نهایی مساله بین ایران و روسیه و دیدار با فتحعلی شاه هم به جایی نرسید، چون علما تقاضای او برای ملاقات و گفت‌وگو را نپذیرفتند و تاکید کردند «مهربانی با کفار بنا بر نص کلام ایزدِ جبّار، حرام است و افزودند که «در صورت ردّ ولایات، باز جهاد با ایشان واجب‌تر از روزه ماه صیام است».

به این ترتیب دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه آغاز می‌شود و در نهایت به عهدنامه صلح ترکمانچای می‌انجامد. عباس امانت در کتاب «تاریخ مدرن ایران» می‌گوید این تصور که ایران امکان پیروزی در این جنگ‌ها را داشته «غیرواقع‌بینانه» و نشأت گرفته از «مورخان ایرانی قرن بیستمی» است که آگاهی درستی از وقایع تاریخی آن دوران نداشتند. قاجاریه نه تاکتیک، نه ابزار، نه بنیه جمعیتی و نه انسجام نظام سیاسی لازم را برای پیروزی در برابر امپراتوری قدرتمند روسیه نداشت اما پیچیدگی‌های جهانی که ایران در قرن نوزدهم با آن مواجه بود به انضمام ناآگاهی سیاستمداران و علمای ایران از وضعیت جهان در آن برهه، زمینه‌ساز ورود ایران به جنگ با روسیه و شکست در این جنگ‌ها شد.

آنچه محمدجواد ظریف معتقد است به آن اشاره کرده، همین «امکانات» و «واقعیت‌»هاست. ایران نه از امکانات خود و نه از واقعیت‌های جهان پیرامونش در جنگ اول و دوم با روسیه مطلع نبوده و تحت تاثیر موقعیتی که به واسطه فشار روحانیون، عدم انسجام قاجاریه و رقابت استعمارگران غربی به آن تحمیل شده بود، وارد جنگی می‌شود که نتیجه آن از پیش مشخص بود.

ظریف معتقد است امضای توافق صلح (حتی با کیفیت ترکمانچای)، به معنای پذیرش امکانات و واقعیت‌ها و کنار گذاشتن اهداف آرمانی نظیر بازگشت به قدرت دوران ساسانی و حمایت از مسلمانان بود. از سوی دیگر این دو عهدنامه خفت‌بار، آغاز مدرنیزاسیون ایران است. با این ضربات بود که نخبگان ایران در آن زمام دریافتند که با روش‌های سنتی نمی‌توانند در مقابل تهاجم مدرن خارجی مقاومت کنند.

«پی‌یر آمدی ژوبر» سفیر فرانسه در ایران و عثمانی در کتاب «مسافرت به ایران و ارمنستان» خاطره‌ای از دیدار خود با عباس میرزا را شرح داده است. ظاهرا در این دیدار عباس میرزا از ژوبر علت شکست ایران و تحقیر ایرانیان را سوال می‌کند و می‌گوید: «چه کنم که قدر و قیمت جنگجویان مغرب‌زمین را داشته باشم. نمی‌دانم این قدرتی که شما را بر ما مسلط کرده، چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ امام مال ما، پیغمبر و خدا مال ما، شما چه دارید که چنین شده؟ اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم.»

این عبارت، همان چیزی است که ایران امروز به آن نیاز دارد؛ سرآغاز پذیرش واقعیات در برابر آرمان‌ها. دغدغه‌ای که در زمان قاجار به اعزام دانشجو به خارج و فرگیری زبان‌های خارجی و ورود ایران به دوران جدید منتهی شد و عباس میرزا تعداد زیادی دانشجو به غرب اعزام کرد تا در آن دوره علوم فنی جدید و علم بیاموزند.

ایراد سخنان ظریف درباره ترکمانچای چه بود؟

اما چرا نقد به اظهارات محمدجواد ظریف وارد است؟ حافظه، به عنوان «باور جمعی» از برخی وقایع در گذشته که به صورت حقیقت پذیرفته می‌شود، تکیه گاهی ضروری برای هویت‌های مشخص است. از این منظر، حافظه جمعی بیان کننده تجربه‌ای جمعی است که به یک پروه هویت می‌بخشد و به آن معنایی از گذشته می‌دهد و آرمان‌هایش را برای آینده تعیین می‌کند. از همین روست که حافظه جمعی، منبع اصلی هویت یک فرد یا یک گروه است.

به اذعان هوبرت کنوبلاخ در کتاب «جامعه‌شناسی معرفت»، حافظه جمعی مخزن عینی نیست بلکه وظیفه آن بازتولید و حفظ محتوایی است که با منافع افرادی در ارتباط است و برای حفظ یک جماعت اهمیت دارد، اما همین استدلال هم موئد یک واقعیت است «تاریخ مرده و حافظه جمعی زنده است.» تاریخی که محمدجواد ظریف به آن اشاره دارد، دو سده پیش مرده، اما حافظه تاریخی مردم ایران و «خاطره جمعی» درباره آن برهه تاریخی زنده است؛ ترکمانچای و گلستان یک داغ نمادین بر پیشانی خود دارند و آن «ننگین بودن» است.

از بعد علمی، پذیرش «کلان روایت»‌ها به عنوان یک واقعیت پیشینی خطاست. یک استاد دانشگاه به ویژه استاد علوم سیاسی موظف است به همه روایت‌ها «نگاه انتقادی» داشته باشد. این رویکرد انتقادی در مورد عهدنامه‌هایی که به ننگین بودن شهره‌اند هم صادق است. اما بیان این رویکرد انتقادی در محبوب‌ترین شبکه اجتماعی از حیث تعداد کاربر در ایران خطای تاکتیکی است. از منظر منتقدان، اظهارات ظریف به منزله «سفیدشویی» یک واقعه «تماما سیاه» تاریخی در حافظه جمعی مردم ایران بود.

جدال آرمان و واقعیت

اما این اقدام از دید فعالان سیاسی و رسانه‌ای چه زمانی نابخشودنی است؟ زمانی که حامیان مذاکره و سازش را در موضع ضعف قرار دهد. اظهارات ظریف بدون توجه به سطح سواد و دغدغه مخاطبانش، جریان مخالف مذاکره را تقویت کرده است چنانچه روزنامه کیهان بدون توجه به تلاش مستمر دولت انقلابی ابراهیم رئیسی برای برگشت به برجام، در سرمقاله‌ای مدعی شده ظریف «خسارات برجام» را با «تحسین قرارداد ننگین ترکمانچای» توجیه کرده و نوشته «همان جماعتی که تا دیروز از مقایسه برجام با ترکمنچای برآشفته می‌شدند امروز زبان به تحسین آن گشوده‌اند؛ این تلاش برای سفید‌سازی خودشان، توجیه وادادگی‌هایشان، سرپوش گذاشتن بر خودتحقیری ذاتی‌شان و مهم جلوه دادنِ برجامی است که دستاوردش تاکنون تقریبا هیچ بوده است!»

نکته مهمتری که در واقع نتیجه اظهارات اخیر ظریف است، تاکید مجدد جریان مخالف مذاکره بر تقابل «توانایی» و «آرمان» ست. آرمان‌هایی که عملا کشور را به بن‌بست کشانده است. کیهان در سرمقاله خود نوشته «اگر بنا بود ملت ایران در دوران تحریم به اندازه توانایی‌هایشان آرزو کنند، گستره وسیعی از پیشرفت‌ها و دستاورد‌های عظیم در صنایع دفاعی، صنعت هسته‌ای، نانو تکنولوژی، بهداشت و درمان وعلوم پزشکی، علم و فناوری، هوافضا، کشاورزی، صنعت نفت، گاز و پتروشیمی و... با ماحصل اقتدار منطقه‌ای و بین‌المللی چگونه به دست می‌آمد؟»

تقویت جریان مخالف مذاکره در شرایطی انجام شده که دولت ابراهیم رئیسی با وجود بی‌اعتقادی به دیپلماسی، به واسطه چربیدن زور «واقعیات و توانمندی‌ها» بر «آرمان‌ها»، در حال مذاکرات پشت پرده با قدرت‌های بزرگ است. گزارش‌هایی درباره مذاکره نماینده ایران در سازمان ملل با نماینده دولت بایدن در امور ایران در نیویورک منتشر شده است. همزمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرده که ایران اجازه نصب دوربین‌هایی در نطنز و فردو را برای اولین بار به این نهاد بین‌المللی داده است.

به قول «جواد کاشی» استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه، «در ایران امروز هم سر نظام مستقر و هم سر مخالفان‌اش به سنگ خورده است. اینک زمان به سر عقل آمدن است. واقعیت‌های جهان و منطقه، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و پتانسیل ظهور ناآرامی‌های گسترده علائمی از به سر عقل آمدن را در نظام پدیدار کرده است. سر‌های پرهوس و سودا هنگامی عاقل می‌شوند که به واقعیت برخورد کنند.»

باور کنید بیان واقعیات، جایی و مکانی دارد.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: خبر مهم
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۷
3
19
این واقعیت تاریخی هرچند نکبت بار را ظریف در هر زمانی می گفت جنجالی بود؛ پس چه بهتر زمانی گفت که آقایان برای احیای برجام به درودیوار می کوبند نه پس از آن که قطعا می گفتند ما شق القمر کرده ایم و این حرفها برای از بین بردن شیرینی قرارداد و کم کردن سرعت لوکوموتیررر پیشرفت است!
احمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۷
14
4
اراده های کوچک اظهار نظر های کوچک در پی دارد اینچنین شخصیت ها باعث عقب ماندن و درجا زدن می شود کسانی می تواند کشور را ارتقا ببخشند که خود توانایی ارتقا بخشیدن به خود و دیگران داشته باشند در غیر اینصورت اینچنین تفکر به عقب ماندگی و وابستگی منتهی می شود
پاسخ ها
کیسه سوراخش زیاده
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۹
.... فرض کرد
این برنامه و سناریویی است که اربابان جهان از خیلی سالها پیش نوشته بودن و الان در حال اجرا است و هدفشون نابودی و تجزیه ایران بود و در حال انجام است با کمال تاسف
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۷
7
0
سلآم تکلم گفتار مسئولان در عرصه اقتصاد زیاد ارتباط با تمام کشورهای اروپایی آسیای و راهکارهای ان
مسی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۸
4
4
این آقا و امثالهم تا خودشان سرکار و سر پست و مقام هستن سکوت می‌کنند و انتقاد نمی‌کنند ولی بعد از اتمام مسیولیت شروع به انتقاد از نظام میکنند
پس تو و امثال تو خیلی بدتر از حکام این نظام هستید چون خودت داشتی به این نظام اعتبار می‌دادی و خدمت میکردی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۸
1
4
عاقبت ماله کشی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۸
7
3
این ظریف احتمالا" مشکل روانی دارد !
۸ سال فرصت داشت اما نه تنها هیچ مشکلی از مردم حل نکرد ! بلکه با خیانت یا اشتباهاتش با همکاری روحانی ایران را به باد فنا دارد ! دولت بعدی را به ۵۰۰ هزار میلیارد تومان مقروض کرد .
حالا ایشان به همراه روحانی نشسته اند کنار گود می گویند لنگش کن !
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۸
2
6
فقط یه احمق میتواند متصور شود که انتخاب کردن به مردم ایران واگذار شده است!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۸
8
2
با کمی تفکر متوجه میشوید که اگر در آن زمان قدرت نظامی بیشتری داشتیم ، این عهد نامه ها در کار نبود
پس بهتره که بنیه دفاعی را قدرتمند تر از گذشته کنیم
نه مثل رویداد ، آسمون ریسمون ببافیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۹
3
0
یکی نیس بگه خفه شو
نظرات شما